پاکستان امروز هم چنان پاکستان دیروز است
اردشیر زارعی قنواتی
•
از هم اکنون و بعد از انتخابات پاکستان، بازار گمانه زنی در خصوص آینده این کشور و روابط اسلام آباد با همسایگان خود آن چنان داغ می باشد که بسیاری از یک انتخابات تاریخی سخن گفته و در انتظار تغییرات اساسی در این کشور می باشند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲ -
۱۵ می ۲۰۱٣
با اعلان نتایج مقدماتی انتخابات پارلمانی پاکستان حزب "اتحاد مسلمانان" به رهبری "نواز شریف" نخست وزیر پیشین که با کودتای نظامی ژنرال "پرویز مشرف" در سال ۱۹۹۹ سرنگون و زندانی شد، به پیروزی نسبی دست یافته است. از هم اکنون بازار گمانه زنی در خصوص آینده این کشور و روابط اسلام آباد با همسایگان خود آن چنان داغ می باشد که بسیاری از یک انتخابات تاریخی سخن گفته و در انتظار تغییرات اساسی در این کشور می باشند. حزب اتحاد مسلمانان یا همام مسلم لیگ شاخه نواز توانسته است با کسب بیش از ۱۲٣ کرسی بیشترین کرسی های پارلمان جدید را به دست بیاورد اما در صورت عدم کسب اکثریت مطلق پارلمانی این حزب مجبور به ائتلاف با احزاب کوچک یا نمایندگان مستقل می باشد. از آنجا که حزب نواز در چارچوب یک گرایش محافظه کار اسلامی قابل تعریف است و در این انتخابات حزب جماعت اسلامی و بعضی از کاندیداهای مستقل نیز از این گرایش برخوردار بوده و احزاب سکولار و لیبرال از کرسی های به مراتب محدودتری برخوردارند، کار برای نواز شریف و تشکیل یک دولت محافظه کار با گرایشات اسلامی چندان مشکل نخواهد بود. سونامی کسب رای توسط حزب اتحاد مسلمان که حتی بیشتر از پیش بینی های قبل از انتخابات بوده است، نشان می دهد که بخش بزرگی از آرای حزب نواز موقعیت "سلبی" داشته و به واسطه ناکارآمدی و عدم ثبات سیاسی، اقتصادی و امنیتی در دوران زمامداری حزب حاکم "مردم" به رهبری "آصف علی زرداری" و هم چنین حملات بی وقفه طالبان پاکستانی به متینگ های احزاب سکولار به دست آمده است. در کنار این واقعیت باید به مشارکت شصت درصدی مردم که برای این کشور تقریبا بی سابقه و بالا بوده است و انتقال آرام قدرت از یک دولت غیرنظامی به یک دولت غیرنظامی دیگر که این نیز برای اولین بار اتفاق افتاده به طور منطقی نگاه کرد. این موضوع نشاندهنده پایان دوره یکه تازی ارتش و استقبال افکارعمومی از ثبات زیر چکمه نظامیان خواهد بود که تا حدودی نقش احزاب در حیات سیاسی پاکستان را برجسته تر از قبل می کند. بازنده اصلی این انتخابات بدون شک حزب مردم و در یک تعبیر وسیع تر جریان سکولاریسم پاکستانی است که این بار به طور رسمی دستان خود را در مقابل گرایشات اسلامی و محافظه کار بالا برد حتی حزب "تحریک انصاف" به رهبری "عمران خان" قهرمان سابق کریکت که توانست جایگاه سوم را به دست آورده و همپای حزب مردم خودی نشان دهد سبد آرای خود را مدیون مانیفست ضدفساد و رویکرد ضدآمریکایی خویش است که در مقاطعی می تواند با جریان نواز در یک همپوشانی موضعی قرار گیرد. با توجه به تضاد نواز شریف با ارتش این انتخابات نشان داد که به عکس تصور قبلی که بسیاری به لحاظ بی ثباتی امنیتی تمایل به یک ناجی نظامی را محتمل می پنداشتند، افکارعمومی با رای گسترده به حزب اتحاد مسلمانان و تنها کسب دو کرسی توسط حزب ژنرال سابق "پرویز مشرف" این توهم ذهنی را تا حدود زیادی زدود و این هشداری به ارتش است که فعلا حتی فکر کودتای نظامی را در سر نپروراند. این در حالی است که به زودی در ارتش تغییراتی در راس رهبری آن انجام خواهد گرفت و ژنرال "اشفق کیانی" رئیس ستاد مشترک در طی چند ماه آینده بازنشسته شده و به یقین نواز شریف در تعیین جانشین وی نقش عمده یی ایفا خواهد کرد. اما با تمامی این تفاصیل و تغییرات، ساخت سیاسی پاکستان تقریبا هیچ تغییر چشمگیری نکرده و این کشور هم چنان نقش بی ثبات و پارازیتی خود را در عرصه داخلی و خارجی بازی می کند.
عرصه داخلی : در پاکستان تا به امروز مولفه دولت – ملت به مفهوم مدرن شکل نگرفته است و دولت های حاکم بیش از آنچه قدرت خود را از قانون اساسی و جایگاه حقوقی خود کسب کنند، متاثر از ساخت پسااستعماری و ایدئولوژیک در چارچوب یک فرقه گرایی درونی و تضاد ذاتی با ژئوپلتیک بیرونی می باشند. این ساخت و تضاد ذاتی مبتنی بریک نوع فئودالیسم متکی بر قدرت نظامیان و بنیادگرایی اسلامی است که راس هرم قدرت را در یک شراکت آلترناتیوی در یک همپوشانی ماهوی – شکلی بین این دو شاخه قدرت تقسیم می کند. این تقسیم قدرت بعضا در اشکال متفاوتی چون کودتا و دولت غیرنظامی بروز و ظهور می یابد ولی اساس قضیه که همان ساخت نامتجانس، پارازیتی و نظامی - ایدئولوژیک فعلی است در نوع جابجایی قدرت که می تواند حتی خشونت بار یا صلح آمیز باشد، تغییر چندانی ایجاد نخواهد کرد. مناطق جغرافیایی پاکستان در قالب ایالت سند، پنجاب، بلوچستان، سرحد و مناطق پشتون نشین قبایلی چسبنده های ناچسبی می باشند که بیشتر از عنصر ساخت ملی، تجلی بخش حداقل چند ملت متفاوت و در شرایطی حتی در تقابل با هم قرار دارند، چنانچه پیروزی سه حزب اصلی در ایالت های مرکز قدرت سیاسی خود این ادعا را بارها ثابت کرده است. همین وضعیت که تا حدود زیادی میراث دوران استعمار و پس از آن جدایی از هندوستان می باشد، در کنار توزیع قدرت بین فئوال ها، نظامیان و بنیادگرایان به طور بنیادین این کشور را از رسیدن به یک ثبات دمکراتیک محروم و محدود می کند. در جایی که ائتلاف حزب مردم و متحدینش که طیف سکولار و دمکراتیک تر را به لحاظ تجربه تاریخی در مسیر یک انفعال، بی ثباتی و فساد اقتصادی می کشاند به طور یقین حاکمیت محافظه کاران با گرایش اسلامی روند حرکت به سمت دمکراسی و حتی ثبات امنیتی را سخت تر نیز خواهد کرد. هر چند شاید احزاب کوچک اسلامگرا چون جماعت اسلامی با نواز شریف همسویی بیشتری داشته و به همین دلیل هماهنگ تر با دولت مرکزی عمل کنند اما طالبان پاکستانی به دلایل تاریخی از این معادله بیرون خواهند بود. طالبان پاکستانی بیش از آنچه مانیفست بنیادگرایی بر اعمال آنان حاکم باشد نوعی "ناسیونالیسم پشتون" را نمایندگی می کنند که در اتحاد با طالبان افغانی در دو سوی خط "دیورند" فارغ از مرزبندی حول دولت ملی در اسلام آباد یا کابل، رویای "پشتونستان بزرگ" را در سر می پرورانند.
عرصه خارجی : پاکستان در ژئوپلتیک منطقه یی با توجه به ماهیت ذاتی خود و به تبع آن دنبال کردن منافع مبتنی بر این هویت پارادوکسیکال، همیشه در شمال و شرق برای هند و در غرب برای افغانستان مرکز ثقل منازعه و اخلال در امور همسایگان به حساب خواهد آمد. این نقش پارازیتی و اخلالگرایانه بیش از آنچه به نوع دولت حاکم در اسلام آباد وابسته باشد به فلسفه وجودی شکل گیری پاکستان از همان ابتدای استقلال از هند بر می گردد. هر تحلیلی که بر مبنای تاثیر اساسی دولت در ساخت سیاسی پاکستان در امور ژئوپلتیک و روابط با همسایگان به خصوص افغانستان استوار باشد به جهت عدم درک درست از هویت ساخت پایه سیاسی در این کشور گمراه کننده خواهد بود. دولت ها در اسلام آباد در حد روابط موضعی – موقت و مناسبات صلح آمیز حداقلی – تاکتیکی در سیاست خارجی این کشور به خصوص با هند و افغانستان قابل فهم خواهند بود و انتظار تاثیرگذاری استراتژیک در مناسبات صلح آمیز در حدود و ثغور منطقه یی دور از انتظار می باشد. هم اکنون با ورود آلترناتیوی طالبان پاکستانی به معادلات ژئوپلتیک منطقه یی و روابط بین کابل – اسلام آباد به لحاظ همان رویای پشتونستان بزرگ، بازی حتی دیگر تنها در کنترل نهادهای اصلی قدرت پاکستانی (فئودال ها، ارتش و بنیادگرایان اسلامی) نیز نخواهد بود. نخست وزیری نواز شریف و به قدرت رسیدن محافظه کاران اسلامگرا در پاکستان در معادلات خارجی این کشور نیز فارغ از ادعاهای مطرح شده در تبلیغات انتخاباتی تغییر چندانی ایجاد نمی کند و کسانی که در انتظار تحول عمده یی در این حوزه سیاسی می باشند خیلی زودتر از حدانتظار خود نومید شده و قاعده بازی پاکستانی را در قطعه چینی پازل همیشگی مشاهده خواهند کرد.
|