یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انتخابات ریاست‌جمهوری وگزینه‌های دستگاه خلافت


جلال رستمی


• تاکتیک شرکت یا عدم شرکت درانتخابات هرگاه بتواند درخدمت و در جهت تقویت استراتژی شعار انتخابات آزاد وتضعیف نیروی استبداد حاکم قرار گیرد، نباید برای آن درنگ کرد. اما هدف از این‌گونه تاکتیک‌ها باید در خدمت استراتژی مبارزه مسالمت‌آمیز در جهت تضعیف ساختار قدرت سیاسی حاکم و ایجاد فضای باز سیاسی با اتکا به نیروی اجتماعی از پایین و در نهایت برای برکناری این رژیم باشد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۲ -  ۴ می ۲۰۱٣


مقاله حاضر"انتخابات ریاست جمهوری وگزینه‌های دستگاه‌خلافت" در حقیقت بخشی از مقاله "بحران سیاسی حاکمیت جمهوری اسلامی واهمیت شعارانتخابات آزاد‌ است. این مقاله ویراست جدید وتکمیل شده‍ی بخشی ازآن مقاله است، که صرفا به مسئله انتخابات می‌پردازد.


نگاهی به تاریخچه‍ی انتخابات در جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که این رخداد همیشه عرصه درگیری و کشمکش جناح‌های مختلف در حاکمیت بوده است. با این حال، از سال ۱٣۷۶ در عرصه انتخابات جمهوری اسلامی تحولی پدیدار شد. در این سال، بخشی از بدنه حاکمیت جمهوری اسلامی با شعارهای اصلاح‌طلبانه حول محوریت خاتمی به عرصه انتخابات گام گذاشت. این رخداد طیف گسترده‌ای از مردم و به‌ویژه بخش وسیعی از اقشار طبقه متوسط را به‌طور فعال وارد فعالیت‌های انتخاباتی کرد و به رغم تمام تنگناهای موجود، به مطالبات سیاسی این طبقه ابعاد و معنای جدیدی داد که تا آن زمان در جمهوری اسلامی سابقه نداشت. در واقع، از این زمان به بعد بود که انتخابات مفهومی جدید یافت: به چالش کشیدن جدی حاکمیت از طریق انتخابات.
رشد وافزایش تصاعدی طبقه متوسط در ایران و حضورگسترده و تحرک بیش از حد این طبقه در دو دوره انتخاب خاتمی به ریاست‌جمهوری، ترکیب وموازن‍ه قوا را بر‌هم زد و راه مهندسی و تعیین تکلیف نهایی انتخابات توسط رهبری و شورای نگهبان و دیگر ارگان‌های نظامی ــ امنیتی را هم بست. مسئله انتخابات در جمهوری اسلامی از این به بعد با دو مسئله روبرو شد: برجسته شدن اختلاف جنا‌ح‌های داخل حکومت با حضور عناصر اصلاح‌طلب برای تغیراتی در بافت قدرت سیاسی و با شعار اصلاحات در چارچوب جمهوری‌اسلامی، و دیگر حضور مردم و استفاده‍ی آنها از فضای نسبتاً باز ایجاد‌شده در اثر اختلافات جناح‌های درون حاکمیت و طرح شعارهای آزادی‌طلبانه و ضد دیکتاتوری با حمایت و پشتیبانی ازاصلاح‌طلبی برای تحمیل مطالبات دمکراتیک به حاکمیت. از زاویه همین تغییر و درست از همین جاست که به رغم تمام محدودیت‌های شناخته شده برای مردم خود مقوله انتخابات از این به بعد به عنوان یک کانال جدی تاکتیکی و مبارزاتی با مضمون استراتژی انتخابات آزاد مطرح می‌شودوبر آمد جدی خود را در سال ٨٨ با شعار رای من کجاست به نمایش می‌گذارد.

اهمیت فعالیت برای انتخابات آزاد

انتخابات ریاست‌جمهوری پیش رو این بار شکل جدیدی از جنگ قدرت را به نمایش گذاشته است. این جنگ قدرت در حال حاضر بین احمدی نژاد و خامنه‌ای و محافظه‌کاران طرفدار او، در رأس هرم قدرت سیاسی، به حادترین شکل چه علنی و چه غیرعلنی، در جریان است . سرانجام این جنگ قدرت اگر گزینه‍ی مصالحه باشد، باید بدون شک و در درجه اول به نفع احمدی‌نژاد تمام شود؛ یعنی کاندیدای باند احمدی‌نژاد باید از صافی شورای نگهبان بگذرد. اگر این مصالحه وعقب‌نشینی توسط خامنه‌ای و بیت او صورت گیرد، برای آنها دشوارتر خواهد بود که انتخابات را بدون دردسر مهندسی کنند؛ چون با افشاگریٔ‌هایی از نوع افشاگری‌های احمدی‌نژاد روبه‌رو خواهند شد که برای رژیم همچنان هزینه ساز خواهند بود. رد کاندیدای باند احمدی نژاد نیز برای خامنه ای و بیت او بسیار پرهزینه است و چالش‌های جدی و جدیدی را پیش روی آنها خواهد نهاد. علاوه بر آن با توجه به تجربه‍ی انتخابات سال ٨٨، حضور هرچند خاموش جنبش دموکراسی‌خواهی سبز مردم ایران نیز نتیجه این چالش‌ها را پیش‌بینی‌ناپذیر خواهد کرد. گزینه و فرض در واقع غیرمحتمل دیگر دستگاه خلافت برای شکست و از میدان به در‌کردن احمدی نژاد و تیمش در انتخابات، مصالحه با بخشی از اصلاح‌طلبان و تن دادن به حضورنمایندگان آنها در انتخابات است، اگر چنین کاری صورت گیرد خود نشان‌دهنده این مسئله خواهد بود که باند احمدی‌نژاد از چنان موقعیتی برخوردار است که دستگاه خلافت ناگزیر شده تبعات مصالحه وسازش را با اصلاح‌طلبان بپذیرد. از هم اکنون خاتمی و ضعیف‌تر از آن رفسنجانی، پیش‌شرط‌هایی را بیان کرده اند که پذیرش آنها برای دستگاه خلافت به مثابه خودکشی است.
گزینه‍ی شرایط خیلی بحرانی‌تر برای دستگاه خلافت اقدامی شبه کودتایی برعلیه احمدی نژادو به شکلی "بنی‌صدر"سازی کردن شرایط است؛ باید متوجه بود نیروها ودستگاه‌های تبلیغاتی باند خامنه‌ای حملات جدی وبی‌سابقه‌ایی را برعلیه احمدی نژاد آغاز کرده‌اند.
آنها بدون تردید می خواهند جنگ نهایی را به جلو بیاندازند و احمدی‌نژاد را وادارند تا نقشه‌ای را که برای روزهای نزدیک یا فردای انتخابات در سر می پروراند، همین امروز اجرا کند. بی‌جهت نیست که ولایتی مشاورعالی رهبری درسیاست خارجی می‌گوید من خودم را برای بگم بگم‌های احمدی نژاد آماده کرده‌ام.
در شرایط حاضر نحوه برخورد با احمدی نژاد یادآور برخورد خمینی با بنی‌صدر است اما با یک تفاوت وآن‌هم به دلیل نداشتن اطلاعات جدی از توازن‌قوا و به‌شکلی شاید مخفی بودن سازماندهی هواداران احمدی‌نژاد و سایر مسائل از قبیل: بیکاری، گرانی، بحران اقتصادی، فشار خارجی، مشخص نیست که نتیجه این رویارویی چه خواهد شد. هرچه هست، احمدی نژاد روی عدم محبوبیت و نارضایتی مردم از دستگاه خلافت نیز حساب جدی باز کرده است و تلاش می‌کند دردرجه‍ی اول به‌شکلی غیرمستقیم رهبری و بعد باند او را مقصر اصلی تمام نابسامانی‌ها نشان دهد. از آن‌طرف برعکس باند رهبری تلاش می‌کند تمام گناه وضعیت موجود به‌خصوص اوضاع نابسامان وآشفته‍ی اقتصادی را به گردن احمدی‌نژاد بیاندازد اما باوجود این‌گونه برخوردها چیزی که تا‌کنون مشخص بوده این است که هنوز در اردوی مخالف برای برخورد جدی با احمدی نژاد شک و تردید‌هاو ملاحظات جدی وجود دارد. بدون شک یکی از این ملاحظات که تا‌کنون باعث عدم برخورد جدی مخالفان با احمدی نژاد شده است عدم تمایل جدی رهبری جمهوری اسلامی، حال به هر دلیلی است. این مسئله را می‌توان در رفتار وگفتار خامنه‌ای و بیت او در نحوه برخورد با احمدی‌نژاد تا به‌حال دید: تردید و دودلی وضد‌ونقیض گویی. همین عدم جدیت با احمدی‌نژاد باعث‌شده است که رژیم در حالت آچمز جدی در رابطه با او قرار گیرد.

اکنون می‌توان پرسید که آیا دستگاه خلافت قادر خواهد بود در چنین شرایطی نمایش انتخاباتی‌اش را بدون دردسر و آن‌طور که می‌خواهد سازمان دهد؟

انتخابات ریاست جمهوری پیش‌رو به‌خاطر درگیری جدی در راس هرم قدرت سیاسی که تمام ساختار آن‌ را در برگرفته است جزء سرنوشت‌سازترین رویداد‌های طول عمر جمهوری اسلامی در جهت تکرارطرح مطالبات آزادیخواهانه وضد‌دیکتاتوری است. به همین خاطر و در این رابطه شایان ذکر است که بدون طرح جدی مطالبات حتی،حداقلی، به‌خصوص از جانب اصلاح‌طلبان، همانند آزادی زندانیان سیاسی، رفع حصر از موسوی وکروبی، رد و مخالفت با دخالت‌های سازمان‌یافته شورای نگهبان، سپاه و بسیج ونیروهای امنیتی در انتخابات وآزادی روزنامه‌نگاران و برچیدن سانسور مطبوعات، هرگونه مصالحه توسط هر نیرویی با خامنه‌ای، خیانت به جنبش دموکراسی‌خواهی مردم ایران خواهد بود.
زمان برای تحمیل یک‌سری مطالبات دمکراسی‌خواهانه وعدالت‌جویانه مردم درست با توجه به شکاف موجود درون حاکمیت، با اتکا به فشار توده‌ها آماده است. طرفداران و فعالان جنبش سبز در این شرایط یا باید میدان درگیری و کشمکش را برای باند احمدی‌نژاد و باند بیت رهبری باز گذارند وحتی این میدان را برای‌شان فراخ‌تر کنند و به اصطلاح زیرآتشش نیز هیزم بگذارند، یا با طرح مطالباتی که مطرح شد فشار را بر حاکمیت مضاعف کنند. به جز این دو راه نمی‌ٔتوان راه سومی را که کم‌هزینه‌تر باشد، محتمل دانست.
تحلیل پاره‌ای ازجمهوری‌خواهان نزدیک به اصلاح طلبان که می‌پندارند نباید چپ‌روی کرد و فقط باید آرزو کرد که در درجه اول خاتمی یا رفسنجانی بیایند و تائید شوند چون در چنین شرایطی هم می‌توان احمدی‌نژاد را از میدان به دربرد وهم ‌می‌توان با قدرت بیشتری در عرصه سیاست خارجی وحل مسئله هسته‌ای اقدام کرد، کاملا اشتباه است. زیرا حضور اصلاح‌طلبان حتی اگر با طرح مطالبات خیلی ضعیف هم امکان‌پذیر باشد باز می‌تواند امکان طرح مطالبات سرکوب‌شده مردم وبه‌خصوص طبقه‍ی متوسط را در انتخابات سال ٨٨ به شکل دیگری مطرح کند و در پی آن فضایی را ایجاد کند که مجددا حاکمیت را با دردسرهای جدید و جدی روبه‌رو سازد. آمدن یک جناح خیلی ضعیف وتواب‌شده از اصلاح‌طلبان شاید برای بازی رهبری یعنی تعدد متقاضیان کاندیداتوری برای بالا بردن میزان مشارکت در انتخابات و همچنین شکستن رای کاندیدای احمدی نژاد اگر احتمال به‌کارگیری گزینه‌های دیگری نباشد، می تواند متصور باشد. اما آمدن خاتمی یا حتی رفسنجانی بدون خواست و عقب‌نشینی رهبری از مواضعش کاملاً دور از ذهن است .آنها اگر خودشان هم بخواهند که می‌خواهند، نمی‌توانند ونمی‌خواهند بدون خواست و اجازه‍ی رهبری وارد شرکت در انتخابات شوند. چون آنها نه می‌خواهند و نه می‌توانند با دادن برنامه انتخاباتی و اعلام کاندیداتوری خود رژیم را به چالش کشند. آمدن آنها باید منوط به تغییرات جدی در صف‌آرایی نیروها در درون حاکمیت و رضایت رهبری باشد. طرفداران حضور خاتمی یا رفسنجانی در انتخابات باید با تحلیل شرایط مشخص مستدل سازند که در شیوه رفتار و برخورد باند رهبری و بیت او با این دو متقاضی کاندیدای ریاست‌جمهوری چه تغییرات جدی به‌وجود آمده که بشود آن‌را نشانه‍ی تغییر رفتار خامنه‌ای در رابطه با مدیریت انتخابات دانست . سیاست بر‌اساس آرزوها وتمایلات نیروها، آن‌هم نیروهایی که نقشی در قدرت سیاسی ندارند، پیش نمی‌رود. به همین دلیل، در حال حاضر بهترین شعار ممکن، طرح شعار انتخابات آزاد است اگرچه قدری د یرشده است. این هنوز متاسفانه روشن نیست که چرا نیروهایی که ورد زبان‌شان تا پیش از این، انتخابات آزاد بود به یک‌باره از ادامه طرح آن و تلاش برای سازماندهی همکاری گسترده بر سر این شعار بازماندند. چیزی که در این مورد می‌توان حدس زد شاید این باشد، که برخی از ترس افتادن این شعار به دست احمدی‌نژاد و باند او و تقویت آنها، ساکت شده ا ندو برخی هم که، هنوز امیدوارند در مدت کوتاه باقی‌مانده برای اعلام کاندیداتوری متقاضیان ریاست‌جمهوری، خامنه‌ای و باند او سر عقل آمده و به حضور یکی از این دو تن یعنی خاتمی یا رفسنجانی برای مقابله با احمدی‌نژاد تن دهد .آنها داشتن امید وآرزو را با اتخاذ سیاست عملی برای به‌وجود آوردن شرایطی که در آن بتوانند مطالبات حتی حداقلی خود را پی بگیرند به شکل محافظه‌کارانه‌ای اشتباه گرفته اند. طرح شعارانتخابات آزاد در سطح وچارچوب و تعریفی که آنها از آن دارند و مطرحش می‌کنند و از حاکمیت توقع دارند که به آن پایبند باشد، خود به نوعی به چالش کشیدن حاکمیت است. برآورده شدن آرزوی آنها، یعنی اجازه شرکت به خاتمی یا رفسنجانی در انتخابات دادن ، آن‌هم صرفا به خاطر درگیری باند احمدی‌نژاد و رهبری انجام‌شدنی نخواهد بود به دو دلیل اول اینکه این دور از عقل است در شرایط فعلی حاکمیت بخواهد مشکل احمدی‌نژادرا با افزودن مشکل دیگری که هزینه بالایی روی دستش خواهد گذاشت یعنی حضوراصلاح‌طلبان و کاندیدای آنها یا حضور رفسنجانی حل کند. دوم اینکه به‌نظر نمی‌رسد که کار این رژیم در شرایط حاضر به فلاکت کشیده شده باشد.

درچنین شرایطی شاید بتوان با طرح شعار انتخابات آزاد و برجسته کردن حمایت‌های خامنه‌ای و باند او از احمدی‌نژاد به تضادهای درون باندهای قدرت در حاکمیت دامن زد و فضا ایجاد کرد. بدیهی است که احمدی‌نژاد هیچ‌گاه طرفدار انتخابات آزاد نبوده است و در اصل، خود محصول انتخاباتی غیرآزاد و تقلبی است، اما در شرایط حاضر اگر سرانجام کاراحمدی‌نژاد به مصالحه با رهبری و باند او نیانجامد، برای جنگ با طرف مقابل به این شعار نیاز ضروری دارد. نیروهایی که به انتخابات آزاد و دمکراتیک و برکناری این رژیم فاسد فکر می‌کنند نباید نگران این مسئله باشند که طرح واقدام آنها برای بسیج حول محور این شعار، می‌تواند به نفع باند احمدی نژاد تمام شود. از طرح این شعار حتی اگر به نفع احمدی‌نژاد نیز تمام شود نباید هراسید.کسانی که حتی به حضور خاتمی و رفسنجانی در انتخابات امید بسته‌اند برای حضور آنها در صحنه‍ی انتخابات هنوز هیچ‌گونه اقدام وحرکتی که به نوعی به آزادی انتخابات بر‌گردد، انجام نداده‌اند. به نظر ‌می‌رسد از کاندیداها تا طرفداران کاندیداها همگی منتظر اجازه‍ی ملوکانه هستند. آنها باید این را به دستگاه خلافت نشان دهند که عدم حضور یکی از این دو کاندیدا و درحقیقت برآورده نشدن مطالبات حداقلی‌شان، برای رژیم هزینه‌ساز خواهد بود و نشان دهند که یکی از این هزینه‌ها و پیامدها می‌تواند عدم شرکت آنها در انتخابات و فراخوان‌شان برای تحریم انتخابات باشد. آنها باید به حاکمیت نشان دهند که در صورت نیامدن کاندیدای آنها این کار را انجام خواهند داد بادر نظرگرفتن شرایط تضاد موجود هدف قراردادن احمدی‌نژاد اگر به‌خاطر نشان دادن گوشه چشم به رهبری نباشد تاکتیکی است اشتباه. باید دستگاه خلافت را نشانه گرفت. مبارزه برای شکستن سد شرکت در انتخابات پی‌آمدش درگیر شدن با دستگاه خلافت است نه درگیر شدن با احمدی‌نژاد . چون احمدی‌نژاد نه در شرایطی است که با حضور دیگر کاندیداها مخالف باشد نه می‌تواند و نه در حال حاضر می‌خواهد. هر چه که الزامات دستگاه خلافت و سیستم آن برای مهندسی کردن انتخابات تضعیف شود به نفع طرفداران انتخابات آزاد است. در غیر این شرایط عدم شرکت در انتخابات و زیر بار نرفتن مهندسی انتخابات دستگاه خلافت و افشاگری پیرامون آن طبیعی‌ترین و متمدنانه‌ترین برخورد خواهد بود.

تاکتیک شرکت یا عدم شرکت درانتخابات هرگاه بتواند درخدمت و در جهت تقویت استراتژی شعار انتخابات آزاد وتضعیف نیروی استبداد حاکم قرار گیرد، نباید برای آن درنگ کرد. اما هدف از این‌گونه تاکتیک‌ها باید در خدمت استراتژدی مبارزه مسالمت‌آمیز در جهت تضعیف ساختار قدرت سیاسی حاکم و ایجاد فضای باز سیاسی با اتکا به نیروی اجتماعی از پایین و در نهایت برای برکناری این رژیم باشد. این را باید با صراحت گفت و بر سر آن نباید معامله کرد.
اهمیت شعار انتخابات آزاد از همین زاویه است و باید از آن استقبال کرد و آن را تقویت کرد. به‌همین‌خاطر با توجه به تنش‌های هسته‌ای ایران با اروپا و آمریکا، تحریم‌های بین‌المللی و اثرات مخرب آن و همچنین با توجه به اوضاع به‌شدت بحرانی و پیچیده‍ی منطقه، این شعار برای آزادیخواهان و عدالت‌جویانی که گذاری مسالمت‌آمیز از این رژیم را به رژیمی دموکراتیک و صلح طلب توسط خود مردم ایران بدون دخالت خارجی خواستارند، می‌تواند اهمیتی حیاتی داشته باشد زیرا پایان این رژیم پایان بخش بزرگی از نابسامانی‌های داخلی و بحران‌های خارجی به‌خصوص در منطقه است.
به همین دلیل در شرایط تاریخی پیش‌رو می‌توان و باید برای سپردن قدرت به وارثان حقیقی آن یعنی مردم، به هر آن چیزی یاری رساند که پایه‌های این رژیم را تضعیف می‌کند و در نهایت زمینه را برای فروریزی مسالمت‌آمیزش مهیا می‌سازد. باید در نظر داشت سر کشیدن جام زهر توسط خمینی در شرایطی صورت گرفت که رژیم جمهوری‌اسلامی توانایی ادامه جنگ را نداشت . تقویت این رژیم طوری که برخی از ضد امپریالیست‌های وطنی می‌پندارند حافظ منافع ملی ما نیست بلکه تضعیف این رژیم و تقویت اپوزیسیون ملی و دمکرات با برنامه وقدرتمند است که می‌تواند از تاراج بیشتر منافع ملی ما جلوگیری کند و منافع ملی ما را پاس دارد. غارت منافع ملی ما ریشه‌های داخلی دارد.

همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، اکنون در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری، جنگ جابه‌جایی قدرت سیاسی در حاکمیت جمهوری‌اسلامی به مرحله حساسی وارد شده است و رفته‌رفته زمینه را برای پاسخگویی به پرسش‌هایی آماده می‌سازد که طرح آنها زمینه عینی‌تری پیدا کرده‌اند: آیا انتخابات آینده و کنار زدن باند احمدی‌نژاد به راحتی امکان‌پذیرخواهد بود؟ یا اینکه احمدی‌نژاد حاکمیت جمهوری‌اسلامی را با بزرگ‌ترین بحران تاریخی خودش روبه‌رو خواهد ساخت؟ آیا درگیری باند احمد‌ی‌نژاد با باند رهبری و بیت او زمینه را برای شرکت اصلاح‌طلبان وشرکای آنها مهیا خواهد ساخت؟
چیزی که حتمی به نظر می‌رسد این است که احمدی‌نژاد کوتاه نخواهد آمد. او می‌داند اگر کوتاه بیاید، ای بسا که سرنوشتی همانند سعید امامی یا چیزی شبیه آن در انتظارش باشد. خامنه‌ای و بیت او نیز می‌دانند باقی‌ماندن احمدی‌نژاد و باندش در قدرت، نتیجه‌ای نخواهد داشت مگر خلع ید از سران محافظه‌کار، سازش و تبانی با بعضی از سران نظامی ــ امنیتی‌ها و کشمکش و درگیری با برخی دیگر برای تصاحب قدرت سیاسی. یعنی در نهایت، باقی ماندن یک عبا و عمامه و نعلین برای خامنه‌ای در بارگاه خلافت اش. آیا خامنه‌ای و باند او به این نتیجه تن خواهند داد؟ در شرایط غیر‌شفاف کنونی که بازار شایعه امری عادی و متعارف شده است و هر‌ج ومرج اخبار نیز حاکم است نمی‌توان به صراحت گفت در انتخابات ریاست‌جمهوری پیش‌رو از گزینه‌هایی که آمد کدام یک برای دستگاه خلافت محتمل‌تر است. به‌خصوص اینکه نا‌مشخص بودن ورود یا عدم ورود پارامتر سوم یعنی مردم به عرصه انتخابات و خیابانی شدن یا نشدن آن نیز می‌تواند بسیاری از معادلات و تحلیل‌ها را به‌هم‌ریزد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست