یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

برزیل: "در تاییدِ قهرِ انقلابی"
مصاحبه با یک انقلابی در برزیل (سازمان ستاره سرخ)


• قدرت و رسانه های انحصاری، میلیونرها، مات و مبهوت شدگان، آن ها می گویند که چنین مبارزه و شورشی را نمی توانند بفهمند. آن ها محبوس در بهشت های مصنوعی شان، از روبه رو شدن با چهره ی واقعی کشور می ترسند. بعد از ده سال، امید بازگشته است، و مواردی مثل این روزها در حال رُخ دادن است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲ تير ۱٣۹۲ -  ۲٣ ژوئن ۲۰۱٣



برزیل: "در تاییدِ قهرِ انقلابی"
مصاحبه با یک انقلابی در برزیل (سازمان ستاره سرخ . ریودوژانیرو)، منتشر شده در A Nova Democracia

در خیابان ها، می توانیم تاثیراتِ داغِ جام کنفدراسیون ها را ببینیم.
قدرت و رسانه های انحصاری، میلیونرها، مات و مبهوت شدگان، آن ها می گویند که چنین مبارزه و شورشی را نمی توانند بفهمند. آن ها محبوس در بهشت های مصنوعی شان، از روبه رو شدن با چهره ی واقعی کشور می ترسند. بعد از ده سال، امید بازگشته است، و مواردی مثل این روزها در حال رُخ دادن است. روز آغاز شده، "هر شب تا سپیده دم، بارقه های نور، سرتاسرِ تاریکی را می شکافند". "برزیل بیدار شده"، این جمله بر بسیاری از دیوارها و پوسترها خوانده می شود. راه رفتن در رویا. در یک شب تاریخی، چه خوشبختند آن هایی که نمی توانند بخوابند.
فوران بی قرارِ خشم توده ها بسیار دلگرم کننده تر از هر کاری است که مدافعانِ قلعه های کهن تاکنون انجام داده اند. طبقات ارتجاعی حاکم، در میان کابوس خیابان ها، برای تهی کردن تظاهرات برنامه ریزی می کنند. تا هفته ی گذشته ما شاهد حملات زهرآگینِ سخنگویان این طبقات بودیم. Arnaldo Jabor (فیلمساز و ژورنالیست) می گفت که این جوانانِ ولگرد یک پنی هم ارزش ندارند! و طبقه ی متوسط در خیابان است! Luiz Datena )ژورنالیست) ما را خرابکاران و دردسرسازان نامید. پس از اینکه برای شان روشن شد که سرکوب کردن، افزایش شورش ها و تظاهرات را به دنبال داشته، گفتمان تغییر کرد. دیروز (19 ژوئن)، Arnaldo Jabor در مورد ما به رادیو و تلویزیون می گفت که این ها نسلی هستند که ایده هایشان را می جویند؛ Datena هم به CQC (Custe o Que Custar) می گفت: با وجودی که در رسانه ی پلیس مشغول به کار است اما تخصص اش حقوق بشر است!
چه تغییری! آن هم فقط در طول یک هفته!
اکنون ببینید "کارشناسان امنیتی" شان چگونه اوضاع و تظاهرات را توضیح می دهند. رسانه هایی که اغلب به ما خط می دادند و می دیدیم و می شنیدیم که در مصاحبه های شغلی چگونه باید رفتار کنیم، حالا می بینیم و می شنویم که به ما در مورد آنچه که باید یا نباید در تظاهرات انجام دهیم درس می دهند! و چه درس های خسته کننده و کسالت آوری! و تمام رسانه های انحصاری نیز آن دروس را تکرار می کنند: "تظاهرات باید صلح آمیز باشد"، "چه زیباست که مردم را در تظاهرات با لباس سفید ببینیم"، "بسیاری از جوانان خواهان صلح هستند، تنها گروه کوچکی از معترضانِ رادیکال به سوی پلیس سنگ پرتاب می-کنند" و ... بحثِ صلح و جِنتِلمَن بودن در تظاهرات، در همین هفته ی اخیر وارد گفتمان رسانه ها شده است.

اما حالا من می خواهم به شما چیزی بگویم، شمایی که صدای واقعی و کُنشگر هستید. آیا شما تا به حال پلیس ضدشورش را به پوشیدن لباس سفید تشویق کرده اید وقتی که محله های فقیرنشینِ ریودوژانیرو را برای کارهای ساختمانیِ جام جهانی فوتبال ویران می کنند؟ چرا شما این بحث را پیش نمی گذارید که گارد امنیت ملی دولت روسف Rousseff به کارگران سرکشِ Jirau به جای باتوم و گلوله، شاخه ی گل بدهد؟ این روزها در رسانه ها تبلیغ می کنند که پلیس فدرال در حالِ انجام وظیفه ی حرفه ای و توام با احترام به حقوق شهروندان است. آیا واقعاً دارند این کار را می کنند یا قتل بومیانِ Terena درMato Grosso do Sul را در همین چند روز اخیر در دستور کار قرار داده اند؟

"رودخانه به مردمی اطلاق می شود که این روزها به طرزِ خشونت باری همه چیز را درهم و برهم کرده اند، اما هیچ کس در مورد نیروی خشونتی که در جریانِ سیل آسای بانک ها و موسسات مالی فشرده شده چیزی نمی گوید".
به صحبت از صلحِ امثال Datena نباید هیچ توهمی داشت: آقایان و خانم هایی که می خواهید بسیار مودب و تر و تمیز تظاهرات کنید، در حالت کلی شما نیز با همان مجازاتِ تظاهرکنندگان رادیکال روبه رو خواهید شد. توهم نداشته باشید. طبقه کارگر واکنش بورژوازی را خوب می شناسد، بورژوازیِ خشمگین و تشنه به خون معترضین را می شناسد. در کمون پاریس، انقلابیون بهای سنگینی برای شکست طبقه ی حاکم و بورژوازی پرداختند. بورژوازی برای تصرف پایتخت فرانسه بیش از بیست هزار پرولتر را کشت. ضد تبلیغاتی که این روزها درمورد تظاهرات مسالمت آمیز می شود فقط با هدف بی اثر کردنِ شورش رو به گسترشِ ما انجام می گیرد. کنترل شهرهای برزیل نباید از دست شان خارج شود و آن ها برای برقراری کنترل هرکاری می کنند. همان طور که قبلاً هم گفته شده و باید بازهم گفت؛ اگر ما شورش نکنیم و قهر را بکار نبندیم، با دستِ خود سرکوب را بر خودمان تحمیل کرده ایم. برخی از این آقا و خانم های مودب می گویند: "تظاهراتِ منظم موثرتر است، با کف زدن روبه روی چهره ی سیاست مداران، آن ها بهانه ای برای سرکوب نخواهند داشت". اما من به ایشان می گویم که برای سرکوب کردنِ مردم اصلاً نیازی نیست که آن ها راهپیمایی کنند، برای سرکوب شدن؛ تنها فقیر بودن، تنها سیاه بودن و تنها favelado (زاغه نشین) بودن کافی است. این ها برای این که هر روز تهدید شوید، مورد حمله قرار گیرید و هر روز با خشونت پلیسِ سیستم کهنه روبه رو شوید کافی هستند.
می گویند که تظاهرات مسالمت آمیز "موثرتر" است. این حرف واقعاً مزخرف است. همین طوری رفتن به خیابان ها اصلاً کافی و موثر نیست. مثال گویا در این مورد خواست های خیابانی برای "انتخابات مستقیم همین حالا" در سال 1984 است. میلیون ها تن از مردم، بعد از پایان رژیم نظامی، به خیابان ها ریختند و خواستار انتخابات مستقیم برای ریاست جمهوری شدند. بسیج مردمیِ گسترده ای برای Diretas Já movement شده بود و بسیار هم منظم و صلح آمیز بود. خُب، نتیجه چه شد؟ شکست برای مردم. با وجود خیابان های اشغال شده توسط مردم، لایحه ی اصلاحی توسط کنگره مستقیماً بیرون داده شد و Tancredo Neves با رای غیرمستقیم و توسط کالج انتخاباتی به عنوانِ رئیس جمهور برگزیده شد.


"قهر مامای تاریخ است".
خشونت و قهر مردم، مقاومت است. "شورش، موجه و مشروع است". چیزی که اعتراضات را در سرتاسر کشور گسترش داد، حملات و سرکوبِ Alckmin فاشیست (رئیس دولت سائوپولو) و پلیسِ ارتشی برزیل (PM) نبود، دلیلش پاسخِ قهرآمیز جوانان بود، شیشه های شکسته، بانک های خالی شده و اتوبوس های آتش گرفته. در 1984 ما صورت هایمان را به نشانه ی اتهام به دولت رنگی و آن ها را مجبور به استعفا کردیم، جانشینِ آن ها روی کار آمد ولی چیزی تغییر نکرد! تین ایجرهای (جوانانِ) امروزِ برزیل، چهره هایشان را می پوشانند، به مجلسِ قانون گذاری حمله می کنند و سالن های کنگره را اشغال می-کنند.
تاریخ در برزیل در خطوطِ نامنظمِ گرافیتی دوباره نوشته می شود. گرافیتی هایی که بر روی مجسمه ها و بناهای قدیمی نوشته و ترسیم می گردند. این خروش جوانانِ قبیله ای است که در اطراف ماشین های آتش گرفته می رقصند و می خوانند. ما Guaraní-Kaiowás, Terenas, tapebas, Mundurukus (قبایل معروف اولیه ی برزیل) هستیم. ما مردم برزیل هستیم، "جام جهانی برای ما خروس جنگی (caralho) است". این فقط آغاز کار است، شروع دوباره ی حماسه ی طولانی برای آزادی ما. چه خوشبختی بزرگی است که در این زمان زندگی می کنیم. اکنون زمان پایانِ مصاحبه است زیرا کلمات در خیابان ها هستند و نیاز به حضور من است. "اسم من شورش است، و بر سنگ خیابان نقش بسته است."

توضیح
رفیق مصاحبه شونده از انقلابیون نسلِ گذشته ی برزیل است.
این مصاحبه جمعه 20 ژوئن انجام شد و عصر روز 21 در (A Nova Democracia=> www.anovademocracia.com.br ) در برزیل و ... منتشر شد.
برخی اسامیِ برزیلی که توضیح داده نشده اند، دارای پیوند هستند.

شهاب سیروان – کمیته ی جوانان بلژیک
committeebe.blogspot.be


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست