یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

زنان ایران جلودار مبارزه برای دمکراسی، برابری و آزادی - تورج آزادکار



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۹ مرداد ۱٣۹۲ -  ٣۱ ژوئيه ۲۰۱٣


امروز در ایران ما شاهد یک رنسانس روشنفکری* هستیم که شالوده و امکان تئوریک رسیدن به یک دمکراسی سکولار در چهارچوب جمهوری لائیک را در جامعه پایه ریزی و آماده میکند. روشنفکران و متفکرین ایرانی، چه در داخل و چه در خارج از کشور، چه از جناح چپ، چه مذهبی و چه از میان راست ها وحتی سلطنت طلبان قدیمی، وارد یک استحاله تئوریک و فلسفی شده اند که تقریبآ بر اتفاق عمومی آنان حول محور یک جمهوری دمکراتیک مبتنی بر جدائی دین و مسلک از دولت و آزادیهای منعقد در اعلامیه جهانی حقوق بشر استورا است.

در این برهه اما زنان به دستاورد بزرگتری رسیده اند (شاید بطور نطفه ای آن که هنوز احتیاج به شفافیت و کنکرتیزه شدن دارد،) که در خود عناصر ارتقاع و پیشبرد این مبارزه به مراحل بعدی آن را، تا رسیدن به یک جامعه نوین انسانی که در خور زنان و مردان آزاد و آزادانه انجمن یافته باشد، نشان میدهد. این مورد را میتوان در "نشست های هم اندیشی زنان،" در روز های اخیر، قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ١٣٩٢، و همچنین در مقاله ای تحت عنوان " مطالبات زنان و شرایط امروز جامعه ما" نوشته نوشین احمدی خراسانی در مجله آسمان و چاپ مجدد آن در خبرنامه گویا **مشاهده کرد.

در "هم اندیشی" زنان توانستند انواع و اقسام نظرات و نیروها و انگیزه ها اعم از چپ تا مذهبی و ملی را حول خواست ها و مطالبات حد اقلی خود (بدون از یاد بردن مطالبات حد اکثری) از سراسر ایران جمع کنند و نامه ای در این ارتباط به رئیس جمهور منتخب، روحانی، بنویسند.

در نوشته خانم احمدی خراسانی این دستاورد به شیوه انتقادی اش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مسئله آزادی زن در جامعه ایران بطور عمیق و فلسفی موشکافته شده. چپ ها و مارکسیست ها بعضی مواقع این شعاردرست را سر میدهند که " آزادی جامعه در قبال آزادی زنان است!" ولی کمتر کسی (حد اقل از مرد ها) به مفهوم واقعی آن پی برده است. بنظر من این جمله به این معناست که زنان نه تنها به عنوان نیرو، بلکه مثل دلیل، انگیزه و عقل در انقلاب شرکت میکنند و به آن مفهوم میبخشند. خانم احمدی خراسانی به درستی این موضوع را باز میکند و آزادی زن را، بدون گذشتن از مطالبات خاص زنان و یا تحلیل بردن آن در مبارزات کلی و همگانی، در گرو آزادی انسان، و نه برداشت مردسالاری آن، میبیند، و آن را در سطح دست آوردهای جهانیش، با حفظ خصوصیات ایرانی اش مطرح کرده و از این طریق با مبارزه مردان برای آزادی انسان مرتبط و هماهنگ میکند. او مینویسد: "می دانیم که در جوامع غربی، بحث برابری و حرکت های برابری خواهانه (برابری در میان اقلیت های گوناگون همچون زنان، سیاه پوستان، اقلیت های دینی و نژادی و...) پس از نهادینه شدن مفهوم «آزادی» و به رسمیت شناختن آزادی و حقوق «انسان به طور عام و انتزاعی» (که در یک دوره‍ی طولانی عصر روشنگری تثبیت شد) به تدریج در این کشورها گسترش یافت، آن هم وقتی که مردمان آن دیار احساس کردند «آزادی» شان که بر مبنای آزادی «انسان» و «بشر» به طور عام تعریف شده، لزوماَ شامل برخی از گروه های اجتماعی نمی شود. اتفاقاَ به همین دلیل هم بود که برخی از فلاسفه فمینیست و نقّاد نظریه های عصر روشنگری، مدعی شدند که «آزادی انسان انتزاعی» لزوماَ شامل زنان نمی شود. یا برخی از متفکران سیاه پوست در «جنبش زنان رنگی» هم معترض شدند که «آزادی انسان انتزاعی» در واقع آزادی انسان سفیدپوست تعریف شده است. به این ترتیب بود که معنای «آزادی» و «حقوق انسان انتزاعی» به تدریج در این دموکراسی ها گسترش یافت و مثلا «حق رأی و حق انتخاب شدن مردم» (به طور عام) تبدیل به «حق رأی و حق انتخاب شدن زنان و مردان» و یا «حق رأی و انتخاب شدن سیاهان» و جز آن تبدیل شد. در واقع این مرحله ای بود که حرکت ها و جنبش های اجتماعی با رویکردهای «برابری خواهانه» در بستر «دموکراسی های نهادینه شده» ظهور یافتند تا آن را پالایش و کارآتر سازند....از این زاویه است که می توان گفت همانطور که یکجانبه گرایی و تکیه صرف بر «حقوق انسان انتزاعی» در گذشته، سبب ساز میوه های نارس و تجربه های تلخ شده است، طرح و تبیین «حقوق برابر»، بدون هماهنگی آن با حرکت هایی که برای دستیابی «حقوق انسان عام و انتزاعی» در جامعه ایران وجود دارد، طبعاَ نمی تواند نتایج درخشان و مطلوبی را برای کل جامعه مان به ارمغان بیاورد. بنابراین ناچاریم که در شرایط کنونی ایران، بین این دو گروه از مطالبات (مطالبات عام و مطالبات جنسیتی)، تعادل و هماهنگی به وجود آوریم و «حقوق برابر» را در چارچوبی متوسع تر و هماهنگ با حرکت هایی که حول «حقوق انسان عام» تعریف می شود تفسیر کنیم وگرنه ممکن است که ناخودآگاه، خواسته هایمان در مقابل «خواسته های عام مردم» قد علم کند و تجربه ای تلخ و تأسف آور بیافریند. اما به نظر می رسد که دستیابی به چنین تعریف و ایجاد چنین هماهنگی همه جانبه ای، آن هم در وضعیت کنونی جنبش زنان، خیلی هم آسان نیست مثل پیمودن راهی باریک و پُرسنگلاخ است که اطراف آن، پرتگاه های عمیق و خطرناکی وجود دارد. شاید شبیه «بر لبه تیغ راه رفتن» باشد!"

این نوع برخورد را مقایسه کنید با نوعی که، عمدتآ توسط مردان، برای عقب نگهداشتن جنبش زنان بیان میشود، یعنی "خانمها اول بهتر است منتظر بایستند تا جامعه (بخوان مردان) به حقوق خود برسند..." آنها زنان و حتمآ دیگر نیروها و انگیزه ها، چون کارگران، جوانان، ملیت ها، أقلیت های مذهبی و دیگران را فقط به مثابه نیرو و نه شعور، قبول میکنند و این به کجراه ناکجاآباد یعنی نوع دیگری از دیکتاتوری و مردسالاری منجر میشود، همانطور که بار ها شاهد آن بوده ایم.

در هشتم مارس ١٩٧٩ سال روز جنبش جهانی زن، یعنی فقط چند روز بعد از انقلاب ١٣٥٧ و بروز اولین نشانه های ظهور دیکتاتوری اسلامی، این زنان بودند که به خیابانها آمدند و شعار "ما انقلاب نکردیم تا به عقب بر گردیم" را سر دادند. آنها همان موقع باطن واقعی جمهوری اسلامی را دیدند و نسبت به آن هشدار دادند. ولی اکثریت نیرو های چپ و لیبرال به آنها توجه نکردند و دنبال "ضد امپریالیسم" خمینی رآه افتادند تا عوج آن یعنی گروگان گیری در سفارت آمریکا، که در بهبوهه اش "ولایت مطلقه فقیه" به قانون اساسی وارد شد و بقیه آن را میدانیم... امروز هم زنان، نتنها بیش از نیمی از جامعه ایران را تشکیل میدهند، بلکه اکثریت دانشجویان دانشگاها و بسیاری از متخصصین، کارگران، کارمندان و اکثریت مدیران و مدبران خانواده را شامل میشوند. آنها بخاطر موقعیت خاصشان در جامعه پیشقراولان تغییر و تحولات آتی در ایرانند، و لازم است که روشنفکران مرد ایرانی این مسئله را یکبار و برای همیشه بر تابند.

در آن زمان من و چند تن از رفقایم به عنوان اولین گروه مارکسیست-هومانیستی در انقلاب شرکت نمودیم. درست بخاطر دارم که در کشاکش این انقلاب توده ای ما نوشته ای از رایا دونایفسکایا، فیلسوف مارکسیست هومانیستی تحت عنوان " انکشاف و تضادهای درون انقلاب ایران" را همراه با چند نوشته دیگر ترجمه و منتشر کردیم. روی جلد این کتابچه بشکل کارتونی قطاری بود به اسم انقلاب و یک آخوند که به خمینی هم بی شباهت نبود در جلوی این قطار ایستاده و قصد داشت با دستهای خود آنرا متوقف کند. در فضا و جو آن روز چاپ و پخش آن نوشته آسان نبود ولی بهر حال ما تصمیم گرفتیم که آنرا بهمان شکل بین گارگران و دانشجویان توضیع کنیم. در این نوشته رایا دونایفسکایا از طرفی بر اهمیت نقش زنان در باز کردن فصل جدیدی از انقلاب ایران تمرکز کرده، و از طرف دیگر نسبت به تضاد گمراه کننده "ضد امپریالیسم" به عنوان مستمسکی برای رشد "ضد انقلاب از درون انقلاب" هشدار داده بود.   

رایا دونایفسکایا که در سالهای ١٩٢٠ برای مدتی منشی روسی زبان لئون ترتسکی بود، از اوائل سالهای ١٩٥٠ و پس از اینکه برای اولین بار "دستنوشته های فلسفی-اقتصادی" مارکس را از روسی به انگلیسی ترجمه کرد و شوروی را نه سوسیالیستی، بلکه یک سیستم سرمایه داری دولتی نامید، از تروتسکی بریده و مارکسیت-هومانیسم را بنیان گذاشت. پس از آن نیز چند اثر دیگر او منجلمه دو کتاب "مارکسیسم و آزادی" و" فلسفه و انقلاب" توسط دوستان ما به فارسی ترجمه و در ایران چاپ شده اند. آخرین اثر از تریلوژی دونایفسکایا تحت عنوان          " روزالوکزامبورگ، آزادی زنان و فلسفه انقلاب مارکس" مستقیمآ به مبارزه زنان و تعمیق و تکثیر آن از طریق انکشاف دیالکتیک خود مارکس و فرق آن با مارکسیستهای بعد از مارکس منجمله لنین و حتی انگلس میپردازد و میتواند به درک بهتر از خیزش های توده ها از پائین، بخصوص جنبش زنان کمک کند.

بنظر من کلیه مبارزات اقتصادی، صنفی، سیاسی، جنسیتی، ملی، مذهبی و انتخاباتی ووو، در همه اشکالش بجا و لازم ونهایتآ در جهت ارتقاع انسان (زن و مرد) به مرحله گذار به دمکراسی و آزادی است. در این پروسه زنان هم بعنوان نیروی نیمی از جامعه و هم به مثابه عقل و شعور در این مبارزه شرکت میکنند. انقلابیون، بخصوص مارکسیست ها میبایست نسبت به این مبارزات حساسیت بیشتری نشان دهند و همانطور که زنان در عمق و وسعت دادن به این پیکار و رابطه اش با آزادی کلی انسانها کوشش میکنند، مردها نیز میبایست آنرا درک و قبول بکنند و در همگامی و هماهنگی با زنان جلو بروند.

تورج آزادکار

* رجوع کنید به مقاله من تحت عنوان "رنسانس روشنفکری و ..." در اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
** رجوع کنید به این لینک :
news.gooya.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست