سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آیا حکومت ضد امریکائی خود میزبان امریکائیها در ایران خواهد شد؟


ناصر مستشار



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۰ شهريور ۱٣٨۵ -  ۱ سپتامبر ۲۰۰۶


پس از پایان یافتن فرصت نهائی ٣۱ اوت شورای امنیت سازمان ملل جهت تعلیق غنی سازی اورانیوم توسط ج.ا عملا فصل نوینی در سرنوشت سیاسی میهن ما آغاز خواهد شد که نیروهای مخالف حکومت اسلامی را نیز به صف بندیهای جدید خواهد کشاند. اما قدر مسلم تجربه عراق   نشان داده است که در غیاب یک اپسیوزیون متشکل و توانمند، هدایت همه مسائل به نیروهای خارجی سپرده خواهد شد و نیروهای سیاسی به نظاره گران دائمی رویدادها تبدیل خواهند شد!! بخشی از نیروهای پراکنده سیاسی در این مواقع به حاشیه رانده خواهند شد و بخشی بسوی رژیم خواهند رفت و بخش دیگر در نهایت به طفیلی نیروهای امپریالیستی تبدیل خواهند شد. اقدام ملی نیروهای صادق و میهن دوست در پرده محاق خواهد ماند و رژیم ضدملی خود را بار دیگر پرچمدار ملی جا خواهد زد و توده های بی رهبر را به زیر پرچم خود خواهد کشاند. برنامه تحریم های اقتصادی و سپس اقدامات نظامی علیه مراکز اتمی رژیم اسلامی تمام میهن ما را به چالش خواهد کشاند. رژیم در همین راستا بیکار نخواهد ماند و با بهره گیری از احساسات و غرور ملی ایرانیان که همواره در طول تاریخ مورد حمله ها و تجاوز ها قرار گرفته اند برانگیخته   و از خود عکس العمل نشان خواهند داد. ناگفته نماند که دشمن ملت ایران خود مدتهاست که در حاکمیت ایران قرار گرفته است و عامل ورود بیگانان به حریم وطن ما خواهند بود!! ج.ا در شرایط فعلی با دو شیوه متفاوت در برابر امریکا قرار گرفته است :
۱- جناح احمدی نژاد و لاریجانی و نیروهای نظامی تحت فرمان حکومت مطابق توصیه های ولایت فقیه با حفظ حقوق فن آوری هسته ائی بدون حد و مرز و با اختیارات کامل کارشناسان حکومت اسلامی خواستار شناسائی و رسمیت یافتن ایران اتمی از جانب امریکا می باشند. همه تلاش های جناح فوق براین اساس طبقه بندی شده است که امریکا ناچار است که حکومت اسلامی را بعنوان یک قدرت منطقه ائی در غیاب صدام حسین بپذیرد در غیر اینصورت صدمات آنرا باید در مناطق دیگر جهان بپذیرد که آخرین نمونه آن با گروگان گیری سربازان اسرائیلی توسط حزب الله لبنان که به شکست انجامید. جمهوری اسلامی، امریکا را موظف می کند تا سیاست های ضداسرائیلی رژیم ایران بپذیرد و آشکارا وجود و استقلال کشور اسرائیل را که توسط اکثر جهانیان به رسمیت شناخته شده را نقض نماید. ج.ا همه این مواضع را با تصدیق ضعف های امریکا و حمایت های چین و روسیه و بعضی کشورهای اروپائی با موضع قدرت بیان می دارد. حاکمیت امریکا نیز به پدیده نظامی و اتمی نوپا و تهدید گر ج.ا بطور یکدست نمی نگرد بلکه به علت اختلاف احزاب دمکرات و جمهوری خواه با یک دیگر بار دیگر شانس مانور بیشتر به رهبران ج.ا داده می شود. جمهوری اسلامی به امریکا فهمانده است که آنها مخالف قدرت امریکا در جهان نمی باشند و امریکا هم باید مخالف قدرت ایران در جهان اسلام و منطقه نباشد. در ضمن رهبران اسلامی به امریکا یادآوری ساخته اند که اهمیت و ارزش ایران بیش اسرائیل می باشد و حمایت های امریکا از اسرائیل باعث بدنامی و افت ابهت امریکا شده است، به همین خاطر با برگذاری یک رفراندم در سرزمین اسرائیل و فلسطین باید فلسفه وجودی کشور اسرائیل را پایان داد. در کنار پیشنهاد فوق در ضمن ج.ا با شعارهای نابودی اسرائیل از کره زمین در حال رجز خوانی و کسب هوادار درمیان توده های عقب مانده و ارتجاعی در کشورهای اسلامی به شدت مشغول می باشد .
۲-   جناح هاشمی که تا حدودی در حاکمیت نفوذ و نیرو دارد و جناح خاتمی و هواداران طیف های گوناگون دوم خردادی سابق در تلاشند از جمهوری اسلامی چهره ائی ملایم و قانونمند نشان دهند   که اهل گفتگو و تعامل و تسامح و دیپلماسی می باشند و حاضر نیستند حرف آخر را اول کار بزنند و در عین حال از امریکا خواستار می باشند که هویت و فلسفه وجودی نظام ج.ا را به رسمیت بشناسند و به حریم ایران کاری نداشته باشند و منطقه را به رهبران اسلامی منطقه بسپارند. این جناح نیز اسرائیل ستیز خجول است و آشکارا نیات خود در باره نابودی اسرائیل بر زبان نمی آورد. فراموش نگردد که بنیان گذار حزب الله لبنان علی اکبر محتشمی پور نیز در میان همین جناح حضور دارد. پذیرائی   و ملاقات احتمالی جیمی کارتر با محمد خاتمی در امریکا حکایت از قوت گرفتن تئوری یاری رساندن کارتر به خمینی در انقلاب ارتجاعی و اسلامی سال ۵۷ را به خاطر می آورد. محمد رضا شاه پهلوی همواره کارتر و برژینسکی را عامل سرنگونی خود می دانست .
در حال حاضر روسیه با فروش سلاح های بیشمار به ایران، جمهوری اسلامی را به یک قدرت نظامی فرا منطقه ائی تبدیل نموده است تا از ج.ا در برابر نفوذ امریکا به مناطق آسیای میانه و قفقاز به مثابه سدی استوار بهره ببرد .
هیچ اقدام سیاسی بدون تبعات ناشی از آن اقدام سیاسی بوجود نخواهد آمد. طبعا تبعات سیاسی هر اقدام سیاسی کل جامعه را در برخواهد گرفت. برای مثال به چند نمونه تاریخی معاصر بعد از انقلاب اسلامی اشاره می شود :
۱- پس از قیام   زودرس و ماجراجویانه سازمان مجاهدین خلق علیه رژیم اسلامی در ٣۰ خرداد سال ۱٣۶۰ خورشیدی، عملا آن اقدام نابخردانه که خواست رژیم را فراهم میکرد تمام جامعه را تحت تاثیر خود داد و در آن دوره هیچ نیروی سیاسی نمی توانست مدعی گردد که آن قیام به مجاهدین تعلق دارد و تماشاگر بماند. نیروهائی که در آن دوره هنوز با اطمینان خاطر در حمایت از رژیم اسلامی خود را مشغول کرده بودند مطمئا انتظار روزی می کشیدند که سرکوب خونبار رژیم اسلامی روزی دامن آنها را نیز بگیرد اما این موضوع را با تئوری بافی و باورهای کودکانه لاپوشی می کردند. طبعا شکست یک جریان بزرگ سیاسی با تاثیرات متنابه خود به تمام جامعه انتقال می یابد و تمام جامعه را فلج و سرخورده می نماید .
۲- پس از شکست نیروهای هیجده گانه دوم خردادیها که به مردم نوید پیروزی و نهادینه شدن دمکراسی را داده بودند، باردیگر جامعه به سرخوردگی بزرگی تبدیل شده است. این سرخوردگی حتی گریبان نیروهای مخالف نیروهای موسوم به اصلاح طلبی را گرفته است و کل جامعه به لحاظ سیاسی در حالت بی رمقی بسر می برد. بقول روزنامه نگار جوان آقای روزبه میر ابراهیمی، رژیم با کشتن اکبر محمدی در زندان دست به یک آزمایش در میان جامعه می زند تا میزان مقاومت و اعتراض و توانمندی سیاسی مردم تست بشود. قداره بندی هر حکومت جنایت کار پس از یک سرکوب خونبار گسترش می یابد .
پس از آنکه معاون مجلس اسلامی آقای باهنر بطور آشکار به همگان هشدار داد که اگر مردم از ما بخواهند که سلاح اتمی تولید کنید، ما سلاح اتمی تولید خواهیم کرد، این خود اعتراف رسمی به غیرصلح آمیز بودن فن آوری اتمی ج.ا را بیان می کند. در همین روزها وزیر امورخارجه اسرائیل رهسپار کشورهای قدرتمند جهان شد تا عواقب ایران اسلامی مجهز به سلاح اتمی   را به آنها گوشزد نماید. دولت آلمان با فروختن زیر قیمت معمولی زیردریائی های پیشرفته به اسرائیل کمی عذر خواهی خود را به یهودیها نشان داده اند اما از جانب دیگر به رژیم اسلامی نیز سلاح و تجهیزات اتمی فروخته اند که نشانه از دودوزه بازی های سیاست مداران آلمانی وضدیت با یهودی را حکایت می کند.آگاهان نظامی ومحیط زیستی به این موضع بسیار حساس شده اند که اگر رژیم اسلامی به سلاح اتمی دست پیدا کند و آنگاه قدرتهای بزرگ در صدد برآیند تا مراکز اتمی رژیم اسلامی   را بمب باران نمایند ، منطقه وجهان به یک فاجعه انسانی و محیط زیستی دچار می شود واین موضوع را رژیم اسلامی بخوبی می داند واز آن بعنوان اهرم فشار در دفاع از خود سود می برد.بهمین خاطر قدرت های بزرگ برای جلوگیری از رخداد ضد انسانی در صدد هستند تا قبل از تجهیز رژیم اسلامی به بمب اتم آنرا نابود سازند. رژیم اسلامی ارزیابی های غلطی از قدرت نظامی امریکا   در اندیشه خود می پروراند که همین موضوع باعث آغاز جنگ خواهد شد.ج.ا امریکارا بسیارگرفتار و پر مشغله در منطقه می داند ولذا امریکا را در شرایطی نمی بیند که به ایران حمله کند!! به همین خاطر وزیر دفاع وجنگ امریکا اظهارات زیر را ابراز داشته است .
" رامسفلد وزیر جنگ ودفاع امریکا در یک دیدارنظامی در ایالت نوادا اعلام کرد: آمریکا می تواند با وجود حضور در افغانستان و عراق ، همزمان سومین جنگ را رهبری کند. اغلب متخصصین براین باورند که ما قادر به رهبری جنگ دیگری نیستیم، اما آنها اشتباه می کنند. ما با وجود اشتغال به جنگ در دو منطقه از دنیا، قادریم سومین جنگ را اگر ضروری با شد با تمام توان رهبری کرده، پیش برده و به سرانجام برسانیم".(سئوال اساسی اینجاست که سومین جنگ در کدام نقطه دنیا رخ خواهد داد)؟
آینده نزدیک نشان خواهد آیا دیپلمات های امریکا رهسپار ایران اتمی خواهند شد واسرائیل را وادار به مدارا با ایران اتمی متقاعد خواهند کرد ویا رهبران ج.ا باردیگر همانند مسافرت مک فارلین در دوره قبل به ایران فرش قرمز زیر پای آنها پهن خواهد کرد یا پذیرای ژنرال های امریکا ئی و پذیرش کا پیتو لا سیون خفت بار خواهند شد؟درهر صورت رژیم اسلامی مورد هدف جهانیان شده است.جان سالم بدر بردن اززیر رگبار انواع واقسام   گلوله ها وفشارها ممکن است اما   از قیام مردم نمی توان جان سالم بدر برد! بهتر است مردم ایران پیروز شوند. به امید آنروز   


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست