یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چرا باید شرکت نکرد؟


مختار برازش


• همان سوال همیشگی رای بدهم یا ندهم. از لحاظ علمی تکرار در کنشی که به هیچ سرانجامی ـ حتی سرگرمی شما ـ نمی انجامد، عقلانی نیست. من هم به این دلیل ساده رای نمی دهم: چون رای من هیچ تاثیر مثبتی در آینده ی سرنوشتم نداشته و ندارد. و همانطور که گفته شد هیچ انسان مطلعی نمی تواند و نباید یک عمل بی ثمر را تکرار کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۲ خرداد ۱٣۹۲ -  ۱۲ ژوئن ۲۰۱٣


دوباره روزهای داغ انتخابات و دوباره همان سوال های همیشگی رای بدهم یا ندهم، شروع شده است. از لحاظ علمی تکرار در کنشی که به هیچ سرانجامی ـ حتی سرگرمی شما ـ نمی انجامد، عقلانی نیست. من هم به این دلیل ساده رای نمی دهم: چون رای من هیچ تاثیر مثبتی در آینده ی سرنوشتم نداشته و ندارد. و همانطور که گفته شد هیچ انسان مطلعی نمی تواند و نباید یک عمل بی ثمر را تکرار کند.
اما چرا رای من هیچ تاثیر مثبتی در آینده ی سرنوشت من ندارد؟
باز به یک دلیل ساده تر: چون اصلا قرار نیست تاثیر داشته باشد.
اما چرا اصلا قرار نیست تاثیر داشته باشد؟ چون سیستم انتخاباتی در ایران به گونه ای طراحی شده است تا هیچگونه تاثیری انجام نگیرد. و تجربه نشان داده است که هر گاه بر فرض که «تاثیری» پیدا شود که با منافع حاکمیت در تضاد قرار بگیرد، حاکمیت دست به تقلب زده آن تاثیر را از بین می برد.
و الی آخر ....
خب البته می دانم که این سوال و جواب ها بعضی ها را قانع نمی کند. و این طبیعی ست. با این حال من این بعضی ها را به چهار گروه تقسیم می کنم:

اول: گروهی که آدمِ جمهوری اسلامی هستند. می ترسند. محافظه کارند. مصلحت اندیشند.
دوم: گروهی که خوابند. دنیا را آب ببرد آنها را خواب می برد. نه به سرنوشت، یا آینده خود بها می دهند و نه به سرنوشت دیگران. و بگذار تا ابد الدهر بمانند، یعنی بخوابند.   
سوم: کسانی هستند که خود را به خواب زده اند (در نتیجه تلاش من و امثال من برای بیداری آنها بیهوده است و آنها هیچوقت بیدار نخواهند شد).
و گروه چهارم: کسانی اند که سیاست خوانده اند ولی سر از سیاست در نمی آورند. از این رو دنباله رو سیاست های دیگران هستند.
من البته برای هیچکدام از آنها صحبت نمی کنم. من دنبال گروه پنجم هستم. کسانی که در بین این چهار گروه بالا و پایین می زنند. و گویا تعدادشان هم زیاد است.
برای اینکه بفهمیم چرا سرنوشت ایرانی ها در «انتخابات» تعیین نمی شود، نگاهی می اندازیم به طرح «نقشه لوله کشی» ساختمان جمهوری اسلامی تا دریابیم چرا در این ساختمان آب آشامیدنی موجود نیست. قبل از هر چیز لطفا به نموداری که اینجانب ساخته ام دقت فرمایید:



فرض کنید «ساختمان نظام» ما از آب شهر ـ یا در واقع رای شهروندان ـ استفاده می کند. این آب از سه طریق وارد ساختمان می شود:
۱ـ ملا خانه
۲ـ جمهور خانه
٣ـ مجلس خانه
ولی در هیچکدام از این خانه ها شما به طور مستقیم به آب آشامیدنی دسترسی ندارید. یعنی در هیچیک از این سه خانه ها شما نمی توانید با باز کردن شیر آب به آب آشامیدنی برسید و تشنگی خود را رفع نمایید. همانطور که گفته شد لوله کشی این ساختمان به گونه ای طراحی شده است که باید مراحلی طی شود تا آب آشامیدنی در مقدار معین در اختیار افراد معین قرار گیرد. و این مراحل از این قبیل است:
ملاخانه (خبرگان) یکی از ورودی های مهم آب شهر است. گر چه فقط یک ورودی محسوب می شود و کارآیی ی دیگری ندارد، ولی قسمت اعظم آب از این راه وارد «بیت آب انبار» شده و در آنجا ذخیره و مهندسی می گردد. همانطور که می بینید «بیت آب انبار» «مطلق آب» را در اختیار دارد و بوسیله ی «فلکه اصلی» و چند فلکه ی دیگر امر آب رسانی را به کل ساختمان انجام می دهد. بخش اصلی آب از طریق همین فلکه ها به «قضا خانه»، ارتش خانه، شوراخانه، تماشا خانه، مصلحت خانه می رسد. اما فلکه ی اصلی آب از «آب انبار» راهی «موتور یا نگهبان خانه» می شود. و از آنجاست که تمام ورودی ها و خروجی های آب بوسیله ی فلکه های کوچکتر ریگلاژ ـ استثوابی ـ و سرد و گرم شده به «آب آشامیدنی و حلال» تبدیل می گردد. این موتورخانه با بستن فلکه های مشابه به ورودی های «مجلس خانه» و «جمهورخانه» آب های آنجا را تحت کنترل و در اختیار می گیرد. بدین ترتیب کل ساختمان بوسیله آب انبار و موتورخانه اداره می شود. و همانطور که در نمودار من می بینید تعویض آبدارچی های مجلس خانه و جمهورخانه (نمایندگان مجلس یا رئیس جمهور) هیچ تاثیری بر مصرف مقدار آب در آن خانه ها و اینکه مثلا شما با باز کردن شیر به آب سالم تر و گواراتر برسید ندارد. همانطور که گفته شد همه ی مقدار آب، سردی و گرمی قبلا از طریق موتورخانه که زیر نظر بیت آب انبار می باشد، تسویه و محدود می گردد.

حالا اگر آن تصویر را به ساختمان نظام تعمیم دهیم شاید بتوانم جواب قانع کننده ای به شما دهم که چرا در چنین سیستمی تعویض رئیس جمهوری و یا نمایندگان مجلس یا اصولا چیزی به نام انتخابات نمی تواند معنا داشته باشد. لطفا به نمودار زیر نیز نگاه کنید:



کسانی که در انتخابات به عنوان کاندید ریاست جمهوری شرکت می کنند، باید به زبان ساده بگویند که در کجا ـ کدام اتاق ـ کدام فلکه، کدام ریگلاژ می توانند تغییر یا اصلاحات ایجاد کنند؟ آنهایی که علوم سیاسی خوانده اند شرح دهند که طی کدام مراحل، رای دهی ما می تواند گشایش ایجاد کند؟ آیا با چنین سیستمی «روحانی» که سهل است، اگر خود اکبر گنجی و یا آقای فرخ نگه دار و یا احیانا خود «رضا پهلوی» هم رئیس جمهور شوند می توانند کاری از پیش ببرند؟ جواب فقط منفی ست.
به این خاطر من رای نمی دهم. چرا که سرنوشت من شهروند ایرانی، در صندوق های رای تعیین نمی شود. تمام.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست