حمایت از خاتمی
حسین شریعتمداری خطاب به فاطمه رجبی: دشمنان نوشتههایتان رابر صدر مینشانند
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۴ شهريور ۱٣٨۵ -
۵ سپتامبر ۲۰۰۶
حسین شریعتمداری مدیر مسوول روزنامه کیهان روز سهشنبه در نوشتاری که در ستون "یادداشت روز" روزنامه کیهان با عنوان "از کدام جایگاه" به چاپ رسانده اظهارات فاطمه رجبی همسر سخنگوی دولت را مورد انتقاد قرار داده است:
«عصر یکی از روزهای- احتمالا پاییز- اواخر دهه ۷۰ بود که آقای حشمت الله طبرزدی تلفنی با نگارنده تماس گرفت. آن روزها آقای طبرزدی هفته نامه ای با عنوان «پیام دانشجوی بسیجی» را منتشر می کرد که بعدها با اعتراض بسیج به «پیام دانشجو» تغییر نام داده بود. این هفته نامه در موسسه کیهان چاپ می شد. آقای طبرزدی گله داشت که مسوول چاپخانه کیهان از چاپ نشریهاش خودداری کرده و گفته است، شما اجازه چاپ نمی دهید و می پرسید آیا صحت دارد؟ پاسخ نگارنده مثبت بود. آقای طبرزدی علت را پرسید. به ایشان گفتم؛ شما در فلان مقاله و فلان گزارش و... نشریهتان به بهانه انتقاد از شخصیتها و مسوولان نظام، دروغ پردازی کرده و تمامیت نظام و انقلاب را به باد تهمت و افتراء گرفتهاید، از جمله مطلب اخیری که علیه رییسجمهور وقت نوشتهاید. با تعجب گفت؛ از شما بعید است چون خود شما بیشترین انتقادها را نسبت به تجملگرایی و برنامههای اقتصادی دولت - وقت - داشته و دارید. گفتم؛ نقد با دروغپردازی و تهمت زدن متفاوت است شما، آگاهانه یا ناخودآگاه، خواسته دشمن را زیر تابلوی دوست مطرح میکنید و ما فرصتی برای سوءاستفاده دشمن باقی نمیگذاریم...
سخن آن روز ما به درازا کشید، شاید نزدیک به یک ساعت و نتیجه آن که به ایشان گفتم؛ اگر اجازه چاپ نشریه شما در کیهان را بدهم، برای فردای قیامت پاسخی در چنته ندارم... آخرین کلام آقای طبرزدی قریب به این مضمون بود که شما محافظه کار شدهاید و برای حفظ جایگاهتان بیشتر از اسلام و انقلاب و مبارزه با آمریکا ارزش قائلید! و آخرین سخن نگارنده به ایشان این که «می ترسم در ادامه این راه به دامان دشمن بروید و در اردوگاه آمریکا خیمه بزنید»...
و امروز آقای طبرزدی نه فقط انکار نمیکند که در حلقه انقلاب نیست بلکه افتخار هم میکند که در جمع اپوزیسیون نظام و ابواب جمعی آمریکاست... هرچند دیگر تاریخ مصرفش گذشته است و دشمنان بعد از بهرهبرداری از وی خیلی راحت او را دور انداختهاند و...
اگرچه گفتهاند «در مثل مناقشه نیست» و مثل فقط برای تقریب ذهن است بی آن که الزاما، با ممثل یکی باشد، ولی به عنوان یک برادر- تا حدودی تجربه اندوخته - به خود حق میدهم برای خواهر دینی و انقلابی خویش سرکار خانم فاطمه رجبی نگران باشم و با توجه به یادداشتها و مقالههایی که این روزها در نقد - که چه عرض کنم- در هجو برخی از مسوولان بلندپایه اسبق و سابق ولاحق نظام مینویسد خطاب به ایشان بگویم؛ خواهر گرامی! بیم آن دارم که اگر خدای سبحان دستت را نگیرد و از راهی که برگزیدهای باز ندارد، سرنوشتی نه چندان خوشایند، نظیر آنچه در صدر این وجیزه به آن اشاره کردم در انتظارت باشد.
خانم رجبی اگرچه از سویدای دل می گوید و می نویسد ولی متاسفانه، در بسیاری از نوشتهها- با عرض پوزش- حرمت مسوولان و نظام را پاس نمیدارد، «شعار» را به جای استدلال می نشاند، بین «صفر» و «صد» نقطه دیگری نمیشناسد و از این روی به اغراق روی میآورد و یا «همه» را «هیچ» میانگارد!
خانم رجبی در نوشتههای اخیر خود ضمن اشاره به نکات سودمندی که متاسفانه در یادداشتهای ایشان کمیاب است، تهمتهای ناروایی به مسوولان بلندپایه سابق و لاحق نظام اسلامی روا داشتهاند که در این نوشته مختصر مجال پرداختن به همه آنها نیست، بنابراین آخرین نمونه را به عنوان اندکی از بسیارها میآوریم.
خانم رجبی در نوشتهای مفصل از سفر آقای خاتمی به آمریکا انتقاد کرده و وظیفه هریک از مراکز نظام را در برخورد با ایشان گوشزد فرمودهاند! و از جمله خواستار خلع لباس آقای خاتمی شدهاند! که باید گفت؛ آقای خاتمی دو دوره متوالی رییسجمهور کشور بوده است آنهم با آراء بالا و کمنظیر و از سوی دیگر، ظاهرا خانم رجبی میدانند که دورههای مختلف ریاست جمهوری، حلقههای بهم پیوسته نظام است و نظام حاصل جمع آنهاست - صرفنظر از مورد استثنایی بنی صدر که از سوی همین نظام عزل شد- بنابراین ایشان با کدام منطق عقلی و شرعی رییس جمهور منتخب مردم و مورد تایید بالاترین مقام رسمی و دینی نظام را وابسته به آمریکا می دانند؟! و از موضعی نه فقط فراتر از همه مردم و تمامیت نظام بلکه در جایگاهی برتر از رهبری نشسته و دستور خلع لباس آقای خاتمی را صادر می فرمایند؟!
آیا ایشان عقل سیاسی، شعور دینی و بینش اسلامی خود را برتر از همه میدانند؟ و آیا بر این باورند که تمامیت مردم و مراجع و رهبری و... از درک آنچه ایشان درک فرمودهاند عاجزند؟! و یا معتقدند آنان نیز مانند ایشان فکر میکنند اما به اندازه خانم رجبی جرات بیان و شجاعت عمل به وظیفه دینی و سیاسی خود را ندارند؟!... سرکار خانم رجبی برای این سوال چه پاسخی دارند، جز آن که خود را سرور نظام، عقل کل ایران اسلامی و یگانه پیشوای دینی و سیاسی امت مسلمان تلقی بفرمایند؟!...
امیدوارم خواهرم خانم رجبی از سخن نگارنده آزرده خاطر نشوند ولی چارهای جز گفتن نیست که در گذشتهای نه چندان دور- با عرض پوزش- نوشتهها و اظهارات ایشان جایگاه و اهمیت چندانی نداشت و البته امروز هم. و تنها تفاوت امروز و دیروز آن است که امروز خانم رجبی همسر برادر فرهیخته جناب آقای دکتر الهام هستند، سخنگوی رسمی دولت. خانم رجبی در برابر اعتراضها میفرمایند «من با مسوولیت خود مینویسم»! و توجه ندارند که اگر همسر ایشان سخنگوی دولت نبود، اظهارات و نوشتههای ایشان اهمیتی برای مطرح شدن نداشت. با این حساب، آیا سرکار خانم رجبی تردیدی دارند که از «رانت سیاسی» استفاده می کنند؟! آن هم با شرحی که گذشت؟!...
ما هم در کیهان به آقای خاتمی انتقاداتی داشتهایم و به آن پرداختهایم و به سفر اخیر ایشان نیز، اما... حرمت ایشان را به نفع دشمنان اسلام و نظام نشکستهایم و حتی هنگامی که برخی از گروههای به ظاهر طرفدار آقای خاتمی، علیه ایشان به ناحق موضع میگرفتند، کیهان به دفاع از وی پرداخته بود. تشبیه ایشان به گورباچف!، اتهام شاه سلطان حسین صفوی به وی و... از جمله این موارد است تا آنجا که وقتی اطلاعیهای در چند صفحه با ظاهر اسلامی علیه ایشان پخش شد و عکسهایی از آقای خاتمی را در کنار میز شراب نشان میداد، کیهان تنها روزنامهای بود که به طور مستدل این اتهام را رد کرد و در همان حال دوستان به ظاهر سینه چاک آقای خاتمی ساکت بودند...
کاش خانم رجبی برای چند ساعت از برج عاج فرود میآمدند و تنها با یک نگاه گذرا به وضوح میدیدند که دشمنان ایران اسلامی و جریانات مخالف نظام و دولت اصولگرا، چگونه نوشتههای ایشان را بر صدر مینشانند! و قدر میدانند! و از خوشحالی قند در دلهاشان آب می کنند! و صد البته، نه به خاطر جایگاه خانم رجبی و اهمیت نوشتهها و اظهارات ایشان، بلکه تنها به این دلیل که خانم رجبی همسر سخنگوی دولت است و هرچه برادر عزیز و فرهیخته جناب دکتر الهام میکوشد این وابستگی را بیارتباط با نوشتههای خانم رجبی بداند، کسی زیر بار نمیرود، چرا...؟ برای آن که اگر انتساب ایشان به سخنگوی دولت از نوشته های خانم رجبی حذف شود، دیگر نوشتههای وی برای مطرح کردن و سوءاستفاده اهمیتی ندارد...
امید است، خانم رجبی خود را - خدای نخواسته- برتر از همه نظام ندانند که البته در تئوری نمیدانند اما عملکرد ایشان جز این تفسیری ندارد!
سخنی هم با دولت محترم در میان است که اگر اظهارات و نوشتههای کسانی را با مشی خود همخوان نمیدانند و در همان حال، این اظهارات با تابلوی حمایت از دولت و یا رییسجمهور محترم مطرح میشود، بیتفاوت ننشینند و خدای نخواسته به تمجیدهای اغراقآمیز از رییسجمهور و هجو ناپسند و بیرون از انصاف گذشتگان دل نبندند و اندازه نگهدارند... گفته میشود کتاب اغراقآمیز خانم رجبی با عنوان «احمدینژاد، معجزه هزاره سوم» از حمایت نهاد محترم ریاست جمهوری برخوردار بوده است که...!
و کلام آخر آن که انشاءالله سرکار خانم رجبی از این نوشته آزرده خاطر نشوند- که احتمالا میشوند- و این سخن برادرانه را به گوش دل بسپارند که مفهوم در خط امام و رهبری بودن، پیروی از آنان است و نه از جایگاه رفیع آنها سخن گفتن و امریه صادر کردن، آنهم به ناحق... و در این باره باز هم گفتنیهایی هست که میگذاریم و میگذریم.»
|