یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

خطر؟ زنان!


لاله حسین پور


• یکی از مشکلات کنش گران جنبش زنان در سال های اخیر، عمدتا نگاه به بالا و تقاضای تغییر قوانین از حاکمیت بود و در اجرای این تاکتیک اساسا به وحدت و جلب نظر بخش هایی که نزدیکی بیشتری با حاکمیت و یا با اصلاح طلبان درون حاکمیت داشتند، متمایل می شد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۶ تير ۱٣۹۲ -  ۱۷ ژوئيه ۲۰۱٣


روحانی: "چون احساس خطر می کنم، پا به میدان گذاشته ام".
رژیمی که احساس خطر کند، دست به هر کاری می زند. سرکوب، زندان، تجاوز، شکنجه، وعده، دروغ و گاهی نیز با بازکردن روزنه ای که ابعاد آن را به طور کامل در اختیار خود دارد.

اگرچه ماجرای انرژی هسته ای و به تبع آن تحریم و بحران اقتصادی، خود به یک بمب درحال انفجار مبدل شده است و در رأس لیست خطراتی که متوجه رژیم است، قرار دارد، اما خطرناک ترین "قشر"ی که از سال ها پیش با مطالبات خود ریشه و موجودیت و هویت رژیم جمهوری اسلامی را نشانه رفته است، زنان هستند. رژیم این خطر را به خوبی می شناسد و رد پای آن را در همه جا دنبال می کند.
اگر بخواهیم مطالبات زنان را ملاک بگیریم، در واقع شامل بسیاری از مردان ِ حامی این مطالبات نیز می شود که امروزه تعدادشان به سرعت افزایش می یابد. بنابراین می توان گفت، اگر بیش از نیمی از جامعه به مطالباتشان برسند، دیگر نشانی از این رژیم باقی نخواهد ماند. خطر واقعی ست، هرچند که هنوز بالقوه است.
اکنون روحانی ِ بعد از انتخابات است که می گوید: "مسئله زنان، مسئله پیچیده ای ست که با روی کار آمدن یک یا دو رئیس جمهور حل نمی شود". او تلاش می کند تا با شعار "شادی" و "ازدواج" تاکتیک تحمیق را به پیش برد.

دفاع و حمله توامان!
هرکدام از طرح ها و لایحه هایی که در ضدیت با زنان (هرچند با ظاهر حمایت از زنان) چه از طرف دولت و چه از طرف مجلس ارائه شدند، به خوبی نشان دهنده حرکت و اعتراضات افزایش یابنده زنان در جامعه بوده اند. از ورود دختران به دانشگاه ها گرفته تا موفقیت شان در مشاغل و هم چنین بالا رفتن سن ازدواج و کم شدن زاد و ولد، استقلال زنان و دختران و سفرهای به خارج و غیره. هر چند جنبش زنان در بحبوحه سرکوب و فضای امنیتی، عمدتا به حرکت های دفاعی در مقابل چنین مصوبه هایی روی آورد، اما فراموش نکنیم که خود این مصوبه ها ناشی از فشارهایی بود که از جانب کلیت زنان به رژیم جمهری اسلامی که هویت زن را مادر و زن ِ خانه می داند، وارد می آمد.
زنان اما، حضور دارند. مطالبات شان جاری ست. در همه جا به چشم می خورد و به گوش می رسد. در راهروی دادگاه ها، در خیابان ها ، در ادارات، بیمارستان ها، مدارس و کارخانه ها، در پستوی خانه ها.... پشت های قوز کرده شان را می بینیم، درد و رنج پنهان و آشکارشان را در نگاه شان می خوانیم. این زنان و مردان حامی شان در تمام جامعه حضور دارند. فقط می بایست آنان را دریابیم.
زنان محدود به تعدادی کنش گر که زمانی دستگیر و در زندان ها زیر شکنجه و تجاوز جان خود را از دست می دهند و یا با اعتصاب غذا پیکر خود را نحیف تر می کنند، نیستند. زنان محدود به آن هایی که تلاش برای روشن گری داشته و زندگی خود را وقف نوشتن مقالات و ترجمه های آگاه گرانه می کنند تا بتوانند راه رفتن به سوی آزادی را ترسیم کنند، نیستند. یا آنانی که در به در و کوچه به کوچه در تلاش نجات زنانی هستند که خشونت برای شان امری عادی و روزمره شده است.
زنان همه جا هستند. با وجودی که تنها به خاطر جنسیت شان تحت ظلم و نابرابری قرار می گیرند و از این زاویه درخواست و منافع مشترکی دارند، اما بسیار گونه گون هستند. هریک بنابه خواست گاه طبقاتی و قشری و شغلی خود، مطالبه ویژه خود را نیز دارند. با وجودی که صورت سرخ شده زن از سیلی مرد ربطی به جایگاه او در جامعه ندارد، اما یکی به دنبال حق طلاق است و دیگری به دنبال این که غیابا طلاق داده نشود.
درنتیجه به همان اندازه که زنان در اقشار مختلف و با مطالبات مختلف در جامعه حضور دارند، می بایست جنبش های خود را نیز متنوع و رنگارنگ و با درخواست های متفاوت سازمان دهند. تصور این که یک تشکل سراسری زنان بتواند به تمامی این مطالبات بپردازد، نه تنها واقعی و امکان پذیر نیست، بلکه برضد خود عمل کرده و خود- سازمان گری زنان را نیز به انحراف می برد.

استوپ در چانه زنی!
یکی از مشکلات کنش گران جنبش زنان در سال های اخیر، عمدتا نگاه به بالا و تقاضای تغییر قوانین از حاکمیت بود و در اجرای این تاکتیک اساسا به وحدت و جلب نظر بخش هایی که نزدیکی بیشتری با حاکمیت و یا با اصلاح طلبان درون حاکمیت داشتند، متمایل می شد.
برای مثال نیروی عظیم پیگیر حق آزادی پوشش که بالقوه و در مواردی بالفعل و البته بدون تشکل و سازماندهی، درجامعه، در خیابان ها و مکان های عمومی درگیر مبارزه با نیروهای امنیتی بودند، به طور نسبتا مطلق از زاویه دید این کنش گران به دور ماندند. درحالی که شعار حق آزادی پوشش، با وجودی که به حیات این رژیم گره خورده است و رسیدن به آن در چهارچوب رژیم جمهوری اسلامی ناممکن به شمار می رود، اما خود شعاری ست سازمان ده و بخش بزرگی از زنان و دختران را درخود جای می دهد.
درشرایط حاضر نیز همان کنش گران هم چنان به دنبال وحدت با "مدافعین حقوق زنان" در ساختار و جناح های حاکمیت هستند و نیروی اکثریت عظیم زنان زحمت کش را نادیده می گیرند.
اکنون اما، به جای نگاه به بالا و گذاشتن انرژی در امر "چانه زنی" که عملا یا به شکست منتهی شده و یا در حد چانه زنی باقی می ماند، زمان آن فرا رسیده که به اکثریت زنان در اقشار مختلف جامعه بپردازیم. معلمان و پرستاران دو قشری هستند که با وجود شاغل بودن، زیر خط فقر به شمار رفته و به شدت تحت فشار شغلی قرار دارند. توجه ویژه به این دو قشر یکی از وظایف کنش گران جنبش زنان محسوب می شود. شرایطی که بر زنان شاغل در کارخانه ها حاکم است، اسفناک است. با وجودی که این زنان نیروی اصلی جنبش زنان محسوب می شوند، اما عملا از دایره فعالیت این جنبش خارج مانده اند.
ارائه آگاهی و سازمان گری در این بخش مستلزم کار بلند مدت و نهادی بوده و شروع آن هیچ گاه زود نیست . تاریخ جنبش زنان، غفلت از آن را بر ما نمی بخشد.

نفس تازه کنیم
در شرایطی که سرکوب در جامعه ما حرف اول را می زند و فضای امنیتی بر زندگی خصوصی و اجتماعی مردم حاکم است، لازم است که خود سازمان گری به شکل شبکه ای و نهادهای مدنی با خصلت افقی و بدون سر (رهبر) انجام گیرد و هرچه تعداد شبکه ها بیشتر و میزان جمعیت در آن ها کمتر، بهتر!
بنابراین در شرایط کنونی که "امید" در ذهنیت بسیاری از جوانان و کنش گران در ایران (چرا که در خارج از کشور، این امید در حداقل ممکن بوده و اساسا "بدبینی" حاکم است که چرایی آن نیاز به بررسی جداگانه دارد) رخنه کرده است، می توان از هر لحظه آن استفاده بهینه کرد. اما اگر تصور کنیم که اکنون رژیم توپ را در زمین مردم رها کرده است، اشتباه بزرگی کرده ایم. حتی جناح رفسنجانی- روحانی نیز نمی تواند ادعا کند که سکان رژیم را در دست گرفته است. این جناح با زنجیرهایی قطور به جریان ولایت فقیه- پاسداران متصل است و هر آن لازم باشد، عرصه مجددا تنگ خواهد شد.
درنتیجه لازم است زودباوری و خوش باوری را نسبت به وعده های روحانی کنار گذاشته و هم چنان بنا به ملزومات شرایط امنیتی، به اختفای موارد ضربه پذیر ادامه دهیم. به ویژه مواردی که توسط شنود مکالمات کاملا خصوصی تلفنی و اس ام اس، به سوء استفاده رژیم بعد از دستگیری و داشت آتو از فعال مدنی منجر می شود. خوش بینی غیرواقعی را باید کنار گذاشت و بدون بدبینی خارج از واقعیت و با استفاده موثر از کوچک ترین روزنه ای که به وجود آمده، هوای تازه را استشمام کنیم. حتی اگر عمر این روزنه ها به چندین روز هم برسد، می توان از آن برای برداشتن گامی به جلو سود برد. گامی که جاپای خود را برای دوره های بعدی بر جای نهد.         

lalehhoseynpour.wordpress.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست