معشوقهی من
لقمان تدین نژاد
•
معشوقهی بیوفای من . . . ،
آهنگ رفتن کرده است
پس از آنهمه سال
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۲ -
۹ می ۲۰۱٣
معشوقهی بیوفای من . . . ،
آهنگ رفتن کرده است
پس از آنهمه سال
که بازو در بازوی من
در خیابانهای چراغانی
کنسرتهای باشکوه
کتابخانههای تو در تو،
و پشت بلوطهای بلندیهایِ کم رفت و آمد
پیِ دیگری گشته بود
بالا بلندی نگاهش ژرف،
چهرهاش غمگین،
بازماندهی آخرین خدایان
در گذری کوتاه از زمین
معشوقهی سنگدل من . . . ،
میخواهد اتاق خوابش را مهیّا کنم
در خانهیی بدون پنجره،
که طنین دور ناقوس کلیسا،
شادی کودکان دبستانی،
قهقههی دختران رهگذر،
و آوازهای سنگین مردان غمگین را
بدان راه نیست
معشوقهی گُنهکار من . . . ،
باید برایش دسته گلی ببرم روز یکشنبه
و بر پلههای مرمرینِ خانهی او بگذارم
شاید سپیده دمان،
از کنار معشوق برخیزد
بر آستان در ظاهر شود
در حریر نازک،
با چشمان مستِ گناه آلود،
گیسو افشان،
دسته گل مرا بو کند
به دست باد بسپارد
برای رفتگر شهرداری
و بار دیگر به آغوش دلدار باز گردد
در اتاقِ تاریکِ بدون پنجره
معشوقهی دیرینِ من . . . ،
باید برایش گل ببرم روز های یکشنبه
بر پله های مرمرینِ خانهی او برجا نهم
و دور شوم در امتداد خیابان خالی
لقمان تدین نژاد
آتلانتا، ۱۵ دسامبر،
|