رفسنجانی جواب خود را گرفت، ولی سئوال انتخابات هنوز بی جواب است - برزویه طبیب
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲ خرداد ۱٣۹۲ -
۲٣ می ۲۰۱٣
پس از اینکه رهبر ، رفسنجانی را از افتخار خدمت گذاری خویش محروم کرد ، همهمه تحریم اوج گرفته است . درباره تحریمیان و دنبال کنندگان سیاست عدم مشارکت سابق ، قبلا نوشته ام ، ولی تحریمیان نورسیده چه میگویند؟
جمعی استدلال میکنند که رد صلاحیت رفسنجانی و مشایی ، بدین معنی است که رهبر ، دیگر هیچگونه مخالفتی را ، حتی در حد ایما و اشاره ، تحمل نمیکند . بنابراین این انتخابات رسما به انتصابات تبدیل شده است پس تحریم باید گردد.
سئوال اینست که اگر رفسنجانی رد صلاحیت نمیشد ، میتوانست یا میخواست مخالفتی با رهبر ، نه در رابطه با میزان سهم این جناح یا آن جناح از چپاول ایران ، بلکه در ارتباط با حق نفس کشیدن مردم ، داشته باشد؟ کسی که حتی ثبت نام خویش را موکول به اذن رهبر کرده بود ، مرد چنین میدانی بود؟
جمعی استدلال میکنند که رفسنجانی تنها کسی بود که شاید میخواست در این آخر عمری ، قدمی به نفع مردم بردارد . الباقی کاندیداها حتی این تمایل جزئی را هم ندارند ، پس تحریم باید گردد
از این جمع باید سئوال کرد که اگر سابقه رفسنجانی به تاریکی فلاحیان نیست ، سابقه او روشن تر ازمثلا ولایتی هم نیست . پس اگر او میتوانست یا میخواست چنین کند چرا ولایتی نتواند و یا گوش شیطان کر ، نخواهد ؟
جمعی استدلال میکنند که دیگر آش نظارت استصوابی خیلی شور شده است و دیگر این رد کردن ها از حد تحمل ما گذشته است ، و این بازی ، دیگر تماما حکومتی شده است . پس تحریم باید گردد
آیا رد صلاحیت ، نظارت استصوابی هست ، ولی تایید صلاحیت ، نظارت استصوابی نیست ؟ آیا اگر فردا رهبر ، رفسنجانی را تایید و یا حتی کاندیدای محبوب خویش بخواند ، مسئله حل است ؟ آیا اگر چنین شود و یا او رد صلاحیت نمیشد ، بازی نیمه حکومتی و نیمه مردمی بود ، که حالا از تمام حکومتی بودن آن برآشفته ایم ؟ اگر فردا رهبر فرزند خلف کارل مارکس و یا منتسکیو و یا مصدق و یا امیرکبیر را عرضه کند ، این نظارت استصوابی نخواهد بود ؟ چه شور و چه بی نمک ؟
جمعی استدلال میکنند که ورود رفسنجانی شکاف درون حکومت را بزرگتر میکرد . دریغا از این فرصت
آیا نمیتوان استدلال کرد که ورود هاشمی نمایانگر ساخت و پاخت دو دسته از چپاولگران ، و بالا رفتن ظرفیت مانور حکومت در رابطه با شیره مالیدن به سر مردم ، تحت لفافه دوران دوم سازندگی نبود ؟ تازه چرا تایید هاشمی به شکاف میانجامید ولی حضور مشایی چنین نبود ؟ و اگر قبول کنند که حضور مشایی نیز به شکاف بیشتر می انجامید ، چرا افسوس مشایی را نمی خورند ؟
جمعی استدلال میکنند که امکان خیزش خیابان با ورود هاشمی و تجربه ای چون ، جنبش سبز ، وجود داشت که ازدست رفت و عده ای از آنها می افزایند که حال باید تحریم را تبدیل به بهانه خیزش خیابان کنیم
جالب است بدانیم که رد صلاحیت رفسنجانی ، تا چه حد انگیزه قوی برای جنبش خیابان میتواند باشد ، که پیش از رد این صلاحیت ، وجود نداشت ؟ گرانی ، خطر جنگ و هزاران دلیل دیگر را به عنوان انگیزه جنبش خیابان در نظر نمیگرفتند ، ولی حالا رد صلاحیت بازیگر سابق حکومت ، بهانه این خیزش خواهد بود ؟ مردم قرار است به چه چیزی اعتراض کنند ؟ به حق پایمال شده رفسنجانی ؟ مردمی که از انها میخواستیم حصر موسوی را نادیده بگیرند ؟ به دزدیدن آرای رفسنجانی ( اگر امکان حضور پیدا میکرد ) در روز پس از انتخابات ؟ در حالی که آنها را به اغماض در مورد آرای دزدیده شده موسوی فرامیخواندیم ؟
تایید را رد صلاحیت فلانی ، پرسش چه کسی میتواند خطر جنگ را رفع کند ، بختک تحریم ها را از بین ببرد ، تشکیلات صنفی یا سیاسی را آزاد کند ، حقوق پایمال شده زنان و اقلیت های ملی و مذهبی را اعاده کند ، و هزاران پرسش دیگر را بلاموضوع نکرده است . و دست آخر طرح این پرسش از هر کاندیدای تایید شده ، باقی است که اگر نمیخواهد در مورد این پرسش ها جوابی درخور بدهد ، چقدر میخواهد دزدی کند تا راضی شود ؟
|