ضرورت تغییر درآخرین فرصت - گفتگوی نشریه آلترناتیو با ریزان جاوید از پژاک
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۷ تير ۱٣۹۲ -
٨ ژوئيه ۲۰۱٣
نشریه آلترناتیو: با به پایان رسیدن انتخابات دورهی یازدهم ریاستجمهوری در ایران و سیر فراز و نشیبهای آن، ارزیابیهای مختلفی در خصوص این انتخابات از سوی جریانها و جناحهای سیاسی صورت گرفت. در واقع میتوان گفت که بیشتر از تحلیلات سیاسی و واکاوی ابعاد انتخابات، برای بعضی از احزاب و جریانها نتایج آن مهمتر از هر موضوعی مورد بحث قرار میگرفت اما در این میان حزب حیات آزاد کوردستان دارای موضع و حتی سیاستی متفاوت از تمامی جریانها و احزاب بود. به ویژه نامهی سرگشاده به خامنهای و نیز بایکوت نمودن این انتخابات از سوی پژاک، واکنشهای مختلفی را در پی داشت. جهت روشنتر نمودن ابعاد این موضعگیری و نیز ارزیابی در خصوص مسائل اخیر گفتگویی را با رفیق «ریزان جاوید» از اعضای کوردیناسیون پژاک انجام دادهایم که در زیر میخوانید.
با به پایان رسیدن انتخابات در ایران و مشخص شدن نتیجهی آن به طور کلی ارزیابی شما از روند این انتخابات و ابعاد سیاسی اجتماعی آن چیست؟ با توجه به وضعیت سیاسی ایران تا پیش از انتخابات، مشارکت مردم در انتخابات را چگونه ارزیابی میکنید؟
بخش عمده و اکثریت جامعه چه کسانی که در انتخابات دورهی یازدهم مشارکت داشتند و حتی آن بخش از جامعه هم که در این انتخابات شرکت نکردند، خواستار تغییر بوده و مطالباتشان را هم براین اساس ارائه دادند. طبعا در پروسهی انتخابات، رفرمخواهان و آن کسانی که خواستار تغییرات سیاسی در سیستم ایران بوده و به دنبال انعطاف سیاسی در ساختار سیاست هستند، به طور کامل حمایت خود از حسن روحانی را اعلام نمودند که در نتیجهی انتخابات نیز تأثیرگذار بود. از این رو نظام جمهوری اسلامی ایران میبایست این پیام مردم ایران را به خوبی درک نموده و بداند که این انتخابات و نتیجهی آن حاوی یک پیام مهم سیاسی اجتماعی است که ضروری مینمایاند سیاستمداران نظام جمهوری اسلامی به محافظهکاری پایان دهند. خلقهای ایران خواستار تغییر هستند و باید تغییراتی را که جامعه خواستار پدیدآمدن آن هستند به وجود آورد. این انتخابات و رای دادن مردم به عنوان یک فرصت طلایی برای جمهوری اسلامیست. اگر دقت کنیم سیستم در این دوره از انتخابات از مدتها پیش تمامی توان تبلیغی خود را جهت مشارکت فراگیر مردم به کار گرفت. آن را یک حماسهی سیاسی عنوان نمود و به طور بسیار صریح و آشکاری نیاز مبرم خود به مشارکت مردم در این انتخابات را اعلام نمود. پاسخ جامعه به حکومت نیز به این گونه بود که ما در انتخابات شرکت مینمائیم و از نظام نیز خواستار تغییر و تحولات هستیم. این به معنای دادن فرصتی نهایی برای جمهوری اسلامی است که برای ایجاد تغییر و به جایآوری مطالبات مردم وظایف خود را انجام دهد. در صورت عدم درک از مطالبات خلقها و تداوم نادیده انگاشتن این مطالبات، این فرصت از دست رفته و بدون شک موضع خلقهای ایران در قبال سیاستهای نظام جمهوری اسلامی، بسیار متفاوتتر بوده و به طور کامل وضعیت سیاسی در ایران دچار تحول شده و دستخوش بحرانی شدیدتر خواهد گردید.
همانگونه که شما هم اشاره نمودید تغییر و تحولخواهی همچون پیامی از سوی خلقهای ایران مشخص گردید. شما هم که به عنوان حزب حیات آزاد کوردستان این انتخابات را تحریم نمودید. موضع شما و موضع خلقهای ایران در این انتخابات تا چه اندازه به هم نزدیک بوده و آیا میتوان به همگرایی در اتخاذ مواضع شما و خلقهای ایران در این زمینه اشاره نمود؟
همانگونه که بحث نمودیم جامعه خواستار تغییر و تحول است. ما نیز به عنوان پژاک در پروسهای از ابتدای سال ۱٣۹۲ تاکنون، انتخابات در ایران را تحلیل و ارزیابی نمودیم. از سالروز تأسیس حزبمان پژاک تا آستانهی انتخابات در بیانیههای مختلف موضع خود را مشخص نمودیم و هم از جمهوری اسلامی و نیز از کاندیداهای ریاست جمهوری خواستیم که موضع خود در قبال چارهیابی و حل مسئلهی دموکراسی، مسئلهی خلقهای ایران، آئینها و حتی اقلیتهای دینی و اجتماعی در ایران را به صورت شفاف مشخص نمایند. این امر در واقع پیام تغییرخواهی و تحول در ساختار نظام بود. بالطبع با توجه به پیگیریهایی که ما در پروسهی انتخابات انجام دادیم و با توجه به برنامهها و شعارهای کاندیداهای انتخاباتی و مواضع تک تک کاندیداها در مسئلهی چارهیابی دموکراتیک و نیز توجه به مطالبات خلقهای ایران، که به صورت بسیار دقیقی مورد ارزیابی وبررسی قرار گرفت. به صورت بسیار روشنی اعلام نمودیم که حمایت خود را از کسانی که دارای پروژهای در این زمینه هستند، انجام خواهیم داد. به ویژه در مسئلهی دموکراسی و مسئلهی کورد در ایران حتی راهکارهایی را نیز ارائه دادیم و تلاش نمودیم که اگر موضعی مثبت و برنامه و پروژهای مشخص را در این کاندیداها دیدیم و اگر برنامهها و پروژهایی در زمینهی دموکراسی و چارهیابی مسئلهی کورد را دارا باشند حتی حمایت خود را از وی اعلام میداریم. اما دیدیم نه اینکه هیچ موضع مشخصی اتخاذ نگردید بلکه مواضعی هم که از سوی کاندیداهای ریاست جمهوری نسبت به این مسئله اعلام شد در جهت مطالبات و خواستههای خلق کورد و دیگر خلقهای ایران و پروسهی دموکراسیخواهی در ایران نبود. بنابراین ما از خلق کورد خواستیم که در این انتخابات رای خود را به هیچ یک از کاندیداهای ریاست جمهوری ندهند. چرا که کاندیداهای ریاست جمهوری در این دوره نه با مواضعشان و نه با پروژههایی که ارائه میدادند، فاقد برنامهای بودند که بتواند در راه چارهیابی مسئلهی کورد موثر واقع گردد. به همین دلیل ما خواستار رای ندادن خلق کورد در انتخابات ریاست جمهوری شدیم. البته باید این نکته را نیز خاطر نشان کرد که ما انتخابات ریاست جمهوری را تحریم نمودیم ولی با توجه به همزمانی انتخابات شورای شهر و روستا و نیز مطالبات و خواستههای خلق و نیز پیگیریهای ما در این خصوص، مناسب ندیدیم که مردم در انتخابات شورای شهر شرکت نکنند و یا در این خصوص رای ندهند.
اما نکتهی مهم در این مورد این است که ما در پروسهای که انتخابات ریاست جمهوری، و وضعیت سیاسی ایران را تحلیل و ارزیابی نمودیم، مطالبات، خواستهها و مواضع خود در خصوص تغییر رویه و برخورد جمهوری اسلامی در چارهیابی مسئلهی کورد و دموکراسی در ایران را به طوربسیار مشخص و شفاف اعلان نمودیم و خواستار تغییر شدیم. با مشخص شدن انتخابات، برحق بودن موضع ما و مطالبات و خواستههای ما را بیش از پیش معلوم گردانید. در خصوص بایکوت نمودن انتخابات از سوی ما، تعابیر و برداشتهای مختلفی صورت گرفت. اما باید به این نکته اشاره نمود که تحریم انتخابات ریاست جمهوری و بایکوت نمودن آن از سوی پژاک، با تمامی تحریمهای صورت گرفته از سوی دیگر احزاب، جناحها و حتی دولتهایی که انتخابات را در ایران تحریم نمودند، تفاوت داشته، دارای ویژگیها و تفاوتمندیهای سیاسی فاحشی است. ما در طی پروسهای که آغاز نمودیم، فراخوانی را جهت تغییر و تحول سیاسی در ایران و به ویژه چارهیابی مسئلهی کورد به میان آوردیم و با توجه به اینکه سطح برنامههای کاندیداها و پروژههای آنها فاقد معیارهای تغییر،آنگونه که مدنظر و خواست خلق ما بوده و یا انتظار میرفت، نبود، ما نیز نسبت به تحریم منطقی و به دور از کلیگراییهایی سیاسی مرسوم، آن را تحریم نمودیم. مواضع و وعدههای انتخاباتی کاندیداها به صورت شعارواری و غیرشفاف بوده و به صورت کلیگویی و غیر مشخص از مشکلات و معضلات بحث به میان آمد و نیز فاقد توان چارهیابی بنیادینی بود. بنابراین مبنا و معیار ما در تحریم انتخابات و بایکوت نمودن بر پایهی این موارد بوده و بر این اساس صورت پذیرفت. همانطور که در پاسخ سوال قبلی هم اشاره نمودم، هم بایکوت نمودن ما و هم مشخص شدن روند انتخابات این واقعیت را به اثبات رسانید که در ایران تغییر و تحولی بنیادین لازم است. خلقهای ایران نیز در ایران، همان پیام را به دولت و نظام ایران دادند که دیگر با محافظهکاری، تندروی و با میلیتاریسم و اتخاذ مواضع خصمانه با خلقهای ایران نمیتوان سیاست نمود و به سرکوبگری و انکار خلقها اصرار نمود. تداوم این شیوه و اصرار بر این رویه، شانسی دیگر به نظام جهت تداوم حاکمیت بر خلقهای ایران را نخواهد داد. بنابراین موضع ما و موضع خلقهای ایران در موضوع انتخابات به طور کامل هماهنگ بوده و یکی گشت. بنابراین موضع بایکوت و تحریم ما هیچگونه مغایرتی با مواضع خلقهای ایران بر مبنای مطالبات و خواستههای دموکراسیخواهی نداشت.
شما به بیانیههای پژاک پیش از انتخابات اشاره داشتید، این بیانیهها تا چه اندازه توانسته که بر انتخابات و روند آن تأثیرگذار باشد؟
بیانیهها و فراخوانهای مختلفی در پروسهی انتخابات از سوی حزبمان پژاک صادر گردید. نخست در تاریخ ۱۵ فروردین سال جاری و در سالروز تأسیس حزب حیات آزاد کوردستان ما موضع خود را به صورت شفاف اعلان نمودیم. پس از آن درطی فراخوانی از تمامی احزاب و جناحها خواستار گفتگو در خصوص انتخابات دورهی یازدهم ریاست جمهوری ایران شدیم. به ویژه از احزاب و جناحهای کوردی درخواست نمودیم که دراین موضوع و با توجه به اهمیت انتخابات ایران، لازم است که این انتخابات را مورد بررسی و تحلیل قرار داده تا به موضعی مشترک در برابر این مسئله برسیم. این موضوع نیز دارای اهمیت بوده چرا که همبستگی و اتحاد کوردها به ویژه احزاب کوردی در این مرحله از وضعیت سیاسی، دارای اهمیت است. در این مورد هم با توجه به مشخص شدن روند و نیز نتیجهی انتخابات، عملکرد صحیح سیاسی ما در این فراخوانی از احزاب را به درستی به اثبات رسانید. چرا که لازمهی رسیدن به موضعی مشترک میان تمامی احزاب و جناحهای کوردی در خصوص انتخابات ایران، فراخوانی گفتگو و نشست را ضروری مینمایاند. این موضوع میتوانست هم پروسهی انتخابات را به درستی مورد واکاوی قرار دهد تا به اتفاق نظری مناسب و کارآمد رسیده و هم برای فراهم نمودن زمینههای همبستگی و اتحاد میان احزاب و جناحهای کوردی در شرق کوردستان دارای اهمیت فوقالعادهایست. بحثهای مختلفی از ضرورت همبستگی احزاب کوردی در شرق کوردستان میگردد اما تاکنون مکانیزم و گامی عملی نیز در این زمینه مشخص نگردیده است. ما این امر را در پروسهی همبستگی و اتحاد میان احزاب شرق کوردستان مهم دانسته که در اصل، گامی عملی در این زمینه است که میتوانست زمینه وبستری برای گفتگوهای میان احزاب در جهت فهم بیشتر از یکدیگر، اتحاد و همبستگی بیشتر و حتی تبادل اطلاعات و آموزههای سیاسی در راستای آیندهی سیاسی کوردستان نیز باشد. بعضی از احزاب و جناحها پاسخی به این فراخوان نداده و به نظر من اکنون میبایست ضررهای ناشی از این عدم پاسخگویی و بیاهمیت خواندن این پروسه و فراخوان را تاکنون دیده باشند.
بعد از اینکه از طرف جمهوری اسلامی و از سوی شورای نگهبان تعدادی از کاندیداها رد صلاحیت گشتند به نظرمن نشاندهندهی این مسئله است که ولایت فقیه در ایران و با انجام این رد صلاحیتها خود و جناح محافظهکار در ایران رابه طور آشکار مخاطب اصلی تمام مشکلات و مسائل ایران به شمار آورد. حتی در ابتدا هر کس نگرانی خود را نسبت به رد صلاحیتها ابراز داشت. به ویژه این ابراز نگرانی در مورد جناح اصلاحطلب و میانهرو و کاندیداهای این جناح بیشتر صورت گرفت. چرا که بیم آن میرفت که آیا کسی به عنوان کاندیدای این جناحها در پروسهی انتخابات خواهد ماند یا نه؟ به همین دلایل و هم زمان به جهت اینکه ما به طور کلی موضع حکومت در این انتخابات را بیش از پیش فهمیده و به ویژه موضع و برنامههای آن را در خصوص مسئلهی خلق کورد مشخص نماید، اقدام به نوشتن نامهای سرگشاده به شخص ولی فقیه نمودیم و در آن نامه به طور بسیار شفافی خواستار مشخص کردن موضع و برنامههای حکومت نسبت به مسئلهی خلقهای ایران و به ویژه مسئلهی کورد شدیم. چرا که ما به درستی به سقف اختیارات رئیسجمهوری در ایران و دامنهی تواناییهایی او در زمینههای مختلف آگاهی داشته و میدانیم که رئیس جمهور در ایران تا چه اندازه توانایی حل مشکلات در ایران را دارد. بر مبنای قوانین و آزمون در جمهوری اسلامی، این حکومت است که بسیاری از تصمیمات مهم را گرفته و حتی در بسیاری زمینهها رئیسجمهور حالتی فرمالیته و شکلی به خود میگیرد. به همین دلیل وقتی که ولایت فقیه خود را به عنوان مرکز بحرانها و مسائل دانسته و مخاطب اصلی تمامی آنهاست و خود را روبروی این مسائل میداند، لازم دیدیم که ولایت فقیه خود، موضع خویش در چارهیابی مسئلهی کورد را مشخص نماید. طبعا این گامی شجاعانه از سوی پژاک بوده و با وجود تمامی تبلیغات منفی و بیانیههای مختلف که پس از نگارش نامه به میان آمد، ما با قاطعیت بر این موضوع اصرار نمودیم. چرا که این موضع و ایستار ماست و اتخاذ این موضع را برای آیندهی ایران مهم دانسته و حتی دارای پیشبینیهایی در زمینهی انتخابات نیز بودیم و بر اساس آن حرکت نمودیم. گامی که تا آخر نیز آن را مصمم و به درستی برداشتیم. بالطبع نامهای سرگشاده برای ولیفقیه در این زمینه نوشتیم. با توجه به بیانیههای ما و آنچه را که پیگیری نمودیم از سوی تعدادی از کاندیداها و نیز ارگانهایی حکومتی، مواضعی در زمینهی چارهیابی مسائل خلقهای ایران، خلق کورد و دموکراسی اعلام گردید. هم از سوی جناح اصلاحطلب و هم از سوی جناح محافظهکار در زمینهی مسائل و مشکلات خلقها، فرهنگ و دیگر مسائل و مشکلات، بحثها و مواردی مطرح گردید. ما دیدیم که بخش عمدهای از آنان در این خصوص مواردی را بر زبان راندند، که مثلا خلقهای ایران مورد توهین، تبعیض و بیحرمتی قرار میگیرند. اگر چه از خلقهای ایران به طور مستقیم نامی برده نشد و تنها بر اساس ادبیات سیاسی مرسوم در ایران واژهی «قومیت» را عنوان نمودند، اما میتوانم با خوشحالی عنوان نمایم که برای نخستین بار است که کاندیداهای ریاست جمهوری در ایران، از مسائل و مشکلات خلقها، مسئلهی کورد، فرهنگ، آموزش به زبان مادری و موانع و مشکلات پیشروی آن، اینگونه به گفتگو پرداخته و مواضعی هر چند محدود را در این موارد ابراز داشتند. بیگمان ما تمامی جناحهایی که دارای مواضعی نسبت به چارهیابی مسئلهی کورد باشند را به جسارت سیاسی بیشتر و قویتری در این امر فرامیخوانیم. میبایست به صورت بسیار عمیقتر و عملیتر در این زمینه دارای مواضع و برنامههای گسترده بوده چرا که اتخاذ اینگونه مواضع مقطعی و محدود در موضوع چارهیابی خلقهای ایران نمیتواند به تنهایی کافی باشد. یک بار دیگر با خوشحالی عنوان میکنم که فراخوان ما در زمینهی چارهیابی مسئلهی خلق کورد در ایران حتی اگر هم کم باشد، توانست تا حدودی دارای پاسخ باشد. همانگونه که گفتم این پاسخها کافی نیست و بر همین اساس انتخابات را تحریم نمودیم. اما بخشی از کاندیداهای ریاست جمهوری، موضع خود نسبت به مسئلهی کورد را نشان دادند. طبعا مسئله و موضوع کورد در منطقه و با توجه به تغییر و تحولات آن، اینک تنها از سوی ایران انکار میگردد. اعترافاتی که در طی برنامههای تبلیغاتی و در مناظرات انتخاباتی از سوی کاندیداها صورت پذیرفت، به روشنی معلوم میگرداند که در ایران، موضوعی به نام مسئلهی کورد، مسئلهی خلقهای ایران، تبعیض، توهین و بیحرمتی به فرهنگ، هویت و ارزشهای تاریخی ــ اجتماعی به طور بسیار ریشهای وجود دارد. باید به این موارد، مسائل و مشکلات بسیار عمیق اقتصادی، آموزش به زبان مادری، مشارکت یکسان در تمامی عرصههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را هم افزود. تمامی این موارد اعترافهایی بسیار عمیق و جدی هستند که از سوی کاندیداهای ریاست جمهوری مطرح گردیدند. بیگمان فراخوانی ما در زمینهی این مواضع، تأثیرات خود را مستقیما بر کاندیداها گذارد. همانگونه که پیشتر هم گفتم این اعلام مواضع و پروژهها کم و غیرشفاف بودند. چرا که ما خواستار پروژهای عملی و جدی در زمینهی چارهیابی مسئلهی خلقهای ایران و به ویژه خلق کورد هستیم. تنها اکتفا نمودن و یا گفتن اینکه که در ایران حقارت و بیحرمتیهایی نسبت به خلقها صورت میگیرد و یا استناد گفتاری کاندیداها به قانون اساسی و اینکه به صورت شعاری و کلیگویی که باید عملی گردد و یا اینکه اگر من رئیسجمهور شوم آنها راعملی خواهم کرد، نمیتواند به تنهایی برای چارهیابی و راهکار مسئلهی خلقهای ایران و خلق کورد کافی باشد. چرا که ضمانت اجرایی این موارد وجود خارجی ندارد. برای مشارکت سیاسی خلق کورد و دیگر خلقهای ایران تمام ابعاد سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی و تعیین حق سرنوشت بر مبنای همان قانون اساسی با بسیاری قانونهایی دیگر مواجه میگردند که ناقض حقوق آنها در زمینههای مختلف است. نیز یکی از مشکلات بسیار جدی در ایران این است که قانون در ایران، اجرا و عملی نمیگردد. بخشهایی از همین قوانین که دمکراتیک بوده و میتواند نیازها و مطالبات خلقها را جنبهای عملی بپوشاند نیز بر اساس سلایق حکومتی و نظرات شخصی و حتی نیازهای سیاسی روزانهی افراد و مسئولین و دورههای کابینههای دولتی پایمال گردیده و میتوانند به شیوههای متفاوت آنها را به نفع خود به کار بگیرند. لازم بود که مسئولین حکومتی و کاندیداها به روشنی اعلام دارند که برای اجرا، عملی نمودن و ضمانت اجرایی قوانین و پروژهها و نیز راهکار تغییر بسیاری قوانین که عاملی بازدارنده در عمل هستند، دارای چه طرحها و برنامههایی میباشند و در واقع میخواهند چه گامهایی عملی را بردارند. میبایست برنامههای عملی خود و شیوههای گام نهادن به مراحل تغییر و اجرا را مشخص مینمودند. شاید مرحلهی انتخابات نتواند به تمامی در این گام نهادن پاسخگو باشد اما میتوانستند با ارائهی خطوط کلی مراحل چارهیابی مسائل و مشکلات و روند تغییرات سیاسی بحث نمایند. میتوانستند به پایبندی به بسیاری از قوانین و لزوم تغییرات در ماهیت قوانینی که در برابر تغییرات و روند چارهیابیها مانع و مشکل هستند، به صورت بسیار شفاف گفتگو نمایند. اما متاسفانه این مباحث از سوی کاندیداها مطرح نگردید و ما هم بر همین اساس انتخابات را تحریم نمودیم.
بسیاری از جناحها، جریانها و حتی شخصیتهای سیاسی مختلف در صدد بودند تا نامهی سرگشادهی شما به خامنهای را به گونهای دیگر تحلیل نمایند. به طور کلی هدف شما از نوشتن این نامه چه بود؟
همانگونه که پیشتر هم گفتم ما نامهای سرگشاده را برای خامنهای نوشتیم. بدون شک وقتی که بحث از مشکل و مسئلهای میشود و راهکار چارهیابی و حل برای آْن مطرح میگردد، مخاطبان مسئله و مشکل هم میبایست مشخص و معلوم گردند. جمهوری اسلامی ایران بر اساس ساختار سیاسیاش و نیز آزمون ما از همین ساختار سیاسی، به شدت مرکزگرا بوده و ما به خوبی میدانیم حکومت و ولایت فقیه در ایران دارای قدرت نامحدود بوده که در واقع مخاطب بسیاری مسائل و مشکلات موجود در ایران شخص ولایت فقیه است. بسیاری از جناحها، احزاب و یا شخصیتهای سیاسی این پرسش را مطرح مینمایند که چرا ما ولایت فقیه را مخاطب قرار داده و این نامه را نوشتهایم؟ خوب ولایت فقیه مخاطب این مسئله و مشکل است. عامل و بوجودآورندهی اصلی این مشکل و مسئله، ولایت فقیه، حکومت و سران حکومتاند و در رأس تمامی ساختار این حکومت، شخص ولی فقیه قرار دارد. ما حزب حیات آزاد کوردستان با هدف چارهیابی مسائل در داخل مرزهای ایران گامهایی در خصوص مطالبات خلقها و خلق کورد برمیداریم. مخاطب این مسئله هم شخص خامنهای و تمامی نهادهای معطوف به حکومت خامنهای هستند. خوب بالطبع مخاطب این نامه هم شخص ولی فقیه خواهد بود. بدیهیست که این نامه برای اوباما یا برای اردوغان یا حکومتی دیگر نوشته نمیشود. اگر چه مخاطب این نامه شخص خامنهایست اما در واقع این نامه حاوی پیامی برای تمامی سران حکومتی ایران و تمامی آن کسانی است که در مسئلهی کورد و مسئلهی خلقهای ایران دست داشته و ضمانت اجرایی چارهیابی را از بین برده و نیز تمامی آن کسانی که حاضر به پذیرش و قبول مسئلهی خلقهای ایران و به ویژه خلق کورد نبوده و یا کسانی که حاضر به اقدامی عملی و گام نهادن در راه حل مسائل نیستند. ما به روشنی و شفافیت، تمامی ابعاد و عواقب این مسئله را مشخص نموده و ابراز داشتیم که چارهیابی این مسئله با دیالوگ و گفتگو امکانپذیر است. با نگاهی واقعبینانه میتوان گفت که روند حل این مسئله نیازی به خونریزی، جنگ و درگیری ندارد. در صورتی که سران حکومتی قادر به اتخاذ موضع خود در راه حل و چارهیابی مسئلهی کورد باشند، ما هم حاضر به گفتگو و انجام مسئولیت خود در قبال این موضوع هستیم. اما متاسفانه برخی تفاسیر و سوء برداشتهای مختلفی از این نامه صورت گرفت. حتی برخی واژهها را برجسته نموده و عنوان داشتند که اینها واژههای ادبیات سیاسی پژاک نیستند. اما باید خاطرنشان دارم که این واژهها در خط مشی ایدئولوژیکی پژاک وجود داشته و نیز دارای نگرشی ابتدایی و کلاسیک در خصوص ناسیونالیسم کورد نیستیم. پروژهی ما برای چارهیابی مسئلهی کورد به مانند دیگر پروژهها هم نیست. ما حرکتی متفاوت هستیم که این ویژگی متفاوت بودن در خطمشی ایدئولوژیکی، نگرش سیاسی، فکری و جهانبینی ما شفاف بوده و نسبت به هرچیزی هم متفاوت است. ما مدعی خط سوم در منطقه هستیم. ما به همزیستی مسالمتآمیز تمامی خلقها با یکدیگر باور داشته و بر این باوریم که بخش بسیار عمدهای از بحران امروزهی خاورمیانه ناشی از عدم فهم از این مسائل است. یعنی همزیستی مسالمتآمیز خلقهاست که میتواند در حل بحران خاورمیانه دارای نقشی تعیین کننده و موثر باشد. اما مخالف تجزیه و تکه تکه نمودن خلقهای منطقه هستیم. مخالف آن سیاستهایی هستیم که در این راستا و در پی اجرای این برنامه است. این امر را خطری برای خلقها و سرنوشت آنها میدانیم. طبعا حرفهایی را که در مورد نامهی ما به میان آمده نیز نشانگر این موضوع میدانیم که گویندگان این مطالب و حرفها دارای توان واکاوی، تحلیل و پژوهشی تاریخی، فرهنگی و اجتماعی نبوده و حتی فاقد نگرش سیاسی منسجم هستند. تنها و تنها تکیه به روندی کلاسیک در برخورد با مسائل و یا تفکر و ذهنیتی محدود و کلاسیک است که نسبت به این موضوعات دارای چنین برخوردی مخالف و دشمنانه میباشد. خلق کورد در تمامی تاریخ خود دارای مقاومت و دائم در حال مبارزه بوده است. به جرات میتوان گفت که هم اکنون پژاک به عنوان فعالترین، نیرومندترین و رادیکالترین حرکت در برابر ظلم و بیعدالتی جمهوری اسلامی در خصوص مسئلهی کورد میباشد که در حال مبارزهی عملی است. ما به طور دائم و روزانه برای تحقق آزادی و عدالت مبارزه نموده و در این راه بدیل میدهیم. به طور مستمر در صحنهی نبرد و مبارزه هستیم. کجایند آن کسانی که دم از مبارزه میزنند و خود را بسیار رادیکال خوانده و خطاب میکنند، چرا در میدان مبارزه و عرصهی نبرد آنها را نمیبینیم. این به معنای قبول نکردن هیچ گونه انتقادی نیست اما انتقاد میبایست به جا باشد. ما با آغوشی باز و سعهی صدر انتقادات را میپذیریم. در مقابل میبایست تمامی آن کسانی که از ما انتقاد دارند، پاسخ انتقادات را هم بشنوند. ما بر این باوریم که همزیستی خلقهای ایران در طول تاریخ این سرزمین دارای دستاوردها و نتایج مثمرثمری بوده است. کنفدراسیون ماد ــ پارس نمونهی بازر این همزیستی است. برخی افراد عنوان میدارند که چرا از ایران بحث میگردد. اگر ایران را با عقلیت پانایرانیستی بنگری، در این صورت ایران را تنها به فارسها متعلق دانسته، اما اگر با عقلیت حقیقی تاریخی به آن نگاه کنی، ایران متعلق به تمامی خلقهای ایران است. ایران متعلق به آقای خامنهای و یا آقای رفسنجانی نیست. ایران متعلق به تمامی خلقهای ایران و به ویژه خلق کورد است. ایران بیشتر از هر خلقی به کوردها تعلق دارد. وقتی که از این موضوع بحث میشود به معنای قبول کردن خط ملیگرایی فارس نیست. فارس یک خلق در ایران محسوب گشته دارای قدمت است و خلق کورد هم در ایران یک خلق است که قدمت تاریخی و هویتیاش از همهی خلقها بیشتر و کهنتر است. صاحب و مالک این سرزمین نیز از هرکس بیشتر، کوردها هستند. تاریخ و تمامی اسناد تاریخی، اثباتی راستین و واقعی بر این ادعاست. موضوعیت مسئلهی ایران مسئلهی کورد است. یعنی ما مسئلهی کورد را در ایران مطرح نمودهایم. نام حزبمان هم حزب حیات آزاد کوردستان است. اما متاسفانه هدفهای مختلفی که تحت عنوان این حرفها و تبلیغاتی که علیه حزبمان صورت پذیرفته برای ما بسیار آشکار است. ما میدانیم که در میدان سیاسی ایران چه کارها و مسائلی صورت میگیرد. چه کسانی در میدان مبارزه هستند و چه کسانی در این راه بدیل داده و چه کسانی حاضر به دادن هیچگونه بدیلی نیستند. نتایج تمام فعالیتها و مبارزات را هم به خوبی میدانیم. ما به عنوان حزب حیات آزاد کوردستان به این دلایلی که مطرح گردید این نامه را نوشتیم و به طور بسیار شفاف و صریح به نگارش درآمده و سرگشاده است. در مدح کسی یا نظام جمهوری اسلامی یا شخص نیست. بلکه عکس تمامی تبلیغات منفی در این خصوص، مسئلهی خلق کورد و دیگر خلقهای ایران و ضرورت همزیستی این خلقها و ویژگیهای مثبت آن و راهکار چارهیابی مسائل و مشکلات در ایران را مشخص نمودیم. عنوان داشتیم که اگر حکومت ایران نتواند گامهای عملی و موثری در حل و چارهیابی این مسائل بگذارد، با بحران و مسائل بسیار عمیقتری روبرو خواهد گشت. ما در این خصوص به صورت بسیار روشنی دلایل مبارزهمان را چه اکنون و چه در آینده بیان داشتیم.
برخی مباحثی را مطرح میکنند که چرا در نامهی پژاک گفته شده که لازم است ایران موضع خود را در بارهی مسئلهی کورد و چارهیابی مسئلهی کورد روشن کند، مگر موضع ایران در این مورد مشخص نیست؟
بله. ما هم میدانیم که موضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به خلق کورد در گذشته چه بوده است و در برابر همین موضع مبارزه نموده ، شهید دادهایم و جنگهای سختی کردهایم که حتی در خیال بعضیها هم نمیگنجد. اما ما در این نامه و بیانیههای قبلی هم، به طور آشکار بیان نمودهایم که ایران در موقعیت حساسی به سر میبرد. اگر جمهوری اسلامی نسبت به مسئلهی خلقهای ایران و چارهیابی دمکراتیک در ایران گام برندارد، به سمت شرایطی متفاوت میرود. ما موضع ایران، برای مرحلهای که در آن قرار داریم را خواستهایم. یعنی این جمهوری اسلامی است که باید برای چارهیابی دموکراتیک خلق کورد و خلقهای دیگر ایران موضع خود را مشخص نماید؟ در واقع میخواهد چکار کند؟ آیا دارای پروژه میباشد یا نه؟ و گر نه به اندازهی تمام عزیزانی که نامهی ما را تحلیل کردهاند ما هم میدانیم که در ایران چه خبر است. با تمام احترامی که برای این عزیزان داریم، میبایست عنوان دارم که ما روزانه در میدان مبارزه حضور داشته و خون میدهیم و عرق میریزیم و آن گامها را نیز برمیداریم. با مبارزه و تلاش خودمان، کسان زیادی را مجبور کردهایم که موضع خود را مشخص کنند. با برخورداری از درکی صحیح و آگاهی انقلابی و سیاسی است که میتوان به فهم از اهمیت موضوعات رسید. لازم است که هر کس موضوعات را به خوبی درک نموده و تحلیل کرده و بفهمد. به انحراف کشاندن مباحث یا برجستهنمودن واژهها، تنها ناشی از درکی شخصی و بر اساس نیازها یا اهدافی محدود و نگرشی تنگنظرانه است. طبیعتا تعداد زیادی از شخصیتها، احزاب و جناحها، پیامها را به خوبی درک کردهاند و حتی تحلیلات صحیح و عمیقی را در خصوص آن انجام دادهاند که جای تشکر و هم خوشحالی است. ما در بارهی نیت یا نیات افراد یا شخصیتها و احزاب و جریانها حرف نمیزنیم. فقط با توجه به مطالبی که در سایتها یا در فیسبوکها در مورد این نامه درج گردیده است، برخی نظرات و تفاسیر که نشان از درک سلیقهای و منفعتطلبانه که با هدف تخریب صورت گرفته، دیده میشود که این در چارچوبهی اخلاق سیاسی نمیگنجد. در واقع هر پدیدهای را میبایست بر اساس واقعیات و عناصر محتوایی آن و به صورت یک کلیت عینی دید. سوء تعابیر یا تفاسیر سلیقهای تنها انحراف از فهم صحیح و در اصل کج اندیشی در انکار حقیقت موجود است. بر این اساس اگر انتقادی نیز مطرح شد ما بر این مبنا در نظر میگیریم و جواب ما برای انتقادات در این چهارچوب میباشد.
از سوی آژانس خبری فارس نیوز جوابیهای برای نامهی شما نوشته شده است. در این خصوص میتوانید بیشترتوضیح دهید.
ابتدا باید بیان کنم که خوشحالیم به این دلیل که آژانس خبری فارس اینگونه به این حد از جرات سیاسی رسیده و جواب نامه را منتشر نموده است. امیدواریم که در آینده نیز نسبت به مسئلهی کورد و بیانیههای ما، گفتگوهای رسانهای و رسالت مطبوعاتی خویش متعهد بماند. چرا که ما مخالف دیالوگ و گفتگو نیستیم. اما در مورد پاسخ به مواردی که نیازمند شفافیت بیشتر و واکاوی گستردهتریست در آینده و از طریق مطبوعات، تلاش میکنیم که در مسائل مطرح شده در آن بیشتر روشنگری صورت پذیرد. در محتوای جوابیه جمهوری اسلامی به مواردی برمیخوریم که سعی در مقصر جلوه دادن کوردها در مسائل شده است. اگر چه میبایست به صورت بسیار گسترده در این مورد سیر تاریخی مسئلهی کورد مورد تحلیل و بازخوانی حقیقی قرار گیرد و به عوامل و ریشههای این مسئله بیشتر توجه نمود اما ذکر دو نکته ضروری مینمایاند.
۱ ـ در جوابیهی خبرگزاری فارس بیشتر به جای علت مسئلهی کورد، نتایج درگیریهای حکومت با کوردها و رویدادهای آن ذکر گردیده است. ضروریست که در بررسی این مورد به سیر و روند تاریخی و نیز دلایل به وجود آورندهی مسئله، دقت کافی صورت میپذیرفت. بیشتر از صد سال است که خلق کورد در ایران مبارزهی آزادیخواهانه را انجام میدهد. در زمان حکومت قبلی و نیز پیش از آن یعنی در سالهای آغازین حکومت رضاخان پهلوی تا به امروز کوردها برای دستیابی به حقوق و آزادیهای مشروع خود مبارزه میکنند. حتی قبل از آن و در زمان قاجار نیز مبارزه نمودهاند. در زمان پهلوی در ایران جریان یکدست سازی، آسمیلاسیون، قتلعام و انکار خلقهای ایران با پدیدآمدن ناسیونالیسم ایرانی (پانایرانیسم) شروع شده و برای این امر در ایران سیستم ایجاد گشته و تغییراتی در جغرافیای خلقهای ایرانی انجام گردید. به همین منظور ساختار سیاسی و قانون اساسی ایران تغییر پیدا نموده و برای سیستماتیک نمودن این موارد و نهادینهکردن آن، اصرار و کمک نیروهای خارجی همواره وجود داشته است. پدیدآمدن دولت ـ ملت در منطقه سیاست انگلیسیها جهت تسلط بر منطقه محسوب میگردد و به وسیلهی آنها در منطقه گسترش پیدا نمود. دولت ـ ملتهای فارس، ترک و عرب تاسیس شده و ملتهای دیگر منطقه با قتلعام و انکار روبهرو گشتند.هویت، زبان و فرهنگ آنها انکار شد. با انقلاب خلقهای ایران در سال ۵۷ و تشکیل جمهوری حال این سوال مطرح میشود که چه تغییری در ساختار جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی برای خلقهای ایران صورت گرفت. در قانون اساسی و در اصل ۱۵ موضوع آموزش به زبان مادری مطرح گردیده است. این ماده چگونه عملی میشود؟ آیا اصلا عملی میشود؟ یا این سوال که خلق کورد چگونه میتواند در سیاست، مشارکت نماید؟ اصلا میتواند مشارکتی داشته باشد؟ یکی از شرایط لازم برای مشارکت سیاسی در ایران و مطابق قانون اساسی این است که سیاستمدار میبایست شیعهی ۱۲ امامی باشد تا بتواند در سیاست مشارکت کند. سنیها، مسیحیان، بهاییها و اقلیتهای دیگر مذهبی و قومی چگونه میتوانند در سیاست مشارکت کنند؟ به هیچ یک از این سوالات جوابی داده نشده است. ضمانت اجرایی برای رفع هیچ یک از این مشکلات نیز وجود ندارد. قبل از پژاک نیز احزابی مانند کومله و دمکرات در شرق کوردستان مبارزه نمودهاند و امروزه بسیاری ازجوانان برای ادامهی راه شهیدان این احزاب ، پیوستن به صفوف پژاک را برگزیدهاند. از زمان قیام اسماعیل سمکو تا به حال چندین جنبش در شرق کوردستان به وجود آمده، مبارزه نموده و همهی آنها خواهان چارهیابی مسئلهی کورد و احقاق حقوق کوردها بودهاند . این چقدر اخلاقی است که مسئله کورد را به خاطر اینکه این جنبشها از نیروهای بیگانه کمک گرفتهاند و با آنها همپیمان شدهاند، به کوردها ربط دهیم. ما به عنوان پژاک هیچ وقت کمک گرفتن از نیروهای خارجی را قبول نداشتهایم. اما این سبب قتلعامها و مسئلهی کورد، نبوده و نیست. اینها نتیجه است. چرا وقتی جمهوری اسلامی ایران از احزاب کوردی دیگر بخشهای کوردستان در برابر صدام حسین و دولتهای دیگر پشتیبانی کرده، این مسئله مطرح نگشته و مشروع میباشد. اگر این گونه باشد پس آیا قتلعام حلبچه توسط صدام حسین را میتوان مشروع فرض نمود؟ در حالی که این طور نیسن. بر طبق سخنان آژانس فارس، وجود حکومت اقلیم کوردستان نیز بر طبق منطق همین آژانس، نامشروع است . رژیم عراق( صدام حسین)، رژیم بعث سوریه، جمهوری اسلامی و جمهوری ترکیه نیز به روشهای مشترک و با همپیمانی، در مسئلهی انکار کوردها دست داشتهاند، این مواردی است که باید اعتراف گردد. این اعترافات کجا هستند؟ بگذار جمهوری اسلامی با تاریخ خود روبهرو شود و کوردها نیز تاریخ خود را تحلیل کنند و هر یک در مورد ، اشتباهات تاریخی خویش اعتراف کنند. سیاست اشتباه کوردها چه بوده است؟ بگذار هر کس با جسارت در این مورد وارد این گفتگو شده تا با قرائت راستین تاریخ، حقانیتها یا عدم حقانیتها معلوم گردند. ما به عنوان پژاک آمادهایم. هر کس با تاریخ خود روبهرو شده و هر کس بیاید این تاریخ را تحلیل کند. عملکرد جمهوری اسلامی در برابر کوردها را به طور شفافی مورد واکاوی قرار دهیم تا ابعاد و عواقب این عملکرد بیشتر معلوم گردد. کوردها در مبارزات خود چه اشتباهاتی انجام دادهاند؟ اگر به چنین پرسشهایی پاسخ دهیم، میبینیم که در بیشتر موارد، جنگ و درگیریهایی از این دست، نه تنها در ایران بلکه در مناطق زیادی از جهان روی داده است که اهداف اساسی را از راه خود منحرف نموده است. وقتی از مسئلهای حرف میزنیم، نمیتوانیم تنها نتایج را تحلیل کنیم. بلکه باید دلایل و عاملها را بررسی نمود. مگر سران حکومتی ایران نمیگویند که خلق کورد و خلقهای دیگر در ایران از ملتهای کهن ایران هستند، پس چرا این خلقهای کهن را انکار میکنند و این خلقها نمیتوانند در سیاست به صورت یکسان و برابر مشارکت کنند؟ چرا نمیگذارند که خود، خود را مدیریت کنند؟ چرا نمیتوانند فرهنگ و زبان خود را توسعه دهند و با آن زندگی کنند؟ اینها مشکلات جدی و بزرگی هستند که جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی مسببان آنهاست. جمهوری اسلامی مدعی این مسئله است که با دیدگاهی دیگر و بر خلاف دیدگاه رژیم پهلوی به مسایل مینگرد، اما میان دیدگاههای آنها چه تفاوتهایی وجود دارد. حتی نتایج این تفاوتمندی در نگرش، دارای چه ویژگیهای متفاوتی است. به عنوان نمونه، سیستم ایالتی که در حال حاضر به آن استانی میگویند، نتیجهی سیاست رضاخان بوده که ایران را به موزهی خلقها تبدیل نموده است و نگذاشتهاند که ایران به مکانی برای غنی شدن فرهنگهای متنوع تبدیل شود . در نقشهی جغرافیایی ایران استان کوردستان، استان بلوچستان، استان خوزستان و استان فارس وجود داردکه فقط به مثابهی موزهای از بقایای فرهنگهاست. ایران موزه نیست. ایران دارای ویژگی موزاییک فرهنگی است که غنی بودن همین فرهنگها و خلقهاست که ایران را قدرتمند میکند. عکس آن، یعنی بدون این تنوع فرهنگی و عدم توجه به این غنای فرهنگی تاریخی و ایجاد مانع در پویایی آن، ایران ضعیف شده و ویران میگردد. بدیهی است که خلقها حق دارند برای آزادی و حقوق خود مبارزه کنند. کسانی که جواب این نامه را نوشتهاند، یا خواهان انحراف بودهاند یا فهم و درکی عمیق و صحیح از خواستههای خلق کورد و خلق های ایران ندارند و یا تنها تبلیغات و عمل خود را باور داشته و تصور میکنند که چیزی به جز حقیقت و راست نیست. این تحلیلات، تحلیلاتی اشتباه بوده که راه بر فراهم آوردن چاره و حل میبندد. امیدواریم که دیالوگ و گفتگوها در بارهی دلایل و حتی نتایج نیز ادامه داشته باشد. مناقشه در مورد مسئلهی کورد و تاریخ مسئلهی کورد در ایران، میتواند نتایج مثمرثمری به دنبال داشته باشد. هر کس چه اندازه دارای اشتباه بوده و هر کس چقدر در سیاست و برنامههای خود اشتباه عمل نموده را میتوان با گفتگو شفافسازی نموده، تا بتوان به صورت تدریجی به سمت چارهیابی مسئلهی کورد گام برداریم .
با توجه به تمامی این مسائل، وضعیت ایران در منطقه و نیز با مشخص شدن نتیجهی انتخابات آیا انتظار میرود که مسئولین جمهوری اسلامی گامهایی را در زمینهی چارهیابی مسئلهی کورد بردارند؟
مسئلهی کورد در منطقه به سطحی متفاوت رسیده است و چارهیابی مسئلهی کورد در شمال کوردستان با وجود مشکلات فراوان ادامه دارد. حکومت ترکیه با وجود اینکه قدمهای عملی در مورد این مسئله را به تاخیر میاندازد اما باز هم این جریان با اصرار روبهرو شده و قدم به قدم خواهان چارهیابی میباشد. در غرب کوردستان شاهد پیشرفتهای مهمتری میباشیم، در حال حاضر هیئت عالی کورد و موقعیتی که توسط کوردها با ایستار مستقل خود به دست آمده، توسط بیشتر نیروهای جهانی به ویژه روسیه و آمریکا و دیگر نیروهای جهانی به رسمیت شناخته شده و امیدواریم که این قدمها ادامه داشته باشد. در جنوب کوردستان مبارزه برای دمکراسی در چارچوب حکومت جنوب کوردستان ادامه داشته و این گامی جدی و مهم میباشد. همان طوری که پیشتر نیز گفتم، تنها دولتی که این مسئله، یعنی مسئلهی کورد را انکار مینماید، ایران است . انتخابات اخیرا در ایران انجام گرفت، اما موضع جمهوری اسلامی و کاندیداها در انتخابات، در مورد مسئلهی کورد شفاف نبود. اما این مسئله به این معنا نیست که ما این پروسه را خاتمه میدهیم؛ نه، از این پس نیز ما موضع مسئولان جمهوری اسلامی دربارهی چارهیابی مسئلهی کورد و مسئلهی دیگر خلقهای ایران را به صورت بسیار عمیقتری مورد بررسی قرار داده و دنبال میکنیم و مبازهی خودمان را تا رسیدن به حقوق و آزادی خلق کورد ادامه میدهیم. در بیانیهی حزبمان بعد از انتخابات این موضوع را به طور شفاف بیان نمودهایم که لازم است جمهوری اسلامی ایران موضع خود را شفافتر و آشکارتر نشان دهد و گامهای عملی بیشتری بردارد. فرصت طلایی که خلقهای ایران به جمهوری اسلامی دادهاند را غنیمت شمرده، در غیر این صورت ایران به سمت پرتگاهی جدی رفته که نه اصلاحطلبان، نه میانهروها و نه هیچ کس دیگری قادر نخواهد بود که ایران را به گذشته و یا به استفادهی مجدد از این فرصتهای طلایی برگرداند. بنابراین به عنوان گام دمکراتیزاسیون در ایران، ما گام برداشتن برای چارهیابی مسئلهی ملتها و اقلیتهای ملی و مذهبی را مهم میدانیم. ما دوباره موضع خودمان، برای چارهیابی آشتیانهی مسئلهی کورد در ایران را تکرار میکنیم و از مسئولان جمهوری اسلامی دعوت میکنیم که تا مسئله بیشتر از این عمیقتر نشده و بنبستها بیشتر از این نگشته است، و نیز تا کسان بیشتری کشته نشدهاند و تا خونریزی در ایران بیشتر نشده است، در این مسئله به سوی چارهیابی حرکت نمایند. چرا که خلق کورد و ما به عنوان پژاک تا چارهیابی این مسئله از مبارزه دست برنمیداریم. بهتر است که حکومت این مسئله را از طریق صلح و آشتی حل نماید. امیدوارم که در آینده شاهد گامهای عملی باشیم که از طرف مقامات جمهوری اسلامی در این مورد برداشته میشود.
|