یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲٣ خرداد ۱٣۹۲ -  ۱٣ ژوئن ۲۰۱٣


 «آنان که خون دادند و آنان که رأی می دهند»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعی است که در آن می خوانید؛گرانی و تورم بیداد می کند، ارزش پول ملی کشورمان به یک سوم کاهش پیدا کرده است، نظارتی بر قیمت ها نیست، برخی فرصت طلبان کالاها را احتکار می کنند و بی رحمانه خون مردم را می مکند، گویی بازار یله و رها شده است، کمر اجاره نشین های خانه به دوش زیر بار سنگین اجاره خانه و مخارج زندگی خم شده است.
گویی دیگر نه دولت نه مجلس حریف خودروسازان نمی شود که در فضای بدون رقیب و انحصاری هر کار دلشان می خواهد می کنند. این ها بماند، گویی حتی قیمت شیر و ماست و پنیر و سیب زمینی و... از کنترل خارج شده است. به این ها اضافه کنیم، قصه تلخ بیکاری بسیاری از جوانان تحصیل کرده و آماده کار و دوازده میلیون جوان آماده ازدواج را و ماجرای خانمان سوز قاچاق موادمخدر و اعتیاد را، به این ها اضافه کنیم، سیستم ناکارآمد و فشل حاکم بر برخی از ادارات و سازمان های کشورمان را. به این واقعیت های تلخ، واقعیت تلخ افزایش آمار طلاق را و فاصله تلخ و دهشتناک طبقاتی را، پارتی بازی و رابطه سالاری به جای شایسته سالاری در برخی ادارات و سازمان ها را، ویژه خواری ها و رانت ها و اختلاس و درآمدهای نامشروع و میلیاردی بعضی ها را و هنوز متاسفانه به این فهرست نامبارک، چیزهای دیگری می توان افزود و از گلایه ها پشته ها ساخت.
از وعده و وعیدهای به سامان نرسیده برخی مسئولان، از بداخلاقی ها، فرافکنی ها و دعواهای علنی شده برخی مسئولان، دعواهایی که می توانست تنها در حد اختلاف سلیقه و اختلاف نظر، آن هم در جمع خصوصی مسئولان مکتوم بماند اما متاسفانه به خاطر بد اخلاقی و نداشتن سعه صدر و غفلت و شاید جهالت و تعهد لازم نداشتن برخی مسئولان، آن اختلاف ها به دعوا تبدیل شد و بدتر آن که این دعواها از تریبون های رسمی کشور، علنی شد که هم مردم را آزرده خاطر کرد، هم دل رهبر را به درد آورد و هم دشمنان را شاد کرد! آری فرصت هایی سوخت و از دست رفت، فرصت ها و ظرفیت ها و نیرویی که می توانست صرف عمران و آبادانی بیشتر کشور شود، گاه مصروف دعواهای سیاسی شد. برخی همچنان لجبازی کردند و هیچ کوتاه نیامدند، برخی هم بی انصافی کردند و متاسفانه حتی کارشکنی کردند و چوب لای چرخ گذاشتند و...
اما با وجود همه این واقعیت های تلخ و تلخی های دیگری که نه مجال پرداختن آن ها در این نوشته است و نه شاید نوشتن و یادآوری آن ها مصلحت باشد، مگر می توان و مگر انصاف است که دستاوردهای بی بدیل سال های پر افتخار پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون را نادیده گرفت، مگر می توانیم این واقعیت را کتمان کنیم که تا قبل از انقلاب، نه تنها جراح و پزشک متخصص به اندازه کفایت نداشتیم، بلکه حتی برای درمان مردم از پاکستان و هندوستان و بنگلادش پزشک عمومی می آوردیم اما امروز در هر شهر و روستا و کوی و برزن نه تنها پزشک عمومی بلکه پزشک متخصص و همچنین فراوان جراحان زبردست و در حد بهترین های جهان در تمامی رشته های پزشکی و جراحی در این مرز و بوم تربیت شده اند و مشغول خدمت هستند. مگر می توانیم رسیدگی های قابل توجه به شهرهای کوچک و بردن خدمات و امکانات و رساندن آب و برق و گاز و تلفن حتی به روستاهای اقصی نقاط کشور را در سال های پس از انقلاب نادیده بگیریم، شهرها و روستاهایی که پیش از انقلاب در نهایت غربت و محرومیت به سر می بردند. مگر می توان وجود پنج میلیون دانشجو و ده ها هزار فارغ التحصیل کارشناسی ارشد و دکترا را و هزاران مهندس سازه و سد و عمران و مکانیک و برق و الکترونیک و هم چنین چند هزار نخبه و مبتکر و نوآور را در کشور نادیده بگیریم.
مگر می توانیم چشم بر حقیقت ببندیم و این واقعیت انکارناپذیر را نادیده بگیریم که کشورمان امروز به برکت باروری و شکوفایی هوش و ذکاوت جوانان ایران زمین، در سایه انقلاب اسلامی و به برکت استقلال کشور عزیزمان، در زمره پانزده کشور برتر جهان در علم و تکنولوژی نوین «نانو فناوری» قرار دارد. مگر می توانیم این واقعیت را کتمان کنیم که امروز در بحث علمی بسیار پیچیده «کلونیگ» و «مشابه سازی» و «تولید و انجماد و تکثیر سلول های بنیادی» جزو ده کشور دارنده و دست یافته به این دانش پیچیده هستیم. آیا توان سدسازی مهندسان جوان کشورمان و وجود این همه سدهای ساخته شده قابل انکار است؟ آیا ما همان ایران مظلومی نیستیم که وقتی صدام ده استان کشورمان را مستقیماً درگیر جنگی نابرابر کرد تا خرمشهر و خوزستان عزیز، این پاره تن ایران را از پیکر مام میهن جدا کند و بر اروند رود تسلط کامل پیدا کند و آن را «شط العرب» بنامد و پس از آن کشور تازه انقلاب کرده مان را و نظام اسلامی را به سقوط بکشاند و در چنان شرایطی بسیاری از کشورهای جهان، حتی از فروختن سیم خاردار به ما خودداری می کردند اما امروز ما نه تنها تانک ذوالفقار و جنگنده های رعد و صاعقه و موشک های با برد بیش از دو هزار کیلومتر را به همت شهدای گرانقدر و بی ادعایی هم چون شهید بزرگوار حسن تهرانی مقدم، خودمان می سازیم بلکه ناو پیشرفته جماران با یک میلیون قطعه به دست فرزندان این ملت ساخته شد و بر سینه امواج نیلگون آب های خلیج فارس با افتخار به حرکت درآمد. امروز ما جزو معدود کشورهای سازنده زیردریایی های پیشرفته هستیم.
ما امروز جزو معدود کشورهایی هستیم که با تکیه بر دانش و فناوری بومی و به همت متخصصان کشورمان، هم ماهواره طراحی کرده ایم، هم ساخته ایم و هم خود به فضا پرتاب کرده ایم و مگر چند کشور در جهان توانستند با موفقیت موجود زنده به فضا پرتاب کنند؟ اقدام علمی بسیار پیچیده و دقیقی که مبنای توفیقات بسیار اساسی در عرصه علم و فناوری و همچنین قطع وابستگی در زمینه های مهم ماهواره ای، اینترنتی، مخابراتی و... همچنین درآمدهای اقتصادی کلان برای کشورمان محسوب می شود ما امروز به برکت انقلاب سازه ها و دکل های عظیم چند صد تنی نفتی و کشتی های بزرگ اقیانوس پیما می سازیم و این دستاوردهای گران مقدار و جایگاه امروز کشورمان در تولید علم کجا و در حسرت سیم خاردار برای دفاع از کشور بودن کجا؟ این دستاوردها کجا و آرزوی هویدای نخست وزیر کجا که می گفت؛ به امید روزی که هر ایرانی یک پیکان داشته باشد! از این ها مهم تر استقلال تمام عیار کشور و ملت و نظام امروز ما کجا و تحت سلطه آمریکا و مستشارانش بودن و هم پیمان رژیم غاصب اسرائیل بودن کجا؟ مهم تر اینکه امنیت بی بدیل امروز کشورمان که در جهان کم نظیر است آن هم در این منطقه که دایره آتش است و یک طرفش افغانستان و پاکستان رنجور از تروریسم و ناامنی چند ده ساله و آن طرفش عراق ضرب خورده از صدام و مورد تجاوز قرار گرفته آمریکا و درگیر ناامنی و تروریسم. اما در همین شرایط خاص منطقه ای مردم کشورمان به برکت تمدن و فرهنگ دیرپایشان و وحدت ستودنی شان و غیرت مرزبانان و پاسداران و ارتشیان و هوشیاری نیروهای اطلاعاتی و امنیتی، در این دایره آتشین به برکت خون شهیدانی هم چون شوشتری و محمدزاده و دیگر شهدای این مرز و بوم در امنیت کامل زندگی می کنند.
آیا این واقعیت ها قابل انکار است؟ آیا این واقعیت که کشور ما و انقلاب ما و ملت ما و امام و رهبر ما و اسلام ما، امروز الگوی بسیاری از مردم آزاده جهان و منطقه شده است و چشم امید بسیاری از مردمان به کشور ما دوخته شده است، قابل کتمان است؟ آیا این واقعیت تاریخی که در دویست سال اخیر تنها در جریان دفاع مقدس به برکت خون شهدا؛ حتی وجبی از خاک وطنمان در دست متجاوز باقی نماند، قابل انکار است؟
آیا تقدیم بیش از دویست و چهل هزار شهید برای مانایی و سربلندی و پاسداشت عزت و استقلال کشورمان واقعیتی انکارشدنی است؟
آیا جنگ تحمیلی، تحریم هایی که هر روز سخت تر و شدید تر شده تا جایی که حتی از فروش دارو برای بیمارانمان جلوگیری می شود، آیا دشمنی رژیم صهیونیستی، دولت آمریکا و چند دولت غربی با ملت و ایران و نظام اسلامی مان واقعیت هایی قابل انکار است؟ و آیا بدخواهان و دشمنان این ملت از پای صندوق نیامدن من و شما دل شاد نمی شوند؟ آیا در بین ما ایرانیان هر چند گله مند و ناراضی از برخی شرایط خصوصاً شرایط اقتصادی ۲ سال اخیر و معترض به برخی سیاسی بازی ها و فرو بستگی فضای سیاسی در برخی محیط ها کسی یافت می شود که آرزومند و خواستار ایرانی آبادتر، پیشرفته تر و توسعه یافته تر در همه عرصه ها نباشد؟
آیا با نیامدن پای صندوق مشکلی حل می شود یا اینکه مشکلات اساسی تری برای امروز و فردای کشور پیش می آید؟ آیا رأی ندادن هر یک نفر، دشمن را امیدوار نمی کند؟ آیا پای صندوق نیامدن هر یک نفر دشمنان را جری و گستاخ تر نمی کند؟ آیا پای صندوق رأی نیامدن وجهه بین المللی کشورمان را تحت تأثیر قرار نمی دهد؟ آیا پای صندوق رأی نیامدن، قدرت چانه زنی مردم و نظام و کشورمان را در مقابل دشمنان در معادلات بین المللی کاهش نمی دهد؟ آیا پای صندوق رأی نیامدن و رأی ندادن، فشارهای سیاسی و تحریم های اقتصادی را شدیدتر نمی کند؟ آیا پای صندوق رأی نیامدن نور امید را در چشم و دل دوستان دلبسته و امیدوار به ملت و انقلاب ما را کاهش نمی دهد؟ آیا پای صندوق رأی نیامدن گذشتن از حقی نیست که آحاد این ملت به برکت این انقلاب و رهیدن از چنگال استبداد شاهنشاهی برای خود خلق کرده است؟ آیا پای صندوق رأی نیامدن و رأی ندادن؛ بی اعتنایی و بی وفایی به خون و میثاق هزاران هزار شهید فدا شده دین و ناموس و عزت وطن و استقلال میهن نیست؟ ای هم میهنان آزاده، سربلند، گران قدر و ارجمندم، این کوچکترین عضو خانواده بزرگ ایران زمین مثل شما از برخی امور و نابایسته های موجود در کشور که شأن ایران و ایرانی نیست، گله مندم و دردها و کاستی ها را با تمامی وجود حس می کنم و درد آشنای شما هستم. اما هم چون شما بزرگواران و به دنبال شما برای خلق حماسه سیاسی و به دنبال آن برای تحقق حماسه اقتصادی پای صندوق های رأی می روم و از این حق رأی خود استفاده می کنم تا اگر شهیدان خون و جانشان را نثار عزت و استقلال دین و میهن کردند و من توفیق شهادت و هدیه خون خود برای دین و میهنم و ملتم را نداشتم، لااقل بر میثاق شهدا و امام و رهبری و ملت عزیزمان همچون شما پایبند باشم و بار دیگر همچون قطره ای در اقیانوس اراده مستحکم شما به تداوم امنیت ملی، اقتدار ملی، عزت ملی و آبروی ملی کشورم رأی بدهم و آری بگویم.
تا بیش از پیش به لطف الهی و به برکت حضور حداکثری مردم در پای صندوق های رأی سرعت کاروان توسعه و پیشرفت و اعتلای ایران عزیز شتاب بگیرد. اجر همه مردمی که وفادارانه به عزت و اقتدار و امنیت کشور و اهتزاز جاودانه و سرافرازانه پرچم ایران اسلامی رأی می دهند با خدای بزرگ و هستی بخش عالمیان.

کیهان:شعبده بازان ارّه نشین
«شعبده بازان ارّه نشین» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که ر آن می خوانید؛۱- روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید. حالیا چشم جهانی نگران من و توست. فردا روز ملت بزرگ ما، روز جمهور است. یک دنیا ناظر- از دشمن و دوست- به نظاره ایستاده اند تا ببینند فردا ملت ایران چه می کند؟ آیا فلج شده و از پا افتاده، آن گونه که دشمنانش از چند سال پیش اراده کردند تا او را به زانو درآورند یا نه، مصمم و سرپاست و برای صیانت از حیثیت اسلامی و ملی خویش پا به میدان مصاف با بدخواهان و مستکبران عالم می گذارد؟ طبق محاسبات انجام گرفته در محافل تصمیم ساز غرب، تحریم های فلج کننده باید ملت ایران را ظرف ۶ ماه از پا می انداخت و به ستوه می آورد. دیلماج های ایرانی جفاکار آنها صراحتا از ۱۵-۱۴ ماه پیش و در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی گفتند که مردم به اعتبار فشار اقتصادی، انتخابات را تحریم خواهند کرد و جمهوری اسلامی از عقبه مردمی خود تهی خواهد شد. شماری از مقامات آمریکایی نیز علنا اعلام کردند انتخابات ایران را به رسمیت و مشروعیت نمی شناسند. فردا آنها نیز با نگرانی حوزه های اخذ رأی ما را رصد خواهند کرد تا ببینند آیا ملت ایران فلج و خانه نشین شده اند یا نه.
تحریم های اقتصادی چند لایه ای که زندگی ملت ایران را نشانه گرفت، محصول یک خیانت بزرگ بود. کدهایی میان داخل و خارج مبادله شد که گرای اهداف استراتژیک مهم و برخی پاشنه آشیل ها را به دشمن می داد. روزنامه آمریکایی لس آنجلس تایمز ۲۱ مهر ۱٣٨٨ (۱٣اکتبر۲۰۰۹) گزارشی از آخرین نشست گروه های معارض جمهوری اسلامی در اروپا منتشر کرد.
جان هانا (مشاور امنیت ملی دیک چنی در دولت بوش و از اعضای ارشد موسسه واشنگتن در سیاست خاور نزدیک) که در این نشست حضور داشت، به لس آنجلس تایمز گفت «مطمئنا پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان ایرانی در اروپا- که در میان آنها بعضی شخصیت های نزدیک به رهبری جنبش سبز نیز حضور داشتند- شنیدم این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم ضعیف و یا تدریجی فقط به رژیم این امکان را می دهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم موفق باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن»! خیانت با این ابعاد در حق ملت خود، اتفاق عجیب و کم سابقه ای است که مشابه رقیق تر آن را می توان در مشی رو به انحطاط سازمان منافقین و همکاری با ارتش بعث برای بمباران و به توپ بستن دقیق تر مراکز حساس ایران رصد کرد. ملت ما برای چندمین بار از پشت خنجر خورد و زخم تاریخی کهنه بر پیکر او تازه شد تا کشندگی منش خوشنما اما زهرآگین منافقین را از خاطر نبرد. از یاد نبرد کلام امام عدالت علی علیه السلام را که فرمود «شما را از اهل نفاق برحذر می دارم که... دائما رنگ عوض می کنند... دل های آنان بیمار و چهره های آنها منزه است... گفتارشان دارو و رفتار آنان درد بی درمان است... سبب بلا هستند و ناامید کننده امید مردمان... به هر دلی، راهی و برای هر اندوهی، اشکی فراهم دارند». (خطبه ۱۹۴نهج البلاغه)
۲- اول تیرماه ۱٣٨۴ در حالی که دو روز تا مرحله دوم انتخابات نهم ریاست جمهوری فاصله بود، شماری از اعضای دفتر تحکیم برنامه ای تبلیغاتی و انتخاباتی در دانشگاه علم و صنعت ترتیب دادند. هدف، اعلام حمایت از چهره ای سیاسی و نامزدی بود که قریب ۶-۵ سال گذشته از او چهره ای سیاه و آدم کش ترسیم کرده و ردای عالیجناب سرخپوش بر تن وی پوشانده بودند.
آنها تا همین پارسال در کوی دانشگاه تهران علیه عالیجناب سرخپوش شعار می دادند و حالا چه کسی رویش می شد که بگوید خلایق! عالیجناب مدعایی، همان قدیس و مسیح اصلاحات است و باید به او رأی داد؟! به گزارش خبرگزاری مهر، در همان مراسم یکی از اعضای دفترتحکیم (دبیر فراکسیون موسوم به جمهورخواهان انجمن) پشت تریبون رفت و در حالی که می لرزید گفت «متأسفم از این که مجبورم به کسی رأی بدهم که سالها با او جنگیده ام. ما امروز نه راه پیش داریم و نه راه پس. نمی دانم چرا یکهو یاد آن جوک تلخ قدیمی درباره ارّه می افتم»! اکنون برخی از این جماعت در آمریکا و اروپا اقامت گزیده اند و برخی دیگر سرخورده از بازی هایی که رندان روزگار بر سرشان آوردند، سیاست را نبوسیده کنار گذاشته اند.
اعتدال چیست و افراط کدام؟ مقتضای عدالت چیست و با اشرافیت چه قدر تناسب دارد؟ آیا نام بی شخصیتی و هرهری مسلکی و بندبازی را می توان سیاست ورزی و تغییر و به روز بودن گذاشت؟ آیا می شود برخی از اعاظم طیف موسوم به چپ را تندرو تلقی کرد و با آنها در سال ۷۶ یا سال ٨۴ بست؟ از آن سو آیا می شود دم از عدالت اجتماعی زد و با بانیان اشرافیت و تبعیض شریک مسئولیت و قدرت شد، یا آنان را سازش طلب توصیف نمود و دست الفت و دوستی با همانان داد؟ ۱۹ اردیبهشت ۱٣۷٨ روزنامه دولتی ایران در حالی که توسط یک تیم متمایل به کارگزاران اداره می شد، به اثبات پیشاهنگی این حزب در زمینه اصلاح طلبی و تقدم آنها بر سایر اصلاح طلبان پرداخت و درباره کارنامه کارگزاران سازندگی نوشت «گسترش برج های زیبا و خانه های شیک، تأثیرات نمایشی فراوانی در طبقات فرودست بر جای گذاشت... وقتی منابع سرازیر می شود، تورم خصلت تازنده به خود می گیرد. در شرایطی که سطح مطالبات مردم افزایش پیدا می کند ولی سطح عمومی قیمت ها افزوده می شود و یک نارضایتی پنهان شکل می گیرد و تحول طلبی ابعادی شگرف پیدا می کند و در این شرایط، نیروهایی که زبان نوگرا داشته باشند، در کانون رغبت عمومی قرار می گیرند»! یک رمزگشایی جالب درباره شعبده ای که سال ۱٣۷۶ با مردم کردند و خارج شدگان از در دولت، دوباره از پنجره بازگذشتند.
٣- در تعاقب همین بی شخصیتی ها و دور زدن بی سروصدای شعار عدالت بود که محسن آرمین سردبیر هفته نامه عصر ما (ارگان سازمان مجاهدین انقلاب) در میانه راه دولت اصلاحات از تغییر شعارهای جریان متبوع خود که در ۶-۵ سال آخر دولت سازندگی علی الدوام از ترویج فساد و بی عدالتی و تبعیض توسط دولت وقت سخن می گفتند، خبر داد و درباره ائتلاف با کارگزاران به خبرگزاری ایسنا گفت «یک نیروی سیاسی باید در هر شرایطی متناسب با گفتمان حاکم، دیدگاه های خود را مطرح کند و همپای تحولات و نیازهای جامعه براساس مبانی ثابت خود حرکت کند... در شرایط بحرانی انقلاب، گفتمان حاکم گفتمان عدالت بود. آرایش نیروهای سیاسی هم حول همین محور بود. در دهه ۷۰ گفتمان حاکم بر جامعه به آزادیخواهی تغییر یافت... اگر فضای کشور مجددا به گونه ای شود که عدالت گفتمان اصلی شود، نیروهای انقلابی که بدنه اصلی جریان اصلاحی را تشکیل می دهند، دیدگاه های عدالت خواهانه خود را اعلام خواهند کرد[!] ... البته این سخن به معنای آن نیست که تمام نیروهای جبهه دوم خرداد معتقد به عدالت هستند. جریان اصلاح طلبی دارای دیدگاه ها و سلایق متنوع و متفاوتی است، از جریان های معروف به راست مدرن و تکنوکرات [کارگزاران مورد اعتراض جناح موسوم به چپ] در این جبهه حضور دارند تا نیروهایی که پیشینه و سابقه چپ دارند.»
همان روزگار- ۶ مهر ۱٣٨۲- علی شکوری راد عضو مرکزیت حزب مشارکت ابعاد دیگری از این تذبذب گفتمانی را در مصاحبه با روزنامه آفتاب یزد رو کرد و در توجیه متروک و مهجور گذاشتن موضوع عدالت در روزگار اصلاحات گفت «انقلاب در زمانی اتفاق افتاد که گفتمان سوسیالیستی در جهان عهده دار و پرچمدار انقلاب بود و انقلاب و حتی قانون اساسی ما تحت تاثیر گفتمان سوسیالیستی قرار داشت[!]... طیف چپ شاید مجموعه ای بودند که بحث عدالت اجتماعی را در کنار آزادی خیلی پرفروغ به آن توجه کردند که تمایز چپ و راست سنتی است.
تقسیم بندی سازمان مجاهدین انقلاب [درباره راست و چپ] کاملا جدید بود. فروپاشی شوروی، نقطه پایانی بود برای این قضیه و آن دیدگاه اقتصادی که بلوک شرق را اداره می کرد، سپر انداخت در برابر سرمایه داری. طبیعتا وقتی این گفتمان سوسیالیستی [عدالت!] فروکش کرد و گفتمان آزادسازی اقتصادی مطرح شد، اقتضای زمان این بود که یک تجدیدنظرهایی صورت بگیرد»!
اکنون برخی از متولیان تئوریزه کردن این تجدیدنظرها به خارج کشور رفته اند و از انکار امام زمان(عج) و انکار وحیانیت قرآن سخن می گویند و مشخصا در ماه های اخیر بر ضرورت تحریم انتخابات- دوشادوش گروه های فسیل شده ضد انقلاب- تاکید می ورزند. برخی خیاطان جامه عالیجناب سرخپوش اکنون آن سوی آبها تبدیل به ملحدان تمام عیار شده اند و مستندا دوستان این طرف مرز را به چالش می کشند که «خروج از حاکمیت و عبور از جمهوری اسلامی» کجا رفت، ادعای «روحانیت، ارتجاع سیاه و مایه عقب ماندگی است» چه شد و مدعای تقلب در انتخابات و شرط گذاری در آن یا قیامت برپا کردن در صورت دستگیری فلان و بهمان را کجای دلتان می گذارید و از جنازه آنها عبور می کنید؟ زبان بسته ها پر بیراه نمی گویند منتها این طرف آبی ها رویشان نمی شود که بگویند گز نکرده بریده بودند و گرزی که برداشتند، اندازه قواره آنان نبود.
۴- فردا روز جمهور و جمهوری اسلامی و روز عرض اندام ملتی صاحب شرافت و عزت است که در مسیر حرکت پرفراز و نشیب خویش به پهلوان بدر و خیبر و خندق علی علیه السلام اقتدا کرده اند. مناعت طبع امیرمومنان اجازه نداد که در میان انبوه خطبه ها و نامه ها و حکمات حکیمانه، خود را بستاید و اندکی از بسیارها را بگوید. ولی امام بعضا در مقام بیان امر واقع و نگاه خویش به میدان و مصاف، کلماتی بلند بالا و شورانگیز بر زبان جاری ساخته و از جمله بعد از سرکوب فتنه نهروان فرمود «فقُمتُ بالأمر حین فشلوا... به پا خاستم در حالی که دیگران فشل و ناتوان شده بودند. و رخ نمایاندم و جلوه کردم حال آن که دیگران سر در لاک خود فرو برده بودند و سخن گفتم در حالی که دیگران از گفتن ناتوان بودند و به نور الهی راه افتادم در حالی که سایرین متوقف شده بودند» (خطبه ٣۷ نهج البلاغه).
فردا روز باریدن و سیل جاری کردن ملتی است که یکی دو سال است عربده های دشمنان و بدخواهان را می شنود و می شنود که همان ها می گویند کاری کردیم ایران فلج شود و زانو بزند. آنها خیلی از ملت های کم همت را از پا درآوردند. اما حساب و محاسبات ملت ایران جداست. فردا در جمعه جمهور، یاد امام خمینی(ره) و شهدای پاکباخته انقلاب در رگ و تن و جان یک ملت مومن جاری خواهد شد و در برابر چشمان غیظ آلود جبهه احزاب، طوفان خواهد کرد. فردا روز تقوا و بصیرت و شجاعت و استقامت است.

جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛هفته جاری سرشار از مناسبت های فرخنده است. ورود به ماه شعبان المعظم، هر چند ما را یک گام به سوی ماه ضیافت الهی نزدیک تر کرد ولی فی نفسه به خاطر تعلق به وجود گرامی پیامبر رحمت و ماه خطیر عبادت و معنویت و فرصتی گرانبها برای غبارروبی از اعمال، جهت حضور در میهمانی رمضان، از جلالت و عظمت خاصی برخوردار است، ضمن اینکه در این ماه کمک به محرومان، رفع حوائج مستمندان و باز کردن گره از مشکلات مردم بسیار سفارش شده است.
از سوی دیگر ماه شعبان به واسطه موالید شریف و مائده های آسمانی اش، غم را نیز از دل می زداید و فضا را غرق در شادی و سرور می کند. این ماه بسیار خجسته و اعیاد شعف انگیزش از جمله میلاد مبارک سرور آزادگان جهان حضرت امام حسین علیه السلام و روز پاسدار در روز گذشته و امروز نیز میلاد با سعادت سمبل ایثار و وفاداری حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و روز جانباز و فردا نیز ولادت مسعود سرور عارفان و زینت عابدان حضرت امام زین العابدین علیه السلام و همچنین در نیمه آن با میلاد فرخنده گلشن دل افروز گیتی و مصلح کل عالم حضرت بقیه الله الاعظم حجت بن الحسن(عج) از ویژگی خاصی برخوردار است که آنرا به اعیاد شعبانیه مشهور کرده است.
در این هفته تب و تاب انتخابات نیز به اوج خود رسید و در آخرین روزهای تبلیغات کاندیداها، با استعفای دو تن از آنان، عرصه رقابت برای ٣ کاندیدای اصولگرا و ٣ نامزد مستقل مهیاتر شد. فردا ملت ایران بار دیگر برای انتخاب رئیس جمهور جدید در حساس ترین شرایط به پای صندوق های رای می رود. فارغ از اینکه چه کسی از میان این شش کاندیدا، حائز اکثریت آرا خواهد شد، آنچه حائز اهمیت است اینست که مردم با مشارکت خود، در محتوای شکل گیری تصمیمات نظام حضور یافته و در تعیین سرنوشت خویش نقش آفرینی کنند.
مردم در سالهای اخیر بخوبی دریافته اند که نباید تحت تأثیر شعارهای بی پشتوانه و افراط گرایی ها فاقد منطق قرار بگیرند بلکه باید زمام امور اجرایی را دردست افرادی قرار دهند که اهل منطق، خرد جمعی، مصالح عمومی و اخلاق و ارزش های اسلامی باشند و از منازعات افراطی و انحصارطلبی های جناحی خودداری کنند. متأسفانه کشور در سالهای اخیر از ناحیه مدیران اجرایی نالایق، خسارت های بسیار دیده لذا مصمم است با حضور مقتدرانه خود در انتخابات، رئیس جمهوری را برگزیند که عامل تقویت نظام جمهوری اسلامی، توانمند در اجرای مسئولیت های سنگین و برآیند خواسته های مردم بوده و بتواند با عقلانیت و درایت بر مشکلات کشور فائق آید.
رهبر معظم انقلاب در دیدار دیروز اقشار مختلف مردم با ایشان درباره برنامه رئیس جمهور آینده که باید حول محور حل مشکلات اقتصادی و کسب عزت ملی باشد تأکید کردند: "رئیس جمهور منتخب مردم باید در راه پرعزتی که ملت و نظام انتخاب کرده اند، عاقلانه و مدبرانه به پیش برود. " حضرت آیت الله خامنه ای با تجلیل از شور و شوق مردم برای شرکت در انتخابات افزودند: "حضور حداکثری در پای صندوق های رأی، از هر چیز دیگر برای کشور مهمتر است و ملت با حرکت مقتدرانه روز جمعه، بار دیگر دشمن را ناکام و ناامید خواهد کرد."
در مسائل خارجی، این هفته تحولات سوریه، ترکیه و عراق در صدر رویدادهای خبری قرار داشتند.
در سوریه تصرف شهر استراتژیک "القصیر" توسط نیروهای دولتی را باید نقطه عطف در بحران سه ساله این کشور دانست که تا حدود زیادی سرنوشت و آینده این کشور را روشن کرد.
موفقیت های اخیر نیروهای دولتی در مناطق مختلف سوریه که طی چند هفته گذشته رخ داد و آزادسازی القصیر نقطه اوج آن بود، جبهه مخالف دولت سوریه را دچار یاس و سرخوردگی کرده است. اکنون، اکثر محافل سیاسی و ناظران بین المللی اذعان دارند که حکومت سوریه توانسته است بازی غرب را به نفع خود برهم بزند و بشار اسد ابتکار عمل را دردست دارد. جالب است که یک مقام ارشد رژیم صهیونیستی روز سه شنبه به پیروزی حکومت سوریه در جنگ اعتراف کرد. وی گفت: از آن بیم داریم حکومت بشار اسد کاملاً بر اوضاع مسلط شود و شرایط را به دوران قبل از شروع درگیری ها باز گرداند. از چند روز قبل، در عملیاتی تازه، نیروهای دولتی پس از تسلط بر القصیر، عملیاتی را با نام "توفان شمال" آغاز کرده اند که هدف اصلی آن پاکسازی کامل شهر مهم "حلب" است. بیرون راندن شورشیان و تروریستها از این شهر، می تواند به ناامیدی کامل مخالفان بیانجامد و به خصوص در اجلاس ژنو، شرایطی را ایجاد خواهد کرد که دولت سوریه از موضع قدرت وارد مذاکره شده و دست بالا را داشته باشد.
در ترکیه برای دومین هفته، اعتراضات و ناآرامی ها ادامه یافت و اکثر شهرهای این کشور شاهد برپایی تظاهرات علیه سیاستهای دولت اردوغان بود در اسلامبول، میدان "تقسیم" اکنون نماد مبارزه مردم ترکیه شده و محافل خبری با اشاره به انقلاب های منطقه و انقلاب مصر، آنرا "التحریر" ترکیه عنوان کرده اند. ناآرامی ها در ترکیه که ابتدا از اعتراض به ساخت یک مجتمع تجاری در یک پارک آغاز شد، به سرعت به اعتراضات ضد دولتی تبدیل گشت که سرتاسر ترکیه را در نوردید. گسترش سریع ابعاد اعتراضات در ترکیه بیانگر این واقعیت است که برخلاف ادعای دولت، نارضایتی ها در جامعه ترکیه شدید است و اکثر مردم از سیاست های دولت اردوغان ناخشنود و عصبانی هستند. دولت اردوغان که با بهره برداری از وجهه اسلام گرایی و توفیق نسبی در اقتصاد، به رفتارهای مغرورانه و دیکتاتورمآبانه روی آورده است به گونه ای که خود را وکیل دیگر ملت های منطقه برای دستیابی به آزادی قلمداد می کند، اکنون با این واقعیت تلخ روبرو شده است که وضع خودش دست کمی از دیگر حکومت های دیکتاتوری منطقه ندارد و چه بسا، بعید نیست دیکتاتور بعدی که سقوط می کند، دولت اردوغان باشد.
این هفته، نوری مالکی نخست وزیر عراق به کردستان رفت و جلسه کابینه اش را در کردستان تشکیل داد، با این هدف که بگوید دولت وی برخلاف تبلیغات دشمنان، دولتی مصالحه طلب است و همچنین این اقدام این پیام را نیز در برداشت که دولت مرکزی بر کلیه مناطق عراق اشراف دارد و اینگونه نیست که دولت یک قسمت از عراق باشد.
نوری مالکی در این سفر با بارزانی رئیس تشکیلات کردستان عراق نیز دیدار کرد و توافقهایی نیز به امضای طرفین رسید که در شرایط حساس عراق از اهمیت برخوردار است. اهمیت این اقدام نخست وزیر عراق در اینست که از چندی قبل موج خشونت ها با هدف فشار بر دولت مالکی اوج گرفته است و مخالفان وی با اقدامات جنایتکارانه و کشتار مردم کوچه و خیابان در تلاش هستند تا حکومت نوری مالکی را ساقط کنند و یا دست کم، وی را به پذیرش شرایط غیرقانونی و زیاده خواهانه خود وادار سازند. ملت عراق که دولت نوری مالکی را انتخاب کرده است قطعاً اجازه نخواهد داد جریان های مخالف، که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند، اداره امور را به دست بگیرند و دیکتاتوری تازه ای را به جای دیکتاتوری بعث در عراق برپا کنند.

سیاست روز:خون دل ها خورده ایم
«خون دل ها خورده ایم»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم مهدی رجبی است که در آن می خوانید؛
ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود
خون دل ها خورده ایم، خون دل ها خورده ایم
ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود
رنج دوران برده ایم، رنج دوران برده ایم
خدا رحمت کند نادر ابراهیمی و محمد نوری را. عزیزانی که نام نیکشان تا سال ها ماندگار خواهد بود. آنها این روزها نیستند اما یادگاری شان برای ما همچون تلنگری است که هربار شعر نادر ابراهیمی را می خوانیم و یا ترانه محمد نوری را می شنویم، دلمان تکان می خورد.
شعر «برای وطن» سراسر شعور است و هیچ شعاری را در دل خود ندارد. صاف و ساده و بدون ذره ای خدشه، درست مثل صدای ناب استاد نوری.
آنها رفته اند، درست مثل بسیاری از بزرگانی که نیستند. مثل آنها که خیابان های «انقلاب» را با خونشان سرخ کردند. مثل آنها که بر خاک طلاییه و شلمچه و فکه افتادند و بال پرواز به افلاک را از خدا گرفتند. مثل همه آنها که جوانی شان را پای این انقلاب و کشور گذاشتند و گذشتند.
حالا آنها که رفته اند، چشم به راه ماندن آرزوهایشان هستند.
نه اشتباه نکنید، قرار نیست این کلمات را کنار هم بچینم تا بگویم جمعه را یادتان نرود، صندوق های رای منتظرتان است، چشم های دشمنان ما را می نگرد. نمی گویم وظیفه شرعی است یا حق شماست.
اینها را هم من می دانم و هم همه شما. گفتن این جملات توضیح واضحات برای کسانی است که بهتر از هرکسی می فهمند و می دانند.
مردم ما مثل همیشه می دانند که باید نقش آفرینی کنند. این شعر و سرود «برای وطن» را برای یادآوری به آنهایی نوشته ام که امشب را با خواب ریاست جمهوری صبح می کنند و فردای پیش رو را در اندیشه پیروزی بر رقبا می گذرانند.
آقایانی که یکی از آنها قرار است دولت یازدهم را تشکیل دهد. مهم نیست نام دولتش چیست. مهم نیست چند خروار وعده سر خرمن داده است.
اهمیتی ندارد در طلب اصلاح باشد، به اصول گرایش داشته باشد یا اعلام استقلال کرده باشد. فقط باید حواسش باشد، ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود، خون دل ها خورده ایم...

تهران امروز:ملت کار را تمام خواهد کرد
«ملت کار را تمام خواهد کرد»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم آیت الله حسن ممدوحی است که در آن می خوانید؛انتخابات ریاست جمهوری در همه دنیا به عنوان یکی از مهم ترین انتخابات محسوب می شود که به موجب آن کشورها مهم ترین فرد در حوزه اجرایی خود را انتخاب می کنند.
اما از زاویه ای دیگر باید توجه داشت انتخابات ریاست جمهوری در کشور ما ابعاد دیگری را نیز در بر می گیرد. در واقع در کشورهایی چون جمهوری اسلامی ایران که علاوه بر ابعاد اقتصادی و سیاسی در بعد تفکر دینی نیز در دنیا مورد توجه است و به همین دلیل هم در کنار دوستی ملت ها، دشمنان زیادی دارد، آنها برای تخریب چهره دینی نظام جمهوری اسلامی ایران نزد ملت های آزاده تلاش می کنند به شکل های مختلف نشان دهند نظام هایی چون نظام جمهوری اسلامی ایران محبوبیت و مشروعیت لازم را ندارد و دقیقا به همین دلیل انتخابات در ایران جنبه های راهبردی دیگری به خود می گیرد.چرا که دشمنان ما سعی می کنند تا با استفاده از دستاویزی چون عدم محبوبیت و مشروعیت، دخالت خود را در امور داخلی کشور وارد کنند و به این شکل استقلال کشور را مورد هجمه قرار دهند.
به همین دلیل و با توجه به شرایطی که کشور جمهوری اسلامی ایران در ابعاد داخلی و خارجی دارد، شرکت در انتخابات و حضور پررنگ و گسترده مردم از قشرها و افکار متنوع و مختلف،به نوعی حافظ امنیت کشور در همه ابعاد خواهد بود.در واقع مردم کشورمان با حضور خود در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری نشان خواهند داد با قدرت تمام، پشت نظام و دولت خود ایستاده اند و با این حرکت حساس و دقیق خود به دنیا و دشمنان ملت ایران اعلام خواهند کرد در برابر توطئه ها هوشیارند و به هیچ وجه حاضر نیستند دست از اتحاد و انسجام ملی خود بردارند.
به بیان دیگر انتخابات ریاست جمهوری در کشور ما علاوه بر اینکه در یک لایه منجر به انتخاب رئیس جمهور بعدی و تغییر در کابینه و نحوه مدیریت کشور می شود در یک لایه عمیق تر عرض اندام ملت ایران در برابر دنیا و نوعی اعلامیه جهانی است که براساس آن ایرانیان از هویت ملی، دینی و تمامیت ارضی خود دفاع می کنند.
شاید بتوان این بعد را جزو مهم ترین ابعاد انتخابات در کشور ما دانست.در واقع مردم کشورمان با حضور خود در صحنه انتخابات روز جمعه کاری می کنند که هم عقل و هم شرع آن را تایید می کند چرا که حمایت از استقلال کشور در همه عرصه ها فعالیتی عقلی و شرعی است که باعث ناامیدی دشمنان خواهد شد.علاوه بر موضوعاتی که مطرح شد برگزاری انتخابات و حضور قدرتمند مردم در این عرصه نوعی روحیه مشارکت و اثرگذاری را در مردم بالا خواهد برد و به آنها یادآوری می کند که تصمیم گیرندگان اصلی خودشان هستند و هر انتخابی را به سرانجام برسانند در نهایت در سرنوشت همه مردم کشور تاثیرگذار خواهد بود.
این جنبه از اهمیت انتخابات در کشورما بخصوص برای قشر جوان کشور که درصد زیادی از جمعیت را تشکیل می دهند به نوعی زمینه ساز شکل گیری آینده آنها را نیز در برخواهد داشت.

وطن امروز:رأی شما کجاست؟
«رأی شما کجاست؟»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم سید عابدین نورالدینی است که در آن می خوانید؛«کسی جلوی شما را نمی گیرد.» این جمله ای بود که در مجلس دوم، علی اکبر ناطق نوری، عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز تهران در واکنش به اعتراض مرحوم صادق خلخالی نسبت به چینش فهرست این تشکل در تهران گفت. کسی هم جلوی آنها را نگرفت و مجمع روحانیون تشکیل شد. محمد خاتمی به همراه موسوی خوئینی ها نقش اصلی را در انشعاب داشتند. اینک نیز محمد خاتمی نقش اصلی را در کناره گیری عارف و حمایت تشکل های اصلاح طلب از حسن روحانی ایفا کرده است. اکنون هم کسی جلوی آنها را نگرفته است. مجمع با حمایت از روحانی به عقب بازگشت، آن هم زیر عبای «عالیجناب سرخپوش» اصلاح طلبان. این رفتار مجمع روحانیون، بر تعهدات حزبی و تشکیلاتی منطبق نیست و تبعاتی را برای آنها به همراه خواهد داشت.
بیایید موضوع را از یک نظرگاه دیگر بنگریم. ساخت سیاست در کشور دچار تحولات بنیادین شده و آرایش های انتخاباتی را به طور کامل به هم ریخته است. شاید آقای رفسنجانی به بهانه «اعتدال»، علاقه مند به ایجاد مجموعه ای از روحانیون چپ و راست بر ساختار سیاسی جدید است و در تلاش است با یک «روحانی» این شرایط را در انتخابات دنبال کند. از این رو روحانیون را مجاب به حمایت از روحانیت، آن هم از نوع روحانیت نزدیک به خود کرده است. اما آیا تصمیم مجمع روحانیون را می توان انتخاب واحد جریان اصلاحات تلقی کرد؟ به هیچ وجه.
آن ضرورتی که عقبگرد مجمع روحانیون را موجب شده است، برای دیگر تشکل های اصلاحات همانند ذائقه مشارکت یا سازمان مجاهدین نه تنها ضرورت، بلکه موضوعیت هم ندارد. چه بسا آنان درباره چشم انداز ساختار سیاسی در ایران، با دوستان روحانی خود اختلاف نظر هم داشته باشند. بحث درباره منشأ این اختلاف را به زمانی دیگر موکول می کنیم. به همین بسنده کنیم که اساسا شرایط جدید، مانع حمایت یکپارچه جریان اصلاحات از حسن روحانی می شود. شاید مهم ترین شاهد این ادعا، اصرار محمدرضا عارف در اعلام عدم حمایت از حسن روحانی باشد. ستادهای عارف تعطیل شدند و عوامل آنها نسبت به هرگونه شیطنت حامیان روحانی واکنش سریع نشان می دهند. این رفتار عارف نشان می دهد راهی که مجمع روحانیون انتخاب کرده است، مورد پذیرش آنها نیست. آنها سرمایه اجتماعی خود را به پای عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت ذبح نمی کنند. به اعتقاد آنان، روحانی هندوانه سربسته ای است که حمایت از او هم به لحاظ شکلی و هم به دلیل تبعات سیاسی و اجتماعی، کلیت جریان اصلاحات را وارد یک راه بدون بازگشت می کند. شاید آنان بر این تصورند که حسن روحانی کلاهی است که قرار است بر سر اصلاحات برود.
به نظر می رسد سرمایه اجتماعی جریان اصلاحات نیز در این موضوع دچار تردید است. اگرچه حسن روحانی تلاش دارد به زبان آنان سخن بگوید و برخی دغدغه هایشان را مطرح کند اما به اعتقاد این قلم، فضای ذهنی آنان همچنان متاثر و ملهم از اتفاقات ٨٨ است و با این فضای ذهنی، به حسن روحانی اعتماد ندارند. اگرچه به واسطه اتفاقات ٨٨، بخشی از اینها به هاشمی رفسنجانی متمایل شده بودند اما نمی توانند میان حسن روحانی و هاشمی یک «این همانی» ایجاد کنند.
نکته ای که البته می توان درباره وقوع آن پیش بینی کرد، شکل گیری موجی از تردید میان سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان است. آنان از یک سو درگیر اتفاقات ٨٨ و گزاره های ثابت جنبش سبز نسبت به آن اتفاقات هستند و از دیگر سو در این انتخابات با واقعیتی مواجهند که به هیچ وجه توانایی هضم آن را ندارند. همین تردیدها و مشاهده تناقضات باعث شده جریان اصلاحات هم در حوزه نخبگانی و هم در حوزه افکار عمومی متمایل به خود، دچار انشقاق شود؛ این شکاف با ملات حسن روحانی پر نمی شود. روحانی از جنس اصلاحات نیست. آنها نمی خواهند «رای من کجاست؟» مترادف با «رای من روحانی» شود. چون خوب می دانند چه تبعاتی در انتظارشان است. شاید می دانند حمایت آنها از حسن روحانی، بزرگ ترین اعتراف آنها نسبت به کذب بودن ادعاهای ٨٨ باشد.
مهدی کروبی پس از انتخابات ٨۴ بارها و بارها نسبت به بازتعریف اصلاحات تاکید داشت. دبیرکل سابق مجمع روحانیون معتقد بود وقتی این مجمع در انتخابات ٨۴ او را تنها گذاشت و از مصطفی معین حمایت کرد، نشان داد درک درستی از فعالیت سیاسی ندارد. کروبی با تاسیس حزب اعتماد ملی راه خود را از روحانیون اصلاح طلب جدا کرد؛ این جدایی همچنان ادامه دارد.

آفرینش:تاثیر دیپلماسی تحریم بر اقتصاد ایران
«تاثیر دیپلماسی تحریم بر اقتصاد ایران»عنوان سرمقاله روزنامه آفریشن به قلم حمید رضا عسگری است که در آن می خوانید؛رویکرد آمریکا در طی چند سال گذشته با توجه به نوع نگاه باراک اوباما رییس جمهور این کشور، نسبت به ایران به گونه ای سخت گیرانه شده که فشار حاصل ازآن به مراتب بیشتر از سیاست های جنگ طلبانه جرج بوش بوده است. بوش پسر با تاکید برمواضع سرسختانه برعلیه ایران و تمایل برای به کارگیری گزینه نظامی با ایران، قصد داشت تهران را درانزوا فرو ببرد و نهایتاً ایران را به پذیرش خواسته های آمریکا وادار کند، که عملاً شکست خورد و ایران توانست درآن زمان این فشارها را به فرصت های مختلف سیاسی و اقتصادی مبدل سازد.
اما حال، اوباما باتاکید برسیاست دوگانه "فشار- مذاکره" و پرهیز از گزینه های خشن و جنگ طلبانه، با تکیه بر تحریم های اقتصادی عملاً مشکلات فراوانی را برای ایران به وجود آورده است. به کارگیری دیپلماسی تحریم از سوی آمریکا در همراه کردن کشورهای جهان برای شرکت در تحریم های گسترده اقتصادی، باعث شده تا ایران بسیاری از بازارها و شرکای اقتصادی خود را در سراسر جهان از دست بدهد.
تاکید براین نکته واجب است که "روابط اقتصادی جدا از روابط سیاسی نیست." به عبارتی قطع ارتباط اقتصادی ما با کشورهای منطقه و جهان به منزله سردی روابط سیاسی می باشد. نمود علنی این مدعا را می توان در میزان روابطمان درعرصه بین الملل مشاهده کرد.
متاسفانه ایران با داشتن پتانسیل های فراوان درعرصه سیاسی و اقتصادی، امروز درانزوا قرار گرفته است و تعداد مخالفان یا دشمنان ما بیشتر از دوستانمان می باشد.
در دهه اخیر خصوصاً نیمه دوم دهه ٨۰، سیاست اقتصادی ما به سمت شرق رشد چشمگیری داشت و توانستیم شرکای اقتصادی بزرگی همچون چین و هند را باخود همراه کنیم. نتیجه حرکت به سوی چین درسال های ابتدایی، علاوه بر رونق تجارت خارجی که عاید ایران کرد، چند بار مخالفت پکن با اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران بود. هرچند که در نهایت چین به عنوان عضو دایم شورای امنیت به هر چهار قطعنامه تحریمی علیه ایران رای مثبت داد اما تا چندی پیش یکی از دغدغه های مقامات آمریکایی راضی کردن پکن به همراهی با تحریم های ایران بود.
مخالفت مقامات چین با تحریم ایران که در واقع در منافع تجاری پکن ریشه داشت توانست در تعدیل لحن قطعنامه های صادر شده از سوی شورای امنیت موثر باشد. اما با گذشت زمان مخالفت های جدی با اعمال فشار بر ایران، جای خود را به انتقاد از تحریم های مضاعف و در نهایت همراهی با تحریم ها داد. اما آنچه موجب این تغییر رویکرد گردید ضعف دیپلماسی اقتصادی ما و تقویت روابط فی مابین میان آمریکا و پکن بود.
اوباما سیاست های اقتصادی خود را به گونه ای تعریف کرد که توانست منافع اقتصادی چین را درهمراهی با خود تغییر دهد. رایزنی های گسترده با کشورهای نفت خیز خلیج فارس برای تامین نفت مورد نیازبازارچین وهند، برقراری خط مستقل برای تجارت با پکن، افزایش رفت و آمدها میان مقامات چینی و آمریکایی، مزید برعلت شد تا پکن با کاهش چشمگیر واردات نفت از ایران، امروز باردیگر از تحریم های آمریکا معاف شود. چون عملاً ادامه این رویه برای چین به بازی "دوسر برد" تبدیل شده است.
ازیک سو نفت ایران را با تسهیلاتی ویژه و بدون پرداخت دلار و درازای کالا وارد می کند، از سوی دیگر با گسترش روابط با آمریکا، بزرگترین بازار اقتصاد جهانی خود را رونق بخشیده است.
به لحاظ سیاسی نیز غرب دیگر نگران مخالفت های پکن با تحریم ها و قطعنامه های علیه ایران نیست، چون دیپلماسی فعال تحریم ها از سوی آمریکا توانسته رویکرد منفعت طلبانه چین را نسبت به ایران تغییر دهد و با خود همراه سازد.
مهمترین اصل پایداری روابط درجهان امروز "منفعت طلبی" است و تنها راهکار تعادل و کنترل منفعت طلبی ها ابزار "دیپلماسی" است. ما تا چه اندازه درحفظ این تعادل موفق بوده ایم؟!

حمایت:چشم انتظار حماسه بزرگ ملی
«چشم انتظار حماسه بزرگ ملی»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم سید محمد مهدی موسوی است که در آن می خوانید؛مقام معظم رهبری، صبح دیروز در سالروز میلاد امام حسین (ع) و در دیدار پرشور هزاران نفر از اقشار مختلف مردم، شور و اشتیاق انتخاباتی ملت را نشان دهنده شکل گیری حماسه سیاسی برشمردند و افزودند: «حماسه سیاسی از همین امروز شروع شده و انشاءالله روز جمعه با امید، توکل و همت مردم، به نقطه اوج خود خواهد رسید و به معنای واقعی تحقق خواهد یافت».معظم له همچنین انتخابات ۲۴ خرداد را تجربه ای مهم و بزرگ برای ملت ایران عنوان کرده و گفتند: «هیچ کس از تقدیر الهی ملت در روز جمعه خبر ندارد اما منتخب ملت هر قدر با آرای بیشتر و محکم تری انتخاب شود می تواند با قدرت بیشتر در مقابل دشمنان کشور و ملت بایستد و از منافع ملی دفاع کند.»
طبعاً در هر انتخاباتی دو مساله مهم و کلیدی است؛ نخست اصل شرکت در انتخابات و حضور حداکثری است که به تعبیر امام و رهبری، هم حق و هم تکلیف است و دوم ناظر به شناخت و تشخیص کاندیدای اصلح است که طبعاً با وجود تعدد کاندیداها، امری بسیار مهم و حسّاس به شمار می رود و با توجه به شاخصه هایی چون سوابق اجرایی، انگیزه‏ها، افکار و عقاید کاندیداها، همچنین میزان ایمان و تعهد و دلسوزی نسبت به نظام و مردم، قدرت و توان مدیریتی در اجرای برنامه‏ها و پایبندی فرد به اصول و ارزشهای اسلامی در عین تاکید بر عقلانیت و قانون گرایی، عیار نامزدها را در این خصوص سنجید و تصمیم مقتضی را گرفت.در این میان، فراوانی شرکت در انتخابات، نشانه پشتوانه مردمی نظام است و چگونگی توفیق نامزدها در جلب آرای عمومی، حاکی از ذائقه سیاسی جامعه است؛ از این حیث شرکت در انتخابات و دقت در نوع انتخاب بسیار مهم و ضروری است، چه آن که تحقق این دو هدف ، گذشته از آن که اثرات مطلوبی را در سیاست های داخلی و در عرصه های گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برجای می گذارد، در بُعد بین المللی و جهانی نیز مایه اقتدار هر چه بیشتر نظام اسلامی می گردد و به تعبیر خاص دیپلمات ها، قدرت چانه زنی ایران را در معادلات بین المللی ارتقا می بخشد.
بدون تردید، امروزه یکی از اصلی ترین مولفه های قدرت در نظام بین الملل، انسجام و اقتدار داخلی کشورها و برخورداری از پشتوانه اعتماد بالای مردمی است؛ این مهم به ویژه برای جمهوری اسلامی ایران که بیش از سه دهه در تقابلی تمام عیار و ناجوانمردانه با همه ابرقدرت های مستکبر جهان قرار دارد، از اهمیت به مراتب بیشتری برخوردار است.البته مردم بصیر و انقلابی ما، بارها نشان داده اند که این اهمیت و حساسیت را به خوبی درک کرده و از این رو، بی گمان باید در روز جمعه، شاهد ثبت حماسه سیاسی ماندگار دیگری در تاریخ این مرز و بوم باشیم.

قانون:بن مایه دغدغه های چند ماه اخیر رهبری
«بن مایه دغدغه های چند ماه اخیر رهبری»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم سردار حسین افشار است که در آن می خوانید؛فردا ۲۴ خرداد ماه ، یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری برگزار می شود و رقابت های سنگین گروه ها و جریانات از سلایق مختلف برای تصدی جایگاه دومین مقام کشور به پایان می رسد. نخستین اثر این واقعه مهم ؛ تاکید بر انتقال دموکراتیک قدرت در ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی و معنا بخشیدن به جمهوریت نظام است که در نوع خود مهم و قابل توجه است . اما چگونگی برگزاری انتخابات و کم و کیف مشارکت مردم در آن هم اثراتی دارد که این نیز در نوع خود مهم و حائز اهمیت است .
برگزاری باشکوه انتخابات و حضور گسترده مردم در پای صندوق های رای می تواند فواید و پیامدهای بسیار مثبتی برای کشور ازجمله در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و دیپلماسی در پی داشته و دستاوردهای بزرگی برای کشور به همراه داشته باشد.
حضور پرشور و حداکثری مردم در انتخابات نقش اثرگذاری در امنیت ملی، کاهش فشارهای بین المللی، کمرنگ کردن تحریم های اقتصادی و بازشدن فضای دیپلماسی ایفا خواهد کرد و در عمل به دشمنان انقلاب اسلامی نشان خواهد داد که مردم ایران با قدرت و حساسیت بالایی از نظام خود ، آرمان های امام و ولی امر مسلمین حمایت می کنند و بدین ترتیب توطئه دشمنان برای مقابله با نظام اسلامی بار دیگر به شکست کشیده می شود. در واقع حضور و مشارکت پرشور مردم در انتخابات می تواند سند محکم دیگری در تایید و مشروعیت نظام باشد و تهدیدات خارجی به این واسطه و با درک پشتوانه مردمی نظام دور خواهد شد.اگر به تبعات حضور مردم در پای صندوق های رای از این زاویه نگریسته شود آنگاه دغدغه های مقام معظم رهبری درباره حضور حداکثری مردم در انتخابات و خلق حماسه معنا می یابد. اصولا به نظر می رسد رهبرمعظمر انقلاب با اذعان به همین امر بود که سال جاری را با عنوان سال حماسه سیاسی نامگذاری کردند و در چندین سخنرانی مختلف بر ضرورت مشارکت حداکثری مردم در انتخابات تاکید کردند. رهبر معظم انقلاب در همان ایام نوروز در جمع زائران رضوی حضور سلایق مختلف را لازمه مشارکت حداکثری مردم عنوان کردند و بر همین مبنا هم در میان ٨ کاندیدای احراز صلاحیت شده حضور چهره هایی از جناح های مختلف سیاسی مشهود بود.
رهبر معظم انقلاب در ماه جاری نیز در چند نوبت بر لازمه حضور حداکثری در انتخابات تاکید کردند. ایشان در دیدار نمایندگان مجلس، برگزاری پرشور انتخابات را زمینه ساز مصونیت، اقتدار، امنیت کشور و برطرف کننده تهدیدهای دشمنان خواندند و در ۱۴ خرداد در حرم حضرت امام (س) ، مهم ترین موضوع در انتخابات را، ایجاد حماسه سیاسی و حضور "پرشور و هیجانِ" مردم در پای صندوق های رای عنوان کردند .
اما شاید "بن مایه" دغدغه های چند ماه اخیر رهبری در این بخش از سخنان رهبری خلاصه شده که روز گذشته در دیدار پرشور هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم فرمودند: " ممکن است بعضی ها - حالا به هر دلیلی - نخواهند از نظام جمهوری اسلامی حمایت بکنند امّا از کشورشان که می خواهند حمایت کنند، آنها هم باید بیایند پای صندوق رأی." رهبر معظم انقلاب خطاب به آن دسته از افرادی که درباره حضور در انتخابات تردید دارند و یا تحت تاثیر تبلیغات سوء دشمنان قرار گرفته اند تاکید می کنند، درست است که " ملت ایران با حضور در پای صندوق های رأی، با شرکت در رأی دادن، ارتباط و اتّصال مستحکم خودش را با نظام اسلامی اثبات می کنند " اما مسئله تنها نظام نیست بلکه حضور حداکثری در انتخابات " زمینه ساز مصونیت، اقتدارو امنیت کشور" است. بنابراین انتظار می رود در روز حماسه حضور حداکثری مردم پای صندوق های رای باعث رقم خوردن برگ زرین دیگری در تاریخ انقلاب اسلامی ایران شود.

شرق:انتخابی برای فراغت از دل نگرانی
«انتخابی برای فراغت از دل نگرانی»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم علی ربیعی است که در آن می خوانید؛ ۱- یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی، وجود انتخابات های متعدد است که تا پیش از تصویب تجمیع انتخابات، به طور میانگین، رکورد هر سال یک انتخابات را به ثبت رسانده است. نگاهی به سیر انتخابات از خبرگان قانون اساسی تا مجلس نهم نشان می دهد، به اصل این پدیده باید به عنوان یک اهرم شکل دهنده برخی رفتارهای سیاسی و اجتماعی نگریسته شود که مثلا در انتخابات ریاست جمهوری، دارای موج ملی نیز هست. مشارکت نیز دارای متغیرهای متعددی بوده که مثلا در خرداد ۷۶ و ٨۰، مجلس ششم و خرداد ٨٨، دارای حدی بالاتر از میانگین و در سایر موارد، وضعیتی میانه داشته است.
۲- در قانون اساسی ظرفیت های زیادی برای اداره کشور توسط مردم منبعث شده است که همچنان فعال نشده اند.
پیش بینی فعالیت های اتحادیه ها، انجمن های صنفی و مدنی و... همگی حاکی از نگاه راهبردی تدوین کنندگان قانون، به نقش و جایگاه مردم در اداره و توسعه کشور هستند و مردمسالاری، اصل محوری نظام در کنار اسلامیت آن، در نظر گرفته شده است.
٣- تفاوت انتخابات ریاست جمهوری با سایر انتخابات ها در این است که مردم در تمام کشور، به چند کاندیدای محدود رای می دهند و معمولا هنجارهای مشترکی را نیز ایجاد می کنند. همچنین یک ایده کانونی و محوری در میان اکثریت جامعه وجود دارد که سبب رای آوری یک کاندیدا می شود. در این میان، هم شخصیت و هم برنامه فرد برای مردم دارای اهمیت است. آنها علاقه مند هستند فردی را برگزینند که بتوانند به عنوان یک الگو به او بنگرند. به بیان دیگر نوعی همذات پنداری، حس تجانس و نمادبودن برای کشور، در انتخاب جامعه در ریاست جمهوری به چشم می خورد.
۴- با این حال این نوع از مشارکت، نیازمند تکمیل و تداوم است. ارتقای ظرفیت ها و نهادینه کردن کنش سیاسی در کشور و به تعبیری، گسترش «سامان سیاسی» و «فعالیت حزبی» به عنوان مولفه های کنش سیاسی، باید به عنوان یک هدف مهم، در دستور کار قرار گیرد و این بدیل و نقطه مقابل «سیاست زدگی» خواهد بود. یکی از مشکلاتی که امروز در جامعه جاری است، تبدیل شدن امکان مشارکت به زمان های فشرده، حرکت های لحظه ای و به تبع آن، بروز پدیده «مشارکت همراه با هیجان» است که البته تا حدی در انتخابات، اجتناب ناپذیر است. با پذیرش این دو گزاره، یکی از روندهای اساسی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که مشارکت از مرحله فعالیت سیاسی تا انتخابات، نظارت رای دهندگان بر آن و اصلاح امور توسط انتخاب شدگان، به عنوان یک سیر تکاملی، در پیش گرفته شود.
۵- نکته قابل توجه در این انتخابات، رفتار شناسی رای دهندگان است. هیجانات انتخاباتی در این دوره، براساس فهم عمومی و درک مشترک از شرایط کشور به وجود آمده است. این اشتراک، «اقشاری» و «طبقاتی بودن» انتخابات را می زداید. این یعنی جامعه به دنبال آن است تا فارغ از هرگونه نمایندگی کردن از یک کاندیدای خاص، کار را در شکل و شمایل یک خرد جمعی به پیش برد. جامعه به دنبال انتخابی برای فراغت از دل نگرانی هاست و این، نقطه محوری «همبستگی عمومی» است. اینکه با وجود فرازوفرودهای ماه های اخیر، همچنان بر حفظ انسجام و حرکت «اجماعی» پافشاری می شود، نوید نتیجه گیری از آن را نزدیک می کند.

آرمان:از حضور گسترده تا بهبود اوضاع اقتصادی
«از حضور گسترده تا بهبود اوضاع اقتصادی»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم علی قنبری است که در آن می خوانید؛حضور پرشور مردم در انتخابات فردا بی شک موجب تحول اقتصادی و بهبود وضعیت اقتصادی و رونق اقتصادی خواهد شد. به عبارتی می توان پیش بینی کرد که با عدم مشارکت مردم در سرنوشت خودشان از طریق حضور در انتخابات، نرخ بیکاری و تورم افزایش خواهد یافت و در عین حال، شاهد کاهش رشد اقتصادی و درآمدهای غیرنفتی خواهیم بود؛ شاید هم بتوان پیش بینی کرد وضع شفافیت اقتصادی و وضعیت فعلی فضای کسب کار در فضای مه آلود قرار بگیرد، وضعیت بخش خصوصی کشور از انسجام کافی برخوردار نشود و اقتصاد کشور دچار افت شود که این موضوع برای هیچ ایرانی ای زیبنده نیست.
هم اکنون به دلیل برخی کاستی ها، می توان اذعان داشت که شاخص های اقتصادی در وضعیت مطلوب و مورد انتظاری قرار ندارد و بیانگر وضعیتی است که می توانست بهتر از وضع موجود باشد و این موضوع برای بسیاری از دلسوزان کشور مایه نگرانی است. حضور پرشور مردم پای صندوق های رای موجب انتخاب رئیس جمهوری خواهد شد که به بهبود وضع اقتصادی و ارتقای شاخص های اقتصادی و سربلندی ایران هم در عرصه داخلی و هم در عرصه بین المللی توجه داشته باشد.
اگر مردم بهبود وضعیت اقتصادی و رونق اقتصادی و شکوفایی اقتصادی را طلب می کنند و می خواهند اوضاع فعلی بهبود یابد و به وضعیت مطلوبی برسد باید با رای خود به افراد شایسته و توانمند، سرنوشت و آینده اقتصادی کشور خود را رقم بزنند. بی شک با حضور گسترده و مشارکت بالای مردم عزیز ایران در عرصه انتخابات ریاست جمهوری هم مسائل اقتصادی در داخل به سرانجام می رسد و هم مسائل اقتصادی در خارج به سمت و سوی خوبی می رود.
دولت بعدی می تواند با یک نگاه رقابتی در عرصه جهانی با استفاده از ظرفیت ها و پتانسیل های اقتصادی از قبیل منابع انسانی و نیروی کار جوان، منابع نفت و گاز فراوان، منابع طبیعی مساعد و منابع زیستی بی مانند و تاریخ و تمدنی غنی کشور در شاهراه پیشرفت و توسعه گام بردارد. کشورعزیزمان در قیاس با امکانات سایر کشورهای جهان جلوتر است و با یک مدیریت قوی و توانمند و شایسته و مشارکت بالای مردم مشکلات اقتصادی به صورت شایسته ای حل خواهد شد.

بهار:اخلاق و سیاست
«اخلاق و سیاست»عنوان سرمقاله روزنامه بهار به قلم جاوید قربان اوغلی است که در آن می خوانید؛کار سترگی که عارف کرد بزرگ تر از آن است که بتوان در قالب کلمات و جملات بیان کرد. روز دوشنبه از طریق یکی از دوستان از تصمیم شورای اصلاح طلبان برای «توصیه به دکتر عارف برای کناره گیری» مطلع شدم. خبرهای بعدی حکایت از آن می کرد که عده ای از حلقه اول حامیان او را از تبعیت از این تصمیم منع می کردند. اما این مرد بزرگ نشان داد که او در انتخاب راهی که برگزیده استوار گام است. بیانیه کناره گیری همچون دیباچه گلستان بود که همه کتاب را در چند جمله آورده است.
«اصلاحات یعنی خرد جمعی، سعه صدر و عقلانیت و من در این مسیر همواره قدم برداشته ام و هیچ گاه اخلاق را کنار نگذاشته ام زیرا اخلاق مبنای حرکت من بوده است.»
تردید نباید کرد که فارغ از نتیجه انتخابات عارف برنده نهایی آزمونی است که در یک طرف آن آینده کشور و ملتی کهن و در طرف دیگر شهرت، قدرت و عناوین پرطمطراق قرار دارد. فداکاری عارف نشان از صداقت و پایبندی این سیاستمدار اصلاح طلب واقعی به محوریت اخلاق در عمل سیاسی است آن هم نه در حرف که در عمل.
کار عارف را مقایسه کنید با ائتلاف پرسروصدا از سوی چند نامزد اصولگرا که چند ماهی است در سپهر سیاسی کشور جلوه گری می کرد و درنهایت باوجود توصیه های بزرگان عقیم ماند. اگر در همین چند ماه گذشته ادبیات سیاسی همین چند نفر که مشتی از خروار به اصطلاح اصولگرایانند را مرور کنیم، فرق عارف که یک اصلاح طلب بی ادعای اخلاق مدار است را با خیل مدعیان اصولگرا درک خواهیم کرد. همان کسانی که در شعار مردم و خیل طرفداران خود را به تقوا توصیه می کنند ولی وقتی پای قدرت در میان باشد، کناره گیری حتی تمکین باشیخوخیت و نصحیت بزرگانشان نیز در قاموس آنان جایی ندارد و خود را به مصداق «این منم طاووس علیین شده» نه برتر که برترین می دانند. این است فرق بین اصلاح طلبی و اصولگرایی.
عارف در حالی در وسوسه قدرت و ملکه اخلاق، دومی را برگزید و پایبندی خود را به «اجماع اصلاحات» و تمکین به رهبری آن نشان داد که نامزد دیگری که او برای اتحاد به نفع او کنار گیری کرد حتی مدعی نیست که به طور تمام عیار در این جبهه قرار دارد.
عارف از گردونه انتخابات کنار کشید تا به اعتقاد راستین، خود را به راهی که برای نجات کشور از بحرانی که در آن گرفتار شده اثبات کند. شجاعت عارف و حقگویی او درباره بزرگان و استوانه های انقلاب و کشور در مقابل چشمان حیرت زده ده ها میلیون انسانی که در چهار سال گذشته چیزی جز سیلی از تهمت و افترا از رسانه ملی درباره آنان نشنیده بودند برای همیشه در خاطر مردم کشورمان باقی خواهد ماند. وقتی بیانیه عارف را خواندم بی اختیار به یاد نلسون ماندلا افتادم. سیاستمدار و رهبر نامداری که امروز قلب دنیا با بیمارستانی که ماندلا روزهای واپسین زندگی پرافتخار خود را در آن می گذراند، می تپد.
هنگامی که در سال ۱۹۹۴ ماندلا با رهبری حکیمانه خود کنگره ملی افریقا را در اولین انتخابات دموکراتیک به پیروزی رساند، اعلام کرد که به هیچ وجه حاضر به پذیرش پست ریاست جمهوری نیست. زمانی که درخواست از وی برای گرفتن این پست به مطالبه ای ملی تبدیل شد، شجاعانه اعلام کرد که مشروط به این که فقط یک دوره در این پست باقی بماند آن را می پذیرد. ماندلا به عهد خود وفادار ماند و برخلاف بسیاری از سیاستمداران نه تنها مسحور فریبندگی قدرت نشد بلکه درنهایت شجاعت اوج محبوبیت داخلی و بین المللی از قدرت کناره گیری کرد تا نام او بر برگه ای زرین و پرافتخار زندگی سیاسی اش جاودانه شود.
سیاستمداران نیز مانند همه آحاد انسان ها روزی از این دنیا رخت بر خواهند بست. تاریخ همواره از رهبرانی که مصالح ملت را بر منافع خود ترجیح می دهند به نیکی یاد خواهد کرد.

دنیای اقتصاد:۱۰ پیامد بودجه ۹۲ برای اقتصاد ایران
« ۱۰ پیامد بودجه ۹۲ برای اقتصاد ایران»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم هادی کوزه چی است که در آن می خوانید؛ بالاخره بعد از گذشت حدود دو و نیم ماه از سال ۱٣۹۲، بودجه امسال به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. چنین زمانبندی در ارائه بودجه و تصویب آن، پدیده ای نادر در اقتصاد مدرن و قرن ۲۱ محسوب می شود. با توجه به وابستگی شدید اقتصاد ایران به بودجه دولت و نقش آن در جهت دهی فعالیت های اقتصادی کشور، بررسی اعداد و ارقام لایحه پیشنهادی دولت و بودجه مصوب و آنچه در عمل احتمالا محقق خواهد شد، نیاز ضروری تمامی فعالان اقتصادی کشور و بخش خصوصی است.
مطالعه اجمالی لایحه پیشنهادی دولت و قانون مصوب، سوالات اساسی را پیش روی کارشناسان اقتصادی قرار می دهد. در این مطالعه تلاش شده ریسک های اساسی پیش روی بودجه ۹۲ و نیز سوالاتی که مطرح است از یکسو و برخی از نتایج اقتصادی بودجه ۹۲ مورد بررسی قرار گیرد تا فعالان اقتصادی کشور و به خصوص بخش خصوصی، خود را برای این موارد آماده سازند. از آنجایی که هنوز تمام موارد مصوب مجلس به صورت کامل در دسترس عموم قرار نگرفته است، در برخی از موارد به لایحه پیشنهادی دولت ارجاع شده است. همچنین تمرکز اصلی روی بودجه عمومی کشور می باشد و به بررسی بودجه شرکت های دولتی نپرداخته ایم.
علامت سوال بزرگ برای تحقق درآمدها
درآمدهای برنامه ریزی شده برای دولت در بودجه، به ۴ بخش اصلی قابل تفکیک است: الف) فروش نفت، گاز و میعانات نفتی، ب) عوارض و مالیات، ج) فروش دارایی های دولت و خصوصی سازی و د) سایر درآمدها. در ادامه به ریسک های جدی مربوط به تحقق هریک از اجزای درآمدی دولت در سطح پیش بینی شده اشاره شده است:
۱. نفت: متاسفانه طی یک سال گذشته، به واسطه تحریم های ظالمانه کشورهای غربی و جنگ اقتصادی شکل گرفته علیه کشورمان، صادرات نفت کشور بیش از ۵۰ درصد کاهش داشته است. در کنار کاهش میزان صادرات که به کاهش درآمد منجر شده است، شاهد افزایش هزینه های جانبی صادرات نفت و کارمزدهای تبادل ارزهای محلی فروش نفت، بیمه و... می باشیم. چشم انداز تحریم ها با توجه به نزدیک شدن به تحریم های سنگین مصوب اول جولای ۲۰۱٣ مثبت نمی باشد و به احتمال بالایی این تحریم ها سبب کاهش صادرات نفت و میعانات گازی کشور خواهد شد. همچنین با توجه به وضعیت اقتصاد جهانی، قیمت نفت احتمالا در همین ارقام باقی خواهد ماند یا کاهشی خواهد بود.
این موارد نشان دهنده این است که پیش بینی صادرات ٣/۱ میلیون بشکه ای نفت و میعانات گازی با قیمت ۹۵ دلار بسیار خوشبینانه می باشد و به احتمال بالایی تحقق نخواهد یافت. در صورتی که روند سال گذشته در کاهش صادرات ادامه یابد، شاید در بهترین حالت، امکان تحقق صادرات ۱ میلیون بشکه ای نفت و میعانات گازی و درنظر گرفتن هزینه های جانبی برای صادرات نفت با توجه به تجارب موجود، منطقی تر باشد.
همچنین در ٣ ماه اول سال، بخشی از درآمد ارزی کشور به صورت ارز رسمی ۱۲۲۶ تومان، صرف عرضه کالاهای اساسی به مردم و بازار شده است، در حالی که رقم فروش ارز در بودجه حدود دو برابر رقم فوق است. در صورتی که از بخشی از سال مثلا از تابستان، بانک مرکزی نسبت به حذف ارز مرجع اقدام کند ماید، درآمد معادل ریالی پیش بینی شده در بودجه محقق نخواهد شد.
به این ترتیب مجموعا به نظر می رسد که احتمالا حدود ٣۰ تا ۵۰ درصد از درآمدهای ریالی پیش بینی شده از محل فروش نفت و میعانات گازی در عمل در سال ۹۲ محقق نشود.
۲. عوارض و مالیات: بخشی از این جزء، مربوط به عوارض گمرکی است. واردات ۲ ماه اول سال ۹۲ نسبت به مدت مشابه سال ۹۱، کاهش ٣٣ درصدی را تجربه کرده است. با توجه به اینکه واردات کالاهای اساسی که عموما توسط دولت صورت می گیرد، در این مدت افت کمتری را تجربه کرده است، می توان نتیجه گرفت که کاهش واردات بخش خصوصی بیش از ٣٣ درصد بوده است. از آنجا که عوارض واردات کالاهای اساسی اندک است و عوارض گمرکی واردات عموما از بخش خصوصی اخذ می شود، می توان انتظار داشت که با تداوم روند فعلی واردات و کاهش آن در سایه تحریم ها، دریافت عوارض واردات حدود ۵۰ درصد کاهش یابد. باید توجه داشت که در صورت اجرایی شدن تحریم های مصوب اول جولای ۲۰۱٣، امکان افت بیشتر واردات وجود دارد.
همچنین با توجه به فضای کسب وکار کشور و رکود موجود در کشور، تحقق درآمدهای مالیاتی از اشخاص و شرکت ها به میزان بیش از سال ۹۱، دور از دسترس به نظر می رسد. همچنین کاهش قدرت خرید مردم نیز تحقق مالیات ارزش افزوده به میزان پیش بینی شده را با سوال مواجه می نماید.
٣. فروش دارایی های دولت و خصوصی سازی: تجربه خصوصی سازی های اخیر نشان داده است که فروش دارایی های دولت عموما به صورت تهاتر بدهی دولت به نهادها صورت می گیرد یا در صورت خرید توسط نهادهای فوق، عموما به صورت قسطی مبلغ آن پرداخت می شود. این امر سبب تفاوت قابل توجه بین جریان نقدی ناشی از فروش دارایی های دولت و بودجه می شود و نیاز نقدی دولت به پرداخت هزینه ها را مرتفع نمی کند. به این ترتیب شاید بایستی منتظر افزایش بدهی دولت به بخش خصوصی و نظام بانکی برای جبران تفاوت بین جریان نقدی و ترازنامه ای بودجه ۹۲ ناشی از این جزء باشیم. همچنین به نظر می رسد که اکثر شرکت های بزرگ و سودده دولتی در سال های گذشته به نهادها واگذار شده است و تحقق ارقام فوق را مشکل تر می کند.
۴. سایر درآمدها: با توجه به تجربه سال ۹۱ و سود پایین اوراق مشارکت نسبت به تورم موجود در کشور، میزان تحقق موارد پیش بینی شده برای فروش اوراق مشارکت محل تردید است. تحقق سایر اجزای درآمدی متصور در این بخش نیز بعضا با علامت سوال مواجه است.
موارد فوق نشان می دهد که بسته به شرایط و شدت تحریم ها و فضای کسب وکار در کشور، احتمالا حدود ۲۵ درصد تا ۵۰ درصد درآمدهای متصور برای سال ۹۲، در عمل محقق نخواهد شد و باید منتظر کسری بودجه شدید سال ۹۲ باشیم.

بررسی احتمال کاهش و مدیریت هزینه ها
بر اساس اخبار منتشر شده، در حدود یک سوم بودجه عمرانی مصوب سال ۹۱، در عمل تخصیص یافته است. با توجه به تورم نقطه به نقطه بالای ۴۰ درصد در کشور و افزایش هزینه های پروژه ها در سایه بحران ارزی در حدود ۵۰ درصد تا ۱۰۰ درصد در یک سال گذشته، تصویب بودجه عمرانی در حدود ارقام بودجه مصوب سال ۹۱، نشان دهنده انقباض جدی بودجه عمرانی است. در صورتی که فرض شود که سال قبل مجموعا سال بهتری به لحاظ مالی برای دولت بوده است (با توجه به اینکه این سال، سال اول شدت گرفتن تحریم ها در عمل است) می توان انتظار داشت که تخصیص بودجه عمرانی در عمل کاهش قابل توجهی نسبت به بودجه مصوب ۹۲ و میزان تخصیص داده شده در سال ۹۱ خواهد داشت. پیمانکاران بخش خصوصی برای این اتفاق باید آمادگی لازم را داشته باشند.
درآمدهای نفتی کشور در سال ۹۰ در حدود ۱۱۰ میلیارد دلار بوده است (احتمالا در حدود ٣ برابر درآمد سال ۹۲) و به نظر می رسد که دولت و وزارتخانه بر اساس درآمد فوق، هزینه های خود را تنظیم کرده اند! با توجه به چسبندگی بودجه جاری دولت و سهم بالای آن در کل بودجه عمومی کشور، سمت هزینه ها شاید در بهترین حالت و با مدیریت جدی و جهادی هزینه ها و تقوای هزینه ای، امکان کاهش در حدود ۱۰ درصد را در عمل داشته باشد.
پیامدهای بودجه ۹۲
به نظر می رسد که در عمل، اتفاقات زیر پیامدهای احتمالی بودجه مصوب و لایحه ارائه شده می باشند که اثرات قابل توجهی روی اقتصاد کشور و فعالان بخش خصوصی خواهد داشت:
۱. افزایش قیمت فروش ارز: بهترین، در دسترس ترین و نقدترین درآمد موجود برای دولت، افزایش قیمت فروش ارز در بازار برای جبران کاهش درآمدهای پیش بینی شده می باشد. هرچند که این امر ممکن است به دلیل نتایج تورم زای آن، گزینه جذابی برای دولت و بانک مرکزی نباشد، ولی در عمل ساده ترین و دردسترس ترین راهکار عملی می باشد.
۲. عدم تخصیص و تحقق بخش عمده ای از بودجه عمرانی: در شرایط اضطرار، اولین صرفه جویی، کاهش یا حذف هزینه های غیرضروری و پروژه های توسعه ای است. به این ترتیب احتمالا امسال، میزان تخصیص بودجه عمرانی با درنظر گرفتن تعدیل تورم، کمتر از سال ۹۱ خواهد بود. پیمانکاران بخش خصوصی و فعالان پروژه های دولتی، باید این موضوع را مدنظر قرار دهند. در عمل پیش بینی می شود، بودجه عمرانی تخصیص یافته به ۵ درصد تا ۱۰ درصد بودجه عمومی خواهد رسید و سایر بودجه، صرف امور جاری خواهد شد.
٣. افزایش بدهی به بخش خصوصی: در صورت ارائه کالا و خدمات به دولت توسط بخش خصوصی در قالب هزینه های جاری و عمرانی، بخش عمده ای از موارد فوق به حساب های دریافتنی بخش خصوصی و طلب از دولت تبدیل خواهد شد. این امر فشار نقدینگی بالایی به بخش خصوصی منتقل خواهد کرد و یکی از نتایج آن، افزایش بدهی معوق و غیرمعوق بخش خصوصی به نظام بانکی خواهد بود.
۴. افزایش بدهی دولت به نظام بانکی و بانک مرکزی: یکی از راهکارهای دولت برای جبران کاهش درآمدها، استفاده از منابع نظام بانکی و استقراض از بانک مرکزی خواهد بود.
۵. افزایش پایه پولی ناشی از تبدیل ارز به ریال: با توجه به مشکلات ناشی از تحریم، بخشی از درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت، فقط به صورت دفتری به حساب های بانک مرکزی منتقل خواهد شد که نتیجه آن افزایش ذخایر ارزی کشور و دارایی های ارزی بانک مرکزی می باشد.
بانک مرکزی در عمل به دلیل محدودیت های ناشی از تحریم، امکان استفاده از ارز فوق را نخواهد داشت، ولی ریال معادل آن به حساب خزانه واریز خواهد شد که به افزایش پایه پولی منجر خواهد شد. احتمال تشدید «ریالی سازی موجودی های صندوق توسعه ملی» نیز در این راستا محتمل می باشد.
۶. عدم امکان تسویه بدهی های موجود دولت به بخش خصوصی، سازمان تامین اجتماعی و بانک ها: در حال حاضر دولت در مجموع بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان به سه نهاد فوق بدهکار است که هیچ راهکار قابل توجهی در بودجه برای پرداخت و تسویه آن درنظر گرفته نشده است. با توجه به توضیحات ارائه شده در این بررسی، باید انتظار افزایش رقم فوق را در سال ۹۲ داشته باشیم.
۷. فشار به بخش خصوصی برای دریافت مالیات بیشتر: یکی از راهکارهای احتمالی دولت برای جبران کاهش درآمدها، احتمالا این مورد خواهد بود.
٨. مشارکت دولت در سود صنایع پربازده مانند پتروشیمی ها، معادن و پالایشگاه ها از محل اخذ عوارض جدید و احتمال اخذ عوارض صادرات با توجه به سود بالای صادرات؛ در شرایط نامساعد اقتصادی برای دولت، احتمالا رویکرد اخذ مالیات بیشتر از فعالیت های اقتصادی سودآور پیگیری خواهد شد.
۹. افزایش مطالبات معوق بانک ها از بخش خصوصی در سایه نامناسب شدن بیشتر فضای کسب و کار، افزایش نرخ ارز، افزایش بدهی دولت به بخش خصوصی و تحریم ها؛ این امر در حقیقت تداوم اتفاقات تلخ تجربه شده در دو سال گذشته در اقتصاد کشور می باشد. نمود دیگر این پدیده که ناشی از عدم چرخش مناسب نقدینگی در اقتصاد کشور می باشد، افزایش شدید چک های برگشتی به رغم رشد بالای نقدینگی در کشور است.
عموما زمانی که رشد نقدینگی بالا است، انتظار می رود که معاملات از روانی بالایی برخوردار باشkد، که به دلیل وابستگی اقتصاد کشور به دولت و قفل شدن چرخش نقدینگی در بخش بزرگی از اقتصاد در سایه روند تشریح شده در فوق، شاهد جهش سنگین میزان چک های برگشتی در سال های اخیر هستیم. این پدیده اصطلاحا بحران نقدینگی نامیده می شود. در حقیقت سیکل به صورت زیر است: شروع مشکلات از بخش دولت، عدم پرداخت تعهدات به بخش خصوصی و ایجاد سلسله مراتب مشکلات در بخش خصوصی مانند برگشت خوردن چک ها، حقوق های معوق مانده کارگران ، بدهی های تولیدکنندگان به بانک ها ، سازمان تامین اجتماعی و دارایی و سایر فعالان اقتصادی.
۱۰. کاهش سرمایه گذاری توسط بخش خصوصی و دولتی که نتیجه آن کاهش اشتغال و افزایش بیکاری است نتیجه پیامدهای ذکر شده در بندهای فوق می باشد. کاهش رشد اقتصادی کشور و منفی شدن آن، نیز در سایه تحولات فوق، متاسفانه دور از ذهن نمی باشد.
به این ترتیب، عدم توازن احتمالی و کسری بودجه پنهان در بودجه ۹۲ و سیاست مالی نامناسب با شرایط تحریم های موجود، اثرات گسترده ای بر سیاست پولی، نرخ ارز، تورم، نظام بانکی، بخش خصوصی و فضای کسب و کار کشور در سال ۹۲ به همراه خواهد داشت.
منبع: جام جم آنلاین
            


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست