این انتخابات، انتخابات ما نیست!
ما به فرا رفتن از انتخاب میان "بد و بدتر" نظر داریم علی مختاری
•
بنابراین، ما باید انتخاب کنیم. اما نه در حوزه رای گیری و بین کاندیدای "بد و یا بدتر"، بلکه بین دو نگرش به سیاست، سازمان یابی مردم در تشکل ها، قدرت سیاسی و حقوق اساسی مردم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۲ خرداد ۱٣۹۲ -
۱۲ ژوئن ۲۰۱٣
اخبار روز - علی مختاری: روز جمعه ۲۴ خرداد ماه یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری درایران برگزار می شود. از همین حالا در وزارت کشور شمارش معکوس برای گشایش حوزه های رای گیری آغاز شده است تا در پایان روز، نام رئیس جمهور مطلوب رهبر به عنوان "برگزیده مردم" اعلام شود.
این انتخابات، انتخابات ما نیست. این تنها سخن ما نیست. احزاب و سازمان های اپوزسیون حکومت هم با انتشار اطلاعیه و بیانیه به صورت منفرد و یا مشترک، هریک متناسب با ادبیات سیاسی مرسوم خود اعلام کرده اند که این انتخابات، انتخابات ما نیست؛ این انتخابات مهندسی شده و فرمایشی است؛ ما در انتخابات شرکت نمی کنیم؛ ما رای نمی دهیم؛ ما مردم را به تحریم انتخابات ریاست جمهوری دعوت می کنیم!.
تا جمهوری اسلامی بوده، همین بوده که حکومت حق انتخاب شدن وانتخاب کردن آزادانه مخالفان را سلب کرده و مخالفان از نیروی میانه تا چپ، هریک دلیل وشاهد آورده اند که انتخابات رژیم غیر دمکراتیک است.این انتخابات، انتخابات ما نیست، اما درانتها، از هم جدا شده و راه دو گانه ای پیش گرفته اند: دسته ای به راه انتخاب "بد" وشرکت در "انتخابات" رفته اند و کوشیده اند توضیح دهند چرا به این سمت باید رفت و دسته دیگر دوری از این میدان انتخاب بین "بد و بدتر" را پیش گرفته اند. حالا هم به انتهای خط رسیده ایم و لحظه "انتخاب" است. به راه "بد" برویم و یا جستجوی گزینه سوم و دوری ازاین بازی تکراری نفس گیرو فرصت سوز حکومت.
تا خرداد ٨٨، اصلاح طلبان در برابر چنین "انتخابی" قرار نگرفته بودند و هرگز هم تصور نمی کردند با چنین پدیده مضحکی که درجمهوری اسلامی نام انتخابات برآن گذاشته اند، روبرو خواهند شد. حالا آنان هم به جمع نیروهای منتقد انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری پیوسته اند، اعلامیه می دهند ومی گویند: این انتخابات، انتخابات ما نیست، انتخابات غیردمکراتیک است، انتخابات مهندسی شده است، نمایش "حماسه سیاسی" رهبر است. ولی علیرغم پیوستن این نیرو به جمع نیروهایی که می گویند انتخابات، انتخابات ما نیست، تغییری در جهت خروج مردم از چرخه باطل انتخاب بین "بد و بدتر" به وجود نیامده است. آنچه در این روند تغییرکرده ، غرقه شدن بیشتر در دور باطل انتخابات حکومتی ،سقوط سطح مطالبات بازیگران و شادکامی برای پیروزهای اندک در محدوده مرزهای ممنوعه رژیم می باشد. در واقع سال به سال و انتخابات به انتخابات نیروی کمی منتقدان ومخالفان جمهوری اسلامی در جامعه بیشتر شده، اما با سخت گیری حکومت، سطح رضایت و کف مطالبات اصلاح طلبان و بخشی ازنیروی اپوزسیون پیوسته تنزل کرده است. درعمل بین سرکوب حکومت و بالا رفتن شمارمنتقدان و مخالفان، با آمادگی اصلاح طلبان و بخشی ازاحزاب و سازمان های سیاسی اپوزسیون برای ایستادگی بر سر برنامه های خود و خواست های مردم روند معکوسی در جریان است. شتاب این روند و تنزل سطح مطالبات بخش بزرگی از اصلاح طلبان و این دسته ازمخالفان حکومت از خرداد ٨٨ به اینسو تندترشده است . درمیان این نیروها، جای گفتمان عدالت خواهی و دمکراسی مبتنی بر سکولاریسم را نوعی ازگفتمان اصلاح طلبی کاسبکارانه که سقف مطالبه آن حالا به انتخاب حسن روحانی تنزل کرده، گرفته است. گفتمان نیرویی که برای برخورداری از سهم خود از قدرت و پول، مروج تسلیم طلبی در برابر استبداد و مخالف ایستادگی و نافرمانی مردم است. نیرویی که به هنگام انتخابات، از رئیس جمهورخود چهره ای می سازد قدر قدرت منزه وصاحب اختیار که فقط کافی است کلید کاخ ریاست جمهوری را به دست بگیرد تا همه درهای بسته به روی مردم باز شوند و بعد از انتخابات، چنان که دوره هشت ساله ریاست جمهوری خاتمی شاهد بودیم هر روز سه بار سه بار تکرار می کند از رئیس جمهوری که آبدارچی است، چه انتظاری دارید.
غلبه اندیشه اصلاح طلبی محافظه کار بر بخشی از مخالفان را می توان به طور ملموس درمیزان تنزل سطح مجادلات فکری و اقدامات عملی آنان مشاهده کرد. این دسته از مخالفانی که می گوییم به جای ارتقای سطح آگاهی مردم در جهت عکس آن عمل می کنند، زمانی حاضر بودند بر سر به چالش کشیدن کل حکومت گفتگو کنیم. اختلاف نظربین ما درباره چگونگی ایجاد آلترناتیو بود. در دوره های انتخابات مجلس و ریاست جمهوری محور اصلی موضوع گفتگوی ما ، انتخاب عمده ترین مطالبات اقشار و لایه های اجتماعی جامعه و پیوند آن با گذراز جمهوری اسلامی و روند استقرار دمکراسی در کشور بود. مطالبه محوری راهنمای عمل بود. گفتگو برسراین بود که خواست های جنبش دانشجویی، کارگران، فعالان حقوق قومی و ملی، نویسندگان و هنرمندان و جنبش زنان چیست. در دفاع از انتخاب آزاد و حداقل انتظار مردم از آنچه که در جمهوری اسلامی به نام انتخابات برگزار می شود، "منشور بیست گانه انتخابات آزاد" تدوین شد. ولی با پیشرفت زمان ، به جای تعمیق بحث ها، یک به یک موارد فوق از ادبیات سیاسی و پراتیک این جریان حذف شد و انتخابات حکومتی شد همه چیز. انتخاباتی که در آن حتی یک مورد از مفاد منشور بیست گانه رعایت نشده است. تجربه انتخابات ٨٨، ظهور جنبش "رای من کو" و دگردیسی که در این فضای سیاسی موسوی و کروبی پشت سرگذاشتند و تلاش کردند با نزدیکی به مطالبات عمومی مردم فاصله خود را با دیسکورس سیاسی جاری و با جنبش "رای من کو" حفظ کنند، تاثیری درنگرش وروند سقوط سطح خواست های این جریان نداشت. در طول چند ماه کف مطالبه این نیرو از آزادی زندانیان سیاسی، آزادی موسوی، کروبی، رهنورد و تغییر در شرایط انتخابات، تا حد نادیده گرفتن ننگ کودتای انتخاباتی رهبری حکومت تنزل کرد.
با این نیرو و گرایش نظری که تنزل سیاست به انتخاب میان "بد و یا بدتر"، حضور درقدرت و پایین کشیدن کف خواست های مردم خصلت بارز آن است، باید مبارزه فکری کرد. جنبش عدالتخواهی و آزادیخواهی بدون برخورد با این اندیشه و حاملان آن، از میدان واقعی مبارزه و هدف خود دورتر خواهد شد. انتخاب بین "بد و بدتر"، انتخاب مقدر مردم نیست. محدود کردن مردم به چنین انتخابی، پذیرش مبارزه در دایره بسته و محدود به مرزهای ممنوعه حکومت است. این تصور که با کمک اصلاح طلبان می توان از چرخه باطل انتخابات حکومتی فراتر رفت و به مراحل بعدی مبارزه گام گذاشت، نه با خصلت نیروی اصلاح طلب آن هم از جنس رفسنجانی و روحانی انطباق دارد و نه با تجربه عملی و واقعی زندگی سیاسی. نیروی اصلاح طلب حکومتی در حفظ محدوده انتخاب مابین جلیلی و روحانی ذینفع است. هر چهار سال یک بار، با برکشیدن و یا به زیر کشیدن این اصلاح طلب و آن اصول گرا و کشمکش بر سر"شرکت می کنیم" و "یا تحریم" ، جنبش مردم درجهت عبور از جمهوری اسلامی و استقرار یک نظام دمکراتیک و سکولار پیش نمی رود. ما باید به راهی فراتر از انتخاب میان "بد و بدتر" برویم. به راه گزینه سوم و مبارزه مردم را دراین راستا هدایت کنیم. گزینه سوم به ساده ترین بیان حضور در صحنه واقعی مبارزه است. از منظر گزینه سوم گرانیگاه مبارزه در جامعه است و نه در درون حکومت. اگر در درون حکومت، کشمکشی وجود دارد، این منازعه باید در خدمت تقویت مبارزه مردم و تعهد به انجام اقدامات مشخص باشد تا مورد حمایت جامعه قرار گیرد و نه عکس آن. گزینه سوم سازماندهی لایه های اجتماعی جامعه در تشکل های صنفی، سیاسی و مدنی مناسب و بهره مندی از رقابت های واقعی درون حکومت درجهت ایجاد و پایداری تشکل های دمکراتیک مردم است. وقتی در فرایند این روند انتخابات برگزار شود، بحث تقویت و یا تضعیف این و آن کاندیدا هم معنی پیدا می کند. اما زمانی که صدای آزادیخواهان با خشونت سرکوب می شود و اقشاراجتماعی و گروهای صنفی سازماندهی نشده اند، تمرکز همه تلاش ها برای ایجاد گشایش سیاسی از طریق انتخابات، آن هم با اتکا به محافظه کارترین نیروی اصلاح طلب، سرگرم کردن مردم درحاشیه مبارزه واقعی و ایجاد امید کاذب در جامعه برای تحول سازنده است.
بنابراین، ما باید انتخاب کنیم. اما نه در حوزه رای گیری و بین کاندیدای "بد و یا بدتر"، بلکه بین دو نگرش به سیاست، سازمان یابی مردم در تشکل ها، قدرت سیاسی و حقوق اساسی مردم. نگرشی که برای سهیم شدن در قدرت حاضر است به نام مصلحت سیاست لحظه، بر تجربه و دستاوردهای جنبش ٨٨، کودتای انتخاباتی و "رای من کو" چشم بپوشد واز رزم مشترک چیزی جزصعود به قدرت بر شانه های مردم نمی فهمد، و نگرشی دیگری که ایستادگی بر شعار "رای من کو" و حق انتخاب آزادانه مردم را جزو ارزشهایی می داند که پایبندی و دفاع از آن تابع مصلحت سیاسی نمی باشد. نگرش نخست، به نیروهایی که درخرداد ٨٨ خیابان ها را تسخیر کرده بودند و با سرود "همراه شو عزیز..." همه را به مشارکت برای دفاع از حق رای شان فرا می خواندند، به چشم یک ابزار نگاه می کند. ابزاری برای "سیاست ورزی". برای نگرش دوم حق رای مردم اصالت دارد و همین که زنان از حق کاندید شدن محروم هستند، دلیل کافی ست تا بگوید این انتخابات، انتخابات ما نیست و بکوشد همه آنان که چنین نظری دارند، همصدا شوند. گزینه این نگرش، راه سوم است. راه فراتر رفتن از مرزهای ممنوعه انتخاب بین "بد و بدتر".
|