در ستایش سّید علی خامنه ای!
مسعود نقره کار
•
در هوشیاری این "هوشمندِ جانی" همین بس که در بحرانی ترین شرایط جناح های درون حکومتی، اصلاح طلبان رانده شده از حکومت در داخل کشور و اصلاح طلبان چپ نما، مسلمان و معتدل صورت در خارج از کشور را در مسیری مهندسی شده راه می بَرَد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۲ -
۹ می ۲۰۱٣
چالش های سیاسی و شخصیتی درون حکومت اسلامی تشدید بحران های حکومت اسلامی را سبب شده اند، چالش هائی که بحران های داخلی و مشکلات خارجی (بین المللی)، نزاع بر سر سهم بَری از قدرت، و نیز خود حق پنداری و قدرت طلبیِ بیمار گونه ی احمدی نژاد و سیدعلی خامنه ای از عوامل پیدائی شان هستند.
در حال حاضر دو دارو دستهی درون حکومتی و یک دارو دسته ی زائدهی حکومتی، اصلی ترین جناح های درگیر در این چالش ها و نزاع ها هستند، دارو دسته هائی که به نفرت المجالس ها و زینت المجالس های این "انتحابات" نیز تقسیم شدنی اند.
الف: دار و دسته ی رهبری: مجموعه ای که از شخص سید علی خامنه ای و "کابینهی بیت" اش، شورای نگهبان و منشعباتاش، خانواده ی لاریجانی (یعنی مجلس و قوه قضائیه)، وزارت اطلاعات، وزارت امور خارجه و وزارت کشور، و عمده ترین پاره های سپاه و بسیج و ارتش و متعلقات مشابه اش در رسانه ها، شکل گرفته است.
ب: دارو دستهی احمدی نژاد: که احمدی نژاد و رحیم مشائی و بسیاری از وزرا و معاون های شان، و پارههائی از ارگان های نظامی و امنیتی و اطلاعاتی، و محافل امام زمانی سرو ساماناش داده اند.
ج: داردوسته ی اصلاح طلبان حکومتی، که رجل سیاسی شان سید محمد خاتمی ست، جناحیِ رانده شده از حکومت که برخی جریان ها و چهره های سیاسی و مذهبی در ایران شکل دهنده آنند.
در این میانه هاشمی رفسنجانی و وابستگان اش نیز پاندول وار میان این جناح و جناح رهبری در رفت و آمداند تا شاید نقش سیمانِ اصولگرائی و اصلاح طلبی بازی کنند، تا لااقل به اپوزیسیون واقعی حکومت در داخل و خارج نشان بدهد که حکومتیان اگر گوشت یکدیگر را بخورند استخوان هم دور نمی ریزند، و در نهایت کیان نظام حفظ خواهند کرد.
درخارج کشور هر سه ی این جناح ها وابستگان و طرفداران خود را دارند اما طرفداران و آدم های "اصلاح طلبان" در ظاهر فعال تر و "جهادی" تر با امر "انتخابات" مواجه شده و برخورد کرده و می کنند. اتحاد جمهوری خواهان ایران (شکل گرفته از اعضا ی سازمان فدائیان اکثریت، حزب توده، حزب دموکراتیک مردم ایران، ملی- مذهبی ها و...)، "اتاق فکر"ی های سابق و طیفی از مدرسین دانشگاه های خارج از کشور و اکثر کارکنان و نویسندگان سایت های جرس و روز و... در خارج از کشور اصلی ترین عناصر شکل دهنده ی این مجموعه هستند.
هر سه جناحِ اصلی در داخل، و وابستگان و طرفداران شان در خارج از کشور با دامن زدن به چالش های موجود، خود را برای بازی در معرکه "انتخابات" آماده کرده اند و ماشین تولید "راهکار"ها شان ریز و درشت تولیدات داشته و دارد:
ولی فقیه روشن و پوست کنده اما خدعه کنان، در سخنرانی نوروزی اش حرفها ی اش را زد. دارو دستهی احمدی نژاد- به ویژه شخص احمدی نژاد، که با "قُدی" و لات مسلکی برابر ولی فقیه ایستاده اند - از قانونیت سخن می گویند و بر اسلامیت و ایرانیت شان، غلط اندازانه واژه ی "بهار" نیز افزوده اند. این مجموعه برای از میان برداشتن بحران ها و مشگلات ایران و جهان با همان راهکارهائی که سالیانی عوام بر سرِ کار گذاشتند، سینه سپر کرده اند.
اصلاح طلبان پس از مراسم پرشور هُل دادن سید محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی به طرف میدان معرکه، هن هن کنان با تاکید بر اسلامیت و ایرانیت و تجددگرائی ِ پیشین، راهکارهائی ارائه داده اند و با اتکال به وفادری شان به نظام اسلامی و قانون اساسی این نظام و نگاهی به دوران طلائی امام خمینی، امیدوارند جلوی پیشرفت بحران ها بگیرند. کار "شور جهادی" این جناح به آنجا کشیده شده که آقای مصطفی تاج زاده، زندانی سیاسی در زندان اوین بساط ستاد تبلیغات انتخابات پهن کرده است و از زندان اوین "تحلیل و راهکار" به سراسر ایران و جهان صادر می کند، تا به ایرانیان و جهانیان نشان دهد اوین "پنج ستاره" شده است.
در هیاهوی شلتاق های احمدی نژاد و مشائی، و شور جهادی اصلاح طلبان داخل و خارج، آنچه کمتر مورد توجه و عنایت قرار گرفته است، هوشیاری هوشمندِ جانی، آیت الله سید علی خامنه ای در این چالش ها و دعواها ست. سید علی خامنهای راهکارهائی روشن و موجز در زمینه ی انتخابات ریاست جمهوری ارائه داده است. او توانسته با تحمیل "فراموش سپاری ِ جنبش سبزِ و موسوی و کروبی" حتی تندرو ترین اصلاح طلبان حکومتی را شیرفهم کند و به آن ها بقبولاند که "انتخابات" برای حکومت اسلامی و ولی فقیه اش وسیله ای ست برای:
۱- نمایش مشروعیت حکومت اسلامی و رهبری آن.
۲- نشان دادنِ رعایت سازو کارهای دموکراتیک در حکومت اسلامی و مفهوم "مردم سالاری دینی" در عمل.
٣- حذف محترمانه (و در صورت لزوم غیر محترمانهی) جناح های نق زن و منتقد.
۴- اثبات این امر مهم که: در حکومت اسلامی نظر و آرای مردم محترم شمرده شده و به حساب می آیند.
"جانیِ هوشمند" موارد فوق را در منبر نوروزی سال ۱٣۹۲ اش بازتر کرد. او سال ۹۲ را سال "حماسهی سیاسی و اقتصادی" نام گذاشت و انتخابات را آبروی جمهوری اسلامی خواند و با آرزوی حضور جهادیِ مردم در انتخابات گفت: "... در زمینهی امور سیاسی، کار بزرگ سال ۹۲، انتخابات ریاست جمهوری است. انتخابات، مظهر «حماسهی سیاسی» است، مظهر اقتدار نظام اسلامی است، مظهر آبروی نظام است... انتخابات مظهر و نماد مردمسالاری اسلامی است. ما که مسئلهی مردمسالاری اسلامی را در مقابل دموکراسیِ لیبرال غربی مطرح کردیم، مظهر مردمسالاری اسلامی همین حضور مردم در انتخابات است. ...انتخابات باید به توفیق الهی، به کمک پروردگار، با همت ملت ایران، با مشارکت گسترده تحقق پیدا کند."
ولی فقیه سراغ جناح نق زن و غلام حلقه به گوش و بچه مرشدی که سرکش شده است، نیز رفت: "... رئیس جمهور آینده باید ضمن اینکه دارای امتیازات رئیس جمهور قبلی باشد، از نقاط ضعف او نیز به دور باشد... باید انتخاب مردم در انتخابات ریاست جمهوری نشانگر پیشرفت و تکامل و انتخاب بهترین ها در هر دوره نسبت به دوره های قبل باشد...". او به امثال احمدی نژاد حالی کرد که چه جوری باید مملکت داری کرد: "...کسانی که وارد عرصه انتخابات می شوند باید پایبند به انقلاب و ارزشها، پایبند به منافع ملی و معتقد به اداره کشور با عقل جمعی و تدبیر باشند... هر کسی میآید باید پایبند به نظام اسلامی باشد. اینجوری باید این کشور را اداره کرد...".
خامنه ای بر فراز این منبر قانون مدار شد و از قانونیت گفت: "...در مسئلهی انتخابات و غیرانتخابات، همه باید تسلیم رأی قانون باشند، در مقابل قانون تمکین کنند. از این راهکارهای قانونی استفاده کنند..." و عوامفریبانه و خمینی وار گفت: "... در انتخابات، همهی سلیقهها و جریانهای شرکت کنند، این، هم حق همه است، هم وظیفهی همه است. انتخابات مال یک سلیقهی خاص، مال یک جریان فکری و سیاسیِ خاص نیست..." اما "این همه" باید معتقد به جمهوری اسلامی باشند: "... همهی کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و به استقلال کشور معتقدند، به آیندهی کشور اهمیت میدهند، دلشان برای منافع ملی میسوزد، باید در انتخابات شرکت کنند. رو گرداندن از انتخابات، مناسب کسانی است که با نظام اسلامی مخالفند."
اسوه خودخواهی و خودحق پنداری، و طراح اصلی جنایت ها و تقلبات سال ۱٣٨٨ وقیحانه ادعا کرد: "... در نهایت، رأی مردم تعیین کننده است. آنچه که اهمیت دارد، تشخیص شما و رأی شماست... به هر حال آنچه که ملاک عمل است، رأی آحاد مردم است."
خامنهای با همین چند فراز تکلیف امت اسلامی و احمدی نژاد و امثال خاتمی را روشن کرد و خط و ربط لازم پیش پایشان گذاشت. همین نوع برخوردهای "هوشمندانه" سبب شده اند که چهره های اصلاح طلبی ابائی از شرکت در انتخاباتِ مهندسی شده نداشته باشند، با این خیال که "حضورشان موقعیت سیاسی شان را تثبیت خواهد کرد"، همین نوع "هوشمندی" اصلاح طلبان را به کارهای شگفت انگیز (مثل کارهای تاج زاده) یا حرف های حیرت آور شکوری راد وا داشته است، کسی که همراه با حزباش تصور می کرد: «نسبت به انتخابات مجلس هیچ چیز تغییر نکرده و هیچ چشم اندازی برای تغییر وجود ندارد، بنابراین موضع ما هم تغییری ندارد و همچون انتخابات مجلس نهم نباید در انتخابات کاندیدا معرفی کنیم»، اما ظرف مدتی کوتاه: "... در یک فرایند دموکراتیک در داخل حزب و در داخل مجموعهی اصلاح طلبان بر اساس تحلیل مجموعهی شرایط حاکمیت، اردوگاه رقیب و اصلاح طلبان به موضع جدید شرکت در انتخابات با نامزد حداکثری” می رسند، و به این نتیجه "...که به این طریق می توانیم انسجام خود را حفظ کرده، نقش آفرینی موثر داشته باشیم و مهندسی طرف مقابل را برهم بزنیم." ضمن اینکه: "... در رویکرد طرف مقابل هیچ چیزی ظاهراً تغییر نکرده است. آنها هیچ رفتار و نشانهی درخور توجهی بروز نداده اند که ما بر اساس آن بگوئیم فضا بازتر شده و یا تضمینی در مورد آزادی و سلامت انتخابات به دست داده اند... ما کاری با ارادهی طرف مقابل نداریم... مهم این است که اراده ی ملی برای استیفای حقوق ملی شکل بگیرد که با اجماع اصلاح طلبان بر روی آقای خاتمی شکل گرفته و بروز یافته است..."، "...ما می آئیم تا حقمان را بستانیم. کسی برای ما فرش قرمز پهن نخواهد کرد... با این حال نباید ساده اندیشی کرد... ما حتی نمی توانیم با اطمینان رد کنیم که همه ی اختلافات درونی اصولگرایان یک برنامه و تبانی نباشد..." و...
و می بینید اصلاح طلبان با زبان بی زبانی چگونه به نقش خویش به عنوان "زینت بخشی به انتخابات به عنوان پارهی پنجم پازل انتخاباتی ِ حاکمیت" صحه می گذارند و نشان می دهند در پارههای پازل انتخاباتی، سید علی خامنه ای از همه بَلدتر است و جناح های مختلف و زوائدشان در داخل و خارج از کشور را استادانه بر سر سبابهی مبارک نشانده است. در هوشیاری این "هوشمندِ جانی" همین بس که در بحرانی ترین شرایط جناح های درون حکومتی، اصلاح طلبان رانده شده از حکومت در داخل کشور و اصلاح طلبان چپ نما، مسلمان و معتدل صورت در خارج از کشور را در مسیری مهندسی شده راه می بَرَد.
|