یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

صدای تو نبض ِ شیشه است


رباب محب


• بنشینم
آرام نگیرم
از این اتاق تا کتابی که تو می خوانی
سایه ها بی حضور نور از سقف چکیده اند
که من نفس می کشم
با صدای تو ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۶ شهريور ۱٣٨۵ -  ۷ سپتامبر ۲۰۰۶


نبض تند می زند
خیال گِرد است ، گِرد نمی رقصد دور سرم. می کوبد
تندی ِ چاشنی هاش بی وقت روی قالی اتاق
بنشینم
آرام نگیرم
از این اتاق تا کتابی که تو می خوانی
سایه ها بی حضور نور از سقف چکیده اند
که من نفس می کشم
با صدای تو
: در صدای تو اگر گُلی شکفته بود
گلدان روی ِ قالی نمی شکست
سایه روی دفتر نمی نشست
بنشینم
آرام نگیرم
از این اتاق تا کتابی که تو می خوانی
تور ِ پیراهنت سایه ی سفید ی است
روی ِ بالشم
وَ نبض شیشه
ریز
ریز
زیر ِ قالی
زیر ِ
پیراهنم


رباب محب
پراگ/ هیجدهم اوت دو هزار وشش
www.robabmoheb.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست