آقای احمدینژاد، بیا از خیر مناظره با بوش بگذر!
دکتر محمد ملکی
•
جناب آقای احمدینژاد حال که (بوش) حاضر نشد با شما مناظره کند برای اینکه نشان دهید اهل مناظره شفاف و بدون سانسور هستید و از شنیدن حقایق باکی ندارید بیایید با یک هموطن خودتان بمناظره بنشیند تا در مورد آنچه در این ۲۷ سال در ایران بر سر دانشگاهها و دانشجویان، زنان و جوانان و دیگر تا از طریق رسانههای ایران و جهان حقایق بر مردم روشن گردد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۵ شهريور ۱٣٨۵ -
۶ سپتامبر ۲۰۰۶
این روزها مرتب میخوانیم و میشنویم که آقای احمدینژاد از بوش تقاضای مناظره کرده و او حاضر به اینکار نشده است. آقای احمدینژاد عدم پذیرش بوش را ترس ایشان دانسته و اینکه روش استکبار جهانی و بوش و امثال او در اداره جهان غلط است و روش ما درست است و روزی خواهد رسید ما سراسرِ گیتی را تبدیل به بهشت روی زمین خواهیم کرد. من بدون آنکه بخواهم نظرات جناب احمدینژاد را رد یا تأیید کنم بعنوان یک فرزند روستا، یک ایرانی، یک همکار دانشگاهی و یک کارگرزاده که مانند ایشان از میان تودههای مردم برخاستهام، پیشنهاد میکنم حال که بوشِ مستکبر و امپریالیست و جهانخوار و جنگافروز و همدست صهیونیسم جهانی حاضر به مناظره با ایشان نشده، بیایند از خیر مناظره با بوش بگذرند و با یک ایرانی که شاهد بسیاری از اعمال و رفتار نظام ولائی بوده بیسانسور بمناظره بنشیند. مگر شما در فرمایشاتتان در ورزشگاه شهر ارومیه نفرمودید .
« تمامِ مشکلاتِ ناشی از این است که عدهای زورگو و غاصب امور را در دست گرفتهاند این افراد شعارهای متعددی مانند آزادیِ گردش اطلاعات و آزادی بیان میدهند و دائماً از دموکراسی و حقوق بشر شعار سر میدهند ولی در عمل اینگونه نیستند. کسانی که از مناظره در خصوص مسائل جهان فرار میکنند منطق و استدلال ندارند اینها در مقابل پیشنهاد این مناظره از افکار عمومیِ جهان میترسند و با رد این مناظره برای شعور ملتها ارزش قائل نیستند. ما میدانیم آنها از روشن شدن حقایق و نقش آنها در جنایات مختلف در جهان در هراس هستند این کشورها ادعای طرفداری از حقوقِ کشور را دارند ولی مخوفترین زندانها را برپا میکنند آنها بعضی از افراد را می دزدند و در زندانهایشان بدترین شکنجهها را دارند آنها به سانسور متوسل شده و برای مردم کشور خود محدودیتهایی را بوجود میآورند، تلفنهای آنها را شنود میکنند و اجازه نمیدهند که اخبار به طور شفاف برای مردمشان منعکس گردد آنها میگویند ما طرفدار دموکراسی هستیم ولی با برگزاری رفراندوم در فلسطین مخالفت میکنند. مگر شما نمیگویید که برای ارزشهای ملتهای دنیا ارزش قائل هستید. ما گفتیم دو طرف بیایند و برای مشکلات جهان و راههای برون رفت از آن با هم مناظره کنیم، مناظرهای بدون سانسور و محدودیت تا همه ملتها حرفها را بشنود . »
روزنامه اعتماد ملی، شنبه ۱۱ شهریورماه ۱٣٨۵
جناب آقای احمدینژاد حال که (بوش) حاضر نشد با شما مناظره کند برای اینکه نشان دهید اهل مناظره شفاف و بدون سانسور هستید و از شنیدن حقایق باکی ندارید بیایید با یک هموطن خودتان بمناظره بنشیند تا در مورد آنچه در این ۲۷ سال در ایران بر سر دانشگاهها و دانشجویان، زنان و جوانان و دیگر هموطنانمان آمده با هم بمناظره بنشینیم تا از طریق رسانههای ایران و جهان حقایق بر مردم روشن گردد. و آقای بوش هم بهتر و بیشتر متوجه گردند که آقای احمدینژاد و همکارانشان پس از تبدیل ایران به بهشت روی زمین، چگونه میتوانند دنیا را پر از نیکی و آرامش و پیشرفت، آزادی و آبادی و قسط و عدل کنند .
آقای احمدینژاد
باید به اطلاعتان برسانم من در زمینه مناظره با بزرگان بیتجربه هم نیستم .
سالِ ۱٣۵۹ وقتی تصمیم گرفتند با بهانه انقلاب فرهنگی و اسلامی کردن، دانشگاهها را به روی دانشجویان ببندند شورای مدیریت دانشگاه تهران – که اینجانب ریاست آنرا بعهده داشتم - با انتشار نامهای اینکار را به زیان ملت و خدمت به استکبار جهانی دانست و اعلام کرد با این عمل تکلیف ۱٨۰ هزار دانشجوی دانشگاهها چه میشود و هشدار داد که این جوانان خوراک خوبی برای گروههای سیاسی خواهند شد که دیدیم وقایع بعدی صحت پیشبینی ما را تأیید کرد. پس از انتشار این نامه جناب خامنهای که آنموقع نماینده مجلس و امام جمعه موقت تهران بودند طی خطبههای نماز جمعه شدیداً به امضاءکنندگان نامه حمله کردند و آنها را خائن خطاب نمودند. بلافاصله مدیریت دانشگاه تهران از آقای خامنهای خواستند در یک مناظره زنده و بیسانسور شرکت کرده تا روشن گردد خائن کیست و آیا بستن دانشگاهها خدمت است یا خیانت؟ این تقاضا بارها تکرار شد ولی جوابی از سوی تهمتزنندگان داده نشد تا پس از یک سال در خرداد سال ۱٣۶۰ که مصادف با یکمین سال بستن در دانشگاهها بود تقاضای مناظره مجدداً تکرار شد و حتی روزنامه جمهوری اسلامی با مقداری فحش و بدگویی به تقاضاکنندگان مناظره مانند سایر روزنامهها آنرا چاپ کردند. نتیجه این درخواست آن شد که ساعت ۲ بعد از نیمهشب سال ۱٣۶۰ به خانه استیجاری اینجانب ریختند و مرا به اسارت بردند و مدت بیش از ۵ سال زیر وحشیانهترین شکنجهها قرار دادند و در حالیکه جای جای تنم زخمدار «تعزیر» بود رها کردند. تا عبرتی گردد برای دیگران که دیگر از این فضولیها نکنند و بزرگان را بمناظره شفاف و رو در رو دعوت ننمایند .
جناب آقای احمدینژاد
امیدوارم برای اثبات اینکه شما چقدر راستگو و معتقد به «شعور ملتها» هستید به جای مناظره با بوش متکبر و مستبد و دروغگو با یک هموطن خودتان که هیچ ادعایی ندارد و تنها هدفش آگاه شدن مردم از آنچه در ایران میگذرد، میباشد تن به این مناظره داده و ساعاتی از وقت خود را صرف روشن شدن حقایق فرمایید و فراموش نکنید آن ضربالمثل را که «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» با این امید که درخواست مناظره با شما به سرنوشت مناظره با آقای خامنهای دچار نشود .
دکترمحمد ملکی
استاد بازنشسته دانشگاه تهران
|