خُنکای پرندگان
طاهره بارئی
•
حرارت پیچید
ازکمر کش کوچه ای
دَم میدان پرندگان
و چون روباهی جاری شد
به عشق جانداران ِ شیب خیابان
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۵ شهريور ۱٣۹۲ -
۲۷ اوت ۲۰۱٣
حرارت پیچید
ازکمر کش کوچه ای
دَم میدان پرندگان
و چون روباهی جاری شد
به عشق جانداران ِ شیب خیابان
نظاره ی درشکه ای
که ناگهان روئید
در برآمدگی دست انداز
و تاخت و تاز اسبهای گرما
سرکوب در و پیکر سرابها
لَه لَه زدن ِ تمبر های رنگی، بر بدنه ی قطار ها
در گِل نشستن ِ واگن های لرزان
چون مصدومین جنگ زیر دریاها
میدان حرارت ست شهر
و آدمیان ِ کوچک و شکستنی
تسلیم سایبان قهوه خانه ای میکنند خود را
پناه می برند به قواره ی بی احساس ِ ویترینی بلند
صندلی هائی نامطمئن در مرز خیابان
و با دستهای صلیب بر سینه
گوئی از سرماست که می لرزند.
بار اولی که ازین گردنه میگذشتم
چنان سرد بود پشتِ کبوتران
که میشد بر آنها دست گرفت
خُنک شد
تا بُن ِ نخ بذاق
در تراشخانه ی یخ بود
مشغله ی کارگران ِ منقار
و با خاکه ی برف سوا میشد
شیرینی ِ دو سوی خیابان
امروز هم خنکای شهر
همین کبوترانند
جمع شده چون قشونی
در میدان نیمکتها
تا جهنم فراری اگر بازگشت
درو کنند آنرا.
|