یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

کالبد شکافی نتایج انتخابات - قدیر گلکاریان



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۶ خرداد ۱٣۹۲ -  ۱۶ ژوئن ۲۰۱٣


معرفی حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور منتخب ملت ایران، گمانه‌زنی‌هایی را از نظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایجاد کرده و با توجه به امیدی که در نسل جوان و ملت ایران ایجاد کرده است، زمینه را برای حرکتی دوباره و پویا در رسیدن به آرمانهای فردی و اجتماعی آحاد ملت ایران ایجاد کرده است.
با توجه به اینکه آقای دکتر حسن روحانی پیش از انتخابات دولت خود را به نام "دولت تدبیر و امید" نام نهاده بود و حرکت تبلیغاتی ایشان با پشتوانه جناح اصلاح طلب و شخصیتهای بسیار قدرتمندی همچون سید محمد خاتمی و علی اکبر هاشمی رفسنجانی همراه بود، گمانه زنیهای لازم در پیروزی ایشان قریب به یقین جلوه می نمود. اما روزی که ائتلاف میان ایشان و آقای دکتر عارف به حقیقت پیوست و آقایان خاتمی و رفسنجانی حمایت آشکار خود را از آقای روحانی اعلام داشتند، کاملاً یقین بود که آقای دکتر حسن روحانی برنده انتخابات یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران شود. اما باید اعتراف کرد که تفاوت شگرف ۷۲% درصدی کسب آرای ملت موجبات شگفتی تحلیل گران داخلی و خارجی را فراهم آورد. از این رو در بررسی نتایج انتخابات بهتر از حقایق را پیش روی نهاده و در رابطه با آنچه که بوده، هست و خواهد بود تحلیل لازم انجام پذیرد
ملت ایران با مشارکت ۷۲.۷ درصدی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، حقیقتاً حماسه سیاسی را محقق کردند و حالا با معرفی حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور منتخب ملت ایران، باید کشور منتظر حماسه اقتصادی و سیاسی باشد تا لقب نهاده شده در دولت وی به حقیقت بگراید و تنها اسم و رسمی صوری از آن نباشد.
قبل از پردازش به انتخابات باید به مسئله ای توجه کرد. آقای دکتر حسن روحانی که با شعار اعتدال‌گریی، پایان افراط و تفریط‌ ها و تشکیل دولتی متشکل از اعتدال‌گرایان، اصلاح‌طلبان معتدل و اصول‌گرایان معتدل به میدان آمد و منتخب ملت ایران شد، باید به شعارهای انتخاباتی‌اش جامعه عمل بپوشاند و در عرصه اقتصاد، فضای کسب و کار را بهبود بخشد و ثبات و آرامش را به اقتصاد ایران بازگرداند. چنین به نظر میرسد که برای ثبوت حقانیت جناح اصلاح طلب و به ثبوت رساندن ادعاهای خود، دست به تنظیم و ترکیب بسیار قوی در ساحه های اقتصادی و سیاسی بزند. در ترکیب اقتصادی و سیاسی دولت تدبیر و امید با محوریت حسن روحانی به نظر می‌رسد تفکر کارگزاران بر این دولت سایه خواهند افکند و تجربه های شگرف آنان در طول دوران صدارت صندلی ریاست جمهوری به توسط هاشمی رفسنجانی دوباره به کار گرفته خواهند شد. بدیهی است که در صورت استفاده حسن روحانی از اصلاح‌طلبان، قطعا آنان در پست‌های غیر اقتصادی چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان محیط زیست و امور سیاست خارجی و وزارت علوم استفاده خواهند شد.
در چنین شرایطی پازل ترکیبی به واقع تصویری از حقانیت خرد جمعی را ظاهر خواهد ساخت که نه تنها چارت سازمانی موجود تمامی تخمینها و حدسیات را قریب به یقین خواهد ساخت که در فرامرز و سایر کشورها نیز نگرش به ایران و روند سیاسی- اقتصادی ایران متفاوت تر از شرایط فعلی خواهد بود و یقین است که نوع برخورد و مبادلات سیاسی و اقتصادی سایر کشورها با ایران بر پایه همین موازنه های نماد یافته خواهد بود. اما مهمتر از همه اینکه نتایج انتخابات این دوره بیش از آنکه در پرسپکتیو آینده بررسی شود، شایسته است در بررسی تاریخ ٨ ساله گذشته بدانیم که چه نتایجی را در بر داشته است.
در دوره های ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و بعد از آن در دوره های ۷ و ٨ ریاست جمهوری خاتمی مسیری از تاریخ جدید ایران بعد از انقلاب رقم خورد. انزوای سیاسی ایران که بعد از گروگانگیری دیپلماتهای سفارت آمریکا در تهران آغاز شده و بهانه ای برای عدم امیدواری به نظام جدید و حاکم در ایران شده بود، با شروع جنگ میان ایران و عراق تلاش وافر برای سقوط انقلاب ایران و همچنین به انزوا کشاندن بیش از حد کشور صورت عینی به خود گرفت. در دولتهای هاشمی رفسنجانی و خاتمی تمام پتانسیل دولتهای حاکم مصروف این بود که تنشهای موجود میان ایران با سایر کشورها به حداقل برسد. اما ماجراهای حادث شده در میکونوس و حوادث بوئنوس آیرس سبب عدم اعتماد کشورهای مختلف و بالاخص غربی به ایران شد ولی در دوران خاتمی و با به جریان افتادن ادبیات جدید سیاسی مبنی بر گفتگوی تمدنها و همچنین ظهور جریان نوینی به نام اطلاح طلبان منجر به آن شد که نگاه دوباره ای به ایران و حکومت آن شکل بگیرد.
در دوران خاتمی به دور از موفقیتهای اقتصادی در داخل و بین الملل، پیروزیهای شگرف و قابل ملاحظه ای در روابط بین الملل نیز صورت پذیرفت و که شکل گیری کنفرانس کشورهای اسلامی در تهران و حضور مدعوین از کشورهای عربی که تا آن روز با ایران رابطه حسنه ای نداشته و یا چندان گرم نبودند، موفقیت حائز اهمیت بود. اما شرایط روز و تحولات به وجود آمده در ساختار اجتماعی- فرهنگی آن ایام متأسفانه بر مذاق بسیاری از رجل حاکم و یا متنفذ در نظام ایران خوشتر نیامد و به هر ترتیبی بود سعی شد که حرکت پویای اصلاح طلبی به ورشکستگی سوق داده شود.
غفلت و عدم توجه به رشد جوان کشور، حاکمیت رسانه ها و ابزارهای فرهنگی در رشد و نمود سطح تحصیل کرده، تردد رو به فزون اتباع ایرانی به کشورهای مختلف و روشن بینی و دگر اندیشی مثبت اندیشمندان، روزنامه نگاران و حتی برخی از مدیران مسئول در کشور، ایجاد فضای نسبتاً باز سیاسی در دوران ریاست جمهوری هفتم و هشتم و ... تماماً به دگرگونی فکری و عقلانی غالب مردم کشور شده بود. حال آنکه با بروز این نمود، پتانسیل بسیار قوی ملی- میهنی فراهم شده بود که اگر به خوبی هدایت و مدیریت میشد، کشور از آنچه امروز شاهدش است، بسی فراتر و پیشرفته از آنچه تصورش میرفت، گامی رو به جلو بر می داشت و ایران دارای موقعیتی بسیار توانمند از نظر اقتصادی و سیاسی در سطح داخلی و بین المللی میشد. نمونه بارز این موفقیت را می توان در دولتهای آقای خاتمی با ایجاد سازمان سرمایه گزاری خارجی مورد توجه قرار داد که جذب سرمایه داران خارجی برای سرمایه گزاری در کشور و تغییر سیستم صدور ویزا در کشورهای اروپایی و حتی ایالات متحده آمریکا برای اتباع ایرانی و حذف تحریم برخی از کالاهای ایرانی به دنیای غرب و طرح ورود ایران به سازمان تجارت جهانی از آن جمله هستند. در یک جمله می توان اذعان داشت که با استقرار سیاسی به وجود آمده زمینه برای استقرار اقتصادی هم در حال شکل گرفتن بود. اما...
اما صد تأسف که با عدم آگاهی و یا تنگ نظری برخی از مسئولین کشوری و لشکری در کشور، چرخه موفق سیاست و اقتصاد ایران گردشی وارونه را به خود گرفت و در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نیز نگرش بدبینانه و حتی میشود گفت جاهلانه و قهر آمیزانه منجر به فروپاشی تلاشهای سالیان سال تلاش و زحمت مسئولین و همچنین فداکاریهای ملت ایران شد. چه بسا از این رهگذر نیروهای توانمند سیاسی، فرهنگی ایران به صورت انفعال در آمده و یا سرمایه های انسانی کشور در قالب اندیشمندان، صاحب نظران، کارشناسان، اساتید، روزنامه نگاران و حتی صاحبان سرمایه از بین رفتند. از این روست که باید انتخابات فعلی و یازدهمین دوره را بایستی موشکافانه بررسی کرد. آنچه که این انتخابات نشان داده به شرح زیر می تواند مورد توجه قرار گیرد:
۱) جریان اصلاح طلبی هیچگاه هدایت و مدیریت شده از سوی کشورهای خارجی نبوده و اگر هم نفوذی در آن صورت گرفته باشد، مدیران و کاردانهای این جریان دارای آن شعور و نبوغ فکری هستند که مانع از هر نوع سوء استفاده شوند.
۲) جانبداری ملی از جریان اصلاح طلبی نیز به هیچگاه بازیجه نبوده و آنچه که تا به امروز به آن با نام "فتنه" یاد شده، مشخص شد که هیچگاه جریان فتنه ای نبوده است و فقط حق طلبی ملت بوده است. چنانچه همان مردم با آرا و حضوری بیشتر از دوره دهم در پای صندوقهای رآی حاضر شده و بعد از پیروزی نامزد خود در انتخابات با همان شور و شوق به جشن و پایکوبی برخاستند. اگر در سال ٨٨ همان مردم به درستی مدیریت میشد و پاسخی منطقی به حق طلبی آنها داده میشد، به هیچوجه مشکلات ناشی از آن حوادث که قلب هر میهن پرستی را به درد می آورد، حادث نمیشد و به مدت ۴ سال قهر سیاسی در میان مردم ظاهر نگشته و از این رهگذر بهانه های فرصت طلبانه ای به سایر کشورها داده نمیشد.
٣) انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری و موفقیت جریان اصللاح طلبی با اکثریت قاطع آرای مأخوذه و فاصله قابل تعمق و تأمل با ریان اصول گرایی ثابت کرد که این جریان موجی است که آغازیدن گرفته است و هر قدر هم با استفاده از ابزارهای مختلف امنیتی و سیاسی سعی در مانع تراشی در برابر آن شود، باز مخیله و نهاد فکری و خرد جمعی ملت ایران همراه و همیار این جریان است. چرا که بعد از دوران آقای خاتمی و بالاخص ماجراهای انتخابات دوره دهم همه به اصطلاح نظریه پردازان داخل و خارج براین باور بودند ه ریان اصلاح طلبی ورشکست شده است. ولی اینک آتش نمود عینی آن بار دیگر علیرغم هیچ هدایت و مدیریتی گلهای خود را شکوفا ساخت.
۴) باید از این انتخابات درس گرفته شود که جریان اصلاح طلبی جریانی ملی- سیاسی و منطبق با پندارهای فرهنگی- دینی است. این جریان همانگونه که در رأس به هیچ وجه هنجارشکن و دارای روحیه ساختار شکنانه ای نیست، در میان طرفداران و مردم نیز فاقد این نوع کنش سیاسی است. چرا که در این انتخابات ثابت شد که ملت ایران در صدد ساختار شکنی نبوده و در حمایت از جریان اصلاح طلبی تنها به یک چیز قائل بوده و اهمیت می دهند و خواسته شان مبتنی بر آن است: عزت ایرانی، اقتدار ایران و پایداری انقلاب که با خون هزاران جان بر کف در طول دوران انقلاب و جنگ باور شده است.
۵) جریان اصلاح طلبی که خواسته آحاد ملت است، در واقع آرزوی هر ایرانی است که با تغییرات اساسی در مدیریت سیستم اداری، بینشی، اقتصادی و فرهنگی و مهمتر از همه نگاه تازه به مسایل اجتماعی است. از این رو با مدیریت صحیح جریان اصلاح طلبی و حمایت تمامی آحاد ملت و مسئولین می تواند همان نتیجه ای را بدهد که بعد از انقلاب فرانسه در سال ۱۷٨۹ برای ملت فرانسه به ارمغان آورد. انقلاب فرانسه نیز در ابتدا با مانیفست انقلابی شکل گرفت ولی بعد از سالها نواقص و یا نقایض آن مشخص شده و مردم و دولت فرانسه بدون آنکه زمینه ای را برای دگردیسی انقلابی فراهم بیاورند، دست به اصلاحات زده و تا به امروز نیز همین جریان انقلابی با تمامی ثمراتش پابرجاست.
۶) این انتخابات نشان داد که حضور بیش از ۷۵ درصدی ملت ایران در پای صندوقهای رأی علیرغم تمامی مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود حاکی از نبوغ و رشد بینش سیاسی- اجتماعی است. این بینش نیز بر اساس دانش فردی و اجتماعی آحاد ملت در راستای رشد فرهنگی آنها رقم خورده است. از این رو نبایستی چنان تصور و تلقی شود که ملت ایران اگر مصون از تبلیغات و به دور از رسانه های بین المللی و ابزارهای رسانه ای و ارتباط جمعی قرار گیرند، مشکلاتی از نظر اجتماعی- سیاسی پدید نخواهد آمد. از این رو در این انتخابات ثابت شد که مردم ایران به هر نحو ممکن با حضور در صفحات ارتباطات اجتماعی بین المللی و علیرغم استماع و استبصار شبکه های مختلف خارجی هیچگاه دچار تشتت افکار نشده و با وجود تحلیلهای گوناگون و تحریکات موجود تنها به خواسته های منطقی خود پایبند بوده و بر محور آن گام برداشتند.
۷) عدم توجه به تحریکات خارجی و بعضاً داخلی و علیرغم قهر سیاسی ناشی از ۴ سال گذشت، حضور شگرف ملت ایران در پای صندقهای رأی حاکی از پایبندی آنان به ارکان نظام است. امروزه هر کشور موفقی با پایبندی ملتش به ارکان آن موفق بوده است. شاید در طول دوران تغییرات سیاسی و یا کودتاهایی نیز رخ داده است ولی زمانی که ارکان نظام اعم از جمهوری و یا پادشاهی خدشه ای ندیده است، آن کشور با اقتدار به پایداری خود تداوم بخشیده است. نمونه بارز آن را در ترکیه، فرانسه و ... میتوان دید.
٨) جریان اصلاح طلبی و نشاط و شور کنونی ملت که حاصل حاکمیت چهار ساله آتی جریان مورد دلخواه مردم است، سرمایه ای است که می تواند زمینه وحدت ملی را فراهم آورده و راههای توسعه ره صد ساله، در یک شبه پیمودن را فراهم آورد. حضور ملت در پای صندوقهای رأی مشروعیت لازم را به انقلاب و دستاورهای آن داد و راههای هر گونه دخالت و افتراق بر انگیزی منطقه ای، بین المللی را تا حدودی از بین برد و پارامترهای جدیدی را در پیشروی سیاستمداران خارجی و بالاخص همسایگان نهاد. زیرا کشورهای جهان پیشینه بینشی مثبتی از جریان اصلاح طلبی داشته و این موهبت انتخابات یازدهمین دوره می تواند زمینه ساز تداوم زیر بنای هگمونی سیاسی فیمابین کشورهای همسایه، منطقه و حتی بین المللی شود.
۹) نباید فراموش کنیم که در طول سالهای گذشته برخورد و تنشهای ایجاد شده با کشورهای جهان و وجود جریان توتالیتری که غالب کشورها و مردم به آن اعتقاد داشتند منجر به آن شده بود که اعتماد سیاسی نسبت به ایران از بین برود. به بهانه همین برداشت، تلاشهای زیادی برای تغییر نام داشته های ایران مانند تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی و یا تلاش در ایجاد تنش اتنیکی میان ملت ایران از سوی برخی از کشورها و یا خارج ساختن گروههای تروریستی از فهرست مربوطه و حمایتهای لازم از آنها مدیریت میشد. اما اکنون با تابلوی پدید آمده از وحدت و یکپارچگی ملت ایران و تأیید مجدد ملت به مشروعیت انقلاب شرایط خاصی را پدید آورده است. سردرگمی بینشی سیاستمداران خارجی و تحلیلگریهای براندازان از نشانه های آن است. از این رو اگر مسئولین کشوری و لشکری به حقیقت قدر و منزلت ایران و ایرانی را طالب هستند، می بایستی همگام با جریان اصلاح طلبی و ریاست جمهور منتخب نه یک گام که صد گام به جلو بردارند و مصالح ملی- میهنی را با ادبیات شخصی و پندارهای جناحی به مهلکه نیندازند.
هر ایرانی طالب به عزت و کرامت خود و کشورش است. موهبت پیش آمده سرمایه و نعمتی است که منتج به این عزت و کرامت و احتشام لازم خواهد شد. لذا کافیست که عقل سلیم بر داشته و نداشته این کشور حاکم باشد نه سلایق!

۲۵ خرداد ۱٣۹۲ مصادف با ۱۵ ژوئن ۲۰۱٣/ نیکوزیا
قدیر گلکاریان


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست