انتخابات درد این کارگران را درمان می کند؟
به جای نفت، گرسنگی بر سر سفره ها آوردند
•
وقتی در میان جمع کارگران در یکی از میادین تهران میایستی آنقدر حرفهای تند و تیز اقتصادی میشنوی که نمیدانی باید با آنچه کرد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۴ فروردين ۱٣۹۲ -
۱٣ آوريل ۲۰۱٣
روزنامه بهار: کارگران این روزها به نمای تازه ای در اقتصاد ایران تبدیل شده اند. هر چند که هشت سال پیش مدیریت اجرایی اقتصاد ایران به آنها و سایر حقوق بگیران و طبقه ضعیف اقتصاد ایران وعده داد تا نفت را به سفره آنها هدیه کند ولی اکنون کار این کارگران و حقوق بگیران به جایی رسیده است که «هر شب دعا میکنند تا فردا یک کیسه پول از آسمان روی سفره آنها بیفتد.»
این را البته یک کارگر گچ کار ساختمانی به ما میگوید که هر روز برای چند ساعت کار حوالی فلکه صادقیه سایه نشینی و آفتاب نشینی میکند. باور کنید کارگر بودن سخت شده است; آنقدر سخت که وقتی در میان کارگران قرار میگیری جز یاس و ناامیدی از آینده چیزی نمیشنوی.
ما امروز فقط میخواهیم بخشی از این ناامیدی ها را در یک گزارش کوتاه برای شما نقل کنیم; شمایی که اگر کارگر هم نباشی حتما به خوبی میدانی که این روزها در اقتصاد ایران چه میگذرد و شاخص ها چگونه تیغ روی اقشار حقوق بگیر و کارگر کشیده اند. البته این مسئله را مدیران اقتصاد دولتی تایید نمیکنند چون بر این باورند که درست در هشت سال گذشته و درست در سالهایی که اقتصاد ایران بیشترین ضعف های مدیریتی و راهبردی را برای تاریخ به ارمغان گذاشته است, بیشترین و بهترین رفاه نیز برای کارگران و سایر حقوق بگیران به وجود آمده است. برای همین ما با تمام وجود سعی میکنیم که زیاد به مدیران اقتصادی دولت کاری نداشته باشیم و از آنها نیز میخواهیم زیاد وقت خود را صرف مطالعه گزارش هایی از این دست نکنند. در حال حاضر اقتصاد در طبقه کارگران به یک غده تبدیل شده است و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم این مسئله به واقعیتی بزرگ برای اقتصاد ایران تبدیل شده است.
این نکته را نیز نباید از یاد برد که وضع ناخوشایند اقتصادی فقط شامل حال کارگران و حقوق بگیران نیز نمیشود بلکه به لطف سیاستهای اقتصادی در چند سال گذشته اکنون هم کارگران و هم کارفرمایان صنعتی, همه با هم در یک تنور اقتصادی سوختن را مزمزه میکنند. اینکه میگفتند سرمایه داران طعم درد اقتصادی را نمیدانند یا آن ها با زخم های کارگری بیگانه هستند, افسانه هایی است که به سال های گذشته مربوط میشود.
اقتصاد ایران در چند سال گذشته از سوی مدیران اجرایی به گونه ای مدیریت شده است که اکنون سرمایه داران صنعتی یا سرمایه داران و سرمایه گذاران مولد نیز به اندازه کارگران باید زخم ها و دردهای اقتصادی را مزمزه کنند, منتها به نظر میرسد که کارگران در نمای شفافتری به لحاظ اقتصاد اجتماعی ایستاده اند و گره های اقتصادی آنها را با وضوح بیشتری می توان شمارش کرد.
این روزها کارگران و نهادهای کارگری در پی آن هستند تا دیوان عدالت اداری حداقل دستمزد آنها برای سال ۹۲ را تصحیح کند. در آخرین روزهای سال ۹۱ مدیران اقتصادی دولت برای سال جاری میزان حداقل حقوق کارگران را ۴٨۷ هزار تومان تعیین کردند این در حالی است که کارشناسان و بسیاری از نهادهای اقتصادی میگویند که حداقل میزان خط فقر یک میلیون ۶۰۰ هزار تومان است. به نظر میرسد حداقل مزد کارگران بیشتر شبیه یک طنز اقتصادی باشد که موجب ناخشنودی و نارضایتی کارگران شده است.
از یک کارگر در میدان آریاشهر میپرسیم که چرا کارگران تا حد زیادی عصبانی شده اند و دایم در حال گله و شکایت هستند و او میگوید: «این چرا را از آدم بزرگ هایی بپرسید که در دولت نشسته اند و برای شکم کارگران تصمیم می گیرند. خانواده من نزدیک دو ماه است گوشت نخورده است. هر روز به اینجا میآیم تا یک نفر مرا برای کارهای ساختمانی سر کار ببرد. بسیاری از روزها بیکار میمانم. صبح تا شب تلاش میکنم. هر ماه بین ۷۰۰ تا ٨۰۰ هزار تومان درآمد دارم. یارانه هم میگیریم اما باز دو ماه است گوشت نخوردیم. با این درآمدها چرا نمیشود زندگی کرد؟»
کارگران دور ما دایره میشوند. اول فکر میکنند که برای کار روزانه دنبال کارگر هستیم اما وقتی میفهمند خبرنگاریم برای حرف زدن روی دست هم میزنند.
یک کارگر دیگر میگوید: «میخواهند به کارگران نزدیک ۵۰۰ هزار تومان حقوق بدهند. اول قرار بود نفت را برای ما بیاورند سر سفره ولی حالا میخواهند ۵۰۰ هزار تومان حقوق بدهند. البته یارانه میدهند ولی چند برابر پول یارانه باید پول آب و برق و گوشت و ماست و نان بدهیم». کارگری به میان حرف او میدود:.. «اگر جرات دارید بنویسید که پول یارانه مثل یه کلاه است که روی سر ما گذاشتند. ۴۵ هزار تومان یارانه میدهند اما چند برابر آن را پس میگیرند. من به بچه هایم گفتم که به ترک تحصیل فکر کنید چون دیگر نمیتوانم خرج درس و مشق آنها را بدهم. هر روز از ساعت ۷ صبح به اینجا میآیم تا ۷ شب مینشینم تا یکی مرا به سر کار ببرد. قرار بود پول نفت برای رفاه ما سر سفره بیاید ولی حالا یک کیلو گوشت گوساله را باید ۴۰ هزار تومان بخری. مگر زندگی خرجهای دیگر ندارد که بشود به سادگی گول خورد ».
به کارگری میگوییم که تحریم است و مشکلات اقتصادی را باید تحمل کرد و او اینگونه ادامه میدهد: «کدام تحریم.
دولتی ها بلد نیستند کار کنند میاندازند تقصیر تحریم. یکساله که تحریم زیاد شده. شماها فکر میکنید ما کارگرها از چیزی سر در نمیآریم. قبل از این یکسال چرا اقتصاد درست نمیشد. مگر قرار نبود دولت تولید کند پس چرا نتوانست و گوش نداد...»
راستش را بخواهید وقتی در میان جمع کارگران در یکی از میادین تهران میایستی آنقدر حرفهای تند و تیز اقتصادی میشنوی که نمیدانی باید با آنچه کرد. این واقعیتی است که به نظر میرسد مدیران اقتصادی دولت برای باور آن باید یکبار در میان این کارگران قرار بگیرند: «چند روز پیش فرزندم مسموم شد هزینه چند ساعت بستری و یک نسخه به ۱۲۰ هزار تومان رسید آخر با ۵۰۰ هزار تومان حقوق ماهیانه چه باید کرد . بعضی از ما اگر خوش شانس باشیم در این میدانها در ماه تا یک میلیون تومان هم کاسب هستیم ولی باز هشتمان گرو نهمان است. کسانی که شعارهای اقتصادی سر میدهند و میگویند ما بهتر از هرکس برای اقتصاد کار کردیم بیایند پاسخ بدهند که چه شده که یک خانوار پنج نفره با درآمد یک میلیون تومانی باز هم تقریبا گرسنه میماند. قرار بود نفت بیاید اما یک مشت گرسنگی نصیب همه ما شده.»
اینها تنها بخشی از سخنان اقتصادی کارگران بود که ما سعی میکنیم دلی به دریا بزنیم و آنها را برای چاپ راهی چاپخانه کنیم. در شرایط امروز اقتصاد ایران البته مدیران اقتصادی دولت تنها کسانی هستند که میگویند اوضاع اقتصاد کشور بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ بهتر و بهینه تر است ولی واقعیت آن است که به لطف سیاست های اقتصادی در چند سال گذشته وضع اقتصاد ایران به هیچوجه برای کارگران و حقوق بگیران مطلوب ارزیابی نمیشود. در سال گذشته بهترین اتفاق برای اقتصاد ایران رخ داد و آن هم نامگذاری سال ۹۱ با عنوان سال تولید ملی بود اگر مدیران اجرایی اقتصاد تولید را باور میکردند در همین یکسال گذشته اوضاع در اقتصاد ایران به گونه ای دیگر ورق میخورد ولی متاسفانه سیاستهای پوپولیستی در اقتصاد باعث شد که به جای تولید مصرفگرایی شتاب بگیرد.
در سال جدید نیز حماسه اقتصادی با محوریت تولید در دستور کار اقتصاد ایران قرار گرفته است. اگر مدیران اجرایی اقتصاد بخواهند مانند سالهای گذشته عمل کنند باز هم در سال آینده باید گوشواره های شکست اقتصادی را شمارش کرد. در چنین شرایطی خیلی بیراه نیست که کارگران دست به دامن دیوان عدالت اداری شده اند. مدیران اقتصادی دولت برای درک وضع زندگی آنها ای کاش فقط به این پرسش پاسخ میدادند یا حداقل سخنگوی اقتصادی دولت را در مقابل دوربین ها قرار میدادند تا بگوید که اگر حقوق او نیز ۴٨۷ هزار تومان بود میتوانست بر گره های اقتصادی غلبه کند؟
|