مرطوب شد نگاهت
برای جانباختگان راه آزادی
ویدا فرهودی
•
تیر از کمان رها شد،بال و پرَت نبستی
مرطوب شد نگاهت از ما چو می گسستی
گویی ز روز آغاز بی فرصتی به پرواز
خالی شدی در آواز، بغضت چو می شکستی
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۲ -
۱۲ می ۲۰۱٣
تیر از کمان رها شد،بال و پرَت نبستی
مرطوب شد نگاهت از ما چو می گسستی
گویی ز روز آغاز بی فرصتی به پرواز
خالی شدی در آواز، بغضت چو می شکستی
بغضت زلال و رنگین،رغم سکوت ننگین
عشقی به نرمه پاشید بر جای جای هستی
شد قطره هاش دریا،دریایی ازتمنا
بر موج بی شکیبش بی واهمه نشستی
بودت نوید فردا،شور و شری سراپا
فریاد شد وجودت، بر اوج چون که جَستی
افسوس جستجویت، بردت به ناکجایی
هم آن کجا که گفتی تاهست می پرستی
دیدم شقایقانه، لبریز از تراته
آواز خود نخوانده، نا آمده شدستی
پرسیدمت...! نبودی...!چیزی نمی شنودی!
رویات گرچه جاماند،در نوبتی که رَستی
درجان بی قراران، پیچیده عطر سرخت
هستی تو بی شماران، گر چه ز ما گسستی
ویدا فرهودی
اردیبهشت ماه ١۳٩٢
|