•
اما خوشا تپه
خوشا دشت و دمن
غرق در گوهر واژه ها
دنبال اسم ما می گردند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۷ ارديبهشت ۱٣۹۲ -
۲۷ آوريل ۲۰۱٣
سفارش گل
سفارش سبزی
سفارش شعری برای بهار
سینی مانده روی دست
سرو های سبز، هنوز تر نکرده لب
شکلکی از پونز و روبان
دخیل بسته بر درخت
به خیال پروانه
شوق ارغوان
بازی شده بهار ما
نمایشی از درشکه و چرخهای کهنه دربوران و باد!
می خواستیم "حرکت" را درآوریم
برانیم تا میانه ی میدان
زین ِ بی سوار مانده را
دستان ریش ریش سورچی چه می خواست
جز لایه های گرما
در بحبوحه ی ظلمات
زیر زمینهای آکنده از زمهریر
اما امان نمیداد
امان نمیداد
گفتیم سُرسُره
گفتیم سورتمه
گفتیم بچه ها فرفره ها را بیآورید
امسال می خواهیم
کودکانه رنگ کنیم دیوار ها را
اما
امان از زیرزمینها
امان
از نعل ِ یخ بسته ی زانو ها
سفارش خنده
سفارش رخت نو
اما این سرما
توی جیب ها....
که پشت دست را داغ میکرد
با سوزن سوزن زوزه هاش
باز به روی خودمان نمیآوریم
و به کوچه ی چراغ زنبوری می پیچیم
و فکر میکنیم این پالتو
چرا هر سال بلند تر شده
چرا کوتاهتر نمیشود سرما
چرا قیچی گرما سبز نمیشود
از کشتزار این سالها
اما خوشا تپه
خوشا دشت و دمن
غرق در گوهر واژه ها
دنبال اسم ما می گردند
در متن انبوه شادابی ها
تا با جرقه ی علامتی نشان کنند
ساعت وردود
به چهارشنبه های سوریمان
پشت سر نهادن ِ سفر بیابانها
پیش بیآئید
شما بوده اید سفارش شدگان
با قبائی از برق آبنوس
کفشهائی از پونه ها
|