یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

هیستری شوروی دوستی و انقلاب کبیر فرانسه ۲ - برزویه طبیب



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣۱ ارديبهشت ۱٣۹۲ -  ۲۱ می ۲۰۱٣


انقلاب اکتبر در بحبوبه جنگ اول جهانی روی داد . تا مدت کوتاهی پیش از انقلاب اکتبر این تز که انقلاب سوسیالیستی ، انقلابی جهانی ، خواهد بود ، مقبولیت همگانی داشت . تصور براین بود که این انقلاب حداقل به صورت زنجیره ای از انقلابات پی در پی در کشورهای پیشرفته روی خواهد داد . جنگ و تسلط انحصارات ، این ایده را مطرح کرد که سیطره بورژوازی جهانی دیگر یکپارچگی سابق را ندارد و بنابراین امکان بهره برداری طبقه کارگر از شکافی که رقابت انحصار ها و جنگ ایجاد کرده است ، برای اقدام به انقلاب در یک کشور ، بوجود آمده است
بلشویک ها در روسیه قدرت را بدست گرفتند ، ولی هنوز آنها امیدوار بودند که انقلاب کارگری در غرب ، به یاری آنها بشتابد ، تا جامعه ای سوسیالیستی برپا کنند . این امید ، به یاس مبدل شد ، و دولت و طبقه کارگر روسیه ، از بیرون تحت محاصره امپریالیست ها و از درون مورد هجوم سیل جمعیت دهقانی قرار گرفت . هوشیاری و سیاست ورزی بلشویک ها ، توانست دولت برآمده ازانقلاب را از خطر انهدام توسط این دو نیرو ، مصون نگه دارد ، ولی اکنون سئوال این بود که قدم بعدی چیست ؟
آنها عزم کردند تا علیرغم تمام عوامل نامساعد ، به ساختمان اقتصاد نوین بپردازند . کشور صنعتی شد و سطح زندگی عموم ، ارتقای قابل ملاحظه ای یافت . جمعیت دهقانی ، در طی روند صنعتی شدن و کلکتیویزاسیون کشاورزی ، به تحلیل رفت ، وعلیرغم ادامه روابط خصومت آمیز بین شرق و غرب ، به تدریج عصبیت ها فرو نشست . غرب و شرق یکدیگر را به عنوان واقعیت موجود ، پذیرفتند ، و بدینسان بلوک شرق به عنوان عضوی از بازار بین المللی که بر پایه قواعد بازار سرمایه داری عمل میکرد ، وارد معاملات تجاری بین المللی شد . این دوران ، دوران جنگ سرد ، نامیده شد و در نهایت با فروپاشی بلوک شرق ، پایان یافت
در این دوران ، تفاوت های عمده روابط اجتماعی و اقتصادی درون بلوک شرق ، با ایده های مارکسیست ها از یک جامعه سوسیالیستی ، این سئوال را مطرح کرد که براستی ، و در ورای همه شور و هیجان ناشی از انقلاب اکتبر ، چه چیزی جایگزین روابط اجتماعی اقتصادی دوران تزار ، شده است ؟ آیا اصولا تحولی بنیادی صورت گرفته است؟ یا ضدانقلاب دوباره سربرآورده و حالا سرمایه داری با ماسک کمونیسم ، دوباره مسلط شده است ؟
جمعی به این نتیجه رسیدند که ، جامعه نوین در واقع شکل خاصی از جامعه سرمایه داری است . ولی سرمایه داری به صورت مالکیت خصوصی ابزار تولید توسط سرمایه داران تعریف میشد ، در حالی که در بلوک شرق ، مالکیت ابزار تولید ، نه خصوصی ، بلکه مالکیتی دولتی بود . و دولت نیز به اعتبار انقلاب اکتبر ، دولت کارگران بود .
این معما ، منجر به پیدایش تعریف نوینی از مقوله مالکیت شد . هرچند که مالکیت خصوصی ، در شکل حقوقی آن وجود نداشت ، ولی مالکیت را دیگر نباید با شکل حقوقی آن ، بلکه می بایست عمدتا با میزان کنترلی که بر روند تولید از طرف مالک ، اعمال میشود ، تعریف کرد . بنابراین چون امکان کنترل تمام و کمال روند تولید توسط تولیدکنندگان بیواسطه ، وجود نداشت ، این مالکیت در بلوک شرق ، هرچند دولتی بود ، ولی همگانی محسوب نمیشد .
بدینسان مفهوم ، سرمایه داری دولتی ، بعنوان شکل مسلط تولید در بلوک شرق ، مطرح شد .ولی این مفهوم ، مفهومی متناقض است . اگر سرمایه داری دولتی ، به مفهوم دولت بعنوان یگانه سرمایه دار ، امکان پذیر میبود ، قوانین و روند های فرماسیون سرمایه داری دیگر در چنین جامعه ای ، نمیتوانست اعمال شود . سرمایه فقط میتواند به صورت سرمایه های جداگانه ، هرچند به تعداد انگشتان دست ، وجود داشته باشد ، و سرمایه اگر یگانه باشد ، دیگر سرمایه نیست . تلاش هایی که برای نشان دادن مجزا بودن سرمایه ها از طریق اطلاق سرمایه داریهای مختلف به بنگاه های اقتصادی ، اسما مستقل ، صورت گرفت ، چندان قانع کننده نبود .
از طرف دیگر ، حتی اگر بپذیریم که چنین درجه بالایی از تمرکز در جامعه سرمایه داری ، ممکن است ، چنین جامعه ای می بایست پیشرفته تر از همتایان غربی خود که به این درجه تمرکز نرسیده اند ، باشد . ولی عملا فروپاشی بلوک شرق و تبدیل آن به جوامعی با سرمایه داران متعدد ، خلاف آنرا نشان میدهد . چگونه است که حد عالی تری از سرمایه داری ، فروپاشیده و به تبدیل به جامعه ای با سطح نازلتری از رشد ، میشود ؟
ولی این تئوری ، چندان هم بی ثمر نبود . در تلاش برای رفع اشکال اول ، طرفداران این تئوری عنوان کردند که ، علیرغم اینکه در داخل این کشورها ، تنها یک بنگاه سرمایه داری ، همان دولت ، وجود دارد و لاغیر ، ولی این بنگاه عضوی از اعضای بازار جهانی سرمایه داران است . این بنگاه یگانه ، چون کارخانه ای به وسعت یک کشور است که در رقابت با سرمایه داران خارجی ، چون یک بنگاه سرمایه داری در میان هزاران بنگاه دیگر عمل کرده و مشمول قوانین سرمایه داری است
ولی بازار، در مفهوم سرمایه دارانه آن ، چیست ؟ تولید کنندگان مختلف ، کالا های خود را که حاوی ارزش سرمایه ثابت و ارزش سرمایه متغیر ونیز مقادیر متفاوتی از ارزش افزوده است ، برای مبادله عرضه میکنند . کمبود عرضه بعضی از کالاها در مقایسه با تقاضای آنها ، قیمت این کالاها ها را افزایش داده و قیمت کالاهایی که عرضه آنها بیشتر از تقاضا است ، پایین میآید
از طرف دیگر سرمایه ازتولیداتی که بنا به ماهیت رشته تولیدی ، ، نرخ سود کمتری در مقایسه با سرمایه لازم ، دارند ، به رشته هایی با سود آوری بالاتر، جلب میشوند تا نرخ سود بالاتری داشته باشند . این سراریز شدن ، موجب کمبود نسبی محصولات رشته های سابقا کم سود ، و لبریز شدن بازار از محصولات رشته های دیگر میشود . بنابراین قیمت کالاهای رشته های سابقا کم سود ، بر اساس مکانیسم عرضه و تقاضا بالاتر رفته و قیمت کالاهای رشته های دیگر پایین تر می آید . به این ترتیب نرخ سود در تمام رشته ها ، به مقدار متوسط یکسانی ، میل میکند
بدینسان ، بازار نه تنها محل مبادله کالاها ، بلکه در عین حال محل پدیدار شدن نرخ سود متوسط نیز هست . بنابراین عرضه کنندگان کالا ، در بازارجهانی ، نه تنها کالاهای مختلف را معاوضه میکنند ، بلکه سهم خود را از مجموع ارزش افزوده ای که توسط کارگران تمام جهان تولید شده است ، براساس درصد سهمی که از کل سرمایه جهانی داشته اند ، تصاحب میکنند
ورود به بازار جهانی برای بلوک شرق اجتناب ناپذیر بود . از یکسو فشار تولید کالایی از خارج و در تکاپوی گسترش حیطه گردش کالا ها وجود داشت . از طرف دیگر نیاز بلوک شرق به تولیدات جهان سرمایه داری برای رشد اقتصادی و نیز افزایش ضریب امنیتی دولت نوپا ، از طریق تبدیل کردن کشورهای غربی متخاصم به شرکای تجاری کمتر متخاصم ، پایه های این ضرورت بودند
کشورهای بلوک شرق ، با ورود به این بازار ، بدون توجه به اینکه آیا در داخل کشورهای خود ، استثماری انجام می شد ، و یا نه ، شریک استثمار سرمایه جهانی از کارگران جهان شدند
ممکن است ادعا شود که در اردوی شرق هیچ روسی ، هیچ روس دیگری را استثمار نمیکرد ، ولی هردوی آنها ، اگر از تجارت جهانی مثلا نفت ، بهره ای داشتند ، درواقع شریک استثمار کارگران نفت دریای شمال توسط بریتیش پترولیوم ، بودند . زیرا سود حاصل از فروش نفت ، چه در ونزوئلا و چه در سیبری استخراج میشد ، چیزی نبود جز ارزش افزوده ای که توسط کارگران تمام جهان تولید شده بود ، و به نسبت سهم هریک از عرضه کننگان نفت ، از کل سرمایه جهانی ، بین این عرضه کنندگان تقسیم میشد
بدینسان ، این تئوری نشان داد که جامعه بلوک شرق ، جامعه ای فارغ از سود حاصل از استثمار کارگران جهان نبود . این استثمار ، در سطح جهانی ، استثماری از نوع سرمایه داری بود ، بنابراین نحله ای از مارکسیست ها ، هرچند که براساس عدم مالکیت خصوصی در بلوک شرق ، این کشورها را ، کشورهایی مشابه سرمایه داریهای غربی ، محسوب نمیکردند ، ولی این کشورهارا چون کارخانه بزرگی ، به وسعت یک کشور ، در نظر میگرفتند که مانند یک واحد سرمایه داری بزرگ ، در رقابت با سرمایه داری های غربی ، در سطح جهانی همچون سرمایه داری در بین سرمایه داران دیگر ، عمل میکند ، و چون هر سرمایه دار دیگری ، مشغول استثمار طبقه کارگر در سطح جهانی است . بدینسان چهره تاریک این بلوک در پرتو تمتع مردم و یا حداقل دولتمردان بلوک شرق از استثمار طبقه کارگر جهانی توضیح داده میشد و این تمتع عمومی ، کسی زیادتر و دیگری کمتر ، پایه رویگردانی اجتماع و بویژه دولت های این بلوک ، از اندیشه و منش انقلابی بود
از تبعات این نظریه ، اولا نفی امکان پدید آمدن جامعه ای سوسیالیستی در کشوری مجزا ، و به صورت جزیره ای سوسیالیستی دروسط اقیانوسی سرمایه داری بود .اگر جامعه سوسیالیستی ، جامعه ای فارغ از روابط استثماری است ، نمیتواند شریک سرمایه داران دیگر کشور ها در استثمار کارگرانشان باشد . اجتناب از بازار جهانی نیز به دلایلی که برشمردیم ممکن نبود
این نظر ، بر اینست که ، گرچه طبقه کارگر روسیه تزاری توانست از طریق شکافی که جنگ در ساختار سرمایه داری جهانی ایجاد کرده بود ، به قدرت برسد ، ولی نتیجه این تلاش ، مستحیل شدن در سرمایه داری جهانی بود ، که پس از جنگ ، شکاف های خود را ترمیم کرد . این نحله فکری انقلاب اکتبر را ، انقلابی توسط طبقه کارگر ارزیابی میکند که بنا به واقعیت عددم تحقق انقلاب جهانی ، به جامعه ای سرمایه داری فرارویید و شکل سرمایه داری دولتی را بخود گرفت . این نخستین بار نبود که کسانی که بنام برابری وبرادری بپا خاسته بودند ، به جامعه ای سرمایه داری رسیدند . انقلاب کبیر فرانسه نیز چنین سرنوشتی داشت
اگر فرصتی دیگر دست دهد ، به نظریاتی که ، به بررسی درونی روابط تولیدی در بلوک شرق میپردازند ، اشاره ای خواهم کرد . زیرا توضیح این پدیده ، توسط تئوری سرمایه داری دولتی ، و اصالت دادن به نقش بازار جهانی ، هرچند قدمی بزرگ بود ، ولی ایرادات اساسی داشت ، که ذکر شدند. بنابراین توضیح جامع تری لازم بود.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست