روند سوسیالیستی کومه له: بمناسبت اول ماه مه ۱۳۹۲
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۷ ارديبهشت ۱٣۹۲ -
۲۷ آوريل ۲۰۱٣
طبقه کارگر در سرتاسر جهان باردیگر به استقبال روز کارگر میروند، تا با اعلام همبستگی طبقاتیاشان مجددا" به سرمایهداران اعلام کنندکه مبارزه همچنان ادامه دارد. کارگران در این روز در اقصی نقاط جهان نه تنها از حق و حقوق انسانیشان دفاع میکنند، بلکه بر ایدآلهایشان برای ساختن جهانی بدون ستم واستثمار پای میفشارند. در این روز کارگران از شرق -که وفور کار ارزان نظام سرمایه را با رونقی نسبی اما در نهایت با چالشهای جدیدی روبرو میسازد- تا غرب -که والاستریت در قلب سرمایهداری جهانی دور دیگری از ورشکستگی چنین نظامی را تجربه کرد- باردیگر پرچمهای سرخ را به اهتزاز در میآورند تا به همگان بگویند که روز کارگر نه تنها روز تجدید عهد برای تداوم یک نبرد تاریخی است، بلکه نویدبخش فردای روشنتری نیز خواهد شد.
اما هر کارگر آگاهی نیز میداند که تداوم نبرد هیچگاه بمعنای عبور خودبخودی از موانع موجود نبوده است و نخواهد بود. بحرانهای پیدرپی شیوه تولید سرمایهدارای گرچه ادامه دارند و هرباره تناقضات چنین نظامی را بیشاز پیش آشکار میکنند، در مقابل آن نیز عدالتخواهی اجتماعی نه تنها نمرده بلکه رساتر از گذشته فریاد میشود، اما طبقه کارگر همچنان در فاز تدافعی است که عبور از آن ارادهگرایانه نیست. مسئله تنها بر سر شکستها نیست، چراکه دستآوردهای بسیاری نیز در این تاریخ وجود دارند؛ مسئله در عینحال بر سر تناقضات و تضادهای بیشماری نیزهستند که در بطن چنین نظامی هر باره دهن میگشایند و بشریت امروزی را نه تنها بخود مشغول میدارند بلکه وادار به عبور از دخمههای تاریکی میکنند.
در سالی که گذشت گرچه بعضی از دولتهای غربی توانستند با استفاده از جیب مردم و حمایت مالی از بانکها و همینطور برقراری قواعد جدید تا حدودی نتایج مخرب بحران اخیر را کنترل کنند، اما بحران سرمایه همچنان ادامه داشت. در بسیاری از کشورها ما شاهد ورشکستگی اقتصادی دولتها بودیم. بر اثر سیاستهائی که بسیاری از دولتها در جهت رفع بحران بکار گرفتند، نه تنها فاصله بین طبقات در کل جوامع افزایشی سرسامآور یافت، بلکه این امر به لحاظ مالی موجب افزایش تنشهای بسیاری در اتحادیه اروپا نیز شد. عوارض تداوم ورشکستگی اقتصادی و بحران در جنوب اروپا برای طبقه کارگر از جمله، به زیر سوال رفتن تداوم حیات اتحادیه بوده است. این بحران عملا به شمشیر داموکلسی بر سر کل کارگران اروپا برای تن دادن بیشتر به شرایط سرمایهداران در جهت رفع بحران تبدیل شده است.
وضع بزرگترین اقتصاد دنیا یعنی آمریکا نیز به همین منوال است. در آنجا نیز فاصله طبقاتی نه تنها بیشتر شده و دولت آمریکا نه تنها نتوانسته از زیر بار عوارض چنین بحرانی بطور کامل بیرون بیاید، بلکه بر اثر جنگهای بیحاصلی که در خاورمیانه براه انداخته، به مقام مقروضترین دولت جهان نیز ارتقاء یافته است. دولتی که ادعای برقراری" نظم نوینی" را در جهان داشت، نشان داد که در سروسامان دادن به درون خود نیز حرف متفاوتی برای گفتن ندارد. نتایج بحران اخیر در بقیه جهان بخصوص در کشورهائی که دارای اقتصادی حاشیهای در نظام جهانی هستند، بسیار بدتر است. بیکاری میلیونی،گسترش موج مهاجرتهای بیچشمانداز برای پیدا کردن کار، نبود دموکراسی و عدم امکان هر نوع مشارکتی که برای مردم - بخصوص جوانان و زنان- دخالت در تعیین سرنوشتشان را ممکن کند، آینده این جوامع را با مخاطرات جدیتری روبرو ساخته است. فجایع ببار آمده ناشی از بحران و تدوام آن نشان میدهد درد مشترک, جهانی است، چه بسا که روز کارگر مناسبترین روز برای فریاد درد مشترک در این مقطع تاریخی است.
دولت جمهوری اسلامی اما در رودروئی با چنین بحرانی و بویژه محاصره اقتصادی، همچنان به دلارهای بادهآورده نفتی و سرکوب هر اعتراضی اتکا کرد. رژیم که اعتراض بزرگتر سال ١٣٨٨ را سرکوب کرده بود، ابائی هم نداشت تا با ادامه دستگیریها و زندانی کردن رهبران کارگری از گسترش وسرتاسری شدن حرکات متفاوت جنبش کارگری نیز جلوگیری کند. خصوصا" در فضائی که بعداز سرکوب جنبش ٨٨ و اثرات بحران اقتصادی جهانی بر اقتصاد ایران در سطح جامعه بوجود آمده بود و بسیاری چنین میاندیشیدند که گویا "اکنون نوبت بمیدان آمدن طبقه کارگر" است. در حالیکه در هیچ مقطعی از حیات این حکومت کارگران میدان را خالی نکرده بودند و نکردهاند.
بدیهی است که در سال گذشته نیز مبارزات کارگران همچنان ادامه داشت. مبارزه برای بدست آوردن حق تشکل،حقوقهای معوقه، یا مبارزه علیه اخراجها، سطح پائین دستمزدها و انواع و اقسام بیحقوقیهای دیگر همچنان ادامه داشته و موارد آن در سال گذشته نه تنها کمتر نبودند، بلکه چه بسا بیشتر هم شدند. گرچه بار اثرات بحران اقتصادی، محاصره اقتصادی دولتهای غربی و سیاستهای ضد اقتصادی دولت بر دوش این طبقه بیش از دیگر اقشار و طبقات بودهاست. افزایش فزاینده بیکاری میلیونی، پائینآمدن مدام سطح دستمزدها به نسبت تورم، تعطیلی بدون وقفه شاخههای تولیدی، گرانی، پائینآمدن ارزش ریال همه و همه بر دوش این طبقه سنگینی کرده و طبیعی است که مبارزه و مقاومت علیه چنین وضیعتی نیز ادامه داشته باشد وادامه نیز داشت. گرچه در نبود تشکلهای مستقل و سراسری، یا پراکنده بودن مبارزات کارگری، این مبارزات در سال گذشته نیز دارای ضعفهای اساسی بود، اما این بهیچوجه بدان معنا نیست که ما در ارزیابی توان این مبارزات و قدرتیکه برای تأثیرگذاری بر کل جامعه و نظام سیاسی داشته و دارد به بحثهای انتزاعی در مورد تشکل و استقلال و غلبه بر پراکندگی، برای چارهیابی رویآور شویم. ایجاد تشکل یا رفع پراکندگی بعنوان یک معزل تنها میتواند نتیجه خود مبارزه باشد. اما این مبارزهای نیست که در خلاء صورت بگیرد؛ بلکه این مبارزه در بطن یک جامعه با مشخصات منحصر بفرد خودش و سیستم سیاسی حاکم بر آن است که به فرایند تشکلیابی میانجامد. مبارزه کارگران بعنوان یک طبقه مستقل در گرو درک همین واقعیت بعنوان یک نیروی درونی در چنین جامعهای است.
در این شکی نیست که کارگران در سال جدید نیز با توجه به کل اوضاع، نه تنها باید متحمل وضعیت فلاکتبارتری باشند، بلکه مبارزات خود را در شرایط سیاسی پیچیدهتری به پیش برده تا آنرا به سر انجامهای منطقی و به دستآوردهای پایدارتری برسانند. بخصوص با توجه به نتایج محاصره اقتصادی، ناروشنی وضعیت و آینده سیاسی حکومت اسلامی، بیبرنامهگی حکومت در زمینه رفع مشکلات اقتصادی و عزم جزمش به ادامه سرکوب هر حرکت اعتراضی، کارگران باید هوشیارانهتر عمل کنند. اما با توجه به تجارب و مشکلات گذشته در جنبش کارگری ایران باید گفت که هر نوع پیشروی و پیشرفتی در این جنبش برای بهبود شرایط این طبقه، تنها در گرو ارزیابی واقعبینانه از وضعیت طبقهکارگر در ایران برای برداشتن قدمهای پایدارتر در یک شرایط تاریخی معین است. مسئله در این شرایط تنها تحقق یا عدم تحقق این یا آن خواست نیست، بلکه ایجاد توان بدستآوردن و زمینه تحقق هر خواست برحقی در شرایطگوناگون تاریخی است. بدیهی است که ایجاد هر نوع تشکلی بمعنای افزایش چنین توانی است، اما چه بسا که ایجاد همین تشکلها نیز در گرو شناخت واقعبینانه شرایط و اصلاح روشهای مبارزاتی در این مقطع تاریخی است. با این امید که ماه مه امسال سرآغاز جدیدی در این رابطه باشد.
کارگران در کردستان ایران در سال گذشته، همچنان شرایط امنیتی سختتری را متحمل شدند. فعالان کارگری نه تنها تحت تعقیب و کنترل پلیسی و دستگیری بعنوان فعال کارگری بودند، بلکه همچنان و بطور مداوم نیز از طرف ارگانهای سرکوب رژیم در معرض اتهامات بیپایه و اساس امنیتی قرار داشتند. کارگران در سال گذشته اضافه بر موضوعات فوق با یک موضوع ویژهتری نیز بیشتر از گذشته روبرو بوده و آنرا تجربه کردند. حضور هزاران کارگر کرد ایرانی در کردستان عراق که از سالها قبل بمثابه یک روند شروع شده بود، در سال گذشته ماهیت واقعی خودرا بیشتر روشن ساخت. حضور بیشتر کارگران در کردستان عراق از یک طرف بمعنای گشودهشدن یک دریچه برای دستیابی به کار است، -آنهم در اوضاعی که به آن اشاره کردیم- اما از طرف دیگر و بدلیل نبود کار و شغل واقعی در کردستان ایران بمعنای تندادن به هر نوع بیحقوقی بیشتر در شرایط دیگری است. اینکه این کارگران در بدو ورود به کردستان عراق بگونهای ذهنی بعنوان برادر پذیرفته میشوند،در عمل و در بازار واقعی سرمایه و سرمایهداران بعنوان کارگران فاقد هر نوع حق و حقوقی هستند که باید شرایط کاری بدتری را بپذیرند و حق اعتراض به آنرا هم نداشته باشند. چراکه منطق سودآوری بعنوان تنها معیار بازار کار در هر جا ومکانی چهره کریهاش را نشان میدهد. روند فوق که با توجه به اوضاع بد اقتصادی درکردستان ایران به یک واقعیت رو به رشد تبدیل شده است،جنبه تأسفبارتری نیز دارد. کارگران کرد ایرانی که بدلیل نبود کار در خود ایران و بخصوص کردستان ایران بیشتر از گذشته ناچار به مهاجرت هستند، در این روند و بناچار در مقابل کارگران کرد عراقی قرار داده میشوند. چراکه با تندادن به دستمزد ارزانتر عملا"به رقیب کارگران کرد در آن طرف مرز تبدیل میگردند.
با امید اینکه هر روز کارگران تلاشی در جهت آگاهی بیشتراین طبقه، پیداکردن راههائی برای غلبه بر رقابت کارگران علیه هم، ایجاد همبستگی طبقاتی در مقابل سیستم جهانی سرمایه وهمه سرمایهدارانی باشدکه در جهت حفظ منافع خود، فقط به کسب سودشان میاندیشند.
زنده باد روز کارگر. زندهباد آزادی. زنده باد سوسیالیسم
۰۶.۰۲.۱٣۹۲
|