یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

دیدار مادران پارک لاله با خانواده ی کرامت اله زارعیان و مجید توکلی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۷ خرداد ۱٣۹۲ -  ۱۷ ژوئن ۲۰۱٣


* دیدار مادران پارک لاله با خانواده ی کرامت اله زارعیان

مادران پارک لاله برای دلجویی از خانواده ی کرامت اله زارعیان به جهرم رفتند و ساعاتی را در کنار این پدر و مادر داغدار ولی استوار، گذراندند. مادر و پدر از ستمی که بر آنان رفته بود گفتند. از خصایص بسیار خوب و پسندیده کرامت، از فداکاریها، از گذشت ها، از آزار و اذیتی که بر او در طی چهارسال گذشته رفته بود، گفتند . در ادامه، زندگینامه ی کرامت الله از زبان پدر و مادر بزرگوار این شهید جنبش سبز را می خوانید:
کرامت الله زارعیان جهرمی فرزند فرج متولد ۱٣۶۴ با رتبه برتر در سال ۱٣٨۲ در رشته طراحی صنعتی دوره روزانه وارد دانشگاه هنرهای زیبای تهران شد. فعالیت سیاسی وی از همان بدو ورود به دانشگاه آغاز شد. سال ۱٣٨۵ به دلیل فعالیت سیاسی از دانشگاه تهران اخراج شد. مهر ۱٣٨۵ در رشته کارگردانی و تصویربرداری دانشگاه علمی کاربردی صدا وسیما مشغول تحصیل شد.
در سال ۱٣٨٨ پس از حوادث انتخابات دستگیر و به زندان اوین بند ۵۹ منتقل شد. بعد از مدتی به دلیل نداشتن مستندات و مدارک معتبر، تبرئه و آزاد شد ولی متاسفانه به قدری شکنجه شده بود که حتی قادر به فعالیتهای معمولی زندگی نبود. بعد از آزادی تحت فشار و تعقیب بود و حتی این فشارها به دانشگاه صدا وسیما نیز انتقال یافت و ایشان را از دانشگاه برای بار دوم اخراج کردند و این در حالی بود که ایشان به طور تجربی بیش از ۵ فیلم کوتاه تهیه کرده و ده ها فیلم نامه به رشته تحریر در آورد و در فیلم های بسیاری تدوین گر، دستیار کارگردان، یا عکاس بود. بهمن ماه ۱٣٨۹ دوباره دستگیر شد و در حالی که شکنجه می شد، در مقابل دیدگانش اوراق هویتی او را دستگاه خورد کن انداخته و به او اعلام می کنند که دیگر هیچ هویتی در ایران ندارید. بعد از گذشت چند روز در ۱۰۰۰ کیلومتری تهران(محل دستگیری) با لباس آستین کوتاه در حالیکه وسایل شخصی ایشان را هم ضبط کرده بودند، در یک شب زمستانی بسیار سرد با مشکلات فراوان جسمی رها می شود و توسط خانواده تحت درمان قرار می گیرد. در این زمان خود ایشان به خانواده می گوید که به دلیل شکنجه های فراوان روحی، جسمی و روانی در سلول خود، گذشت شبانه روز را احساس نمی نموده و بنابراین نمی داند که دقیقا چند روز در بازداشت بوده است. از این زمان به بعد از دوستان، آشنایان و حتی اعضای درجه یک خانواده (به استثنای پدر و مادر و خواهر کوچکش) دوری می کند و با انتخاب یک زندگی پنهانی، تمامی تلاش خود را برای آسایش خانواده و دوستان خود می کند.
در اثنای سال ۱٣٨۹ تا سال ۱٣۹۱ مرتبا تحت تعقیب، بازجویی و شکنجه به قصد اعتراف اجباری به جرم های نکرده قرار می گرفته است و حتی چندین بار به ایشان اخطار می دهند که باید سریعا تهران را ترک کند. در روز پنجشنبه مورخه ۱٣۹۱/۹/۹ از طرف فردی ناشناس به خانواده اطلاع می دهند که سانحه ای برای کرامت الله پیش آمده و با شنیدن این خبر سریعا برادر و تعدادی از اقوام در محل خانه ایشان حضور می یابند که متاسفانه با صحنه جنایتی بسیار هولناک مواجه می شوند. جنازه ایشان با لباس بیرونی و جوراب در کف حمام افتاده بود و به دلیل باز بودن آب جوش و بخار آب به مدت ۹۶ ساعت، جنازه کاملا فاسد شده بود و بخاطر بوی تعفن شدید و متلاشی شدن جسد، به سختی قابل شناسایی و جابجایی بود و با بریدن مچ دست چپ ایشان به طول ۶ سانتیمتر، اقدام به صحنه سازی خودکشی کرده بودند که به گفته پزشکی قانونی این زخم کاملا سطحی بوده و آسیبی به رگ و حتی تاندون وارد نشده بود. تیم تشخیص هویت هیچگونه اثر انگشتی از محل کشف جسد انجام نداد و قاضی کشیک در محل جنایت حضور نیافت. از تاریخ ۱٣۹۱/۹/۹ که جسد تحویل گرفته شد تا تاریخ ۱٣۹۱/۱۰/۲۴ هنوز درب خانه ایشان پلمپ می باشد و متاسفانه با حضور خانواده در درب منزل ایشان مشاهده می کنند که پلمپ تعویض شده است. تلفن همراه ایشان نیز مفقود گردیده است.
مادران پارک لاله پس از لحظاتی که در کنار این خانواده داغدار و مقاوم گذراندند، با دلی پر خون ولی امیدوار آنجا را ترک گفتند.
مادران ضمن ابراز همدردی با ایشان، خواهان محاکمه هر چه سریعتر آمران و عاملان جنایات سالهای گذشته می باشند.


* دیدار مادران پارک لاله با خانواده ی مجید توکلی

این بار مادران پارک لاله به دیدار خانواده ی مجید توکلی یکی از زندانیان جنبش سبز که به جرم سخنرانی در روز ۱۶ آذر سال ٨٨ در دانشگاه دستگیر و به ٨ سال و نیم زندان محکوم شده است، رفتند. خانواده ی مجید به گرمی پذیرای مادران بودند و از اینکه به یاد آنان هستند بسیار ممنون شدند.
مادر مجید با درد عمیقی که در دل داشت برایمان از اینکه در این چهار سال به او چه گذشته می گوید، این مادر داغدیده اینچنین درد دل کرد:
در این چهارسال از منزل پا بیرون نگذاشته و وقتی می بینم که مجیدم زندانیست و نمی تواند از هوای بیرون استفاده کند من هم حتی نمی توانم پنجره را باز کنم و یا از منزل بیرون بروم. برای شنیدن صدای فرزندم بی تابم. هیچکس حق ندارد تلفن را اشغال کند، تا اگر مجید از زندان تماس گرفت تلفن آزاد باشد. حتی زمانی که نماز می خوانم گوشی را نزدیک خود می گذارم تا شاید مجیدم زنگ بزند و لحظه ای صدای او را بشنوم.
چند عمل جراحی باید انجام دهم ولی تا مجید برنگردد نمی توانم عمل کنم. شب که می خوابم تا صبح بالشتم از اشک خیس می شود. پسرم فقط ۱۶ دقیقه سخنرانی کرد. برای هر دقیقه اش ۶ ماه زندان بریده اند. می گوید: از زمانی که به رجایی شهر رفته دیگر نه ملاقات حضوری و نه تماس تلفنی دارد. تا به حال به او مرخصی نداده اند. فقط برادرش با او ملاقات کابینی دارد. هر چه پیگیری می کنند که به او تماس تلفنی بدهند، مسئولین قبول نمی کنند.
مادر می گوید: چگونه اینان که ادعای مسلمان بودن می کنند یک مادر را برای چهارسال و نیم از دیدن صورت فرزندش محروم می کنند؟ حال که به او مرخصی نمی دهند، حداقل اجازه بدهند که با او تماس تلفنی داشته باشم.
مادر مجید به دلیل بیماری توان اینکه روزهای ملاقات به دیدار مجید برود، ندارد. مسافت طولانی است و او مریض، ولی مسئولین انگار ترجیح می دهند که صدای این مادر رنج کشیده را نشنوند.
پدر مجید هم دیسک کمر دارد و از کمر درد رنج می برد و وقتی که از ملاقات بازمی گردد حالش خیلی بد است و حتی تا چند روز نمی تواند صحبت کند.
مادر از اینکه روز ملاقات به دلیل بیماری نمی تواند فرزندش را ببیند رنج می کشد و آن روز برایش مانند جهنم است.
مادران پارک لاله بعداز ابراز همدردی با خانواده ی مجید و تاکید دوباره بر لزوم آزادی زندانیان سیاسی و دلجویی از خانواده های زندانیان و شهدا، آنان را با امید به تحقق پیوستن خواسته مادران ترک کردند.

منبع: سایت مادران پارک لاله


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست