یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آیا سعید جلیلی محلل خامنه ای و اسب تراوای احمدی نژاد است؟ - رضا علوی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۹ خرداد ۱٣۹۲ -  ۹ ژوئن ۲۰۱٣


نیچه می گفت : " کسی که با هیولاها می جنگد باید مراقب باشد که خودش هیولا نشود ."
تا دوم خرداد ١٣٧٦ ، انتخابات ریاست جمهوری [ به جزء نخستین انتخابات ] ، مجازی و تشریفاتی بود . تشریفات مضحکی که مرغ پخته را به خنده وا می داشت . اما با زایش    دلباختگان به حکومت و حفظ نظام [ به عنوان اوجب واجبات ] و شیفتگان به اصلاحات ، و پیدایش وفاداران و ذوب شدکان در ولایت ، رقابتی نفس گیر بین مدعیان در گرفت .
خامنه ای تا کنون سه رییس جمهور را تحمل کرده است که " آب بر خوابگاه مورچگان " اش ریخته اند . آیا این سه مردان خامنه ای بوده اند ؟ وی امروز تنهاتر از همیشه است . او به رییس جمهوری نیازمند است که بتواند مقدمات و بستر مناسبی برای تبیل نظام ریاستی به نظام پارلمانی ولایتی به وجود آورد . رییس جمهوری که نقش محلل را برای ایجاد مقدمات حذف رییس جمهوری در ساختار سیاسی ایران بازی کند . رییس جمهوری که دماسنج و پیش درآمد ساز پذیرش جامعه برای حذف ریاست جمهوری باشد .

خامنه ای ، جلیلی را کشف کرد، وامروزه با شادمانی وافتخار ازوی رونمایی می کند . علی خامنه ای کلیه مردان خمینی [ خط امامی ها ] را نا بود کرد . استوانه انقلاب را شکست ، شناسنامه جمهوری اسلامی را را باطل کرد ، و ولیعهد ولایت را در حصر خانگی گماشت و.... در یک کلام ؛ مردان خمینی را به حاشیه راند ، و شارلاتان ها ، نو کیسگان و پاچه خار ها [ پاچه خوار نا درست است (1)] را پر وبال داد . این سه گروه نوازندگان اصلی ارکستر سمفونی رهبری می باشند . تاریخ حکومت ها ی استبدادی مملو از این گونه حکایات شورناک و اسفناک می باشد . منطق و حضور قاطعِ جباریت، خردمندان و وطن خواهان را به قتلگاه سلاخان راهی و دست پاچه خار ها را باز گشاده ، سنگ   را بسته و سگ را ول کرده ، تا دلالان تبهکاری ، مملکت ایران را به ذائقه ی قبله ی عالم بچرخانند. داد مردمان ، از بیدادگری ولی امر مسلمین جهان را باید به تاریخ سپرد که هیچ حادثه ای بر احوال تاریخ پوشیده نمی ماند .
جلیلی نه پیشینه ای دارد و نه سابقه ای آنچنانی (2) . چند سالی در بسیج و جبهه [و جانباز چند درصدی ] و سپس کارمندعلی اکبر ولایتی در وزارت امور خارجه [ یکی از ویژگیهای این انتخابات، رقابت یک “کارمند و وزیر” پس از شانزده سال است ] . ده سالی است که در بیت آقا کنگر خورده و لنگر انداخته و سپس کرشمه های سیاسی برای خانوم اشتون آمدن و خطابه خوا ندن ها   و فلسفه بافی ها و باقی قضایا .... [ به گونه ای که در مناظره پیشین صدای رییس اش - ولایتی ، مشاور رهبر در امور بین الملل - هم در آمد . که   نشانگر اینست که در زمینه بحران هسته ای در بیت هم تشتت وجود دارد ] . مردی ساکت ، کم حرف ، سا ده نگر ، ذوب شده و وفادار به ولایت و وابسته به حزب پادگان . در سال ٨٤ ، قرار بر این بود که نخستین وزیر امور خارجه احمدی نژاد باشد ، اما کبوتر اقبال وزارت بر بام خانه او لانه نکرد .
سال به آخر نرسیده بود که مرافعات لاریجانی و احمدی نژاد به اوج خود رسید ، و داماد نا خلف مطهری راهی بهارستان شد و جایگاه دبیری شورای عالی امنیت ملی و سرپرستی تیم مذاکره کننده هسته ای به جلیلی ، [مکشوف رهبر ] رسید . نه کارنامه ای درخشانی دارد و نه همچون سلفش ، شیخ دیپلمات ، حسن روحانی ، طرح " امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای "(3) را به پیش برد و نه تاثیری برعدم انزوای ایران گذاشت . تیم ناکارایی را رهبری می کرد که بدون اجازه آقا گام بر نمی داشتند . اما تا کنون توانسته نقش یک واسطه گر امین و دلال راستگو را میان احمدی نژاد و خامنه ای ایفا کند، اما این نقش وی کمتر مورد توجه تحلیلگران قرار گرفته است. راز این واسطه گری چیست؟ وی چگونه توانسته است محللی مناسب میان خامنه ای و احمدی نژاد باشد؟

"حزب پادگانی " و جلیلی و اسب تراوای احمدی نژاد
"حزب پادگانی " که از زهدان جنگ پس از اتمام جنگ توسط رهبر جدید الورود - خامنه ای - زاده شد ، پس از انتخابات سال ٨٤ قدرت خود را نهادینه کرد .
پس از انتخابات ریاست جمهوری سال هشتاد و هشت انشعابی میان این حزب روی داده که ادامه مسیر را برای آنان دشوار ساخته است ، هرچند این انشعاب تغییر محسوسی در استراتژی این حزب ایجاد نکرده است. اما این اختلافات چیست و این حزب چه استراتژی را در آینده دنبال می کند؟

به گمانم ، آنچه که این حزب به عنوان یک هدف دراز مدت بدان می نگرد تغییر ماهیت نظام جمهوری اسلامی است. اما حزب پادگانی بر سر تعیین ماهیت نظام جانشینی دچار دو دستگی شده است. دسته اول : چهره های پشت پرده بیت رهبری ، در واقع طیفی هستند که تلاش می کنند تا یک نظام اسلامی منهای جمهوریت را جانشین نظام موجود کنند. اتفاقی که در حال حاضر [ در مضمون ] به وقوع پیوسته اما هنوز رسمیت نیافته است. اما طیف دوم که پس از انتخابات ٨٨ به جریان انجرافی موسوم شده است در تلاش است تا یک دیکتاتوری متمایل به اقتدار گرایی ریاست جمهوری را در کشور احیا کند. در واقع از نوع سخنان و عملکرد این دسته چنین بر می آید که آنان در تلاشند تا با حذف ولی فقیه از ساختار حقوقی کشور و دادن اختیارات وی به رییس جمهور زمینه را برای تاسیس چنین حکومتی در ایران فراهم کنند.

رهبر جمهوری اسلامی تعلق خاطر به جناح بنیادگرای این حزب دارد . جلیلی این بخش از حزب را نمایندگی می نماید . مهمترین دغدغه علی خامنه ای پر کردن شکاف موجود میان حزب پادگانی است. با اوج گرفتن انتقادات از احمدی نژاد به خاطر حمایت وی از اسفندیار رحیم مشائی و تعقیب الگوی پوتین ـ مدودوف در ایران، بسیاری بر این باور بودند که احمدی نژاد تلاش می کند تا به هر قیمتی تاییدیه مشائی را از نظام بگیرد و در غیر این صورت در مقابل خامنه ای بایستد. اما این تحلیل به دو جهت فاقد پشتوانه عملی بود. نخست آنکه احمدی نژاد به تنهایی قدرتی برای مقابله با سپاه و رهبری آن ندارد و دیگر آنکه وی و یارانش خود مردانی از جنس آنان هستند و هیچ تغییر محسوسی در رفتار و کردار آنان صورت نگرفته است که بتوان از آن به مثابه تحول یاد کرد. از این رو پس از سکوت وی در مقابل رد صلاحیت مشائی و عدم موضع گیری در مقابل سکوت آیت الله از یک سو و اعلام خبر فعالیت ستادهای مشایی برای جلیلی از سوی دیگر، " دم خروس بیرون زد و قسم حضرت عباس را نتوان باور کرد " و این تحولات نشان می دهد که گویا مصالحه ای نانوشته و نا گفته پیش از این میان خامنه ای و احمدی نژاد صورت گرفته است. در این مصالحه محتمل، احمدی نژاد و یارانش با ریاست جمهوری جلیلی همچنان در کانون دولت باقی خواهند ماند و از سوی دیگر فضای انتخاباتی نیز تحت کنترل سپاه و بیت رهبری قرار خواهد گرفت و بدین ترتیب روندی که می رفت حزب پادگانی را متلاشی کند با این مصالحه متوقف می گردد.
علی خامنه ای بر این گمان است که راهکار کوتاه مدت مناسبی برای عبور از بحرانی قریب الوقوع یافته است. یافتن یک محلل برای مقابله با جریانی که می رفت از درون، دستگاه ولایت را ساقط کند [ و از منظر با ند احمدی نژاد اسب تراوایی که آنان را در کانون قدرت حفظ نماید ] .   اما جلیلی نه بی پروایی و وقاحت احمدی نژاد را دارد و نه با ابزارهای پوپولیستی سلف خود آشنایی دارد ، و نه محفل وفا دارو با پیشینه ای در اختیار دارد [ به گمانم گروه امام جعفر صادق که توسط جلیلی - باقری دست و پا می زند ، در تلاش است که مثلن جایگزین محفل احمدی نژاد ( گروه علم و صنعت - ارومیه ) بشود ] (4). جلیلی پشت سکه دیگر احمدی نژاد است اما زنگ زده و وارفته تر . اما اگر همچون سه رییس جمهور پیشین آب بر خوابگاه مورچگان نریزد ، تصور می شود که نظریات شقه اول حزب پادگانی نهادینه شود . وی تداوم دولت احمدی نژاد و سیاست‌هایی است که ایران را به شرایط کنونی دچار کرده است. و سهم باند احمدی نژاد در این میانه ماندن در کانون دولت است و شاید اسب تراوا برای اینان کارا باشد .

rezaalavim@yahoo.com



پی نوشت ها :
فرهنگ دهخدا -1
برای آگاهی بیشتر از بیو گرافی جلیلی به لینک 2
   farsnews.com مراجعه نمایید-
" امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای " نام کتابی است از حسن روحانی که سال پیش ، چاب دوم آن در تهران منتشر شد3 -
برای آگاهی بیشتر رجوع شود به مقاله4-
کالبد شکافی پیدایش “احمدی نژاد یسم “در سپهر سیاست ایران
از همین نویسنده
www.reza-alavi.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست