یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بحران سوریه از نگاه کمونیست های لبنان


• سایت حزب کمونیست لبنان گفتگویی با خانم ماری ناصیف درباره ی بحران سوریه انجام داده است. ماری ناصیف معاون دبیرکل حزب کمونیست لبنان است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۵ شهريور ۱٣۹۲ -  ۲۷ اوت ۲۰۱٣


اخبار روز: سایت حزب کمونیست لبنان گفتگویی با خانم ماری ناصیف درباره ی بحران سوریه انجام داده است. ماری ناصیف معاون دبیرکل حزب کمونیست لبنان است. ترجمه ی فارسی این مصاحبه در «نامه ی مردم» در روز گذشته منتشر شده است.


از دیدِ حزب کمونیست لبنان، ریشه و سرچشمه ناآرامی‌های سوریه در کجاست؟

رفیق ماری ناصیف- الدبس: برای درکِ بحران سوریه، لازم است که همزمان به وضعیت داخلی آن کشور و ناآرامی‌هایی نیز که از زمان اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ منطقه را به جوش و خروش درآورده است توجه کنیم. واقعیت اوضاع داخلی سوریه این است که، اکنون ده‌ها سال است که سیاست‌های حزب حاکم بعث با مخالفت مردمی روبه‌روست، امّا مخالفان این سیاست‌ها با یکدیگر متحد نیستند. نخست، دموکرات‌ها و گروه‌های چپ‌اند که به‌رغم سرکوب‌ها و زندانی شدن‌ها، همیشه تلاش کرده‌اند تا در رویارویی با سیاست‌های موروثیِ حکومت[سوریه]، سوءاستفاده از قدرت، فساد، و به‌ویژه سیاست‌های نولیبرالی‌ای که اقتصاد سوریه و به‌طورِعمده کشاورزی کشور را به‌نابودی کشانده و صدها هزار تن از مردم سوریه را بیکار کرده است، جنبشی را به منظور انجام اصلاحات اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی به وجود آورند. علاوه بر این‌ها، گروه‌های اسلامگرای مخالف‌اند که در آن‌ها سنّی‌ها اکثریت را دارند. این [گروه از] مخالفان سعی دارند با استفاده از مذهب، یا در واقع، از راهِ گرفتن قدرت از دست اقلیت عَلَوی، خود به قدرت برسند.
چندین عامل خارجی نیز به چنین وضعیت داخلیِ بی‌ثباتی افزوده شد که یکی از آن‌ها، تلاش‌های آمریکا برای درهم‌شکستن ائتلاف میان سوریه، ایران، و روسیه بود، که هدفِ آن پیشبُردِ طرح ”خاورمیانه جدید“ و برقراریِ کنترل کامل بر یک منطقه جغرافیاییِ راهبُردیِ بسیار مهم از لحاظ اقتصادی و دارای منابع نفت و گاز غنی است. این تلاش‌ها، علاوه بر برخورداری از حمایت اسرائیل، از حمایت و همکاری نیروهای فئودالی کشورهای حاشیه خلیج فارس که به‌هیچ‌وجه حاضر نیستند قدرت و حکومت خود را از دست بدهند، نیز برخوردارند. همه این‌ها، در به‌وجود آوردنِ گروه‌های اسلامگرا و سَلَفی‌ای کمک کردند که اینک در سراسر دنیای عرب حضور دارند. در این ارتباط، مطالعه و بررسیِ دقیق رهنمودهای سیاست خارجی واشنگتن- که در کتاب ”صفحه شطرنج بزرگ“ نوشته زبیگنیو برژینسکی توصیف شده‌اند و سرچشمه تنظیم سیاست خارجی ترکیه نیز بوده است- ضرورت پیدا می‌کند.
البته باید گفت که، اینک، دو سال پس از آغاز بحران در سوریه، عامل‌های خارجی، در قیاس با عامل‌های داخلی، نقش غالب و پر‌رنگ‌تری دارند، و بنابراین می‌شود گفت که در حال حاضر، مناقشه در سوریه بین‌المللی شده است، و ناآرامی‌های کنونی، به لحاظ رویدادِ جنگ داخلی‌ای فرقه‌ای، یادآورِ جنگ‌های داخلی در لبنان در فاصله سال‌های ۱۳۵۴ تا ۱۳۶۹ است. در شرایط کنونی، چنین جنگی، جنگی درازمدت و ویرانگر خواهد بود، که تنها به فروپاشی سوریه منجر خواهد شد.

آیا افراط‌گراییِ مذهبی و حکومت‌های پادشاهی فئودالیِ کشورهای حاشیه خلیج فارس اکنون در دنیای عرب استیلای کامل دارند، یا اینکه نیروهای ترقی‌خواه خواهند توانست در میانْ‌مدت به پیروزی برسند؟

رفیق ماری ناصیف- الدبس: آنچه اکنون در سوریه می‌گذرد اندکی با وضعیت دیگر کشورهای عرب، از جمله مصر و تونس، متفاوت است. هر دو کشور مصر و تونس، از هر لحاظ، انقلابی را تجربه کردند، و بنیاد کار نیروهای مردمی‌ای که موجب این انقلاب بودند، برنامه‌یی واقعی برای تغییر در تمام عرصه‌ها بود.
درست است که این دو انقلاب برای مدتی به‌وسیله ”اخوان‌المسلمین“ و دیگر نیروهای سیاسی اسلامگرا که از سوی قطر و عربستان سعودی حمایت مالی می‌شوند به انحراف کشیده شدند، امّا ادامه خیزش مردمی در مصر (زیر شعار طردِ حکومت بر اساس شریعت اسلامی) و تدارک خیزشی مشابهِ آن در تونس، نشان از آن دارد که نیروهای سیاسی دموکراتیک و ترقی‌خواه در جنبش مردمی جایگاه موثری دارند و وزنه قابل‌توجهی‌اند، و در نتیجه می‌توانند به پیروزی برسند، و پیروزی آن‌ها، به‌ویژه در مصر، مسلماً در به حرکت درآوردن دیگر کشورهای عربی خاورمیانه بی‌تأثیر نخواهد بود. به همین دلیل است که ما بر این باوریم که، تلاش‌های جدید آمریکا، و پول‌های عربستان سعودی و کویت [به مصر](بیش از ۱۲ میلیارد دلار)، نخواهند توانست مانع چنین روند تغییری شوند، [یعنی روندی] که تا دست یافتن به شرط‌هایش و رسیدن به هدفش ادامه خواهد یافت.

نظر حزب کمونیست لبنان درباره حضور حزب‌الله و درگیر بودنِ آن در رخدادهای سوریه چیست؟

رفیق ماری ناصیف- الدبس: حزب کمونیست لبنان از همان آغازِ بحران سوریه موضع‌گیری‌ای را دنبال کرده که بر پایه تحلیلی است که پیش‌تر آن را توضیح دادم. این موضع‌گیری ما بر سه موردِ نفی و یک موردِ تأیید مبتنی بود: ”نه“ به راه‌حلِ نظامی که رژیم حاکم آن را دنبال می‌کند؛ ”نه“ به جنگِ داخلی فرقه‌ای که از سوی برخی از مخالفان سَلَفی دنبال می‌شود؛ ”نه“ به هرگونه مداخله خارجی؛ و ”آری“ به راه‌حل سیاسی‌ای داخلی بر پایه انجام تغییرهای بنیادی و ریشه‌ای.
ما وقتی درباره راه‌حلِ داخلی در سوریه بدون دخالتِ خارجی صحبت می‌کنیم، معنایش این است که ما هم با دخالتِ حزب‌الله مخالفیم و هم با دخالتِ نیروهای سیاسی لبنان که در این امر با آمریکا و عربستان سعودی متحدند (و رهبر آن‌ها، سعید حریری، نخست‌وزیر پیشین لبنان بود) مخالفیم. به همین دلیل است که از اوایل سال ۱۳۸۰، ما تأمین امنیتِ لبنان و حمایتِ سیاسی از ارتش لبنان را خواستار شدیم تا جلو استفاده از مرزهای کشورمان به‌منظور قاچاق اسلحه به شورشیان در سوریه را بگیرد. ما تنها حزب سیاسی کشور بودیم که اعلام کردیم: به‌سببِ تفرقه‌های سیاسی و مذهبی، سیاستِ ”بی‌طرفیِ“ دولت تنها به به‌وجود آمدنِ بن‌بست در مناقشه در لبنان، منجر خواهد شد.

بحران سوریه چه تأثیرهای عمده‌ای بر لبنان داشته است؟ حزب کمونیست لبنان برای حل‌وفصل مسئله تفرقه اجتماعی در لبنان، چه شیوه‌یی به کار می‌برد؟

رفیق ماری ناصیف- الدبس: با توجه به روند شکل‌گیری و ادامه مناقشه در سوریه و تفرقه‌های فرقه‌گرایانه، که همیشه ریشه دشواری‌های لبنان نیز بوده است و امروزه به سوی برخوردِ سنّی- شیعه می‌رود (که نه‌تنها عربستان سعودی، بلکه ایران نیز به آن دامن می‌زند)، ما بر این باوریم که، لبنان در معرض تهدید جنگِ فرقه‌ای تازه‌‌یی قرار دارد که از سوی جناح‌های گوناگون بورژوازیِ لبنان- که رژیم سیاسی‌شان را بر پایه سهمیه‌بندی‌های فرقه‌ای استوار کرده‌اند- به پیش رانده می‌شود. خبرهایی که درباره انفجارهای نظامی گاهی در طرابلُس، گاهی در البقاع، و گاهی در جنوب لبنان می‌خوانیم، یا خبرهای مربوط به موج تازه انفجار بمب‌های کار گذاشته شده در خودروها، با همان جنگ فرقه‌ای مرتبط است. به‌همین‌لحاظ است که شکل‌گیریِ گروه‌های سَلفی را نیز شاهدیم، و از این جمله‌اند گروه‌هایی که در اردوگاه‌های پناهندگان فلسطینی به‌وجود آمده‌اند (مثل: گروه النُصرَه، که گروهی نزدیک به القاعده است). به همه این‌ها باید صدها هزار پناهنده سوری را اضافه کرد که به‌طورِقانونی یا غیرقانونی به لبنان وارد شده‌اند (که بعضی از آنان وابستگی‌هایی هم به ”ارتش آزاد سوریه“ دارند). ورودِ این عده به لبنان دشواری‌های نظامی و اجتماعی فراوانی را در کشور کوچکی مثل لبنان می‌تواند به‌وجود آورد، که با به‌شمار آوردن ۴۰۰ هزار فلسطینی، جمعیتش فقط چهار و نیم میلیون نفر است.
طرح پیشنهادیِ حزب ما، با توجه به این وضع تهیه شده است. ما برپاییِ همایش سیاسی و اجتماعی‌ای زیر شعار: حفظِ صلح و آرامشِ مدنی و تلاش در راه به‌وجود آوردنِ تغییرهای دموکراتیک، را خواستار شده‌ایم. گام نخست در این راه، تشکیل و برگزاری ”کنفرانس ملی قانون اساسی“ است. هدف از برگزاری این کنفرانس، زیر سوال بردنِ خودِ اصول نظام سیاسیِ فرقه‌محور و ارائه پیشنهاد برای تدوین اصولی نوین بر پایه اصول دموکراسی و برابری است. نخستین اقدام، تغییر دادن مقررات فرقه‌محورِ خاص در قوانین مدنی، و هدفِ نهایی هم اصلاح قانون اساسی است.

شما خودتان چطور شد که وارد حزب کمونیست شدید؟

رفیق ماری ناصیف- الدبس: من فعالیت اجتماعی‌ام را در شانزده سالگی آغاز کردم، یعنی وقتی که مطالعه مارکسیسم را آغاز کردم. فهمیدم که عصیان من برضد فقر و بی‌عدالتی،‌ اسم دارد [مارکسیسم]، و بر اساس آن، می‌توان از راه کار و فعالیت سیاسی، جامعه بشری را تغییر داد. این شد که مطالعه را آغاز کردم و ادامه دادم، امّا در عین حال درباره آنچه در لبنان و دنیای عرب می‌گذشت کنکاش کردم و به تحلیل مسئله تفرقه‌های مذهبی پرداختم، [یعنی مسئله‌یی] که همیشه مرا رنج می‌داد، به‌ویژه در ساعت‌های کلاس درس و پرسش و پاسخ‌های مذهبی (مسیحی) که مسلمانان اجازه شرکت در آن را نداشتند.
دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۴۶، من به حزب کمونیست لبنان پیوستم که [این زمان] با آنچه که ما از آن به نام ”نبرد کنگره دوّم“ یاد می‌کنیم مصادف بود، [یعنی] نبرد برای بازگرداندن حزب کمونیست لبنان به مسیر تغییری دموکراتیک، چرا که ۲۵ سال بود که رهبریِ حزب برگزاریِ کنگره را معلق نگه داشته و به عقب انداخته بود. کنگره دوّم کنگره‌یی بود که جان تازه‌ای به بدن کمونیسم در لبنان و در منطقه دمید. ما توانستیم مسیر حزب کمونیست لبنان را تصحیح کنیم، و آن را در جایگاه وحدت مبارزه طبقاتی و مبارزه برای رهایی ملی بنشانیم، که در آن، پیش از هر چیز، مسئله فلسطین مسئله مرکزی و محوری جنبش رهایی‌بخش عرب است.

جنبشِ کمونیستی، چقدر در عرصه سیاست لبنان و در جنبش کارگری لبنان قدرت و نفوذ دارد؟

رفیق ماری ناصیف- الدبس: جنبش کمونیستی، بنیاد جنبش سندیکایی لبنان بوده و است. از زمان جنگ جهانی دوّم تا کنون، فعالان کارگری حزب کمونیست لبنان، بنیادگذار و مشوّق همه اصلاح‌هایی بوده‌اند که در عرصه‌های اجتماعی صورت گرفته است: قانونِ کار (۱۳۲۷)، تأمینِ اجتماعی و پزشکی (۱۳۴۲)، قانونِ بازنشستگی، و جز این‌ها. به‌علاوه، این فعالان کمونیست بودند که در اوایل دهه ۱۳۵۰ جنبش سندیکاییِ آموزگاران را پایه‌گذاری کردند. اکنون ۳۰ سال است که ما برای تغییر دادن مقررات خدمات و نهادهای مدنی، و از همه مهم‌تر آزادی‌های سندیکایی، مبارزه می‌کنیم. و البته نباید نقش کمونیست‌ها را در بخش کشاورزی، و فعالیت آنان را در میان کارگران کشاورزی و دهقانان تهی‌دست فراموش کرد.
حزب کمونیست لبنان موقعیت و جایگاه مناسبی در طبقه کارگر لبنان دارد. حزب ما پیشاهنگ مبارزه برای بهبود شرایط در روستاها بود. حزب ما تنها، یا قریب به‌یقین، تنها حزبی است که بر پایه حقوق اجتماعی غیرفرقه‌گرایانه فعالیت می‌کند. به همه این دلیل‌ها، حزب ما نفوذ چشمگیری بین توده‌ها دارد. بر اساس آمار موجود، ما کمی کمتر از ۱۲ درصد آرای انتخاباتی را داریم، بااین‌همه، به علت وجود نظام انتخاباتی فرقه‌محور (سهمیه‌بندی نمایندگان برحسب فرقه‌های مذهبی)- [یعنی نظام انتخاباتی‌ای] که بورژوازی لبنان به منظور حفظ و ادامه انحصار قدرت خود در لبنان تدوین کرده است- هیچ نماینده‌یی در پارلمان نداریم. به همین دلیل است که ما، همان‌طور که پیش‌تر گفتم، راه الغای کامل نظام انتخاباتی فرقه‌محور را برگزیدیم، [نظامی] که بورژوازی خود را پشت آن پنهان می‌کند. بورژوازی هربار که احساس می‌کند نظام قدرتش تهدید می‌شود، از این وضع برای به‌وجود آوردن تفرقه بین کارگران و توده‌های مردم استفاده می‌کند.

وضعیتِ حقوقِ زنان در لبنان، در قیاس با دیگر کشورهای عرب، چگونه است؟

رفیق ماری ناصیف- الدبس: از همان آغازِ کار حزب کمونیست لبنان، مبارزه در راه حقوق زنان یکی از اولویت‌های برجسته حزب بود. علاوه بر این، جنبش زنان لبنان یکی از پرسابقه‌ترین جنبش‌ها در جهان عرب است. زنان لبنانی یکی از نخستین زنان دنیا بودند که حقِ انتخاب کردن و انتخاب شدن را برای خود به‌دست آوردند (در سال ۱۳۳۲).
امّا رژیم لبنان هنوز به معضلِ واگذاریِ اختیارها و حقوق قانونیِ مرتبط با موقعیت سیاسی و خاص خود به رهبرانِ فرقه‌های گوناگون مبتلاست. به همین دلیل، تبعیض همچنان عامل عمده‌ای در کشور ماست. این درست است که در ۱۲ سال گذشته حزب ما از راه مبارزه‌یی که با هدفِ تغییر دادن قوانین انجام داده است، گام بزرگی به جلو برداشته است، امّا برای برقراریِ برابری حقوق زنان در جامعه و گرفتنِ سهمی متناسب برای زنان در نهادهای قدرت، ما هنوز راه درازی در پیش داریم (در پارلمان کنونی، در میان ۱۲۸ نماینده، فقط ۴ نماینده زن حضور دارد).

سئوال: چه امیدهایی برای جنبش کمونیستی لبنان در سال‌های آتی دارید؟

رفیق ماری ناصیف- الدبس: ما امیدواریم که بتوانیم در راه به‌وجود آوردن تغییرهای دموکراتیکِ ریشه‌ای در لبنان موفقیت‌هایی به دست آوریم تا رژیمی سکولار بر اساس حقوق مدنی در کشور برقرار شود. همچنین، ما امیدواریم در تلاش‌مان برای جلوگیری از غلتیدنِ لبنان در جنگ داخلی‌ای دیگر بتوانیم موفق شویم، و بالاخره اینکه امیدواریم باقی‌مانده سرزمین لبنان را که هنوز در اشغال اسرائیل است، آزاد کنیم. در این میان یک هدف هنوز باقی می‌ماند: اتحاد میان جنبش چپ عرب، که اکنون سه سال است برای رسیدن به آن تلاش می‌کنیم، تا بدین‌وسیله بتوانیم منبع‌ها، ذخیره‌ها، و ثروت‌های‌مان را از چنگ امپریالیست‌ها درآوریم، و پیشرفت اجتماعی ملّت‌های‌مان را در مسیر رسیدن به سوسیالیسم تأمین کنیم.

بیروت، مردادماه ۱۳۹۲( ژوییه ۲۰۱۳)


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست