•
گروهی از پناهجویان از کشورهای مختلف اعتصاب غذایی را در اعتراض به شرایط پناهندگی در آلمان در شهر مونیخ برگزار کردند. نشریه ی یونگه ورلد با سخنگوی پناهجویان اعتصابی گفتگو کرده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۵ تير ۱٣۹۲ -
۱۶ ژوئيه ۲۰۱٣
اخبار روز: اعتصاب غذای ده ها پناهجو از کشورهای مختلف از جمله ایران، افغانستان، پاکستان، اتیوپی و نیجریه از روز جمعه ۲۸ ژوئن در میدانی در شهر مونیخ آغاز شد. اعتصاب کنندگان در بیانیه ای گفتند که این اعتصاب غذا یا به مرگ آنها منجر خواهد یا درخواست آنها مورد قبول دولت آلمان قرار خواهد گرفت.
اعتصاب کنندگان و حامیان آنها کمپی را درشهر مونیخ برپا کردند که هدف آن پایان دادن به سیاست های ضدپناهندگانی از جمله محروم کردن آن ها از اجازه کار و تحصیل است. شهردار شهر مونیح در واکنش به این اعتصاب غذا گفت قوانین و نتایج دادخواست های حقوقی با چنین تهدیدهایی تغییر نخواهد کرد.
نشریه ی چپ پرای یونگه ورلد با سخنگوی پناهجویان اعتصابی گفتگو کرده است:
مصاحبه سباستیان لوشرت با اشکان خراسانی
شماره ۲۸ مجله اینترنتی یونگه ورلد، تاریخ ۱۱ جولای ۲۰۱۳
ترجمه : مسعود سرابچیان
jungle-world.com
اشکان خراسانی، بیست و چهار ساله، در طول اعتصاب غذای پناهجویان در مونیخ سخنگوی آنها بود. وزیر امور داخلی ایالت بایرن، آقای یواخیم هرمان ادعا میکند که مذاکرات به دلیل مصالحه ناپذیری و مواضع افراطی سرکرده پناهجویان (اشکان خراسانی) بیفرجام ماند و اعتصاب غذاکنندگان مورد بهره برداری آقای خراسانی واقع شده اند. شهردار مونیخ آقای کریستیان اوده از حزب سوسیال دموکرات سخن از ساختار فرماندهی اعتصاب غذای پناهجویان به میان آورده است و میگوید: آقای خراسانی جان پناهجویان را برای رسیدن به اهداف سیاسی خویش به خطر انداخته است.
آقای خراسانی به عنوان مخالف کمونیست رژیم ایران از سال پیش در آلمان به عنوان پناهنده سیاسی به رسمیت شناخته میشود.
آقای خراسانی نظر شما در مورد اتهاماتی که آقای یواخیم هرمان و آقای کریستیان اوده به شما وارد میکنند چیست؟
این یک استراتژی قدیمی سیاستمداران است. ابتدا یک شخص یا گروه را به عنوان مسوول یک حرکت اعتراضی معرفی میکنند و سپس با شایعه سازی به تخریب آن شخص یا گروه میپردازند. و اینگونه است که هم اینک خواستههای پناهججویان به دست فراموشی سپرده شده است و همه جا صحبت از شخص من است، از زبان انگلیسی من، از ریش من. و متأسفانه تلاشی در جریان است تا مرا به وسیله این اتهامات پای میز محاکمه بکشانند.
آقای خراسانی شما را پیش از هر چیز متهم به این میکنند که به منظور دستیابی به اهداف شخصی خود، از پناهجویان بهره برداری کرده اید!
من این اتهام را یک پارانویا میدانم. گویی فردی یا گروهی وجود داشته است که پناهجویانی غیر سیاسی را تحت تاثیر خود قرار داده و همه چیز را سازماندهی کرده است در حالی که یک فرد یا یک گروه هرگز نمیتواند چنین حرکتی را به تنهایی سازماندهی نماید. علاوه بر این در این نوع نگاه شرکت کنندگان در اعتصاب، به عنوان وسیله و نه عامل تاثیر گذار در نظر گرفته میشوند.
در مقابل من بر این اعتقاد هستم که در این جامعه سرمایه داری، ناشهروندان موقعیت بسیار بغرنجی دارند و به همین دلیل بسیار سیاسی هستند. هنگامی که مذاکره کنندگان به من گفتند که من به شدت سیاستزده هستم و به همین دلیل حاضر به مذاکره با من نیستند، من با خود اندیشیدم: شما میبایستی خوشحال باشید که اعتصاب کنندگان خودشان اینجا نیستند و خودشان مذاکره نمیکنند! این عین بی احترامی به ناشهروندان است که تصور کنیم که آنها اجازه میدهند که مورد بهره برداری واقع شوند. آنها به هیچ وجه به ساختار فرماندهی از بالا اعتقاد ندارند!
آقای خراسانی نقش شما حین اعتصاب غذا چه بود؟
من در هر دو مذاکراتی که انجام شد، صرفا به عنوان پیامرسان ایفای نقش کردم و تصمیم گیرنده نبودم. اعتصاب کنندگان به منظور حفظ ذخیره بدنی انرژیشان مرا به عنوان پیامرسان برگزیده بودند و من حین هر دو مذاکره، به طور مستمر با اعتصاب کنندگان در تماس بودم. روز شنبه و در حین مذاکره بارها با آنها تماس تلفنی برقرار کردم و حتی یکبار برای دانستن نقطه نظرات آنها جلسه مذاکره را ترک کردم و به چادر برگشتم و هرگز هیچکدام از اعتصاب کنندگان تا به امروز از عملکرد من ابراز ناخشنودی نکرده است!
روند برگزاری مذاکرات از دید شما چگونه بود؟
وحشتناک بود! در مذاکره اول من کاملا تنها بودم و حتی یک مترجم هم نداشتم! موقعیت من در برابر طرف دیگر مذاکرات بسیار نابرابر بود. آنها مدام صحبتهای مرا قطع میکردند، سرم فریاد میکشیدند و حاضر نبودند مرا به عنوان سخنگوی پناهجویان به رسمیت بشناسند! در مذاکره دوم آقایان فوگل و گلوک به من گفتند که آنها فاقد قدرت سیاسی لازم هستند و هیچ پیشنهادی هم برای ارائه ندارند. پس اصلا آنها چرا پای مذاکره آمده بودند؟! درخواست آنها این بود که اعتصاب کنندگان بدون گرفتن هیچ امتیازی اعتصاب خود را بشکنند!
رابطه اعتصاب کنندگان با حامیانشان به چه شکل بود؟
خیلی خوب بود. همه حمایت کنندگان پیشتر آیین نامه حمایت کنندگان را برای مطالعه دریافت کرده بودند که در آن تصریح شده بود، محور حرکت اعتراضی مطالبات ناشهروندان است و از آنجا که حمایتگران و دارندگان تابعیت آلمان در مقایسه با ناشهروندان امتیازات قانونی دارند، فاقد حق مداخله و مشارکت در تعیین اهداف و روشهای مبارزه هستند و حرکت از نوع سازماندهی از درون صاحبان مطالبات است.
آیا به نظر شما این سازماندهی از درون نقطه قوت این حرکت است؟
بله، به طور قطع. و این سازماندهی از درون همه شایعات مطرح شده را بی اساس میکند. در این حرکت اعتراضی هیچ ساختار عمودی قدرتی وجود ندارد. بلکه بلعکس، وقتی پناهجویان وارد پروسه تصمیمگیری میشوند بسادگی رای آری یا خیر نمیدهند. آنها به ساختار اقلیتی - اکثریتی باور ندارند. آنها دور هم گرد میآیند، مباحثه میکنند، تبادل نظر و استدلال میکنند، مشارکت میکنند و تصمیم میگیرند. آنها به خیابان میروند، به قلب جامعه میروند و حتی در کانون توجه مطبوعات قرار دارند. این همان چیزیست که سازماندهی از درون مینامیم.
پناهجویان واژه "ناشهروند" را برای تعریف خود برگزیدند، چرا؟
پناهجویان خودشان نامی را انتخاب کردند که میخواستند به آن نام فراخوانده شوند. این قدم اول در راه خودتوانمندسازی است. آنها شرایط خود را برسی کردند و یک نام برگزیدند. آنها در کوران مبارزات به این انتخاب رسیدند. واژه صحیح میباید گویای ساختار قدرت باشد. و واژه "ناشهروند" گویای این نکته است که مشگل فراتر از صرف نزادپرستیست. گروههایی مثل "کاروان" یا "د وویس" هرگز تعریف مشخصی از واژه مهاجر تبیین نکردند. یک مهاجر میتواند کاپیتالیست باشد. میتواند صاحب تابعیت آلمانی باشد و یا میتواند ساکن یک خوابگاه دور افتاده پناهجویان باشد. واژه "مهاجر" فاقد ژرفای لازم برای بیان موقعیت اجتماعی پناهجویان است. در حالی که موقعیت پناهجویان حول محور حذف آنها از سیستم تولید، توزیع و سرکوبشان در یک جامعه مدنی میگردد و نه الزاماً حول محور نزادپرستی. .
آقای خراسانی اعتصاب کنندگان در بیانیه مطبوعاتی خود، خود را با هولگر مینس و بابی سندس مقایسه کردند. چرا با این دو؟
این مقایسه را من انجام ندادهام و این گفتار از جانب خود پناهجویان بوده است. اما اهداف سیاسی این دو نفر منظور نظر آنها نبوده است. تنها ارتباطی که بین ما و این دو نفر وجود دارد این است که این دو نفر هم دست به
یک اعتصاب غذا به منظور پیگیری اهداف سیاسی خویش زدند که منجر به مرگ آنها شد. بدینگونه باید بر همه آشکار شود که یک اعتصاب غذا، شوخی نیست!
شما در بسیاری مطبوعات به عنوان یک سیاستمدار کارکشته و حرفهای معرفی میشوید. آیا شما واقعا سیاستمداری حرفهای هستید؟
این روزها خیلی زیاد در باره من نوشته میشود و من نمیخواهم که بیشتر از این در باره من گفته شود. اشکان مهم نیست!
آقای خراسانی شما چند ماهی است که به عنوان پناهنده سیاسی به رسمیت شناخته شده اید. آیا در نظر دارید از به حمایت از این اعتراض پناهجویی ادامه دهید؟
موقعیت من با موقعیت پناهجویان فرق میکند. من اجازه کار دارم و هر وقت که بخواهم میتوانم از حرکت اعتراضی جدا شوم. اما هرگاه که ناشهروندان حمایت من را مفید بدانند من برای کمک آماده ام. این مردمان به مبارزه ادامه میدهند و آنها در این مبارزه حمایت صددرصدی مرا خواهند داشت.
|