وین انتخابی استراتژیک برای ترور
بازخوانی ترور وین از منظر تحولات سیاست خارجی اتریش
شاهو حسینی
•
به نظر می رسد که انتخاب اتریش به عنوان مکانی مناسب و استراتژیک برای ترور می تواند ناشی از محاسبات دقیق ایران در رابطه با اصول سیاست خارجی کشور اتریش به عنوان یک کشور بی طرف نیز باشد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲٣ تير ۱٣۹۲ -
۱۴ ژوئيه ۲۰۱٣
طرح مساله:
چرا اتریش برای مذاکره با دکتر قاسملو و ترور او توسط جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد؟
مقدمه:
دکتر عبدالرحمن قاسملو روز ۲۲ تیر ۱۳۶۸ حالی که برای دستیابی به راهحل مسالمت آمیز در ایران با تنی چند از نمایندگان حکومت جمهوری اسلامی در وین بر سر میز گفتگو برای مذاکرات صلح نشسته بود، به همراه عبدالله قادری آذر به دست نمایندگان دولت ایران کشته شد. به گفته مخالفان جمهوری اسلامی، هاشمی رفسنجانی از برخی چهرههای بینالمللی از جمله رییس جمهور وقت الجزایر برای وساطت و برقراری ارتباط برای ملاقات استفاده کرده بود. به گفته این منابع، تروریستها با پوشش دیپلماتیک وارد اتریش شده و با همکاری سفارت ایران پس از ترور خاک اتریش را ترک کردند. این در حالی بود که اتریش کشوری بی طرف به حساب می آمد ، اگر چه برای سکوت اتریش در قبال ترور دکتر عبدالرحمان قاسملو دبیرکل وقت حزب دمکرات کردستان ایران دلایلی از جمله تهدید ایران به برملا کردن ارسال سلاح توسط اتریش به ایران و عراق در جریان جنگ هشت ساله دو کشور که خلاف تعهدات کشور اتریش به عنوان یک کشور بی طرف می باشد، همچنین گستردگی مبادلات بازرگانی ایران و اتریش را ذکر کرده اند، اما به نظر می رسد که انتخاب اتریش به عنوان مکانی مناسب و استراتژیک برای ترور می تواند ناشی از محاسبات دقیق ایران در رابطه با اصول سیاست خارجی کشور اتریش به عنوان یک کشور بی طرف نیز باشد.
سیاست خارجی اتریش:
پس از اعلام بی طرفی کشور اتریش ، این کشور از سال ١٩٥٥ با حضور کورت والدهایم در راس دستگاه سیاست خارجی اتریش ، اولین تحرک سیاسی خویش را شروع نمود ،این امر سبب گردید دیدگاههای سیاست خارجی اتریش از افق اروپای غربی تجاوز کند و به همکاریها و کوششهای فعّالانه در سیاست تشنجزدایی در سطح جهان و شرکت فعّالانه در مناسبات بینالمللی منجر شود. اولین اقدام این کشور در سال ۱۹۶۰ میلادی با ایجاد یک بیمارستان صحرایی در کنگو تمام مسائل را بهنحوی دگرگون ساخت که در سال ۱۹۶۱ میلادی خروشچف و کندی در وین ملاقات کردند
دومین تحرک سیاست خارجی از ١٩٧٥ - ١٩٨٠
این مرحله از سیاست خارجی اتریش را میتوان دوران ظهور سیاست فعّال بینالمللی دانست زیرا در این دوره دولت اتریش با حاکمیّت مطلق سوسیالیستها و به رهبری آقای برونو کرایسکی موفق گردید در برگزاری نشست سران کشورهای شمال و جنوب نقش عمدهای را ایفاء نماید. نقش موثر اتریش در تشنجزدایی جهانی سبب گردید که این کشور موفق گردد بهعنوان محل ملاقات و مذاکره و کشوری که در فعالیّتهای سازمان ملل در جهان حفظ صلح کوشش میکند، در چارچوب سیاست صلحطلبانه خود در سطح بینالمللی مورد احترام قرار گیرد و با افتتاح شهرک سازمان ملل در سال ۱۹۷۹ میلادی که در برگیرنده سازمان بینالمللی انرژی اتمی و سازمان پیشرفت و توسعه صنعتی و بسیاری از شعب سازمان ملل را در بر میگیرد، محل استقرار یکی از مراکز مهم بینالمللی درآید، بهطوری که در همان سال سران آمریکا و شوروی قرارداد سالت دو را در همین محل امضاء کردند ، باید گفت که دهه هفتاد دوران ظهور سیاست فعّال بیطرفی اتریش در عرصه جهانی بود که با توجه به آن و کوششهایی که در راستای همکاری و حمایت سیاست اروپا در جهان سوم نمود، اختلافنظرهایی را بین آمریکا و اتریش در اواخر این دهه، بهدنبال داشت.
سومین تحرک سیاست خارجی اتریش دهه ٨٠
(دوره اختلاف با آمریکا)
ﺣﻀﻮر ﻓّﻌﺎل اﺗﺮﻳﺶ در ﺻﺤﻨه های ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠﻰ ﺳﺒﺐ ﺑﺮوز اﺧﺘﻼفﻧﻈﺮ ﺑﯿﻦ آﻣﺮﻳﮑﺎ و اﺗﺮﻳﺶ در اواﺧﺮ دهه هفتاد و اواﻳﻞ دهه هشتاد ﮔﺮدﻳﺪ. اﻳﻦاﺧﺘﻼفﻧﻈﺮ ﺗﺎ ﺑﻪ آﻧﺠﺎ ﭘﯿﺶ رﻓﺖ ﮐﻪ اﺗﺮﻳﺶ ﻧﻪ تنها در ﺗﺤﺮﻳﻢ اﻗﺘﺼﺎدی آﻣﺮﻳﮑﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﻳﺮان و ﺗﺤﺮﻳﻢ اﻟﻤﭙﯿﮏ ﺳﺎل ١٩٨٠ ﻣﯿﻼدی ﺷﺮﮐﺖ ﻧﮑﺮد، ﺑﻠﮑﻪ ﺣﻤﻠﻪﻧﻈﺎﻣﻰ آﻣﺮﻳﮑﺎ ﺑﻪ ﮔﺮاﻧﺎدا، را هم ﻣﺤﮑﻮم ﻧﻤﻮد. اﻳﻦﮔﻮﻧﻪ ﺳﯿﺎﺳت ها ﮐﻪ از طﺮف دوﻟﺖ ﺳﻮﺳﺎﻟﯿﺴﺖ اﺗﺮﻳﺶ و ﺑﻪ رهبری آﻗﺎی ﮐﺮاﻳﺴﮑﻰ طﺮح و اﻋﻤﺎل ﻣﻰﺷﺪ، ﺑﻨﺎ ﺑﺮ اظهارات رﺋﯿﺲﺣﺰب ﻣﺮدم، ﻧﻔﻮذ ﺷﻮروی را در اروﭘﺎی ﻏﺮﺑﻰ در ﭘﻰ ﻣﻰداﺷﺖ و ﺑﺪﻳﻦ ﺳﺒﺐ ﻣﻮرد اﻧﺘﻘﺎد ﺣﺰب ﻣﺮدم ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ. اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﺸﻨﺠﺎت ﺑﯿﻦ ﺷﺮق و ﻏﺮب در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ اﻳﺮان، اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن، ﻟﺒﻨﺎن و ﮔﺮاﻧﺎدا ﺟّﻮ داغ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﻰ اﺗﺮﻳﺶ را ﺑﻪ ﺑﺮودت ﮐﺸﺎﻧﯿﺪ و ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ،ﮐﻪ ﺷﮑﻮﻓﺎﻳﻰ ﺣﺎﺻﻠﻪ از ﺗﺸﻨﺞزداﻳﻰ ﺑﯿﻦ ﺷﺮق و ﻏﺮب ، ﻓﺰوﻧﻰ اهمیت ﺳﯿﺎﺳﻰ و اﻗﺘﺼﺎدی ﮐﺸﻮرهای جهان ﺳﻮم در ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﻰ و اﻣﮑﺎن آزادی ﻋﻤﻞ ﺳﯿﺎﺳﻰ در اﻳﻦ ﮐﺸﻮر ﺗﻘﻠﯿﻞ ﻳﺎﺑﺪ. در ﻣﻀﯿﻘﻪ ﻗﺮار دادن اﺗﺮﻳﺶ در اﻣﺮ اﻧﺘﻘﺎل ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژی از طﺮف ﺣﮑﻮﻣﺖ رﻳﮕﺎن، ﺗﯿﺮﮔﻰ رواﺑﻂ ﺑﺎﭼﮏاﺳﻠﻮاﮐﻰ و ﺑﺮﮐﻨﺎری وزﻳﺮ اﻣﻮر ﺧﺎرﺟﻪ اﻳﻦ ﮐﺸﻮر در ﺳﺎل ١٩٨۵ ﻣﯿﻼدی (اروﻳﻦ ﻻﻧﺲ) ﺑﻪواﺳﻄﻪ اراﺋﻪ طﺮﺣﻰ در ﺣﻞ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻟﺒﻨﺎن و ﺟﻨﮓایران و عراق ﻧﻤﻮنه های ﮔﻮﻳﺎﻳﻰ از وﺧﺎﻣﺖ اوﺿﺎع ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﻰ اﺗﺮﻳﺶ ﺑﻮد. ﻋﺰل آﻗﺎی ﻻﻧﺲ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺑﺤﺮان های داﺧﻠﻰ و ﺧﺎرﺟﻰ اﺗﺮﻳﺶ ﺑﺎﻋﺚﺗﻘﻠﯿﻞ اهمیت و اﻋﺘﺒﺎر ﺳﯿﺎﺳﻰ و در نهایت اﻗﺘﺼﺎدی ﻣﺴﺆوﻻن اﺗﺮﻳﺶ ﺷﺪ ، این روندها در ادامه تضعیف دوﻟﺖ اﺗﺮﻳﺶ را در ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﻰ ﻓﺮاهم ﻧﻤﻮدﻧﺪ و اﻳﻦ ﮐﺸﻮر را در اﻧﺰوای ﺳﯿﺎﺳﻰ ﮐﺎﻣﻞ ﻗﺮار دادﻧﺪ و از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ ﺻﺪور ﺳﻼح های ﻏﯿﺮﻗﺎﻧﻮﻧﻲ، اﺧﺘﻼس در ﺷﺮﮐت های ﺑﯿﻤﻪ و ﮐلاهبرداری ﺑﺮﺧﻰ از ﻣﻘﺎﻣﺎت ﺗﺮاز اول ﮐﺸﻮر، اﺗﺮﻳﺶ را ﺑﺎ آﺑﺮورﻳﺰی وﺳﯿﻌﻰ روﺑﻪرو ﻧﻤﻮد.
اهمیت اتریش برای ایران
پس از انقلاب ایران در میان کشورهای اروپای غربی اتریش بهدلیل اصل بیطرفی خود، مورد توجه ایران قرار گرفت. همچنین علاقمندی اتریش به بهبود مناسبات و موضعگیری متعادل این کشور در قبال ایران، زمینههای لازم برای توسعه روابط دوجانبه را فراهم ساخت با توجه به جبههگیریهای قوی مخالفان رژیم ایران در غرب بهویژه متحدّین آمریکا، وجود فاکتورهای چندی از جمله: موقعیّت خاص اتریش بهعنوان یک کشور بیطرف در قلب اروپا و عدم حضور در پیمانهای نظامی جهان، همسویی سیاست خارجی اتریش موسوم به سیاست بیطرفی مستمر با سیاست نه شرقی نه غربی ایران و همچنین وجود ظرفیتهای نسبتاً مساعد اقتصادی صنعتی در اتریش، زمینههای لازم برای توسعه روابط کشور فراهم کرد،. مقامات اتریش نیز بنا به ملاحظات سیاسی و اقتصادی علاقمندی خود را نسبت به بهبود هرچه بیشتر روابط نشان دادند و بدین طریق چشمنداز روابط روبهرشد دو کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با موضعگیریهای متعادل اتریش در قبال ایران نمایان گردید ،عدم شرکت اتریش در تحریم اقتصادی غرب علیه ایران و حفظ بیطرفی در جنگ عراق و ایران زمینهساز دیدار رسمی وزیر خارجه وقت اتریش در سال ۱۳۶۳ (۱۹۸۴م.) گردید. وی اولین وزیر امور خارجه یک کشور غربی بود که بعد از انقلاب اسلامی ایران از ایران دیدار مینمود. گرچه طی این مدّت شایعاتی مبنی بر فروش توپهای نوریکم آمریکایی توسط یکی از شرکتهای وابسته به شرکت دولتی فوست آلپینه اتریش به دو کشور درگیر در جنگ (ایران و عراق) وجود داشت، با وجود این، تبادل هیئتهای سیاسی و اقتصادی بین دو کشور همچنان ادامه یافت. در تیرماه سال ۱۳۶۶ (۱۹۸۷م.) دکتر ولایتی، دیداری سه روزه از اتریش کردند که این اولین دیدار رسمی وزیر خارجه ایران از یک کشور غربی بوده است ، شایان ذکر است که اتریش از جمله کشورهایی بود که بر عدم تحریم اقتصادی ایران توسط آمریکا پافشاری نمود و در مقابل کاربرد سلاحهای شیمیایی عراق علیه ایران قاطعانه موضعگیری کرد و این اقدام را که بهوسیله سازمان ملل و پزشکان اتریشی مورد تأئید قرار گرفته بود، محکوم نمود، این در حالی بود ، که اتریش به خصوص از اواسط دهه هشتاد و با انتخاب کورت والدهایم به ریاست جمهوری بدترین دوره سیاسی خود را در خارج به دلیل انزوای سیاسی و کاهش مناسبات با اروپای غربی سپری کرد، به طوریکه به غیر از خاورمیانه و واتیکان والدهایم به هیچ کجا سفر نداشت و در انزوای کامل قرار گرفت ، و در همین دوره هم بود که اتریش به عنوان محل مذاکرات ایران و دکتر قاسملو انتخاب گردید که در نهایت منجر به ترور دکتر قاسملو و حمایت - سکوت دولت اتریش گردید. در واقع ترور مظلومانه دکتر قاسملو در پیچ و خم تشنجات داخلی اتریش، انزوای سیاسی این کشور در حوزه سیاست خارجی و تشنج نظام بین الملل خاص آن دوره با مشخصه نظام موازنه دو قطبی در سکوتی مرگبار برگزار گردید.
|