آن که غربال دارد از پی می آید
ف.م کیا
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۹ شهريور ۱٣٨۵ -
٣۱ اوت ۲۰۰۶
آقای دکتر زیبا کلام البته بجز استادی علوم سیاسی در نعل وارونه زدن نیز استاد هستند. طرح بحث اخیر ایشان را در باب قهرمان سازی کاذب در جمهوری اسلامی می توان از این دست هنرها بر شمرد. این جانب از نزدیک با ایشان آشنا بوده و گرچه هیچ حشر و نشری با وی ندارم ولی با کنش و منش ایشان به خوبی آشنا هستم و می دانم دکتر زیبا کلام بسیار باهوش، زیرک و دارای افکاری منسجم می باشد. این را گفتم که مبادا خوانندگان خیال کنند آقای زیبا کلام در این مقاله دچار تناقض گویی شده زیرا در نظر اول ای بسا خوانندگان منصف و البته خوش خیالی پیدا شوند که با خواندن مقاله "قهرمان سازی کاذب" ایشان در باره دستگیری و ارعاب و شکنجه نویسندگان و فعالان سیاسی بویژه اصلاح طلبان بگویند: "جانا سخن از زبان ما می گویی". گفتن این که: افکار و منش آقای گنجی یا احمد باطبی، اکبر و منوچهر محمدی، زهرا کاظمی یا شیرین عبادی برای حکومت اسلامی چه خطری دارد که اینان بایستی سال ها حبس و ازار و شکنجه را متحمل شوند و احیانا کشته شوند، سوال بدی نیست. در این ملک هر کس که اندک اطلاعاتی از سیاست داشته باشد مانند آقای زیبا کلام از حکومت اسلامی می پرسد احمد باطبی، اسانلو، منوچهر محمدی، اکبر موسوی خوئینی، رامین جهانبگلو و و و به چه جرمی بایستی در محبس با مرگ دست و پنج نرم کنند؟ و اساسا مگر خود اینان ادعای دیگری غیر از بی گناهی داشته اند که آقای زیبا کلام این چنین بی محابا بر مظلومان نه بر ظالمان می تازد! اصل موضوع این است که این بی گناهان به چه جرمی چنین در معرض آزار و شکنجه و مرگ قرار گرفته اند. شاید خود اصلاح طلبان برای مظلوم نمایی و قهرمان پروری این چنین خودزنی کرده اند؟
از دیگر سو آقای زیبا کلام ظاهرا با دستگیری، شکنجه و خانه نشینی و تبعید و کشتن افراد دگر اندیش در هر لباسی مشکلی ندارد بلکه نگرانی ایشان از قهرمان سازی کاذب است. ایشان در سراسر مقاله اشان نامی از به زعم ایشان نا قهرمانانی مانند دکتر مهاجرانی، موسوی خوئینی ها، اکبر خوئینی، عبدالله نوری، کرباسچی، باقی، آقاجری و اگر کمی دورتر برویم بازرگان و سحابی و خیل انبوه دیگرانی از این دست نیاو ر ده اند! ظاهرا آقای دکتر با فشارهای خارق العاده ای که در ٨ سال دوران اصلاحات به خاتمی و همفکرانش وارد شد مشکلی ندارد فقط اگر خدای نکرده خاتمی دارای پست و مقامی در مثلا سازمان ملل می شد مورد عتاب ایشان قرار می گرفت.
ظاهرا آقای زیبا کلام با دستگیری و اعدام دگراندیشان هم مشکلی ندارند با جایزه گرفتن و مورد توجه واقع شدن مظلومان مشکل دارد؟ وی در همین مقاله به زبان بی زبانی به حکومت خط می دهد که اولا کسانی را بکشید که حرفی برای گفتن دارند. دوم این که مانند دهه ۶۰ چنان زیرکانه این کار را انجام دهید که آب از آب تکان نخورد. مثل قتل های زنجیره ای یا پرت کردن اتوبوس نویسندگان به دره. ایشان حکومت را به زیرکانه عمل کردن در بعد داخلی و خارجی دعوت می کند. او می پرسد چرا رژیم هایی مانند اردن، عربستان یا سودان و کشورهای آسیای میانه می توانند بدون برآشفتن افکار عمومی در غرب و آمریکا هر مخالفی را از سر راه بردارند ولی رژیم ما چنان ناشیانه آدم می کشد که همه دنیا مطلع می شوند. بد نیست آقای سعید مرتضوی ایشان را به عنوان مشاور خود در بی اثر کردن افکار و اندیشه های روشنفکران این مرز بوم قبل از مرگ توسط برخورد جسم سخت با مغز آن ها استخدام کند. یا این که ایشان به اقای مرتضوی خط بدهند کدام یک از اندیشمندان به درد خفه کردن و رگ زدن می خورند و کدامیک ارزش آن را ندارند.
متاسفانه در طول تاریخ کم نبوده و نیستند روشنفکرانی که اعمال حکام جابر را تئوریزه کرده و میکنند ولی کم هستند کسانی که در توجیه و تبیین اعمال گروهی خودسر و دیکتاتور آن ها را استرلیزه می کنند. ایشان در هیچ جای مقاله خود از عاملان قتل های زنجیره ای نام نمی برد. کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱٣۶۷ را یک سره فراموش می کند. از دق مرگ شدن نویسندگان بنامی مانند سیاوش کسرایی و غلامحسین ساعدی و دهها نویسنده در تبعید یاد نمی کند. از خانه نشینی بازرگان که همواره از نام وی به جای چماق بر علیه اصلاح طلبانی امروزی و خط امامی های دیروزی استفاده می کند متاسف نیست. از شکنجه و آزار تا سرحد مرگ اندیشمندانی همچون احسان طبری یا دکتر کیانوری اصلا متاثر نیست. لب مطلب این که ظاهرا درد آقای زیبا کلام از اقبال مردم به ازار دیدگان و شکنجه شدگان رژیم و بی اعتمادی روز افزون به توجیه کنندگان نقاب دار سیاست های خانمان برانداز گروه های افراطی در دل حکومت است .
آقای دکتر زیباکلام باید بدانند قهرمانان را ملت ها می پرورانند نه دولت ها. تاریخ شاهد خوبی بر این مدعاست. آن که غربال دارد از پی می آید.
|