سرمقاله روزنامه مورنینگ استار در مورد وقایع مصر
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۶ مرداد ۱٣۹۲ -
۱۷ اوت ۲۰۱٣
ما و تحولات نگران کننده در مصر
هراس قابل درک مردم از میزان گستردهٔ خونریزی در قاهره نباید باعث شود که ما این واقعیت را نادیده بگیریم که مسئولیت بحران کنونی بر دوش اخوانالمسلمین است. سازمان سیاسی اخوانالمسلمین به نام «حزب صلح و عدالت» به رهبری محمد مُرسی، در پی پیروزی انقلاب ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۱ که دیکتاتوری طرفدار آمریکای مبارک را سرنگون کرد، در انتخابات ریاست جمهوری برنده شد. امّا پس از آنکه مُرسی بر کرسی رئیسجمهوری تکیه زد، دولت او به هدفهای دموکراتیک انتخاب پشت کرد و در پی آن برآمد که انقلاب را به سود یاران خودش برُباید.
تلاش اخوانالمسلمین برای تحمیل قانون اساسییی که نافی خواستهای انقلاب برای حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، و آزادی سیاسی و سکولاریسم بود، برکناری مُرسی را ناگزیر کرد. او و طرفدارانش به اتکای پیروزی گروهشان در انتخابات، مُدام بر «قانونیت» دولت مُرسی تأکید میکنند، امّا وسعت اعتراضهای مردمی علیه آنها نشان دهندهٔ خشم عمیق مردم نسبت به تلاش آنها برای ربودن انقلاب مردم است. برکناری مُرسی در روز ۳ ژوییه در پاسخ به خواست دهها میلیون مصری که روز ۳۰ ژوئن به خیابانها آمدند و خواستار پایان دادن به دولت مُرسی شدند، در واقع یک انقلاب دوّم بود.
حرکت تودهیی «تمرّد» توانست ۲۲ میلیون امضا برای برکناری مُرسی جمع کند. آنچه موجب برانگیختن مردم به یک اقدام انقلابی تودهیی شد، صرفاً این نبود که اخوانالمسلمین عزم کرده بود که قانون اساسییی تدوین کند که بازتاب دهندهٔ برداشت خود آنها از قانون شریعت اسلامی باشد. فرقهگرایی مذهبی این سازمان، هم منجر به حملههای جنایتکارانه به اقلیتهای شیعی مسیحی شده بود و هم گروههای «امر به معروف و نهی از منکر» را به جامعه تحمیل کرده بود. علاوه بر این، اخوانالمسلمین با ترغیب گسیل گروههای مسلّح به سوریه به منظور سرنگون کردن رژیم اسد، با امپریالیسم همراه و همگام شده بود. تعجبی ندارد که جان کِری وزیر امور خارجهٔ آمریکا عمل ارتش مصر را به عنوان یک «ضربهٔ جدّی» به آشتی سیاسی محکوم کرده است. بهصراحت باید گفت که اخوانالمسلمین در پی آشتی سیاسی نبوده است و نیست. قصد اخوانالمسلمین چنان انحصار قدرتی است که در آن اقلیتهای مذهبی، احزاب چپ و سکولار، سندیکاها و هر نیرویی که به جهانبینی آنها گردن نگذارد، جایی ندارند. بهرغم هر طرحی که برای سازش و آشتی به اخوانالمسلمین ارائه میشود، آنها به هیچ طریق راضی نمیشوند، مگر آنکه مُرسی مثل قبل به قدرت بازگردانده شود، که این به معنی وارونه شدن انقلاب دوّم (۳۰ ژوئن) خواهد بود.
قصد اخوانالمسلمین از استقرار نیروهایش در اردوگاههایی در رابعه و النهضه، که از آنجا به ساکنان محلی حمله و آنها را ارعاب میکردند، ایجاد اختلال در ادارهٔ پایتخت و در نتیجه اخلال در ادارهٔ کشور بود. انتقاد واشنگتن از واکنش ارتش مصر در برابر سرسختی و آشتیناپذیری اخوانالمسلمین، آشکارا متناقض با مُدارای دولت آمریکا نسبت به خونریزی اسرائیل در غزه و لبنان (یا حتّی تشویق اسرائیل به این اقدامها)، نسبت به تلاشهای مبارک برای به خون کشیدن مقاومت مصریها، یا نسبت به سرکوب کارزارهای دموکراسیخواهی از سوی دولت بحرین است. این طور که معلوم است، خون بعضی از مردم رنگینتر از بقیه است!
البته مسئلهٔ اصلی در رخدادهای مصر، ریاکاری و دورویی امپریالیستها نیست. مهمتر از آن، این است که کشور از اینجا به کجا خواهد رفت و مردم مصر چگونه از میراث انقلابی خود دفاع خواهند کرد. این طور که از حملههای خرابکارانهٔ اخوانالمسلمین به ساختمانهای دولتی و آتش زدن آنها معلوم است، احتمالاً اخوانالمسلمین از خاطرهٔ «شهدا»ی خود بهره خواهد گرفت و انتظار میرود که مخالفت خشونتآمیزش را تشدید کند. امّا جنگ فرسایشی هیچ حاصلی برای مردم ندارد. بسیج تودهیی باید جایگزین اقدام نظامی شود. از راه اقدام سیاسی برای تثبیت قانونی خواستهای انقلاب، از جمله مهار کردن قیمتها، تنظیم حداقل و حداکثر دستمزدها، ایجاد کار، و بخشودن بدهیهای کشاورزان است که میتوان بر افراطیهای مذهبی غلبه کرد و آنها را شکست داد.
روزنامه مورنینگ استار - جمعه ۲۵ مردادماه
منبع: سایت حزب توده ی ایران
|