یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آقایان، این نبرد شما هم هست!


شعله ایرانی


• شمایانی که از زمره ی این مردان هستید، مبارزه علیه خشونت و زن آزاری مسئولیت شما هم هست. این نبرد شما نیز هست! در کشوری که حاکمیت و قانون، عرف و سنت از گشایش فضای آزاد، سالم و فارغ از آزار و خشونت برای تامین و گسترش حضور اجتماعی زنان حمایت نمی کند، شما مداخله گری کنید و به آزار دهندگان، مزاحمان و متجاوزان خیابانی نشان دهید که شما با آنها نیستید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣ ارديبهشت ۱٣۹۲ -  ۲٣ آوريل ۲۰۱٣


بدون تردید ما در سال های تغییر و تکامل جهش وار جامعه بشری، در نقطه عطفی تاریخی به سر می بریم. سال های شگفت برانگیز تکامل شتابان ابزار تولید و ارتباطات که تاثیرات جهش گونه ایی بر مناسبات اجتماعی و جهت گیری جامعه بشری می گذارد. در برهه ایی از تاریخ چند هزار ساله ی بشر زیست می کنیم که روند رشد و تغییرات حتی در طول سالهای حیات یک نسل نیز محسوس و قابل سنجش است. از روزگاری که مادر بزرگان نسل میان سال کنونی، بی سواد و فاقد حق رای و نظر بودند تا به امروز، سال های زیادی نگذشته اما تحولات و دست آوردها شتابان چهره ی جهان و زندگی مردم را دگرگون کرده است.

هیچ گاه در تاریخ جامعه ی بشری آگاهی نسبت به نابرابری جنسیتی و سازماندهی حول خواسته های برابری طلبانه ی زنان، چنین گسترده و اعتراضات به ابعاد و اشکال خشونت های جنسیتی چنین سراسری، مردمی و هدفمند نبوده است. بحث هایی که در ماه های اخیر حول تجاوز گروهی و قتل دختری در هند و خشونت و تجاوز به فعالین سیاسی در مصر اوج گرفت، به روشنگری بیشتر در مورد وجوه نهادینه و ریشه دار بودن خشونت علیه زنان و نقش نهادهای دولتی و پلیسی در پاسداری از اشکال تبیعض منجر شد. فمینیست ها و دیگر فعالین سیاسی و اجتماعی، کوشش کردند که توجه معترضین را به منافع سلطه گران و مهندسین نظام اقتصادی حاکم در بازتولید خشونت و تثبیت کهتری زن جلب کنند. فعالین در هند و مصر با استفاده از توجه و خشم عمومی و همگام شدن مردان جوان در رویارویی با خشونت علیه زنان، گفتند و نوشتند که خشونت علیه زنان در چرخه ایی سازمان یافته، هدف و نیتی جز ابدی و مقدس نشان دادن نابرابری و تثبیت نظام سلطه در جامعه ندارد. آنها مردان را خطاب قرار دادند و گفتند که باید همگام با زنان آگاه، با درک اهمیت حیاتی مقابله با نظامی که خشونت علیه زنان را تشویق می کند به پا خیزند. آنها به مردان گوشزد کردند که این نبرد شما نیز هست!

از دهه شصت قرن گذشته به عنوان دهه ی روشنگری و تولد فمینیسم رادیکال یاد می شود. دست آورد خیزش ها و جنبش ارتقای آگاهی در آن سال ها اگر چه در ابتدا محدود به جوامع غربی و در بهترین حالت الیت جوامع پیرامونی بود اما تن به محدودیت جغرافیایی نداد و ابعاد جهانی یافت. با رشد شتابان تکنولوژی، دسترسی گسترده به وسایل ارتباط جمعی و ملموس شدن ابعاد و زوایای خشونت علیه زنان به یاری خبررسانی مردمی و لحظه ایی از چهار گوشه ی گیتی، بذر آگاهی و شکوه انسانی شورش که از آن سال های دهه شصت رویش آغاز کرد، هر روز بیشتر به اعماق رفته و به بار می نشیند. واقعیت این است که تاریخ جنبش زنان که یکی از جوانترین جنبش های مدنی تاریخ جهان است، بر سرنوشت زنان و بهبود زندگی و حقوق آنها تاثیرات ملموسی گذاشته است. همسو با این تاثیرگذاری، این جنبش توانسته دست آوردهای مهم نظری و عملی برای رشد جنبش های اجتماعی نوین آزادی خواه به ارمغان بیاورد. جنبش های نوین هم پوشانی خواسته هایشان را اکنون بیش از پیش درک می کنند. امروز ما شاهد پیوند عملی و نظری هر چه بیشتر جنبش های آزادی خواهی با جنبش زنان هستیم.

یکی از مهمترین نتایج رشد جنبش زنان و تکامل و ترویج گفتمان و متد های فمینیستی، رشد آگاهی مردم نسبت به اشکال آشکار و پنهان بروز ستم های گوناگون و هم پیوندی مکانیسم حیات، رشد و بازتولید آنها است. هر ستم، کلام و رفتار زن ستیزی که عادی، بی اهمیت و از چشم همگان پنهان بود اکنون در عرصه ی زندگی اجتماعی و مباحث رسانه ایی در مقابل چشمان نادیده انگار جامعه ی مسخ شده، عریان می شود. انگشت گذاشتن و برجسته کردن زخم های مهلکی که جان و تن زن را در زندگی روزمره تنها به جرم زن و نقشی که به او تحمیل شده، فرسوده و ویران می کند، فعالین جنبش های دیگر اجتماعی را متوجه عمق سرکوب و نابرابری زنان و ریشه های سرکوب کرده است. از دیگر سوی، حضور فعال و تعیین کننده زنان در حرکت های اجتماعی و انقلاب ها، جنبش های اجتماعی و سیاسی را هر چه بیشتر متوجه پتانسیل عظیم کنشگری زنان برای پیشبرد تغییرات بنیادین در جامعه کرده است. رویدادی که در روند تکوینش به انتگره شدن خواسته های طبقاتی، قومی و ملی و جنسیتی منتهی خواهد شد.

فعالین جنبش زنان با تکرار، توضیح و نمایش ابعاد حیرت آور خشونت علیه زنان در سراسر جهان، به مردان یادآوری می کنند که در موازات مبارزه با سیستم اقتصادی و سیاسی که خشونت و نابرابری را تغذیه می کند، باید خود نیز به عنوان عنصر آگاه و کنشگری با اراده، از منافع جنسیتی حاصل از این سیستم، فاصله بگیرند و آشکارا و با نمایشی علنی الزامات آنرا زیر پا بگذارند. مردان باید با صدای رسا و با تشکیل سازمانهای ضد خشونت موازی سازمان های زنان، نظامی که خشونت علیه زن را از حقوق و وظایف مردان تلقی می کند طرد کنند. اگر نقطه ی عزیمت و مبارزه با اشکال خشونت علیه زن از خانه آغاز می شود، نقطه ی شتاب و نشان دادن جسارت اجتماعی رد آن در خیابان و محل کار خود را به نمایش می گذارد. آنجا که مردان با آزارها و مزاحمت های خیابانی و خشونت های رایج کلامی و فیزیکی در اماکن عمومی مقابله ی علنی می کنند، اولین قدم های همبستگی عینی و ثمر بخش خود را با جنبش برابری طلبی زنان و امن سازی محیط برای شکوفایی و فعالیت در عرصه های گوناگون زندگی و مبارزه ی اجتماعی و سیاسی زنان، این کنشگران جنبش های نوین اجتماعی، بر می دارند.

پارسا و روسپی، دو سویه ی یک نقش هستند! سکسیسم بر مبنای تقسیم جنسیتی جامعه با نقش های ازلی، ابدی و از پیش تعیین و تعریف شده، شکل می گیرد. یکی از مبانی اولیه ی سکسیسم و تضمین برتری جنس مرد، درک و پذیرش ضرورت تملک بدن زن «پارسا» و به حراج گذاشتن بدن زن «روسپی» است. در این تقسیم بندی که تدوین و نقش پردازی تندیس های آن به فرهنگ، آداب و رسوم و مذاهب واگذار می شود، زن پارسا معمولن زنی است در تملک، نجیب و فداکار. مادر و خواهر و همسر است. آن دیگر زنان همگی در زمره ی فواحشی که بدن آنها ملک همگانی و طعمه ی تجاوز و تعدی است قرار می گیرند. یکی از منابع تغذیه و ماندگاری این تقسیم بندی دیرینه ی زنان به «حلال و حرام»، در جوامع امروزین فرهنگ رایج و البته مدرن از جمله فیلم، موزیک و رسانه های بزرگ وعمدتن دولتی با نحوه تنظیم اخبار و وقایع هستند. این منابع به شکل روزمره در تربیت و شکل یابی فرهنگ و اخلاق جامعه نقش تعیین کننده دارند، به مردان و زنان می آموزند که هر کدام جایگاه، ارزش و آموزه های رفتاری دارند که سرباز زدن از آنها نه تنها غیرطبیعی و بر خلاف تعالیم الهی، ملی و سنتی است بلکه مستوجب مجازات عمومی، از ترد شدن تا سنگسار است. چنین نظامی نه تنها انسان ها را در نقش هایی مصنوعی، ناعادلانه، خشن و ویرانگر محدود می کند، بلکه نیمی از جامعه یعنی زنان را وادار می کند تا برای حق بهره بری از امکانات زندگی اجتماعی، برای تامین معاش و تحصیل، به شکل مداوم در معرض آسیب های روانی و جسمی قرار بگیرند. در بسیاری جوامع که آزارها و آسیب های جنسی رواج زیادی دارند و ابعاد آنها خشونت آمیزتر است، زنان بی شک حتی از ترک خانه برای حضور در اجتماع خودداری می کنند. یا هنگام خارج شدن از خانه خود را آنقدر می پوشانند تا در هیبت زن پارسا از خطرها در امان بمانند. محدودیت هایی که در اثر ناامنی و عدم سلامت خیابان و محل کار و وسایل نقلیه زنان را در معرض آزار دائمی تا حد از دست دادن جان و به قتل رسیدن قرار می دهد، در عمل به منظور محدود کردن حضور اجتماعی زنان و ممانعت از ایفای نقش کنشگری اجتماعی و سیاسی است. مسئله ایی که به رکود و سکون جنبش های اعتراضی در بسیاری جوامع می انجامد.

این چرخه لعنتی را متوقف کنیم! به گواه آمار و پژوهش ها، اکثریت زنان جهان به شکل دائمی و روزمره، علاوه بر خشونت های خانه گی، در معرض انواع آزار، مزاحمت کلامی و دست درازی، خشونت های سادیستی و تجاوز جنسی در اماکن عمومی قرار دارند. ابعاد این خشونت ها و آزارها ارتباطی به نوع پوشش، زیبایی و سن و سال، محل و وقت رفت و آمد و نوع رفتار زنان ندارد. مردانی در سراسر جهان عاملین این خشونت ها و جرائم هستند. در کشور خودمان و در کوچه و خیابان هر روز از کنار این بیشمار مردان عبور می کنید، با بسیاری از آنها هم کلام می شوید و رابطه ی شغلی و خانواده گی دارید. مردانی برای محافظت و حفظ زنان «پارسایشان» آنها را در خانه ها نگه می دارند و یا با کنترل دائمی پوشش و رفتارشان آنها را مجرم و منبع شر و دلیل دست دراز کردن و متلک گفتن ها و تجاوزات قلمداد می کنند. و به این ترتیب زندگی هزاران زن به جای شکوفایی و رشد، در پشت دیوارها دفن می شود.

اما مردانی هستند که نه خشونت علیه زنان را می پسندند و نه عامل مستقیم سرکوب و کنترل زنان می شوند. حتی در خانواده حامی زنان هستند. مشارکت فردی داوطلبانه و عملی در بازتولید نظام زن کش و زن آزار ندارند. بسیاری ناگزیرند در چارچوب زندگی روزمره ی اجتماعی، از الزامات نظام برتری مرد بر زن تبعیت کنند و در نتیجه از مواهب آن نیز خواسته یا ناخواسته برخوردار شوند. هنگامی که شاهد خشونت و آزاری هستند با تاسف به تماشا می ایستند و یا شرم زده چشم فرو می بندند و دخالتی نمی کنند. اساسن معتقد به دخالت در امور زندگی دیگران نیستند. قدمی عملی برای متوقف کردن چرخه ی خشونت بر نمی دارند، هر چند که از آن دل آشوب می شوند. نقش مردانه ایی را که به آنها اعطا شده یا می پذیرند و یا از رد کردن علنی و در نتیجه ترد شدن از دایره ی مردانه گی و مجازات های در پی، هراس دارند.

شمایانی که از زمره ی این مردان هستید، مبارزه علیه خشونت و زن آزاری مسئولیت شما هم هست. این نبرد شما نیز هست! در کشوری که حاکمیت و قانون، عرف و سنت از گشایش فضای آزاد، سالم و فارغ از آزار و خشونت برای تامین و گسترش حضور اجتماعی زنان حمایت نمی کند، شما مداخله گری کنید و به آزار دهندگان، مزاحمان و متجاوزان خیابانی نشان دهید که شما با آنها نیستید. ببینید، بشنوید، بایستید و نه بگویید! گسترش و تامین فضای حضور اجتماعی سالم و آزادانه زنان یکی از پیش شرط های رشد و رهایی جامعه از عقب مانده گی و فرهنگ زن آزاری است.

سرمقاله شماره ی جدید آوای زن. شماره ۷۶/۷۷


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست