یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

موانع فرهنگی نقد سازنده در میان ما ایرانیان


طاهره شیخ الاسلام


• به نظر می رسد ما راهی نداریم جز اینکه به ویژگی های ویران کننده ای که بر پایه های فقر و بیعدالتی و ناامنی، و در راستای دفاع از قدرتمند و رابطه، در ما بوجود آمده اند و خود را با نام زیبای "ارزش، احترام، آداب، رسوم و سنتها" بر ما تحمیل کرده اند، آگاه شویم و در تعدیل آنها در خود بکوشیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۷ شهريور ۱٣٨۵ -  ٨ سپتامبر ۲۰۰۶


"تا آزادی انتقاد نباشد، ستایش ارزنده ای نیز نمی تواند وجود داشته باشد" بومارشه نمایشنامه نویس فرانسوی
 
تا آزادی انتقاد نباشد نه تنها ستایش ارزنده ای نمی تواند وجود داشته باشد، بلکه رشد و پیشرفتی نیز نه در زمینه فردی و نه در زمینه های اجتماعی، سیاسی، ادبی و فرهنگی صورت نخواهد گرفت.
متاسفانه شرایط حاکم بر جامعه ما در طول تاریخ باعث پیدایش ویژگی هائی در ما شده اند که نقد منصفانه را با مشکلاتی روبرو نموده است. در این نوشتار مختصرا به بیان چندی از این ویژگی ها پرداخته می شود*:
 
توهین انگاشتن انتقاد: بدلیل اینکه "تعریف"، "تمجید" و "تایید" در میان ما به دلایلی که در نوشتارهای قبل شرح آن گذشت "احترام" تلقی می گردد، نقد و انتقاد "توهین و بی احترامی" قلمداد شده   و این خود تحمل انتقاد شنیدن و به تبع آن جرات انتقاد کردن را از ما گرفته است. این تلقی بزرگترین و کلیدی ترین عامل در راه نقد در جامعه ماست.
 
سیاه و سفید دیدن:
آن‏که گوید جمله حق‏اند احمقی است     وآن‏که گوید جمله باطل او شقی است‏
  پس    بد   مطلق   نباشد   در    جهان     بد   به   نسبت باشد    این را هم بدان (مولانا)
 
معمولا در نظر ما انسانها، مکاتب، و سیستم های اجتماعی و حکومتی یا خوبند و یا بد. بدین معنی که موافقان یک فرد، یک مکتب فکری و یا یک سیستم اجتماعی یک نکته منفی در آن نمی بینند و مخالفان نیز یک نکته مثبت.
مقداری از این دوگانه نگری (سیاه و سفید دیدن) به خاطر ترس از برچسب خوردن از جانب کسانی است که تصور می کنند مخالف باید همه وقت، همه جا و با همه چیز با چشم بسته مخالفت کند و اگر نکرد، یعنی اشاره‏ای به کمترین نکته مثبت چه در شخص و چه در یک مکتب فکری و چه گروه سیاسی و غیره نمود، او را به خودفروختگی و سازشکاری و یا خیانت متهمش می‏کنند. همین ترس باعث می شود که بسیاری از افراد و گروههای سیاسی که داعیه برقراری دموکراسی و نجات مردم و نهایتا ارتقاء سطح فرهنگ جامعه را دارند، یا سخاوتمندانه به تعریف و تمجید و تایید افراد و مکاتب و گروهها و سیستم ها بپردازند و یا تنها به انتقاد کردنهای غیر اصولی، عیب جوئی، توهین و تحقیر و حتی تمسخر آنان دست بزنند و از کمترین اشاره به نکته های مثبت پرهیز نمایند. برخوردی که نتیجه ای جز بیشتر کردن فاصله ها، شدت بخشیدن به خصومتها و خراب تر کردن اوضاع ندارد. ماجرائی که در آن فقط مردم بیگناهی که همه سنگ نجات آنانرا بر سینه می زنیم قربانی شده و می شوند.  
 
حفظ حرمت، جبران محبت و مقابله به مثل: رعایت حرمت دوستی، همسایگی، فامیلی، نان و نمک و موی سپید وغیره از ویژگیهای بارز مردمان جوامع تحت ستم و سنتی است. این حرمتها   که فقط با تعریف، تمجید و بخصوص تایید کردن حفظ می شود طبیعتا گاه در تضاد با حفظ حق که یکی از وجوه آن نقد سازنده و منصفانه است قرار می گیرد.
جبران محبت نیز که در فرهنگ ما رسم بسیار ریشه داری است، می تواند به مانعی در راه نقد سازنده و منصفانه تبدیل گردد. بدین معنی که اگر منتقدی اثر نویسنده و یا شاعری را برجسته و خواندنی اعلام کرد، جبران محبت حکم می کند که آن شاعر یا نویسنده نیز از آثار آن منتقد متقابلا تعریف نماید، که در غیر اینصورت متهم به بی معرفتی و بعبارتی نمک خوری و نمکدان شکنی می گردد.
بهمین ترتیب اگر این انتقاد اشاره به نکات منفی داشته باشد، چه بسا شخص مورد انتقاد قرار گرفته، در راستای مقابله به مثل، منتقد خود را مورد انتقاد بی پایه و اساس قرار دهد.
مصداق این حفظ حرمتها، جبران محبت ها و مقابله به مثل کردنها را می توان در نشریاتی که در داخل و خارج از کشور به نقد و بررسی و معرفی آثار ادبی، فرهنگی و اجتماعی می پردازند، هم بصورت تعریف و تمجید های افراطی متقابل و هم انتقادهای شدید الحن دو جانبه مشاهده نمود.
 
غفلت از پیام اصلی: گاه مشاهده می شود که در نقد یک اثر، منتقد از موضوع اصلی مورد بحث غفلت نموده و به مسایل جزئی و حاشیه ای مطرح شده و یا به ایرادات و اشکالات بی اهمیت در آن می   پردازد.
با توجه به اینکه بسیاری از نوشته ها توسط نقد آنها به جامعه معرفی می گردند، این مسئله هم   به ضایع شدن زحمات نویسنده و هم به انحراف اذهان مردم منجر می گردد.
***
از آنجا که هر یک از خصوصیات مذکور در این نوشتار به تنهائی می تواند منتقد را از جاده انصاف خارج کند، تصور این امر که تمامی و یا ترکیبی از آن ها چه بر سر نقد سازنده خواهند آورد مشکل نخواهد بود، و باز از آنجا که تا نقد سازنده ای در کار نباشد، بهبودی چه در زمینه فردی و چه در زمینه اجتماعی، ادبی، فرهنگی و سیاسی حاصل نخواهد شد، می توان دریافت که چرا ما قرنهاست همچنان در جای خود مانده ایم.
به نظر می رسد ما راهی نداریم جز اینکه به ویژگی های ویران کننده ای که بر پایه های فقر و بیعدالتی و ناامنی، و در راستای دفاع از قدرتمند و رابطه، در ما بوجود آمده اند و خود را با نام زیبای "ارزش، احترام، آداب، رسوم و سنتها" بر ما تحمیل کرده اند،   آگاه شویم و در تعدیل آنها در خود بکوشیم و تا آنجا که می توانیم نقد و نظرات و قضاوتهامان را از غرض ورزی، کینه توزی و بد خواهی، تک بعدی نگری و در یک کلمه بی انصافی تصفیه کنیم، در غیر اینصورت این در بر همین پاشنه خواهد چرخید و آمدن دهها رژیم دیگر با ایدئولوژی های متفاوت نیز تغییری در وضع جامعه ما بوجود نخواهد آورد.
 
--------
* درنگارش این مقاله از انگشت شمار منتقدان منصف و سلیم النفس در جامعه کنونی ایران صرف نظر شده است. لازم به ذکر است که   این گروه از منتقدان به خاطر داشتن ویژگی هائی که جز به فطرت سالم و محیط مساعد خانواده آنها نمی توان منتسب دانست پیشگامان حرکت های نوین فرهنگی سیاسی و اجتماعی در تمامی جوامع نابسامانند.
 
tshey47@yahoo.com.au


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست