نگاهی به فیلم جاده اسکارلوت
نادر دولتشاهی
•
جاده اسکارلوت " فیلم مستندی است در باره زنی که کارگزار سکس است و زندگی اش بر اساس کمک به مردهای معلول از نظر جنسی است. این فیلم ماه گذشته در فستیوال ' سینمای سیاسی' دانشگاه کنکوردیا در مونترال به نمایش در آمد و با استفبال فراوان تماشاچیان مواجه شد.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۰ ارديبهشت ۱٣۹۲ -
٣۰ آوريل ۲۰۱٣
جاده اسکارلوت " فیلم مستندی است در باره زنی که کارگزار سکس است و زندگی اش بر
اساس کمک به مردهای معلول از نظر جنسی است. این فیلم ماه گذشته در فستیوال ' سینمای سیاسی' دانشگاه کنکوردیا در مونترال به نمایش در آمد و با استفبال فراوان تماشاچیان مواجه شد. کارگردان این فیلم استرالیایی خانم کترین اسکار وهنرپیشه اصلی آن خانم راشل وتون است که پس ابراز استقبال فراوان به روی صحنه آمد و به پرسشهای تماشاچیان پاسخ گفت. خانم راشل در این پرسخ و پاسخ گفت: ما همه مثل هم هستیم- گردش خونمان مثل هم است ~ فقط تفاوت ما در حرکت بدن,رنگ پوست و نحوه ارتباطمان با دیگران است , تنها یک اتفاق و یا تصادف میتواند ما را مثل افراد معلول
کند,آنها نیز مثل همه نیاز به رفع نیازهای عاطفی و جنسی خود دارند
,
رفتار من نیز با آنها درست مثل سایرین است
,
وی اضافه میکند
:
من از طریق روزنامه ای که آژانس اسکورت داشت از این شغل مطلع شدم ولی چون در اوان جوانی هیکل خوبی نداشتم نمیتوانستم وارد این شغل شوم- در ابتدا آنها به من خندیدند چون قد بلند نداشتم و به اصطلاح قلمی نبودم- در دبیرستان که بودم به این کار علاقمند شدم و دو دهه بعد وارد بازار سکس شدم وهنوز که هنوز است
.مشغول به این کارم
وی که فارغ التحصیل رشته روانشناسی است در ادامه میگوید
:
اولین شغلم ماساژ دادن بود.ما انسانها برای حفظ سامتی خود میدانیم که نباید سیگار بکشیم یا در خوردن مشروبات الکی افراط کنیم و مواظب قند وچربی خود هستیم, و کلا از سلامتی خود با تغذیه خوب مراقبت کنیم ولی فراموش میکنیم که بزرگترین قسمت بدنمان پوستمان است و اهمیت چندانی به آن نمیدهیم. در روانشناسی موضوعی است بنام ' پوست گرسنه ' که در آن باره نیاز پوستمان به نوازش ولمس کردن به تفصیل سخن میگوید
.
خانم راشل که در کار خود متخصص است فلسفه اش این است که: لمس بدن و ارتباط جنسی محرمانه , مهمترین جنبه زندگی ما را تشکیل میدهد و بیشترین تاثیر را در زندگی ما دارد. دو نفر از مشتری های وی بنامهای مارک و جان از خانم راشل به خاطر کارش تمجید میکنند- هر دو بیش از ۲۶ سال است که مبتلا به بیماری ام اس ( اسکروز ) هستند. جان که با صندلی چرخداری که دسته اش تا زیر چانه اش است و تنها با کامپیوتر مخصوصی قادر به سخن گفتن است پس از ملاقات هایی با خانم راشل اینک حرکات دست و پا و بدنش که برای همیشه از بین رفته بود بطرز شگفت آوری بهبود یافته که موجب حیرت دکترها شده است.ماساژ بدن این افراد که بندرت از روی عاطفه لمس میشود هم در رختخواب و هم در زیر دوش میتواند صورت گیرد.یکی دیگر از مشتری های خانم راشل میگوید : من انسانی معمولی با صندلی غیر معمولی هستم.خانم راشل اضافه میکند
:
وقتی با مشتری هایم هستم ازخراشها وجای زخمهایشان صحبت میکنیم که پشت هرکدام خاطره ای است ویا ازحادثه ای جان سالم بدر برده اند, برایم تفاوتهای بدنهای مردها جالب است- بدن بعضی ها لطیف است ودیگری زمخت-یکی چاق است و شکم قلینبه سلینبه ای دارد و دیگری لاغر وترکه ای- یکی بدنش پر از مو است ودیگری بدون مو- این تفاوتها برای من مهم نیست ~ مهم اینست که دوست دارم بروی لب اینها لبخند بیاورم-همیشه میتوان چیزهای خوب در بدن اینها دید که ممکن است ازنظر خودشان ویا دیگران زشت باشد ولی برای من جالبند ~ بدن همه اینها یکی است با تفاوتهای کوچک و بزرگ وهر یک مخصوص خود . من با همه درست رفتار میکنم / آنها هنگامی که با من هستند با بدن خودشان که معلول است احساس راحتی میکنند .
