سال تحول بسوی آزادی یا سال تحمل استبداد؟ - جهانگیر گلزار
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٣ ارديبهشت ۱٣۹۲ -
۲٣ آوريل ۲۰۱٣
سال 1391 را آقای خامنه ای سال تولید ملی خواند. این سال چون سالهای گذشته، سال واردات بیشتر و سقوط پول کشور، افزایش تورم، گرانی سرسام آور، بیکاری، ورشکستگی کارخانجات و واحدهای تولیدی و... بود و از نظر سیاسی نیز سالی بود که نظام ولایت فقیه ایران را بر سر پرتگاه جنگ قرار داد.
در روزهای پایانی سال 91 شدت گرانی از یک طرف و بالا نرفتن سطح درآمد کارگران و کارمندان از طرف دیگر، نفس مردم را گرفت. در جلسه شورای عالی کار حداقل مزد کارگران در سال ۹۲ تعیین شد.
به موجب مصوبه این شورا حداقل دستمزد ۳۸۹ هزار تومانی تا پایان سال 91 از ابتدای سال 92 با ۲۵ درصد اضافه حقوق به مبلغ ۴۸۶ هزار و۲۵۰ تومان افزایش یافت.
قرار بوده است که حد اقل دست مزد معادل نرخ تورم افزایش یابد. زمان تعیین حداقل دست مزد نماینده کارگران شرکت نداشتند. حداقل مزد در حالی ۲۵ درصد افزایش یافت که طبق اعلام بانک مرکزی نرخ تورم تا ۳۲ درصد رشد داشته است. سبد عمومی مصرفی خانوارها تورم بالای 50 درصد را نشان می دهد. در صورتی که حد اقل دستمزد را 50 درصد بالا می بردند باز نمی توانست کفاف مخارج خانوار 4 نفره کارگر ایرانی را بدهد. طبق برآوردهای مختلف از وضعیت مخارج یک خانوار حداقل دستمزد بایستی 3 برابر حقوق فعلی باشد تا کارگران و کارمندان بتوانند حداقل زندگی برای یک خانواده 4 نفره را در شهرهای بزرگ و حد نسبی معیشت در شهرهای کوچک را داشته باشند.
تصور اینکه خانوده ای با حد اقل بایستی زندگی کند و کارفرماها در بسیاری از کارخانه ها دست مزدها را بعد از چندین ماه می پردازند امری است دردناک.
بیکاری از یک طرف وگرانی از طرف دیگر تیتر اخبار روزهای پایان سال 91 بودند . عیدی نظام ولایت فقیه با این تیترها نمایان شد:
* بیش از یک میلیون زن در ایران سرپرست خانواده هستند.
*رتبه ایران در آمار جهانی سال 2012 در نرخ سهولت کسب و کار رتبه 145از بین 181 کشور دنیا عنوان گردید.
*دبیر اتحادیه بارفروشان از افزایش10 درصدی قیمت میوه طی هفته قبل از عید خبر داد.
*افزایش 30 درصدی نرخ کرایه تاکسی و افزایش 20 درصدی نرخ بلیت مترو.
*گوشت قرمز به هر کیلو ۳۰ هزار تومان رسید، از ارزانی مرغ هم خبری نشد.
*دستاندرکاران بازار معتقدند خرید شب عید امسال 50درصد نسبت به سالهای قبل افت داشت.
مشکلات کارگری با بالارفتن قیمتها و نبود درآمد پایان نمی پذیرد.
کارگاهها و کارخانجات با کمبود مواد اولیه تولید دست به گریبانند و کارگران از کارخانه ها و واحد های تولیدی اخراج می شوند.
*کارگران بسیاری در کارخانههای چوکا، فولاد، خاور و ایران پوپلین درآستانه سال نو اخراج شدند.
*کارخانه یخچال سازی ایران پویا تعطیل شد.
* کارگران شرکت آهنگری تراکتورسازی تبریز اخراج شدند.
* ۶۰ درصد کارخانه های فرآوری گوشت کشورتعطیل شدند.
طی دوسال گذشته حدود ۶۰۰ هزار نفر و با خانواده آنها حدود ۳ میلیون نفر از طریق این صنعت امرار معاش میکردند این در حالیست که اکنون ۳۰درصد کارخانهها تعطیل، ۳۰درصد نیمه تعطیل و تنها ۴۰درصد با وجود مشکلات متعدد فعال هستند. به این حساب 360 هزار کار گر در این کارخانه ها بیکار شده اند و با جمعیت خانوادگی آنها معادل 1میلیون 800 هزار نفربرای ادامه حیات با مشکلات بیشمار روبرو گردیده اند.
مشکل با بیکاری تمام نشده است. بحران اقتصادی که حاصل بی تدبیری نظام در ادامه طرح ساخت بمب اتمی است. مشکلات بیشماری را در این زمینه برای سال جدید باخود همراه دارد.
در روزهای پایانی سال 91 کارگران در شهرهای مختلف دست به اعتراض زدند.
خبر دردناک دیگری عید را به چشمانمان تر کرد.؟!
در 19 فروردین یک کارگر معدن در اصفهان بخاطر مشکلات معیشتی خود را سوزاند.
اعتراض او که جان خود را در این راه گذاشت تنها توانست تیتر خبر بشود.
خود سوزی بیان اعتراضی است که شخص وقتی در بن بست قرار گرفته است با آن به جامعه هشدار میدهد که جامعه دیگر فضای حیاتی اش محدود شده است.
از طرف دیگر:
* در 23 اسفند، 1200 کارگر کارخانه نورد لوله صفا دهمین روز اعتصاب خود را پشت سر گذاشت.
*روز چهاردهم اسفند کارگران پیمانکار فاز ۱۲ پارس جنوبی در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و بدی سرویس و خوابگاه دست به اعتصاب زدند.
*در 20 اسفند، بازنشستگان صنایع فلزی در مقابل استانداری تهران تجمع کردند.
*20 اسفند، رانندگان حمل و نقل سنگین کشور مقابل مجلس اعتراضی تجمع کردند.
*در 20 اسفند اعلام شد، کارگران قند اهواز طی ۲ هفته چهار بار تجمع داشتند.
حق با اعتراض کنندگان بود. برای رسیدن به سلامت زندگی باید از حق خود دفاع کرد. این حد اقل کاری است که باید کرد. آنهم در کشوری که نظام حاکم سامانه تولیدی آنرا نابود ساخته است و دیگر در واقع تولیدی ندارد و با پیش فروش کردن نفت در واقع آینده مردم را می فروشد تا شاید بتواند ادامه زمان حال حیات نظام خود را بخرد.
خبرگزاری رویترز با انتشار گزارشی مدعی شد که صادرات نفت ایران در ماه مارس سال جاری میلادی (10 اسفند تا 10 فروردین1392) از 1.1 میلیون بشکه در روز در ماه به 810 هزار بشکه رسید.
دولت احمدی نژاد تصور می کرد می تواند نفت گران بفروشد و مقداری یارانه به خانواده ها بدهد. تعادل بین در آمد از طریق یارانه و نبود کالا در بازار را هم با واردات پر کند. متاسفانه کفگیر تدبیر نظام به کف دیگ خالی فروش نفت رسیده است. خبرهای ذیل این دیگ خالی درآمدی دولت را به نمایش میگذارد:
"عبدالرضا رحمانی فضلی رئیس دیوان محاسبات کشور در 22 اسفند گفت، 65هزار میلیارد تومان دولت برای افزایش یارانه کسری دارد. وی خاطرنشان کرد: البته بخشی از یارانه پرداخت شده هم از ردیف بودجه ای است که دولت بعضا بیشتر از ردیف های مشخص شده در بودجه، برداشت کرده است. یک مبلغ تن خواه گردان از خزانه به عنوان علی الحساب بوده و استقراضی هم از بانک مرکزی انجام شده است. طبق بررسی های دیوان محاسبات درآمد هدفمندی یارانه ها از محل افزایش قیمت حامل های انرژی 52 درصد بوده است.
نظام ولایت فقیه بر این خیال است که با جابجایی بخشی از بودجه ها شاید بتواند بخشی از مردم را ساکت نگاه دارد.
آیا این نظام توان پاسخگویی به نسل جوان و خواسته های او را هم دارد؟ در حال حاضر بیش از 23 میلیون نفر در کشور در سن ازدواج قرار دارند. چه راه حلی برای این جوانان وجود دارد؟ آیا بایستی به این جوانان نیز همانند کارگران بی حقوق، امید واهی داد که صبر کنید راه حل در راه است؟!
آمار و ارقام و مدیریت نظام ولایت فقیه نشان می دهد که نظام هر روز به بن بست همه جانبه اقتصادی و فرهنگی و سیاسی بیشتر نزدیک می شوند. البته در واقع نتیجه این بی لیاقتی بن بستی مجا زیست برای مردم ایران.
با بودن این نظام، آینده نسل جوان با هر گونه سطح تحصیلاتی سیاه است. چه بخواهد خاتمی و یا احمدی نژاد رئیس جمهوری باشند.
رئیس جمهوری و دو قوه دیگر یعنی مجلس و قوه قضاییه باید تحت نظر رهبر عمل کنند.
در خبری که 17 اسفند انتشار یافت، آمده است: سیزدهمین اجلاس رسمی مجلس خبرگان رهبری در «دوره چهارم»، در بیانیه خبرگان با اشاره به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری تاکید شده که طبق نظر رهبری "هرگونه اختلافافکنی و التهاب آفرینی، خلاف قانون و شرع است" و "مسوولان باید تحقق مطالبات رهبری را مسئله اصلی خود بدانند."
تحقق مطالبات رهبری یعنی مطیع ایشان بودن. یعنی هر نوع آزادی باید محدود گردد، نکند کمترین آزادی زمینه تحول بسوی رها شدن از استبداد را فراهم کند.
من باب نمونه در زمینه اخذ مالیات از بنیاد شهید و آستان قدس رضوی، سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس گفته است: کار بررسی لایحه اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم در کمیسیون اقتصادی آغاز شد و مقرر شد تا در مورد اخذ مالیات از بنیادهایی چون آستان قدس رضوی از رهبری نظر خواهی شود.
این نظر خواهی از زمان آقای خاتمی تاکنون شده است و شخص خامنه ای همیشه مخالف بوده است. فراموش نکنیم که در زمان مجلس ششم آقای عیسی شهسوارخجسته رئیس سازمان امور مالیاتی در این باره چنین گفت:"درخواست لغو معافیت نهادها با امضای ریاست محترم مجلس شورای اسلامی تقدیم مقام معظم رهبری شد و مقرر فرمودند با فرمان مقام معظم رهبری در خصوص لغو معافیت ها و متعاقباً به دنبال جلساتی که با دفتر معاونت نظارت و حسابرسی داشتیم در نهایت ۷ نهاد از پرداخت مالیات مستثنی شدند. فعالیت این ۷ نهاد، مشمول دغدغه های خاطر مقام معظم رهبری در خصوص انجام وظایف خاص ماموریتی این بنیادهاست که فعالیت های نهادهای مزبور در زمینه امور فرهنگی، آموزشی، امور جانبازان و خانواده شهدا را شامل می شود. این هفت نهاد عبارتند از کمیته امداد امام، جامعه الزهرا، بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان و جانبازان، بنیاد ۱۵ خرداد، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و سازمان تبلیغات اسلامی"ما این هفت نهاد را جدا کردیم. قرار بر این بود که اعتبار مورد نیاز این نهادها برای انجام آن بخش از ماموریت هایی که اعتبار آن از محل استرداد درآمدهای مالیاتی تامین می شد، به نحو مناسبی در بودجه کل کشور منظور شود. در آن صورت، این نهادها نیز مالیات خود را به حساب های خزانه واریز می کردند و آن حساب خاص لغو می شد. ما این کار را کردیم. این ارقام را با هماهنگی دفتر معاونت نظارت حسابرسی بنیاد استخراج کردیم اما سازمان مدیریت و برنامه ریزی آن را در ردیف جداگانه منظور نکرد. سازمان مدیریت و برنامه ریزی مدعی بود آنچه را که در بودجه این نهادها پیش بینی کرده، کافی به مقصود است. از این طرف نهاد ها این اعتقاد و باور را داشتند که این اعتبار برای ماموریت های خاص به مصرف می رسید. چون این امر محقق نشد، ما مجبور شدیم امسال هم همانند سال های گذشته در مورد این هفت نهاد به همان روش گذشته عمل کنیم. یعنی مالیات آنها محاسبه و به حساب های خاص واریز می شود که از طریق آن حساب ها دوباره به خود آن نهادها مسترد می شود.
آن نهادها این وجوه را می گیرند و به مصارف ماموریت های خاص خودشان می رسانند.
بر کسی پوشیده نیست که یکی از " ماموریتهای خاص " این بنیاد ها برای مصرف وجوه در دسترس، امری جز پشتیبانی مالی سازمان ترور نمی باشد.
رفیق دوست رئیس سابق بنیاد مستضعفین عنوان نموده بود که بنیاد مستضعفین بزرگترین شرکت اقتصادی جهان از حیث تنوع و وسعت می باشد. و او ادعا کرده بود که 40 درصد اقتصاد ایران در اختیار بنیاد مستتضعفان است. و خاطر نشان ساخته بود که" بنیاد مستضعفین باغ فدک رهبری است! " تمکین مجلس ششم به "حکم حکومتی" خامنه ای زمینه سکوت و بدیده اغماض نگریستن به خورد و بردهای بنیادهای در اختیار " رهبری" را بوجود آورد. به نحوی که نه تنها حق تفحص و سوال و جواب را از مجلس در مقابل بنیاد مستضعفین که همان بنیاد پهلوی دوران شاه است، سلب شد، بلکه مجلس اصلاحات تمامی بنیادها را تحت رهبری " رهبر" یکی کرد.
بغیر از بنیادها، آستان قدس رضوی از زمان شاه از پرداخت مالیات معاف بود و در دوران خمینی همان سیاست ادامه یافت و هنوز ادامه دارد و آستان قدس که یکی از بزرگترین سرمایه داران کشور است از پرداخت مالیات و پاسخ به دولت معاف است.
اگر قرا ر باشد درب بر همین پاشنه نطام بچرخد هیچ تحولی در وضعیت مردم خصوصا جوانان رخ نمیدهد و وضع روزبروز بد و بدتر خواهد شد هر رئیس جمهوری تدارکاتچی نیز بر سر کارآید، با اسمهای رنگارنگ خاتمی، مشایی، قالیباف، عارف، ولایتی و...در چهار چوب این نظام وظیفه ای جز تدارک ابزار گسترده تر شدن حیطه اختیارات مقام بی مسئولیت چون ولی فقیه ندارد.
جوان ایرانی بایستی شخص خود و وجدان خود را با این سوال مواجه سازد که تا کی می خواهد منتظر بشود تا شاید در چهارچوب این نظام تحولی انجام گیرد؟ آیا تجربه تمام دوران اصلاحات و دوران احمدی نژاد به وی ثابت نکرده تحولی نیز اگر در چهارچوب نظام رخ دهد تحول بسوی افزودن بر بی قانونیهای ولایت فقیه و مسئولان نظام بوده و هست؟
آیا جوان ایرانی از خود سوال می کند که چه نوع استعدادی دارد؟ و کی خود میخواهد همت کند تا استعداد های خود را شکوفا سازد؟
ایا از خود سوال می کند که برای رشد استعدادهای خود، برنامه خودش چیست؟
تصور کنیم امروز کشوری داریم آزاد و دولتی داریم مدافع حقوق همگان. تو جوان چکار می خواهی بکنی؟
چه نوع توانایی داری که در زمان آزاد شدن وطن می خواهی نشان بدهی؟
آیا می د انید که تواناییهای خود را باید امروز رشد بدهید. فردا دیر است؟
آیا برای رسیدن به موفقیت و رشد برنامه ریزی کرده اید؟
خطاب اینجانب به جوانان کشور این است که من به شما می گویم که موفقیت نه پارتی می خواهد نه پول. بلکه اعتماد به تواناییهای خود را می طلبد.
بایستی روی یاسهای خود کار کنید.
ابتدا هر چه را که باعث می شود شما موفق نشوید از ذهن خود دور کنید.
من باب نمونه وهم های غیر واقعی از قبیل:
سرنوشت ما چنین بوده، ببینیم که چه می شود، من هیچکاره ام هر چه خدا خواست. تا شانس چه بگوید، تا قسمت چه باشد، حتما مشیت الهی است.
جوان بایستی بداند که خدا به ما عقل داده و اختیار. اگر از این دو استفاده نکنیم، سرنوشت همان خواهد شد که ما اختیار کرده ایم.
هندیها ضرب المثلی نغز دارند که می گوید: وقتی لاک پشت می خواهد حرکت کند سرش را از لاک بیرون می آورد.
جوان ایرانی نمی تواند بنشیند تا ولی فقیه رئیس جمهوری انتخاب کند که شاید او خواهان تحولی بشود. و یا اینکه دعوای دو طرف باعث تحول گردد. خود بایستی تغییر حال و روز خود را بدست گیرد تا وضع کشور نیز تغییر یابد. تغییر کن تا تغییر دهی همین است.
سیب گندیده از درخت نمی افتد مگر اینکه جاذبه زمین وجود داشته باشد.
شهروندان ایران هستند که نظام فاسد را می توانند به نیروی تغییری که در خود دارند به زیر بیاورند.
در سال جدید سعی کنید که خود را تغییر دهید. سعی کنید برای خود برنامه بگذارید. سعی کنید خود را از سانسورهای ذهنی پاک کنید و نیروهای بیکران وجود خود را آزاد کنید. دست دوستی بطرف یکدیگر دراز کنید. از فردای متحول نترسید.
فراموش نکنید که زندگی در شادی، در موفقیت و در رشد حق همگان است. برای برخوردار شدن از این حق هر لحظه کوشش کنید.
ببینید یکی از موانع رشد شما این نظام فاسد است. توجه کنید که این نظام از تک تک شما مردم می ترسد. به حرکات این نظام و سران آن نگاه کنید که آنها از شما و خواست شما که زندگی در آزادیست بسیار می ترسند. پس با یکی شدن و نه گفتن به این نظام و خواهان حقوق انسان شدن که همان آزادیها است، این مانع رشد و تحول را از پیش پای خود بردارید. و ایران را بهاران کنید.
جهانگیر گلزار
Golsar57@yahoo.de
|