یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گفتگو با اخبار روز:
درباره ی کنگره ی سیزدهم فدائیان خلق (اکثریت)


ف. تابان


• یک درک سنتی از کنگره وجود دارد که متاسفانه همچنان بدون تغییر باقی مانده است. کنگره جایی است که بیشترین نیروهای سازمانی گرد هم می آیند و وقت می گذارند و تلاش می کنند. کنگره نباید یک حادثه ی درون تشکیلاتی باشد، کنگره محل عرضه ی بیرونی است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۱ خرداد ۱٣۹۲ -  ۱ ژوئن ۲۰۱٣


 ف. تابان
چند دوره عضو شورای مرکزی بوده است. در حال حاضر مسئولیتی بر عهده ندارد. در کنگره ی سیزدهم داوطلب مسئولیت نشد. سردبیر سایت اخبار روز است.


انتظارتان از کنگره
اگر دستور کار کنگره مبنای قضاوت قرار گیرد، این کنگره کنگره ی موفقی بوده است، زیرا خلاف اجلاس های قبلی توانسته است به دستور کار خود در همان خود جلسه رسیدگی کند، تصمیم بگیرد و ارگان های رهبری را تعیین کند.
من اما نمی خواهم برخورد حداقلی بکنم. به نظر من مشکلاتی وجود دارد که دور زده می شود و کنگره ها از کنار آن ها می گذرند. از جمله ی مهم ترین این مسائل، چگونگی جذب نیروهای تازه و جوان به سازمان، پایان دادن به هرج و مرج تشکیلاتی و ایجاد ارتباط صحیح با داخل کشور است. به هیچ کدام از این مسائل در این کنگره رسیدگی نشد.

درباره ی مصوبات کنگره
تصویب برنامه ی سازمان را به حساب یک موفقیت نمی گذارم. این برنامه از دو جنبه قابل ایراد است. اولا همان طور که در کنگره هم تاکید شد، بار اضافی بر دوش روند وحدت سه سازمان می گذارد و دوما این که یک برنامه ی کاملا شتابزده است. این برنامه در سطح جنبش پیش از این منتشر نشده و بحث کافی روی آن صورت نگرفته است.
سازمان برای تعیین هویت خود به جای تصویب این گونه برنامه ها باید در جهت روشن کردن مدل حزبی خود کار کند. یعنی باید روشن کند که بین گرایش های مختلفی که صفوف سازمان از آن ها تشکیل شده است، یعنی گرایش سوسیال دموکراتیک، گرایش چپ نو و گرایش کمونیستی، چه نوع رابطه ای باید برقرار شود. آیا سازمان باید با حذف دو تا از این سه گرایش، تبدیل بشود به سازمان یک گرایش معین چپ؟ آیآ باید هر سه گرایش را در خود بپذیرد و نوعی مناسبات را بین آن ها تعریف کند؟ در این صورت «برنامه» باید حد متوسط این گرایش ها باشد؟ این ها سوالاتی است که باید پاسخ داده بشود. ما قرار است یک حزب با تعاریف سابق باشیم و یا جبهه از گرایش های مختلف؟ ما می خواهیم مدل احزاب کمونیستی یا سوسیال دموکرات باشیم یا مدل احزاب چپ آمریکای لاتینی و سازمان های جبهه ای؟ مناسبات این گرایش ها با یکدیگر باید چگونه باشد و جطور در اداره ی سازمان سهیم شوند و شرکت کنند؟ تا این ها روشن نشود، تصویب برنامه مشکلی را حل نمی کند.

درباره ی اتحاد نیروها
من فورمول معینی برای کنگره داشته ام. تاکید بر این که ما جمهوری خواهی را یک ارزش غیرقابل مصالحه می شناسیم و برای تشکیل جبهه ی جمهوری خواهی به مثابه آلترناتیو حکومت مبارزه می کنیم. این هم پاسخی است به آن ها که می گویند شکل حکومت آینده مهم نیست و راه را برای یک اتحاد با مشروطه خواهان به قیمت دست کشیدن از جمهوری خواهی باز می کنند و هم پاسخ به کسانی است که مبارزه ی خود را در چهارچوب اصلاح جمهوری اسلامی معطوف می کنند و نمی خواهند سازمان آلترناتیو باشند. در عین حال ما باید برای همکاری در سطوح پائین تر و مشخص تر – حقوق بشر – آزادی زندانیان سیاسی و نظایر آن، و چگونگی گزار به حکومت آینده، آماده گفتگو و همکاری با نیروهای وسیع تری باشیم. کنگره بخش اول را تایید کرد، بخش دوم اما همچنان ناروشن مانده است.

درباره ی سند سیاسی
جنبش سبز تجربه ای به ما داده است و این تجربه می گوید که هیچ جنبشی بدون این که بتواند طبقه ی کارگر و زحمتکشان را جلب مبارزه و اهداف خود بکند، نمی تواند به موفقیت برسد. وظیفه ی سازمان ها و تشکیلات چپ، جلب توجه جامعه به این موضوع و سمت گیری در جهت ایجاد پیوند بین قشر متوسط با طبقه ی کارگر و زحمتکشان است. چنین سمت گیری ای لازمه اش تصیح سیاست های فعلی و تبدیل آن به یک مبارزه ی دو وجهی در جهت دموکراسی و عدالت اجتماعی است. قطعنامه ی سیاسی مصوب کنگره این موضوع را رد نکرده، می توان امیدوار ماند که سیاست ها در این جهت شفافیت بیابند. این البته یک امیدواری است که باید دید تا چه حد موفق می شود.
در زمینه ی هدف سیاسی ما همواره خواهان گذار به یک حکومت دموکراتیک به جای جمهوری اسلامی بوده ایم. تاکید بر این خواست به ویژه وقتی که ما در درون خود سیاست هایی داریم که از اصلاح طلبان هم گذر کرده و به محافظه کاری نزدیک شده اند، خوب است. چهره ای که سازمان در دو ساله بین کنگره دوازدهم تا سیزدهم به ویژه در سیاست اتحادها ارایه داده، متاسفانه تا حدودی این سمت گیری سازمان را کم رنگ و شاید هم مخدوش کرده است.

آن چه که ما نپرسیدیم
۱. در عرصه ی سازمانی و تشکیلاتی:
اول. باید وضعیت نیروهای سازمان در داخل کشور تعریف و نوع تاثیرگذاری آن ها بر چیزی که امروز سازمان نامیده می شود و در واقع تشکیلات خارج از کشور است روشن بشود.
دوم. سازمان در حال حاضر یک وضعیت قبیله ای دارد و با حذف سانترالیسم دموکراتیک، همبستگی سازمانی به حداقل رسیده و اراده ی سیاسی که باید واحد باشد به طور مداوم نقض می شود. ما با پدیده ی غیرعادی دو عضویتی ها مواجه شده ایم. احیای تعهد سازمانی و سر و سامان دادن به دو عضویتی ها جزو مسایل مبرم است.
۲. یک درک سنتی از کنگره وجود دارد که متاسفانه همچنان بدون تغییر باقی مانده است. کنگره جایی است که بیشترین نیروهای سازمانی گرد هم می آیند و وقت می گذارند و تلاش می کنند. کنگره نباید یک حادثه ی درون تشکیلاتی باشد، کنگره محل عرضه ی بیرونی است. الان که یک هفته از کنگره ی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) گذشته است، ما شاهد کمترین تحرکات رسمی در این زمینه بوده ایم. پیش از برگزاری کنگره هم همین وضعیت وجود داشته است. این نگاه به کنگره اشتباه است. حرام کردن وقت و انرژی و نیرو است. کنگره ها چه قبل از تشکیل و چه بعد از تشکیل، باید سیاست کاملا فعال و پرتحرکی رو به بیرون داشته باشند. کنگزه های فدائیان خلق بیش از اندازه «بدون سر و صدا» برگزار می شوند. یک نمونه ی بارز این است که در این کنگره ظاهرا هیچ رسانه ای برای کنگره دعوت نشده بود، هیچ تیمی برای تماس با نشریات وجود نداشت. هیچ تلاشی برای ارتباط با رسانه ها صورت نگرفته بود، هیچ تبلیغاتی برای برگزاری کنگره و بعد از برگزاری کنگره دیده نمی شد. این نگاه به کنگره باید عوض شود. به کنگره ها نباید فقط به عنوان یک حادثه ی داخلی نگریست. کنگره باید محلی برای عرضه ی سازمان به جامعه باشد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست