یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

Too perfect To be true
My name is Feri, H. Feri


ب. بی نیاز (داریوش)


• ما حتا در کشورهایی که دهه‌ها از دموکراسی متعارف برخوردارند، با چنین پیامد‌‌ِ انتخاباتی‌ِ مطلقاً خشنودکننده روبرو نشده‌ایم و نخواهیم شد. و به همین دلیل، هنگامی که یک پدیده این چنین کامل، بی‌نقص و مطلقاً فراگیر می‌شود، آن گاه باید سدها بار بیشتر هشیار بود: Too perfect, to be true ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱ تير ۱٣۹۲ -  ۲۲ ژوئن ۲۰۱٣


انتخاب آقای حسن روحانی - با نام شهروندی حسن فرویدن- یک اوج است. اوجی خوشبینانه که همه و همه به گونه‌ای در آن سهیم‌اند. از رهبر فقیه مطلق، خامنه‌ای، تا ششلول‌بندهای دور و برش، از رهبر خوش‌لبخند اصلاحات، خاتمی، تا اصلاح‌طلبان اخمو‌ِ خارجه‌نشین، از رهبران اپوزیسیون‌ِ نیم‌بند‌ِ مسالحه‌کار تا اپوزیسیون رادیکال‌ِ خشم‌آلود، و سرانجام از رهبر آمریکا تا رهبر چین، و جهان غرب تا جهان شرق. حتا آن کسان‌ِ کور مانند وزیر امور خارجه کانادا و رهبران جنگ‌طلب اسرائیل، دندان بدبینی خود را کَنده و دندان خوشبینی‌ِ انتقاد بر جگر می‌گذارند.
به راستی چه شده که گویی در خون‌ِ همه - همه با هم - ناگهان آب‌ِ زندگی‌ تزریق شده؟ آیا این فقط یک احساس است یا در پس این شور‌ِ همگانی یک منطق هم نهفته است؟ یا آمیخته‌ای‌ست از احساس و منطق، بدون آن که بدانیم کدام بخش آن احساس است و کدامین آن منطق؟
آیا اگر تاریخ را اندکی به عقب بکشانیم و تصور کنیم که آقای روحانی در دور پیش به ریاست‌ِ جمهوری ایران انتخاب می‌شد، همین احساس و منطق را داشتیم یا خیر؟ یا او را زیر ذره‌بین‌های کوچک و بزرگ خود می‌بردیم و در میان‌ِ زیبایی‌های بی‌کرانش، نازیبایی‌هایش را هم می‌یافتیم؟
چرا روحانی امروز به نماد‌ِ «اجماع» ملی و بین‌المللی تبدیل شده است؟
هیچ کس در این جهان‌ِ به ظاهر پایدار که بر محور ناپایداری می‌چرخد، بیش از ما ایرانیان‌ِ به ستوه آمده، نگرانی و دغدغه‌ی یک ایران‌ِ آرام‌ و بی‌تنش، یک ایران‌ِ آشتی‌جو در عرصه‌ی ملی و جهانی، یک ایران‌ که شهروندان آن، از هر طبقه و قشری، از حقوق انسانی خود برخوردار باشند، یک ایران که در آن زن تحقیر نشود، و یک ایران ... را ندارد. شاید بخشی از این احساس‌ِ خوشبینی ما ریشه در این آرزوهای راستین داشته باشد. این ساز‌ِ راستین و دلارامی است که موسیقی درونی و احساسی ما در خلوت‌ِ خموده و غم‌آلود خود می‌نوازد.
ولی جهان ما، یک جهان‌ِ آشوبمند است که در آن هر نظمی در حکم یک پارامتر آشوب برای نظم‌ِ دیگر است. و چنین می‌شود که علی‌رغم سناریوهای ظاهراً بی‌عیب و نقص، ما همواره با پیامد‌های پیش‌بینی‌ناپذیر روبرو می‌شویم. این اصل را باید به عنوان هشداری آویزه‌ی گوش کرد، تا خوشبینی بزرگ به یأس بزرگ و انتحاری تبدیل نشود. حتی مأموریت‌های ناممکنی که جمیز باند برای به فرجام رساندن آنها اقدام می‌کند حتماً از این پارامترهای پیش‌بینی‌ناپذیر برخوردار می‌شوند وگرنه سناریو خیلی بی‌مزه و خنده‌دار می‌شود!

حسن روحانی [1]
رئیس جمهور کنونی ایرانی که نام شهروندی او حسن فرویدن است در دروه‌ی اول انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده انتخاب شده بود و همان زمان به عنوان حسن روحانی کار خود را آغاز کرد. طبق اسناد‌ِ مجلس [2] تحصیلات آقای روحانی در دور اول در سال 1358 خورشیدی، «دکترای حقوق» است. البته طبق‌ِ ویکی‌پدیا و دیگر منابع، او بین سال‌های 1995 تا 1999 میلادی برابر با 1374 تا 1377 خورشیدی، مدرک دکترای خود را از دانشگاه کلدونیان گلاسکو [Glasgow Caledonian University] گرفته است [3]. البته گزارش‌ها نگفته‌اند که آیا آقای روحانی در این مدت در انگلستان به سر برده [4] و مانند یک «دانشجوی معمولی» درس خوانده یا مکاتبه‌ای دکترای خود را گرفته است. در حقیقت، در این جا دو نکته‌ی ناروشن در زندگینامه‌ی او به چشم می‌خورد: یکی این که چرا آقای روحانی در سال 1358 که نماینده‌ی مجلس بود، تحصیلات خود را «دکترای حقوق» اعلام کرده بود، در صورتی که او در آن زمان از چنین مدرکی برخوردار نبوده است. دوم این که آیا او بین سال‌های 1374 تا 1377 خورشیدی در انگلستان به عنوان یک «دانشجو» مشغول تحصیل بود یا خیر. به هر رو، این حق مردم ایران است که بدانند زندگینامه‌ی «رئیس جمهوری انتخابی‌شان» تا چه اندازه با واقعیت هماهنگ و سازگار است.

نتیجه:
از این رو، طبق شعار‌ِ هشداردهنده‌ی «آدم را سگ بگیره، ولی جوّ نگیره» باید دندان صبر بر جگر سوخته نهاد و پیش از شروع کنسرت، رهبر ارکستر و نوازندگان را تشویق نکنیم. به جای آن که بر گلیم ذهن‌بافت خود بنشینیم، بهتر است بر گلیم واقعی دست بافت «لم» بدهیم تا کمتر رطوبت نامطبوع زمین را حس کنیم. از خود بپرسیم - خود‌ِ من هم از دیگران مستثنی نیستم- که این «اجماع» ملی و بین‌المللی و خوشبینی‌ِ ملی - جهانی‌ای که به ما ارزانی شده در چه ریشه دارد و آرزوهای خود را به در قالب‌ِ «تحلیل»‌های به اصطلاح علمی عرضه نکنیم. ما حتا در کشورهایی که دهه‌ها از دموکراسی متعارف برخوردارند، با چنین پیامد‌‌ِ انتخاباتی‌ِ مطلقاً خشنودکننده روبرو نشده‌ایم و نخواهیم شد. و به همین دلیل، هنگامی که یک پدیده این چنین کامل، بی‌نقص و مطلقاً فراگیر می‌شود، آن گاه باید سدها بار بیشتر هشیار بود:
Too perfect, to be true


1- fa.wikipedia.org
2- www.parliran.ir
3- fa.wikipedia.org
4- دانشگاه کلدونیان گلاسکو جزو دانشگاه‌های رده ی 60 تا 70 دانشگاه‌های انگلستان است و رتبه 400 در عرصه جهانی. در ضمن دو شعبه دارد یکی در لندن و دیگر در مسقط است. حال این پرسش پیش می‌آید که آیا آقای روحانی در مسقط تحصیل کرده یا در لندن؟ یا مکاتبه‌ای؟ پاسخ به این پرسش‌های ریز و ناقابل شاید بتواند اندکی بر زندگینامه‌ی رئیس جمهور پرتوافکنی کند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست