ایران را بمباران میکنند عمو یادگار، خوابی یا بیدار؟
امیرحسین لادن
•
درد ایشان نیاز به نفت است، مشکل ایشان دسترسی آسان به معبود و کنترل کامل آن میباشد. ۵۳ سال پیش برای چپاول نفت ایران، "ترس از نفوذ کمونیزم" را بهانه کردند و تنها حکومت ملی و مردمی ایران را سرنگون کردند و... امروز "ترس از دستیابی احتمالی ایران به بمب هسته ئی" را پیراهن عثمان کرده اند. ولی خواسته و نیاز همانا کنترل نفت است و بس!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۰ شهريور ۱٣٨۵ -
۱ سپتامبر ۲۰۰۶
از عمو یادگارهای ایرانی که قند تو دلشون آب میکنند که دولت جورج بوش با پشتیبانی حزب الهی های مذهبی (صیهونیستهای مسیحی و کلیمی) قصد دارد به ایران حمله کند، با این فرضیه که ایران را بمب باران میکنند، مردم توی خیابانها میریزند و آخوندها را سرنگون میکنند! سئوال دارم:
آیا میدانید که وزارت دفاع آمریکا مابین ۹۰۰ و ۱۱۰۰ هدف را در ایران، برای بمباران مشخص کرده است؟ (۱)
آیا میدانید که ۱۷ هدف یعنی کمتر از ۲ در صد از این اهداف به انرژی اتمی مربوط است؟ (۲)
آیا میدانید که کلیهی پایگاهای هوائی، موشکی، رادارها و پشتیبانی و تدارکات جزو اهداف مشخص شده هستند؟
آیا میدانید که ذوب آهن و کارخانه های وابسته، تسلیحات پتروشیمی و صنایع سنگین و صدها کارخانه و مراکز تولیدی دیگر زیر پوشش صنایع جنبی، جزو اهداف بمباران میباشند؟
برآورد تلفات ناشی از این عملیات، بوسیلهی متخصصین جنگی- نظامی، در بهترین شرایط بالغ بر شصت هزار نفر با ۲۲۵,۰۰۰ نفر مجروح میباشد.
آیا میدانید که "بمب هسته ئی بانکر باستر" که قرار است در این عملیات روی اهداف زیر زمینی بکار گرفته شود، همه چیز را در شعاع ۲۵ کیلومتر با حرارت ۲۰۰۰ درجه میسوزاند؟ و سالها هر انسان و جانداری در آن منطقه در خطر سرطان و بارداریهای (تولید نسل) نارسا و امراض تنفسی خواهند بود؟
ابرهای ناشی از این انفجار میتواند صدها فرسخ حرکت کند و صدها هزار انسان بی گناه را در خطر امراض جنبی مختلف قرار دهند.
تلفات و مجروحان ناشی از بانکر باسترها بنا به گفته ی "آکادمی علوم ملی آمریکا" صدها هزار خواهد بود. (٣)
خسارات مستقیم ناشی از این عملیات را ۶۵ میلیارد دلار و خسارات جانبی را تا ۱۵۵ میلیارد دلار تخمین زده اند.
این ارقام بخشی از خسارات است، این تهاجم و خسارات وارده به ایران، کشورمان را ۲۰ تا ۲۵ سال، از نظر اقتصادی عقب خواهد راند.
کدام ایرانی وطن دوستی میتواند این جنایت را بپذیرد و یا تحمل کند؟
قبل از رسیدگی به فرضیه ی آمریکا و شرکا در مورد ایران، یعنی بمباران ایران و ریختن مردم بخیابانها و سرنگونی آخوندها، نگاهی به فرضیه و عملیات آمریکا در عراق بی مناسبت نیست:
فرضیه ی آمریکا در مورد عراق، این بود که بعراق حمله میکنیم و عراقی ها، ما را بعنوان "قهرمانان آزادیبخش" روی شانه هایشان حمل میکنند و یک سیستم دمکرات جایگزین صدام میشود! و البته نفت عراق نیز تحت کنترل آمریکا در خواهد آمد. شبیه همان داستان خودمان است: "چی فکر میکردیم، چی شد! "
خواسته ی اسرائیل و * تندروهای مذهبی در اینمورد، از دولت آمریکا نابود کردن ارتش عراق بود که هر نوع خطر احتمالی برای اسرائیل را، حذف کند.
آمریکا تا بامروز نزدیک به ۲۵۰۰ کشته و ۱٨۰۰۰ زخمی داده و ۲٣۲ میلیارد دلار خرج جنگ کرده و تا خرخره در عراق درگیر است. عراق تبدیل شده بیک کشور نیمه مخروبه و هرج و مرج که در روز روشن، آدم ربائی، هتک ناموس، آدمکشی و انواع جنایات رواج دارد و البته عملیات تروریستها و استقلال طلبان را نیز، هر روز، از طریق تلویزیون شاهد هستیم. تلفات ناشی از جنگ برای عراقی ها تا بامروز ما بین ۷۵۰۰۰ نفر به تخمین غربی ها و ۱٨۰,۰۰۰ نفر، به برآورد عراقی ها میباشد. دولتی که تا امروز صاحب قدرت است، نه تنها مردمسالار نیست بلکه زیر نفوذ آیت اله های ایران و تحت کنترل آیت اله های عراق و حفاظت کمیته های مسلح اسلامی، حزب اله و تند روهای مذهبی است.
عراق در چهار راه حوادث میباشد: جنگ داخلی؛ سیستم اسلامی؛ تجزیه به سه عراق شیعه، سنی و کُرد و یا زیر کنترل و تسلطِ نظامی آمریکا.
هدف آمریکا از یورش به عراق هیچ ربطی به بمب هسته ئی و دمکراسی نداشته است، بلکه برای:
کنترل کاملِ نفت، نابودی ارتش عراق، کنترل اروند رود و برپائی یک حکومت دست نشانده و مطیع بود.
حالا بار دیگر، گرگها دندانهایشان را تیز کرده اند و در کمین طعمه اند:
در سال ۱۹۹۱ آلمان دو زیر دریائی "دیزلی دولفین" به اسرائیل داد و اسرائیل بخرج آمریکا زیردریائی سومی را خریداری کرد. در سال ۲۰۰۵ آلمان اعلام کرد که دو زیردریائی دیگر به اسرائیل بمبلغ یک میلیارد و دویست میلیون دلار میفروشد.
اسرائیل اول قرار بود که در این زیر دریائیها از "موشکهای پاپای" ساخت و مونتاژ اسرائیل، استفاده کند ولی بعد آمریکا "موشکهای اتمی هارپون" و سیستم راهبری زمینی آنرا نیز در اختیار اسرائیل قرار داد. یعنی هر زیر دریائی قادر به حمل و استفاده از ۲۴ موشک اتمی هارپون با دو سیستم هدف گیری دریائی و هدف گیری زمینی میباشد. (۵)
این زیر دریائی ها در حال حاضر در اعماق دریای عمان در حرکت میباشند.
آمریکا تا سال ۲۰۰۱ معادل دو میلیارد دلار هواپیمای "اِف ۱۵" که یک جنگنده ی بسیار مدرن میباشد به اسرائیل هدیه داده بود. سال گذشته نیز ٣۰ فروند دیگر اِف ۱۵ که هر کدام ۴٨ میلیون دلار ارزش دارند، همراه با ۵۰۰۰ بانکر باستر "ج ب یو۲۷ " و "ج ب یو ۲٨" هدیه کرد. این موشکهای بانکر باستر مجهز به سیستم راهبری و ماهواره ئی است. بنا به گزارش رویتر، از قول یک مقام عالی رتبه ی ضد اطلاعات وزارت دفاع اسرائیل این تجهیزات برای مقابله با فلسطینیها نیست! (۶)
در ماه می ۲۰۰۴، مجلس آمریکا، قانون "بکارگیری تمام قدرت" را جهت جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته ئی تصویب کرد. در این راٌی گیری فقط سه راٌی مخالف وجود داشت و آنهم نه بخاطر ایران بلکه مخالفت با دادن آنهمه قدرت و آزادی عمل به کاخ سفید بود!
آمریکا بیش از دو سال است که در مناطق مرزی ایران بوسیله ی گروه های ویژهی ارتش، ضد اطلاعات و چتربازان، نفوذ کرده است. دو گروه اول با پرداخت پول و دادن تعلیمات و در بعضی موارد دادن تجهیزات (تلفن همراه، کامپیوتر، رادیوبی سیم و ...) اشخاص را اجیر میکنند تا برای ایشان اطلاعات جمع آوری کرده، مراکز حساس را شناسائی کنند و حتی در کارهای تخریبی و ترور شرکت نمایند. و گروه سوم، چتربازها مسئول نشانه گیری "لیزری" روی اهداف مورد نظر جهت بمباران میباشند.
یک تیم از موساد (سازمان امنیت اسرائیل) و یک گروهی ویژه ی وزارت دفاع آنکشور، ماهها در یک اردوگاه در صحرای نِگِف اسرائیل تمرین حمله و تخریب میکردند. این اردوگاه نظامی را شبیه به نطنزِ ایران ساخته اند که تیمهای کماندو را با محیط مورد نظر بهتر آشنا کنند. این تیم پانزده ماه پیش به دستور نخست وزیر وقت اسرائیل، آریل شارون جهت عملیات وارد ایران شدند.
درضمن ماهواره ی جاسوسی و اطلاعاتی اسرائیل "اوفک ۶" چندی است که روی فضای ایران مشغول جمع آوری اطلاعات میباشد. (۷)
هدف آمریکا از یورش به ایران:
در درجه ی اول کنترل نفت و بعد نابودی صنایع انرژی هسته ئی، تخریبِ صنایع مادر و صنایع پتروشیمی (جهت بوجود آوردن یک بازار ۲۵ ساله برای صنایع آمریکا)، حذف سپاه پاسداران (آخرین سد احتمالی جلوی اسرائیل برای کنترل خاورمیانه) و کلیه ی تجهیزات و تولیدات وابسته ی نظامی سپاه، کنترل بی دردِ سر خلیج فارس و تسلط مطلق بر نفت منطقه، برپائی پایگاه های آمریکائی و بالاخره برپائی یک حکومت دست نشانده و مطیع میباشد.
وگرنه داستان دمکراسی و آزادی و حقوق بشر برای مصرف داخلی است. مقصود توئی کعبه و بتخانه بهانه!
دولت آمریکا برای مصرف داخلی و رد گم کردن استکه مسئله ی انرژی هسته ئی را دلیل همه ی این جارو جنجالها و جنگ احتمالی اعلام کرده است.
برای روشن شدن مسئله، نگاهی به پیدایش سازمان انرژی اتمی ایران لازم است:
ایران در حدود ۴٣ سال پیش، پژوهش در مورد انرژی اتمی را در دانشگاه تهران آغاز کرد و اولین رآکتور پژوهشی ۵ مگاواتی را که از آمریکا خریداری کرده بود در سال ۱۹۶۷ بکار گرفت.
ایران در اوایل دهه ی ۱۹۷۰ برنامه ی هسته ئی خود را گسترش داد و میخواست که در ظرف ۲۰ سال آینده، ۶۰ در صد از نیاز برق کشور را از این راه تاٌمین کند. بدین منظور با چندین کشور قرارداد بست. یک قرار داد با زیمنس آلمان برای ساختن دو رآکتورِ ۱۲۰۰ مگاواتی در بوشهر و یک قرار داد با شرکت فرانسوی فراماتوم برای ساختن دو رآکتور ۹۰۰ مگاواتی انعقاد کرد.
رابطه ی ایران و آمریکا را از طریق بازیگران اصلی آن بررسی میکنیم:
هنری کسینجر، وزیر امور خارجه ی آمریکا در سال ۱۹۷۵ در پیش قرارداد شمارهی ۲۹۲ بنام "همکاری هسته ئی آمریکا و ایران" را در سطح وسیع توضیح داده، ستایش و ادامه ی گسترده ی آنرا تشویق میکند.
آقای جرالد فورد، رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۷۶ "دستور رئیس جمهوری" در رابطه با فروش و همکاری آمریکا با ایران در مورد کلیهی عملیات هسته ئی که شامل تولید سوخت اتمی از راه غنی سازی اورانیوم نیز میبود را توشیح کرد. (٨)
همانطور که ملاحظه میفرمائید این داد و بیدادها و اینکه ایران یکمرتبه مخفیانه وارد کارزار شده و همه را غافلگیر کرده است، بی اساس و بی ربط میباشد و مسئله از جای دیگر آ ب میخورد.
سیاست خارجی آمریکا، طی نیم قرن گذشته در مناطق نفت خیز، بر پایه ی کنترل نفت "بهر ترتیبی" استوار بوده است و بهمین دلیل آمریکا با دسیسه، کودتا، حمایت از حکومت های دست نشانده و حتی جنگ، کوتاهی نکرده است. هنری کسینجر میگوید: "کنترل نفت یعنی کنترل کشورها".
با ورود جورج بوش، دیک چی نی و کاندی رایس (نمایندگان کارتل های نفتی) بکاخ سفید؛ ایشان (کارتل های نفتی) نیز وارد کاخ سفید شدند. بهترین شاهد: وقتی جورج بوش سوارِ کار شد، نفت بشکه ئی ۲۷ دلار و بنزین گالنی ۱.٣۵ دلار بود و امروز به ترتیب ۷۶ دلار و ٣ دلار میباشد.
دیک چی نی، دانالد رامزفیلد و شرکایشان که در پست های کلیدی نشانده شده اند، اعضای پروژه ی "قرن جدید آمریکا" که یک گروه افرطی دست راستی است میباشند. این گروه معتقد است که آمریکا میبایستی تنها اََبَر قدرت دنیا با توسل به زور، جنگهای یکطرفه، تغییر رژیم هائی که ایشان نمی پسندند ، تغییر مرزها در چارچوب خواست آمریکا، برپائی پایگاه های نظامی در مناطق حساس مثل خاورمیانه و خلیج فارس و در کنترل مطلق نفت، باشد. (۹)
درد ایشان نیاز به نفت است، مشکل ایشان دسترسی آسان به معبود و کنترل کامل آن میباشد. ۵٣ سال پیش برای چپاول نفت ایران، "ترس از نفوذ کمونیزم" را بهانه کردند و تنها حکومت ملی و مردمی ایران را سرنگون کردند و ۲۵ سال، نه تنها نفت را بردند بلکه برای اجرای مقاصد خودشان، ما را سر کار گزاردند و ماٌمور و مسئول حفاظت (پلیس) منطقه مان کردند تا درآمد نفت را صرف خرید اسلحه و تکنولوژی نظامی کنیم. و امروز "ترس از دستیابی احتمالی ایران به بمب هسته ئی" را پیراهن عثمان کرده اند. ولی خواسته و نیاز همانا کنترل نفت است و بس!
هر ایرانی بیدار و آگاهی خواستار سرنگونی رژیم ضدایرانی و ضدانسانی ملاهاست ولی هیچ ایرانی باوجدانی نمیتواند خواستارِ حمله ی بیگانگان، کشتار دسته جمعی و نابودی صنایع کشورش باشد.
آرزوئی عالیتر و آسمانی تر از این نیست که انسان خواستار افتخارِ جاودان کشورش باشد و برای مردم آسایش، امنیت، آزادی و سعادت همیشگی بخواهد. ولی نجات ایران و رهائی مردم، فقط با مبارزه ی خستگی ناپذیر همه ی عاشقان ایران میسر است. "هر که خُسبد خواب بیند هر که کارَد بر خورَد"
(۱) نشریه نیویورکر، سیمور هِرش
(۲) نشریهی نیوز ژورنال، پیر تریستم
(٣) موسسه مطالعات سیاسی، برندن موری
* تندروهای مذهبی در آمریکا (٣٣ میلیون نفر) که همانند حزب اله یک بعدی، بنیادگرا و دگراندیش ستیزند، خودشان را صیهونیست مسیحی میدانند. ایشان معتقدند که برای بازگشت حضرت مسیح، برطبق روایات اِنجیل اسرائیل بایستی تمام فلسطین، اردن و قسمتهائی از سوریه، لبنان و مصر را تصاحب کند، بعد جنگ آرماگدون شروع میشود و پس از کشتار میلیون ها انسان، یهودی هائی که مسیحی نشوند سوخته و نابود خواهند شد. آنوقت خداوند صیهونیستهای مسیحی را از توی لباسهایشان خارج کرده به ارش و بهشت میبرد و بقیهی (۹٨ درصد) مردم دنیا ورم میکنند و بدنشان تاول میزند و بوسیله قورباغه ها خورده میشوند و یا متلاشی و نابود میشوند.
( I Thessalonians . ۴:۱۶-۱۷ ) اِنجیل
(۵) نشریه ایندیپندنت، جیمز مور
(۶) سازمان تمرکز بر سیاست خارجی
(۷) تکرار
(٨) کتاب "وضعیت جنگ" جیمز رایزن و مقاله ی هنری کسینجر
(۹) کتاب "بنیادگرایان آمریکائی، کوین فیلیپس
|