یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تصویر جهان در قاب هفته
از مهم ترین تحولات "شرقی" تا خبرهای "غربی"


اردشیر زارعی قنواتی


• وقتی از خاورمیانه و تحولات درون آن سخن گفته می شود تداعی کننده ورود به تونلی است که در انتهای آن فعلا هیچ روشنایی دیده نمی شود. اینجا تقریبا به مثابه جایی در تاریخ است که زمان در آن متوقف شده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۷ تير ۱٣۹۲ -  ۱٨ ژوئيه ۲۰۱٣


وقتی قرار باشد از مهم ترین رخدادها و حوادث بین المللی در طول یک هفته جاری نوشت به یقین اولویت بندی ها تا حدودی تحت تاثیر گرایشات ملی – منطقه یی آن کسی قرار خواهد گرفت که می خواهد ذهن مخاطب را متمرکز بر تحولات به زعم وی "مهم تر" کند. هر چند که این واقعیت شاید به لحاظ یک نگاه بین المللی نسبت به رخدادهای جهانی چندان مطلوب تلقی نشود اما از آنجا که ذات نوشتن یک "کنش" جهت آگاهی بخشی است، لاجرم آن خبرهایی در اولویت قرار می گیرد که بازتاب گسترده تری در محیط جغرافیایی و مطالبه انسانی همان حوزه مطالعاتی و مخاطب رسانه یی خواهد داشت. این اولویت پنداری و دسته بندی اعم رخدادها هر چند که تا حدودی به همین لحاظ گزینش شده باشد ولی هرگز توجیه کننده آن نخواهد بود که غیرمنصفانه و با نگاه شوونیستی به تحولات بین المللی نسبت به تحلیل خبرها اقدام کرد. در چنین شرایطی برای مردم خاورمیانه اولویت خبرها حول تحولات مصر، سوریه و ترکیه دور می زند، برای اروپاییان افشای فساد مالی رهبران حزب حاکم "مردم" اسپانیا و جنبش های اعتراضی "ضدریاضتی" در پرتقال، بلغارستان و یونان حرف اول است و در نیمکره شمالی نیز "ادوارد اسنودن" هنوز هم چنان ستاره خبرساز بوده و حکم تبرئه "جورج زیمرمن" هم که وبال گردن "باراک اوباما" رئیس جمهوری رنگین پوست آمریکا شده مهم ترین ها خواهند بود.

خاورمیانه درگیر دوقطبی های سیاسی – اجتماعی: وقتی از خاورمیانه و تحولات درون آن سخن گفته می شود تداعی کننده ورود به تونلی است که در انتهای آن فعلا هیچ روشنایی دیده نمی شود. اینجا تقریبا به مثابه جایی در تاریخ است که زمان در آن متوقف مانده و برای ستاندن هر چیزی حتی کوچک نیز باید هزینه های گزاف پرداخت چرا که ذهن تکنولوژیک و دستاوردهای مدرن تاریخ تمدن هنوز ایستگاهی برای آرامش و آسودن در متن آن نیافته است. به همین دلیل تحولات و وقایع در ژئوپلتیک خاورمیانه حداقل تا به امروز بیش از آنچه همزیستی با "دیالوگ" داشته باشد ذات وجودی خود را در زیست تکلیفی "مونولوگ" جستجو می کند، آن هم از نوعی که پشت بند هر تحول و بحرانی باید "شلتاق خون" موج بزند تا عطش سیری ناپذیر بازیگران را فرونشاند. اکثر تحولات در خاورمیانه حول دوقطبی های منازعه جویانه شکل گرفته است که در چارچوب تضاد سنت با مدرنیته، تقابل قومی – مذهبی، فرقه گرایی خشونت آمیز و عدم تفاهم حول پلاتفرم های ملی و منطقه یی خود را به رخ می کشد. آنچه هم اکنون در مصر بعد از برکناری "محمد مرسی" توسط ارتش و با اراده اکثریت مردم اتفاق افتاده است تنها یک رقابت سیاسی نبوده و بیشتر به یک کشاکش دشمنانه و سلبی با ماهیت ایدئولوژیک شبیه است که به این زودی ها حتی با تشکیل دولت موقت غیرنظامی "حازم الببلاوی" تصور پایان منازعه دور از انتظار خواهد بود. ترکیه نیز از این قاعده مستثنا نیست و بعد از یک دهه حکومت حزب اسلامگرای "عدالت و توسعه" بر کشور هر جنبش اعتراضی از جمله جنبش "میدان تقسیم" استانبول با عکس العمل تند و سرکوب دولت "رجب طیب اردوغان" مواجه می شود. در سوریه که معادلات معیوب خاورمیانه یی در منتهی الیه خشونت های فرقه یی، بحران کنونی آن را به یک جنگ داخلی تمام عیار و نیابتی تبدیل کرده است، نشانه زنی مگسک تفنگ ها و فشردن ماشه ها فرقی بین نظامی یا غیرنظامی، کودک یا پیر و عرب سنی یا علوی نگذاشته و ظاهرا همه طرف های منازعه برای موفقیت در این کشتار در حال مسابقه دادن می باشند.
ا
روپای معترض و رهبران فاسد: از میانه دهه هفتاد و به خصوص بعد از فروپاشی اردوگاه سوسیالسم نظام سرمایه داری حاکم بر اروپا تعارف و امتیازدهی به طبقات پائین جامعه را در قالب "دولت رفاه کینزی" به کناری نهاد و با ظهور "نئولیبرالیسم" حوزه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زیر فشار چرخ دهنده های شکاف طبقاتی آرایش جدیدی را بر جامعه تحمیل کرد. بحران اقتصادی سال ۲۰۰٨ میلادی که تا به امروز ادامه داشته و در طی دو سال گذشته حتی از خطوط قرمز "آستانه سقوط" نیز گذشته است هم اکنون کشورهای جنوب اروپا را چون گروگان در دستان سیاستمداران نئولیبرال تحت عنوان "تروئیکای اروپایی" با برنامه های ریاضت اقتصادی به زنجیر کشیده است. اعتراضات هر روزه سندیکاهای کارگری، کارمندان دولتی، اساتید و دانشجویان مراکز آموزشی، بازنشستگان، لشکر بیکاران، اصحاب رسانه و در یک کلام اکثریت مطلق جامعه در سراسر قاره سبز، تصویر آشنایی است که دیگر با ذات اروپای مدرن عجین شده است. جنبش اعتراضی "خیابان" در یونان، اسپانیا، ایتالیا، پرتقال، بلغارستان و قبرس به عنوان کشورهای در حال بحران وقتی با جنبش های مشابه در بخش شمالی و ثروتمندتر قاره و به خصوص اقتصادهای ردیف اولی چون آلمان، بریتانیا و فرانسه پیوند می خورد، می توان پذیرفت که اروپا در بحران تشدید یابنده یی گرفتار شده که نسخه های اورژانسی برای درمان آن هم نه تنها جواب نداده که وضعیت بیمار را وخیم تر کرده است. افشای فساد سیاستمداران حاکم نیز بر این وضعیت تاثیر مخرب تری گذاشته چنانچه در این هفته ماجرای رشوه گیری در حزب مردم اسپانیا و شخص "ماریو راخوی" نخست وزیر و در یونان اتهام دستکاری لیست مالیاتی توسط "جورج پاپاکنستانتینو" وزیر سابق دارایی زلزله یی سیاسی در شرایط بی ثباتی این کشورها را موجب شده است.

آمریکای گرفتار جاسوسی و قوانین نژادپرستانه قضایی: ماجرای فرار "ادوارد اسنودن" و دامنه افشاگری های آن که جهان رسانه و اطلاعات را به هم ریخته است به مرور دارد تبدیل به داستان "یهودی سرگردان" بالزاک شبیه می شود. در بحبوحه این رسوایی برای واشینگتن با حکم دادگاهی در این کشور مبنی بر تبرئه و بی گناهی "جورج زیمرمن" سفیدپوست متهم به قتل نوجوان سیاهپوست اهل فلوریدا "ترایوون مارتین" که تنها به ظن مسلح بودن و دست در جیب، توسط وی به قتل رسید و از سوی اوباما این اقدام "شرم آور" خوانده شده بود، در این روزها بسیاری از شهرهای آمریکا را به صحنه اعتراض و فعالان مدنی را به واکنش در خصوص قوانین نژادپرستانه در سیستم قضایی کشور وادار کرده است. اوباما که خود سیاهپوست بوده و در مواجه با این جنایت مارتین را در تصویر دختران نوجوان خود در معرض نگاه افکارعمومی نشاند حالا در واکنش به این حکم و اعتراض مردم بیرمنگام در ایالت آلاباما تنها توانست معترضان را به آرامش فرا بخواند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست