یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ناگفته های هاشمی رفسنجانی از دیپلماسی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۹ مرداد ۱٣۹۲ -  ۲۰ اوت ۲۰۱٣


اعتماد: «کاری به این ندارم که ایدئولوژی‌های مختلف چگونه هستند و ممکن است تحجر و دگماتیسم در بعضی ایدئولوژی‌ها باشد. ولی اسلامی را که من می‌شناسم و به آن معتقدم و بسیاری هم مثل من فکر می‌کنند، اسلام دگم نیست. اسلام دستور نداده است که با کسانی که مخالف عقیده ما هستند، قطع رابطه شود یا صحبت نکنیم. وقتی می‌شود با آنها بمانیم و با عمل، عقایدمان را به دنیا معرفی کنیم، راهی که اسلام خواسته است را چرا دنبال نکنیم؟» این بخشی از اظهارات آیت‌الله هاشمی در گفت‌وگو با فصلنامه مطالعات بین‌المللی است که روز گذشته منتشر شد. به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، گزیده‌یی از این مصاحبه بدین شرح است:

- آنچه به من در این مسائل کمک می‌کند، مساله اعتدال است. تقریبا همیشه از نوجوانی و جوانی در روستا و در قم، در بحث‌ها و سخنرانی هایم معتدل حرکت می‌کردم. در مبارزه هم این‌گونه بودم. آنقدر معتدل بودم که اواخر مبارزه، منافقین و کسانی که می‌خواستند خیلی تند باشند، با من درگیر شده بودند. مبارزه مسلحانه را نفی نمی‌کردم. ولی در کنارش موارد زیادی را شرط می‌کردم. روحیه اعتدال، به من کمک می‌کرد که مسوولیت اجرایی کشور را که به عهده گرفتم به این شکل زمینه عملگرایی برایم خیلی آسان شود. یعنی طبیعت اصلی من عملگرایی بود. ضمن اینکه به خاطر عقاید و تحصیلاتی که دارم، عقایدم را همیشه اصل قرار می‌دهم. عقایدم هیچ‌وقت مرا تشویق به افراط‌گری نمی‌کند. هر دو جناح سیاسی موسوم به راست یا چپ آن موقع با تعبیراتی که بود، با کارهای افراطی آنها ناسازگار بودم. نیروهای معتدل و عملگرا می‌توانستند همکار من باشند.

- من در سال‌های آخر حیات امام(ره) نامه‌یی را خدمت‌شان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمی‌خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیات‌تان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سد راه آینده کشور شود. گردنه‌هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با امریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با امریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. امریکا قدرت برتر دنیا ست. مگر اروپا با امریکا، چین با امریکا و روسیه با امریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با امریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره می‌کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.

- من آن موقع، دنبال احیای میراث فرهنگی شیعه در عربستان بودم. ائمه ما همه در آنجا حضور داشته‌اند و آثار ارزشمندی از آنها در آنجا باقی مانده است. می‌خواستم آنها احیا شود. در عربستان که بودم آیت‌الله صافی نامه‌یی به من نوشتند و گفتند که شما روی این مساله کار کنید... خیلی از مسائل را در گفت‌وگوها حل کردیم، ولی وقتی به ایران برگشتم، چون فکر می‌کردند این توافقات می‌خواهد به نام من تمام شود، از کل آن صرف‌نظر کردند. وزیر خارجه عربستان برای پیگیری توافقات به ایران آمد، پیگیری که نکردند حتی برعکس عمل شد. روزی از رادیو شنیدم که آقای متکی در جده در مصاحبه‌یی اعلام کرده که به آقای ری‌شهری، در عربستان اهانت کرده‌اند. من تعجب کردم و بعدا از آقای ری‌شهری سوال کردم که آیا چنین چیزی اتفاق افتاده؟ گفتند که نه، اصلا چنین مسائلی نبوده. گفتم که تکذیب کن. تکذیب هم کرد. ولی رادیو کار خودش را می‌کند و به تکذیب ایشان اعتنایی نکرد.

- روابط با عربستان، مساله کوچکی برای منطقه نیست. اولا کشور ثروتمندی است و اکثر علمای بلاد اسلامی به نوعی با عربستان به خاطر حج و زیارت ارتباط و ثانیا منافع دارند. مساجدشان را تعمیر می‌کند. امکانات می‌دهد، قرآن چاپ می‌کند. امکانات زیادی را آنها برای ترویج امور دینی درست کرده‌اند. کاری را که دانشگاه الازهر در مصر می‌کرد، الان حجم زیادی از کارها و حتی کارهای آکادمیک به دست عربستان افتاده است. از همه اینها مهم‌تر، مساله نفت است. اگر عربستان با ما روابط خوبی داشت، مگر غربی‌ها می‌توانستند ما را تحریم کنند؟ فقط عربستان می‌تواند جای ایران را

پر کند. عربستان لازم نیست هیچ کاری انجام بدهد، اگر نفت را به اندازه سهمیه اوپک تولید کند، هیچ‌کس نمی‌تواند به ما تعرض کند. چون اقتصاد دنیا نمی‌تواند خالی از نفت ما باشد، فکر می‌کنم هنوز ایجاد روابط خوب مقدور است. ولی انسان‌هایی اینجا هستند که می‌بینید نمی‌خواهند. شما که در روابط بین‌الملل و سیاست خارجی متخصص هستید، می‌دانید. یک کلمه نسنجیده بگویند، خیلی زود بازتاب دارد، برخی اظهارات تند از دو طرف قابل تحمل نیست و باید اصلاح شود...

- اینکه همه را از لحاظ عقیدتی قبول داشته باشیم، نه. ظلم‌هایی که کشورهای استعماری به کشورهای جهان سوم و عقب نگه داشته شده، کرده و می‌کنند که در سابق هم بیشتر بود. هم دوران استعمار رسمی و هم دوران استعمار نو. خیلی ظلم کرده‌اند و واقعا مردم را استعمار می‌کنند. ما با این موارد مخالف هستیم. اما معنای آن، این نیست که با اینها کار نمی‌کنیم یا مذاکره نمی‌کنیم. می‌توان کار کرد. نظرات را هم گفت. ما می‌توانیم بدون دردسر به کشورهایی که مظلوم هستند، کمک کنیم. طبیعتا از لحاظ عقیدتی اگر بنا بود عمل کنیم، با کشورهای الحادی که اصلا خدا و معنویات را قبول ندارند، طبعا نباید با آنها همکاری می‌کردیم. اما الان به آنها نزدیک‌تر هستیم. نمی‌گویم که با آنها نمی‌توانیم کار کنیم. با آنها هم می‌توانیم کار کنیم.

- افراطی‌هایی بودند که هنوز هم هستند و همیشه بوده‌اند. میکونوسی که شما می‌گویید هم از همین نوع است. جریاناتی این‌گونه همیشه بوده‌اند. در زمان امام‌(ره) هم این‌گونه افراد بودند. با اینکه امام هم با این‌گونه کارها موافق نبودند. یک بار در یکی از کشورهای همجوار، محموله مواد منفجره‌یی کشف کرده بودند و این هم تاثیر منفی روی ما داشت. بله فکر می‌کنم هنوز هم آدم‌های خودسر هستند. ولی سیاست کشور این‌گونه نیست.

- می‌خواستم با مصر رابطه برقرار کنیم که نتوانستیم. می‌خواستم با امریکا با شروطی که گذاشته بودم، مذاکره را شروع کنم که نتوانستم. نتوانستم غیر از این است که نخواستم.

- ما واقعا قصد ساخت تسلیحات هسته‌یی و سیستم نظامی هسته‌یی نداریم. حتی خودم یکبار در نماز جمعه به رژیم اشغالگر اسراییل توصیه کردم که بمب اتم به نفع اسراییل هم نیست. بالاخره اگر یک روزی درگیری اتمی پیش بیاید، اسراییل یک کشور کوچک است که‌ظرفیت تحمل بمب اتم را ندارد. کشور کوچکی است و خیلی آسان همه امکاناتش از بین می‌رود. گرچه آنها این نصیحت را تفسیر به تهدید کردند. عمیقا معتقدیم که در منطقه نباید سلاح هسته‌یی باشد و این جزو اصول سیاست‌های ما بوده و هست.» رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو مجلس خبرگان رهبری یادآور شد: «البته در سال‌های اخیر در تصمیماتی که گرفته می‌شود و مذاکراتی که هست، نیستم، به نظرم در این راه بن‌بست نیست.»

- در دوران دفاع مقدس، برای من یک تجربه مهمی پیش آمد. در اواخر جنگ، شرایطی که با دنیا، همسایه‌ها، مسلمان‌ها و دولت‌های غربی و شرقی درست شده بود، با ما سازگاری نداشتند و ما هم با آنها سازگاری نداشتیم. متاسفانه از شعار نه شرقی، نه غربی برخی تفسیرهای عوامانه‌ شده بود که با همه باید همکاری نداشته باشیم. اما هدف این نبود، بلکه درباره وابستگی بود که ما باید بدون وابستگی و با استقلال کامل سیاست خودمان را داشته باشیم. اما همکاری متقابل و محترمانه با شرق و غرب را هم باید می‌داشتیم. وی در ادامه به تجربه جنگ و دفاع مقدس اشاره کرد: «بالاخره وقایع دفاع مقدس برای کسانی که تفکری در میدان جنگ داشتند، ثابت کرد که نمی‌توان صرفا با شعار، کار کرد. بلکه باید همراه عملگرایی وارد سیاست شد.» تجربه قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در پایان جنگ بود. وقتی این مساله مطرح شد، در آن موقع هم فرمانده جنگ بودم و مسوولیت من از همه روشن‌تر بود و هم قائم‌مقام فرمانده کل قوا بودم و اختیاراتم بالا بود. با تفکر وارد شدم و این مساله را عملیاتی کردم. از وزارت خارجه خواستم که قطعنامه را نه رد و نه قبول کنند و بگذارند مذاکره کنیم. قطعنامه را قابل قبول کنیم و بعد تصمیم بگیریم.»


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست