یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

همزیستی مسالمت آمیز


مرضیه شاه بزاز


• من به شاخه ی سرشار زیتون می اندیشم، به باغی همه رنگ
تو به آن کتیبه، تا به زر بنگارند بر آن نامت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۵ مرداد ۱٣۹۲ -  ۱۶ اوت ۲۰۱٣


 میان ما
حماسه ئی نه
هنگامه ای ست
ورای رنگین کمانِ پوست
که در گوشت و استخوان بذری به میوه نشسته است   
پدران را گِلِه ای نیست
خیره بر هم،
مژگانمان سایه بان چهار شعله، لبخند می زنیم
هرچند در رگهای من و تو،
موجها خشمآگین، دریا ها ز بستر می گریزند
خفه در گلویمان تندر،   
آذرخشی در عصبهامان می پیچد
و پوشش موقرانه ی پوست
-قلمرو پادشاهی «رنگ» با تاج مرواریدش-
که اینهمه را نهان می کند
من به شاخه ی سرشار زیتون می اندیشم، به باغی همه رنگ
تو به آن کتیبه، تا به زر بنگارند بر آن نامت   
و سنجیده
باز لبخندی بر لبهای تو، لبهای من
با سرآب سود و آسودی،
موج سرکش و دریا را
در بستر آبهای زیرزمینی به بند می کشیم
حماسه ئی نه
هنگامه ای ست
تا فواره ی بلند طغیان.


یوفالو ۱۱ اوت ۲۰۱۳
divanpress.com

 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست