اول ماه مه و یک مقایسه تاریخی - شمال میرزا
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۶ ارديبهشت ۱٣۹۲ -
۲۶ آوريل ۲۰۱٣
اول ماه مه، از رویداد تاریخی شهر شیکاگو در آمریکا درست ۱۲۷ سال میگذرد، در چنین روزی کارگران قهرمانانه در جهت رفع هرچه بیشتر استثمار بورژوای تازه به دوران رسیده آمریکا به میدان میایند و روز اول ماه مه سال ۱٨٨۶ را با خون خود به سر آغاز روز نوین در تاریخ مبارزات کارگری مبدل میکنند. با نگاهی هرچند کوتاه به بستری که رویداد اول مه در آن اتفاق افتاد میتوان زمینههای تاریخی این رویداد را بیشتر به تصویر کشید و در یک مقایسه کلی با آنچه سرمایهداری امروز با آن گرفتار است نقش کارگران را دو باره در این میان باز تعریف کرد.
گذار از نوع شیوههای تولید فئودالی به نوعی دیگر از شیوههای تولیدی، پا به میدان گذاشتن مارکس برای خلق آثاری چون کاپیتال و ترجمه وسیع آن در آن سالها به زبان انگلیسی، فوران سرمایههای انباشته شده در اروپا به سوی آمریکا و نفوذ اخلاق کاری پروتستانیزم به عوامل موثر در دگرگونیهای اجتماعی ،سیاسی ،اقتصادی آمریکا در آن سالها مبدل گردید، دورانی که پیشتر تاریخ آمریکا تقابل این چنینی سرمایه و نیروی کارگر را به خود ندیده بود. از یک طرف سرمایهداری وارد فاز تازهای از تکوین و تطور در شیوه تولید خود شده بود که برای تداوم آن چارهای جز استثمار کارگر نداشت، و از طرف دیگر، کارگران نیز از مرحله ابتدایی خود در قالب کارگران بدون مزد و یا کشاورزان دوران فئودالی (رعیتها) به کارگران مزد بگیر تبدیل شده و به مانند قبل فاقد تئوری انقلابی و انسجام نبودند. نتیجه تقابل این دو نیرو را میتوان در دستآرودهای اول ماه مه به وضوع دید. اگر جامعه آمریکا تا دیروز سرگرم تقابلات شمال و جنوب (جنگهای داخلی) بر سر ''سیاه'' و ''سفید'' بود امروز درگیر تقابلات سرفآ کارگری و سرمایداری است. اول ماه مه از آن جهت قابل مطالعه است که سالها پس از این جریان این رویداد و روز تاریخی به روز قدرت کارگر در دنیای صنعتی مبدل گشته و به اسلحه که کارگران در اقصا نقاط جهان از آن بارها برای اعاده حقوق از دست رفته خود در برابر سرمایهداری استفاده کردهاند ودستآوردهای تاریخی مهمی را به ثبت رساندهاند. با این توضیح که اگر اعتصابات قرن هفدهم و هجدهم از انسجام و قدرت تئوری کافی برای تغییر سیستم سیاسی و اقتصادی کارا نبودند، اعتصابات کارگری در قرن نوزدهم و به دنبال جهانی شدن روز کارگر در کنفرانس بین المللی دوم در پارس توانست تاثیرات بنیادی ایجاد کند.
سالهای ۱٨۶۵-۱۹۰۰ را میتوان سالهای نطفه گرفتن اقتصاد کلان آمریکا دانست .رهایی از جنگاهای داخلی، گذار از تولید مبتنی بر فلاحت در آن سالها زمینه بنیاد آمریکای مدرن و به تبع آن توسعه و اقتصاد مبتنی بر صنعت را بیش از پیش فراهم ساخت. انقلاب صنعتی در اروپا به سرعت با اتکا به بورژوازی اروپا وارد آمریکا میشود و اندک سالی پس از انقلاب صنعتی در اروپا در اواخر قرن ۱٨م جهان شاهد فوران سرمایههای کلان اروپا به آمریکا میشود. سرازیری این سرمایهها توآم با مهاجرت جویندکان طلا به آن قاره صورت گرفت. بطوریکه در سال ۱٨۹۰ درآمد ناشی از تولیدات صنعتی در آمریکا از بریتانیای که انقلاب صنعتی در آن اتفاق اتفاده است پیشی میگیرد. شکوفایی اقتصادی، کشفیات جدید در عرصه بافندگی کتان در آمریکا که به انقلاب صنعتی دوم مشهور است سیمای کارگری جامعه آمریکا را به کلی در مدت زمان کوتا از کارگر دهقانی به کارگر صنعتی تغییر میدهد. درآمد سرشار از تولیدات صنعتی در آمریکا نه به منظور مصرف بلکه در جهت سود بیشتر اساس برنامه سرمایهداری آمریکا قرار میگیرد، حرکت سود جویانه ای که در واقع به موتور اصلی استثمار کارگران در آمریکا مبدل میشود. سرمایهداری نو ظهور آمریکا ارکانهای استثمار کارگری را از کارگران کارخانجات نو پای خود شروع میکند. رویداد شهر شیکاگو منتج از تغییراتی سریعی است که جامعه امریکا را به لحاظ سیاسی، اجتماعی و خصوصا` اقتصادی دستخوش تغیر داده است. تغییرات سریع از آن جهت که نورمهای جامعه بدون جایگزین کردن ارزشهای شایسته دچار تغییر شده و سود و فرد را جایگزین جمع کرد. سود و سرمایه در یک جمعبندی به ارزش حقیقی در جامعه مبدل گشته و در این راستا همه را و در رآس آن کارگران را فدای خود میکند. اول ماه مه واکنش سریع و طبیعی قشری است در جامعه که بار سنگین این دگرگونی را به دوش میکشند
نقش اول ماه مه اگرچه برای تعدیل ساعات کار گارگران به ٨ ساعت و تبدیل آن به یک سیستم جهانی و یونیڤیرسال تا به امروز بسیار موثر بوده اما دستاوردهای اول ماه مه فراتر از محدودهی تعیین ساعت کار گارگران و یا کم کردن آن بوده است. ایجاد تشکلهای و سندیکاهای کارگری، استفاده از ابزار اعتصابات کارگری و نتایج آن در دنیای مدرن امروز همانا زایده و محصول مبارزات کارگران در آن روزها بوده است که اثرات و ثمره آن برای جامعه بشری را باید ارمغانی محسوب کرد.
دگرگونیهای سریع اقتصادی در قرن حاضر، از جمله جهانی شدن بیش از پیش سرمایه و بازار، روش و متدهای بکار گرفته شده توسط کاپیتالیسم برای تداوم سلطه را وارد مرحلهای دیگر کرده است، اگر در گذشته مفهوم هژمونی در جامعه محدود به بحث کارفرما و سرفا کارگر بود؛ امروزه بحث هژمونی در رابطه با سرمایهداری و ارکانهای آن از قبیل بانک جهانی پول، صندوق بین المللی پول و شرکتهای چند ملیتی با انسانها صرفنظر از انگارههای طبقاتی تعریف میشود. این روند هژمونی را به عنوان مثال میتوان در سلطه اقتصادی بانکهای مذبور بر اقتصاد بسیاری از کشورها عللخصوص کشورهای مانند یونان، اسپانیا و ایرلند جنوبی دید. سیاستهای ریاضت اقتصادی به طور آشکارا کم کردن خدمات اجتماعی، و اخذ مالیات بیشتر به سود بانکها و در راس آنها بانکهای جهانی پول و صندوق بینالمللی پول است. بی خود نیست که برخیها در قالب کنایه از اصطلاح جمهوری ای.ام.اف برای بیان کشورهای ایرلند و اسپانیا و یونان استفاده میکنند. سرمایهداری در دنیا مدرن امروز مرزهای جغرافیای را در هم نوردیده و بانکها و شرکتهای چند ملیتی فارغ از محدوده ملت، مرز، زبان و طبقه تمامی ابعاد انسانی را متاثر از فعالیت خود کرده است. به عنوان مثال تاثیرات مخرب زیست محیطی از قبیل آلودگی هوا میتواند کلییت زندگی انسان را به مخاطره بیندازد. علی رغم واقف بودن سرمایهداری از پیامد چنین فعالیتهای, آمریکا در راس سرمایهداری جهان حاضر به بازگشت به معاهده کیوتو در جهت تعدیل رادون و مونوکسید کربن نیست. از طرفی دیگر، بازارهای بورس جهانی در یک حلقه زنجیروار به هم گره خوردهاند، فروپاشی اقتصادی در آن سوی دریاها مستقیمآ تاثیر در رنگ سفره مردم عادی در سوی دیگر بخصوص کارگران دارد. همه و همهی این تغییرات یاد آور عدم جایگزین کردن ارزشهای درخور و شایسته برای کارگران شهر شیکاگو در آمریکا است. اگر در آن زمان کارگران به شعار ٨ ساعت کار بسنده کردند این بار بعد از ۱۲۷ سال تغییر در سیستم موجود و حاکم بر مناسبات اقتصادی برای کارگران به شعار اصلی مبدل گردیده است. تغییری که کلییت سیستم سرمایهداری را به چالش کشیده است.
|