اکسیون برابری طلبی کردها، عناصر تشکیل دهنده و فرصتهای پیش رو - هیوا سلیمی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱ ارديبهشت ۱٣۹۲ -
۲۱ آوريل ۲۰۱٣
گرداندن مردی در شهر مریوان با لباس زنانه توسط نیروی انتظامی جرقه اکسیونی اعتراضی را موجب شد، اکسیونی که به دلیل پنهان بودن چندین خصلت در بطن خود میتواند محدوده ای گسترده تر از جغرافیای انسانی را دربگیرد و در صورت برخورد و سازماندهی مناسب توانایی به چالش کشیدن جمهوری اسلامی در بعضی حوزه ها را دارا میباشد. این امر از زاویه شناخت خصلتهای این کُنش، تحلیل وضعیت کنونی جمهوری اسلامی و شناخت پتانسیلهای سیاسی موجود در جامعه قابل تصور میباشد و برخورد این فاکتورها میتواند سنتز ملموس را تولید کند.
۱- تولید و بازتولید گفتمان زن ستیزی و تبعیض بر علیه زنان مشخصه بارز جامعه ایران در همه ادورا بوده است. در این میان جمهوری اسلامی نقشی بی بدیل داشته و هر روزِ زنان ایران روبروشدن با این وضعیت اسفناک بوده است. از این زاویه موضوع تحقیر زنان به بهانه تنبیه مردی در مریوان اظهرمن الشمس نیست، اما فرم تحقیر بگونه ای بود که جدا از زنان، هویت همه مردمان این سرزمین را نشانه رفت و با درک جایگاه لباس و فرهنگ در ترم هویت خواهی میشود به عمق مسله پی برد. سرانجام تلاش در جهت احقاق حقوق زنان به شناسنامه این اکسیون مبدل میشود، زخم خورن احساس هویت ملی همه نیروها را دور هم گرد می اورد و همچنین از زاویه شعایر و مطالبات برابری طلبی همه موجودیت سیستم سیاسی نشانه میرود. هرچند که فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و همچنین سابقه فعالیت و تلاش زنان کرد برای احقاق حقوق انسانی خود به گذشته های دور برمیگردد و حتی میشود این تلاشها را بعنوان جنبشی با همه خصایص شناخته شده جنبشهای اجتماعی شناساند، اما این امر به معنای بهتربودن وضعیت زنان کرد در مقایسه با زنان بخشهای دیگر ایران نیست و استثمار جنسیتی بخشی از شناسنامه این جامعه به مثابه همه مناطق ایران میباشد، این موضوع را حتی میتوان در پیام و تایتل بخشی از مردانی که لباس زنانه میپوشند به کرات دید و اما این موضوع به هیچ عنوان به معنای کم بهادادن به این اقدام بجا و شایسته این فعالین نمیباشد. بحث بر سر اینست که در این کُنش و اقدامهای مشابه فاکتوری پنهان است که بعنوان کاتالیزور و محرک عمل میکند و ان چیزی نیست جز هویت خواهی کردها و متجلی شدن انکار و تحقیر این عنصر از طرف مجریان سیستم حکومتی ایران در کردستان.
۲- بازتولید گفتمان هویت خواهی در بطن همه حوادث و رویدادهای سیاسی کردستان واقعیتی انکارناپذیر و صد البته مشروع میباشد که شناخت، به رسمیت شناختن و کمک به غنابخشیدن جنبه های مثبت و انسانی این عنصر قابلیت رشد و شکوفایی همگرایی در ابعاد مختلف را با خود حمل میکند. برای مثال این کنش جمعی مردان کُرد جهت محکوم کردن تحقیر زنان علی رغم همه کاستیها و ضعفها میتواند گفتمان برابری طلبی در کردستان را غنا بخشد و نوعی از همگرایی بیشتر در میان مردان و زنان کرد در جهت مبارزات زنان شکل دهد. این موضوع را میتوان به مبارزات سراسری و همگرایی در میان خلقها و گروهای اتنیکی ایران در مقابل دیکتاتوری حاکم تعمیم داد و میشود از این منظر رویدادهای اینچنینی را بعنوان فرصتی جهت احقاق انتظارات مدنظر قرارداد. پرواضح است که این امر بمعنای به حاشیه کشاندن مبارزات و مطالبات زنان نیست و این موضوع بیشتر از زاویه منافع و پیوند بین جنبشهای اجتماعی و تمرینهای برون رفت از وضعیت سیاسی و اجتماعی کنونی ایران مطرح میگردد. از روزی که مردان کرد با لباس پوشیدن زنان و جمع شدن در کمپینی مطالبات و خواستهای خود را اعلام کرده و تا حدودی توانسته اند به اهداف اولیه برسند، گروها و افرادی به ظاهر اپوزیسیون همسو با حاکمیت سعی در تخریب و ناکام گذاشتن این حرکت تحت عناوینی تکراری همچون تجزیه طلبی و قومگرایی و غیره هستند و برنده واقعی این وضعیت تکراری تنها حاکمیت میباشد.
٣- در سالهای گذشته روزهای انتخابات ریاست جمهوری، روزهایی سخت و پر تلاطم برای جمهوری اسلامی بوده و انتخابات پیش رو هم از این قاعده مستثنی نیست. مردم ایران صاحب کوله باری از ازمون و امتحان و تحرک سیاسی در این عرصه هستند و همزمان حاکمیت زخم خوره از رویدادهای انتخابات دورهای پیشین توان تاب اوردن در برابر حوادث بزرگ را ندارد. از این منظر میتوان به رویدادهای امروزه کردستان به عنوان فرصتی مناسب جهت نزدیک شدن یا به بازی گرفتن مولفه های مهمی همچون فعال کردن کنشهای سیاسی جمعی، پیش کشیدن مطالبات سیاسی و اجتماعی، همگرایی و حتی تسخیر خیابان نگریست و این حرکت را به عنوان سراغاز و شروع این مقطع حساس و شایدهم سرنوشت ساز مدنظر قرارداد. اهمیت این موضوع از این رو قابل تامل است که دامنه این اعتراضات به شهرهای دیگر کردستان کشیده شده است و در این چند روز شاهد چندین اکسیونی اعتراضی در شهرهای مختلف کردستان بوده ایم. گره زدن این جمعها و شکل گرفتن چنین انتظاری در گرو برخورد درست و بجای احزاب و گروهای دمکرات و چپ و همچنین صاحبان رسانه با این موضوع میباشد. بوقوع پیوستن چنین امری به معنای وداع با ارمان و ارزوهای زنان نیست، بلکه به نوعی یک "گام به عقب و دو گام به جلو" است که احتمالات و امیدهای خلاص شدن از شرایط بسته کنونی و ازادشدن پتانسیلهای واقعی زنان در فضای مناسب بعد از گذر از مرحله کنونی را نوید میبخشد.
|