راشل در ادامه میگوید
:
در این فیلم میبینیم که پدر ومادر معلولی ,جشن تولد پسرشان به عنوان کادو به من زنگ زدند و قبل ازورد من به خانه شان رختخواب وی را مرتب کرده و آنرا با تزیینات وگل رمانتیک میکنند .بعضی از مشتری ها -چه زن وچه مرد- حتی در سن ۴۰ و یا ۵۰ هرگر دوست دختر و یا دوست پسر نداشته اند و همواره باکره مانده اند. اینها به آژانس ما میایند و برای اولین بار همخوابگی و لمس را تجربه میکنند- ومن به شوخی به پدر ومادرشان میگوییم که بکارت پسرتان را برداشته ام
واین درحالیست که کسی از من نپرسید چه کسی بکارت مرا برداشت
.
یادم میاید مادر یکی از مشتری هایم فرزندش را از روی صندلی چرخدار کول کرد وبه رختخواب آورد
.
ناگفته نماند که برای خانمها و همجنس بازان نیز بنا به تقاضایشان کارگزار مرد هم همواره در این کار مشغول بکارند
,
البته همه اینها بارعایت نظافت و استفاده از کاندم استخانم راشل خاطر نشان میکند که :
بعضی ها که عقب مانده ذهنی هستند نحوه ارتباطشان با ما فرق دارد.مثلا من از انها میپرسم هنگام همخوابی دوست دارند من چه رنگ لباسی بپوشم وآنها با اشاره ابرو و یا چشم الکترونیک منظورشان را میرسانند. من باید آنها را از روی صندلی چرخدار بلند کرده به
.روی رختخواب ببرم. آنها از آرزوهای مخفیشان میگویند و من هرکاری بخواهند میکنم - صبح که از خواب ییدار میشویم باید با آنها حرف بزنم, گرچه صبح ها حوصله حرف زدن ندارم ولی با گذشت اندکی زمان مشغول حرف زدن وبگو پخند میشویم- پس ازآن به من میگویند که چه شب خوبی راگذرانده اند
.
من باید روی مشتری هایم فوکوس کنم و با آنها ارتباط بر قرار
کنم
.
راشل در خاتمه گفت که وی شغل خود را دوست دارد و خوشحال میشود که مشتری هایش اورا از روی عکسش انتخاب کرده اند , این کار برایش مثل سفر میماند. اواضافه کرد که هزاران نفر در دنیا مشغول چنین کاری هستند ولی کسی از آنها سخنی به میان نمیآورد .این کاردر بعضی از شهرهای استرالیا ونیوزلند,و به تازگی در دانمارک تنها جرم محسوب نمیشود ولی همچنان غیر قانونی است, مثلا اگر مثلا من در کانادا مشکلی با یکی از مشتریان پیدا کنم پلیس بدون توجه به اینکه چه کسی مقصر است مرا از کانادا بیرون میکند . در بسیاری از شهرها این شغل همچنان جرم محسوب میشود که امیدوار است با تلاش حقوقدانان و دیگران آنرا قانونی کنند
.
برای دیدن کلیپ این فیلم در یوتیوب اسم فیلم را که
scarlet road
است تایپ کنید
|