ورشکستگان سیاسی در کردستان
سلام اسماعیل پور
•
آقای جلالی زاده از کدام انتخابات حرف میزند که احزاب کردستانی آن را تحریم کردهاند (آن هم بدون دلیل و غیرمسئولانه)؟ آیا واقعا انتخاباتی مطابق معیارهای بینالمللی کنوانسیون نشست ۱۵۴ شورای بینالمجالس در جمهوری اسلامی برگزار شده و احزاب کردستانی آن را تحریم نمودهاند؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۶ خرداد ۱٣۹۲ -
۶ ژوئن ۲۰۱٣
برگزاری نمایش انتخابات ریاست جمهوری در ایران، یکبار دیگر بهانهای شد تا برخی طیفها و جریانات سیاسی رانده شده از لایههای جانبی قدرت، به ویژه در کردستان که در رویای جذب و پذیرفته شدن از ناحیهی دستگاه قدرت غوطهورند، ورشکستگی سیاسی را معنایی دیگر بخشیده و برای تحقق این رویای ناتمام خویش، دست به دامان ورشکستگان سیاسی مرکزنشین شوند و در این مسیر، مطالبات ملت کرد و آرمانهای والای آن را نیز دستمایهی سوداگریهای سیاسی نافرجام خویش سازند.
این سوداگران که در چند انتخابات اخیر با همراهی گفتمانهای مرکزگرای حاکمیت، به ویژه طیف موسوم به اصلاحطلبان، مأموریت گرم کردن تنور این نمایش مضحک در کردستان را بر عهده داشتهاند، این بار نیز با امید بستن به علیاکبر هاشمی رفسنجانی و حمایت از وی، امیدهایی برای بازگشت به حلقههای جانبی قدرت در سر میپروراندند و خواسته یا ناخواسته باز هم تبدیل به بخشی از سناریوی رژیم برای مقابله با سیاست رسمی احزاب کردستانی مبنی بر تحریم انتخابات در کردستان شدند.
اینک نیز که هاشمی رفسنجانی با تمام یال و کوپالش، در دام فیلتر نظارت استصوابی شورای نگهبان رژیم گرفتار شده و از ورود به عرصهی نمایش بازمانده است، به نظر میرسد که دوران اوج قدرتنمایی وی در عرصهی سیاسی ایران رو به زوال نهاده است و اصلاحطلبانی که تمامی وزن سیاسی خود را در کفهی حمایت از وی گذاشته بودند، دچار سردرگمی و تشتت کمسابقهای شده و بر سر سهراهی تحریم و یا حضور در انتخابات به نفع حسن روحانی و یا محمد رضا عارف ماندهاند.
در کردستان این قضیه، طیف موسوم به "اصلاحطلبان کرد" را دچار یأس و سردرگمی نموده است. این عده که علیرغم تمامی شعارهایشان مبنی بر "مطالبه محوری" و تبدیل کردن انتخابات به فرصتی برای بیان مطالبات مردم کردستان، ظاهرا سوراخ دعا را گم کرده و "مشارکت به هر قیمت" را راه تحقق این رویا جلوه میدهند، پس از مرثیهخوانیهای مفصل برای هاشمی رفسنجانی، به جای آن که نوک پیکان انتقادات خود را متوجه خود و کسانی نمایند که سعی داشتند با کشاندن مردم کردستان به پای صندوقها، تنور قاتلان مردم مبارز و رهبران فرهیختهی کرد را گرم کنند، به فرافکنی روی آورده و سیاست اصولی "تحریم انتخابات" را به باد انتقاد میگیرند.
دکان موسوم به "اصلاح طلبان کرد" نمیخواهد بپذیرد که همچون همیشه در زمین رژیم بازی کرده و خواسته یا ناخواسته مجری بخشی از سیاستهای رژیم در مقابله با جنبش آزادیخواهانهی مردم کردستان بوده است، اینک که تیرشان برای همراهی رفسنجانی در پیمودن پلکان قدرت به سنگ خورده، چنین وانمود میکنند که "تحریم" تاکنون فاقد دلایل منطقی بوده و فقط در صورتی که آنان صلاح بدانند، میتوان به اتخاذ چنین موضعی اندیشید.
دکتر جلال جلالیزاده، از چهرههای شاخص این جریان است که اخیرا در مصاحبهای با مجلهی "سویل" چاپ اربیل، ضمن بحث از حواشی و زوایای مختلف انتخابات پیش رو، رد صلاحیت رفسنجانی از سوی شورای نگهبان را "خسارتی بزرگ" تعریف نموده و هشدار میدهد که کردها بایستی از تحریم بدون دلیل انتخابات!!! خودداری کنند.
معلوم نیست که وجود رفسنجانی در بالاترین مناصب رژیم طی سه دههی اخیر، چه دستاورد درخشانی برای کردستان در بر داشته است که اینک فقدان او در منصب "تدارکاتچی همایونی" به ناگهان تبدیل به مصیبتی برای مردم کردستان میشود، همان کردستانی که حتی در دوران اوج رفسنجانی نیز زیر بار بیعت با وی نرفت، همان کردستانی که داغ درفش سیاستهای رفسنجانی را همواره بر سینه داشته و از کشتارهای خونین دههی ۶۰ تا غارت و چپاول سرمایههایش در عصر سازندگی رفسنجانی و از ترورهای ناجوانمردانهی بزرگمردانی چون دکتر قاسملو، دکتر شرفکندی و اعدام و ترور و کشتار هزاران مرد و زن و پیر و جوان و زن و کودک تا شیوع بیکاری، اعتیاد و هزاران درد جانکاه دیگر در ژرفای وجود خویش را از هاشمی رفسنجانی و اعوان انصار وی و یار همیشگیاش خامنهای به یادگار دارد.
آقای جلالیزاده میگوید: "لازم است کردها بدانند که نبایستی بدون دلیل انتخابات را تحریم کرد، زیرا رأی دادن حق تمامی مردم است و لازم است که کلیهی احزاب و گروهها در داخل و خارج کشور این واقعیت را درک کنند".
ایشان از کدام انتخابات حرف میزند که احزاب کردستانی آن را تحریم کردهاند (آن هم بدون دلیل و غیرمسئولانه)؟ آیا واقعا انتخاباتی مطابق معیارهای بینالمللی کنوانسیون نشست ۱۵۴ شورای بینالمجالس در جمهوری اسلامی برگزار شده و احزاب کردستانی آن را تحریم نمودهاند؟
اگر چنین است، بایستی اذعان نمود که حق با ایشان و دوستان و همفکرانشان است و احزاب کردستانی "بدون دلیل" انتخابات آزاد برگزار شده در سایهی رژیم ولایت فقیه را تحریم نمودهاند.
اما اگر مغایرتی میان اصول انتخابات آزاد و نمایشهای عوامفریبانهی جمهوری اسلامی هست (که هست) آیا بهتر نبود که ایشان به جای فراخواندن مردم و احزاب کردستان به بیعت با قاتلان فرزندان کرد، به نقد عملکرد جریان سیاسی متبوع خویش در نشان دادن دهلیزهای تاریک جنایت و استبداد به جای دروازههای بهشتی موعود (و البته خیالی) بپردازند؟
ایشان میفرمایند: "هاشمی فعلی با هاشمی سابق تفاوت زیادی دارد و میتواند کار زیادی برای کردها انجام دهد".
باید پرسید چه تغییری در روحیات و اندیشههای هاشمی رفسنجانی روی داده که ایشان را یکشبه از "متهم ردیف اول پروندهی میکونوس" به "منجی بزرگ ملت کرد" ارتقا داده و مستندات این تغییر رویهی وی در قبال ملت کرد چیست؟ به عبارت دیگر، آقای جلالیزاده با استناد به کدام موضعگیری یا نوشته یا کلام رفسنجانی چنین حکم قاطعانهای به نفع وی و در محکومیت سه دهه مبارزهی سرفرازانهی ملت کرد علیه استبداد جمهوری اسلامی صادر مینماید؟ آیا همان مردمی که به قول ایشان "حق رأی" دارند، "حق دانستن" ندارند و نباید بفهمند چرا باید به نفع چنین فردی و در لبیکگویی به فتوای "حماسهی سیاسی" خامنهای، کردستان را تبدیل به ستاد انتخاباتی اصلاحطلبان متوهم نمایند؟
آقای جلالیزاده همچنین میفرمایند: "ما باید بکوشیم از نامزدی حمایت کنیم که اصول قانون اساسی را اجرا نماید".
ایشان فراموش کردهاند که اصول این قانون همین الان هم به نحو کامل اجرا میشود و رژیم برای اجرای آن منتظر صدور اجازه از جانب ما یا ایشان نیست. نمونهی بارز چنین امری خود ایشان است که به عنوان یک فرد اهل سنت، حق ندارد در انتخابات نامزد شود و به یمن همین قانون اساسی، حتی در مجلس ششم نیز که ایشان از آن به عنوان "مدینهی فاضله" یاد میکنند، نتوانست جایگاهی در میان هیأت رئیسهی مجلس برای خود دست و پا کند. آیا برای ایشان و همفکرانشان بهتر نیست که به جای نسخهپیچی برای جنبش برحق و رهاییبخش ملت کرد، بکبار دیگر نگاهی نقادانه به راه درازی که در مسیر بیراهه پیمودهاند، بیفکنند و از خود بپرسند: "آیا وقت آن نرسیده است که همگام با مردم، در مسیر درست تاریخ قرار گیریم؟"
|