۹ ساعت التهاب در شرکت واحد
•
یک کارگر اخراجی گرسنه و مستاصل، مدیر عامل شرکت واحد را به گروگان گرفت و با شلیک گاز اشک آور به اسارت پلیس درآمد. گزارش خبرنگار اعتماد از این واقعه را می خوانید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱٣ شهريور ۱٣۹۲ -
۴ سپتامبر ۲۰۱٣
اعتماد: ۹ ساعت، ٣۹۵ دقیقهیی زمان برد تا این گروگانگیری پایتخت هم تمام شود. از لحظهیی که تلفن خبرنگار «اعتماد» به صدا درآمد و زنی از محل فروشگاه شرکت تعاونی شرکت واحد اتوبوسرانی تهران خبر داد که چه اتفاقی افتاده است تا آن لحظهیی که صدای سرفههای ناشی از شلیک گاز اشکآور پلیس به گوش رسید.
۷ ساعتی زمان گذشت. این دقایق آنقدر کافی بود که زندگی یک مرد ۴۰ ساله مرور و به عنوان یکی از گروگانگیریهای پایتخت روایت شود. «بهرام» که تصمیمش را گرفت، زخمی کهنه از جامعه با اقدام او چهره نمود. او کارگر اخراجی بود. یکی از ٣ هزار نفری که کارکنان شرکت واحد اتوبوسرانی گفتند در یک سال و اندی گذشته اخراج شدهاند. ماجرای این گروگانگیری ۶ داستان دیگری که در پایتخت رقم خورده بود را تداعی کرد. در همان محلهیی که اردیبهشتماه امسال یک اتوبوس چند نفر را زیر گرفت و در برخورد با گاردریل میدان رسالت متوقف شد. خیابان هنگام بعد از تقاطع فرجام، بعد از مجتمع تجاری یاس هنوز مانده به میدان الغدیر همان جایی بود که زندگی این کارگر شرکت واحد اتوبوسرانی نوع دیگری رقم خورد.
روز سیزده
ساعت ۱۲ و ۱۵ دقیقه سیزدهمین روز شهریورماه را که نشان داد سر و صداها در شرکت واحد اتوبوسرانی تهران واقع در خیابان الغدیر در محدوده میدان رسالت پایتخت حکایت از ماجرایی میداد. «مریم» که همان لحظه در فروشگاه شرکت تعاونی این شرکت برای خرید حضور داشت به «اعتماد» گفت: بلند شوید بیایید میدان رسالت اینجا میگویند گروگانگیری شده است. این زن جوان به خبرنگار ما گفت: ناگهان شلوغ شد و گفتند کارگر اخراجی، مدیرعامل را گروگان گرفته است. به گفته او زیاد طول نکشید که ماموران پلیس کلانتری ۱٣۶ فرجام در محل حضور یافتند. اما موضوع به همینجا ختم نشد. ماموران یگان ویژه نیز خبر شدند. وقتی پلیس در محدوده اداره مرکزی شرکت واحد اتوبوسرانی حاضر شد موضوع گروگانگیری محرز شده بود. گروگانگیر که حاضران و دیگر کارکنان شرکت واحد او را میشناختند به سراغ مدیرعامل شرکت رفته بود. او «پیمان سنندجی» را گروگان گرفته بود ولی هیچ کس نمیدانست چه میخواهد. یکی از کارگران شرکت واحد که نخواست نامش در گزارش گفته شود به خبرنگار «اعتماد» که ساعتی بعد از این شلوغ شدن در آن محل حاضر شده بود، گفت: او همکارمان بود. یک سال قبل اخراجش کردند. سه بار هم مراجعه کرد تا بتواند بازگشت به کار بگیرد ولی نتوانست.
مردم جمع شده بودند
خبرنگاران «اعتماد» هنوز ساعت به یک بعدازظهر نرسیده در محل حاضر شدند تا از نزدیک این موضوع را رصد کنند. در خیابان الغدیر مقابل ورودی اصلی شرکت واحد اتوبوسرانی تجمع مردم هر ترددی را متوقف کرده بود. شاید یک هزارنفر آنجا جمع شده بودند. آفتاب از وسط آسمان گذشته بود که همه آنجا از آن کارگری میگفتند که به «بهرام» شناخته میشد. یکی از حاضران در محل به خبرنگار اعتماد گفت: ما با هم همکار بودیم. او اخراج شده بود چون از او بهانه گرفتند که یک ربعی سر کارت خوابت برده بود. «داوود» در توضیح چگونگی اخراج «بهرام» افزود: او «مامور ردیف» بود یعنی باید مراقب میبود تا اتوبوسها که میآیند در پایانه پارک کنند اتفاقی نیفتد. خالی بیایند و خالی هم از آنجا خارج شوند. مهمترین وظیفهاش به هنگام ورود و خروج بود و در حین پارک اتوبوس مشغولیتی بیشتر داشت. این همکار بهرام توضیحات خود را اینگونه ادامه داد: از وقتی مدیرعامل جدید آمده ٣ هزار نفر از کارگران را اخراج کردهاند. حتی وکیلی هم گرفتهاند که کارگران نتوانند بازگشت به کار بگیرند. «بهرام» هم سه بار تقاضای بازگشت به کار کرده بود. اما این وکیل زورش از همه ما بیشتر بود. کارگری دیگر هم بود. او نیز به خبرنگار ما گفت: «بهرام» حتی سیگار هم نمیکشید. فقط یک ربع چرتش برده بود که همین را بهانه کردند و اخراج شد. سعید از همکاران «بهرام» یکی دیگر از کسانی که در مقابل محل شرکت واحد اتوبوسرانی حاضر بود نیز توضیح داد: او ۱۰ تا ۱۲ سالی سابقه داشت که اخراجش کردند. جز این هم ماجرای شرکت تعاونی مسکن هم بود. قرار بود خانهدار شویم. اما چندقسطی که از ما پول گرفتند «بهرام» اخراج شد.
٣ نفر گروگان گرفته است
جمعیت را کنار زدند تا خودرویی وارد محدوده شرکت واحد شود. گفتند خانوادهاش را آوردهاند. همسر و ۲ فرزندش را آورده بودند تا با او مذاکره کنند. همسرش، مادرش و دختر ۲۲ ساله و پسر ۱۲ سالهاش. پرسش این بود که این عده برای چه آمدهاند و شنیده شد که آنها را آوردهاند تا با «بهرام» مذاکره کنند.
هنوز ساعت ۲ بعدازظهر نشده بود که سردار«حسین ساجدینیا» فرمانده پلیس پایتخت نیز به جمع همه ماموران حاضر در محل پیوست. قبل از او سرهنگ خانچرلی، رییس پلیس پیشگیری تهران نیز رسیده بود و سرکلانتر چهارم هم مراقب اوضاع بود. همه جور ماموری را با لباسهای مختلف میشد آنجا دید. ماموران آتشنشانی هم آمده بودند. ۶ مامور از ایستگاه ۱۷ آتشنشانی در محل بودند. آمبولانس هم آمده بود.
یکی دیگر از مردانی که در محل ایستاده بود شروع کرد به سخن گفتن از اینکه «بهرام» چطور شروع کرده بود. او گفت: نه صورتش را پوشانده بود و نه کسی همراهش بود. میخواست داخل برود که مامور حراست اجازه نداد. او با مامور حراست درگیر شد و بعد با اسلحه مامور حراست را وادار به همکاری با خود کرد. حالا خبرها از داخل شرکت واحد بین خبرنگارانی که از همه رسانهها خود را به میدان رسالت رسانده بودند دهان به دهان نقل میشد تا آخرین وضعیت را برای خود ترسیم کنند. خبرگزاریها نیز نخستین خبر از این ماجرا با عنوان «گروگانگیری مدیرعامل شرکت واحد اتوبوسرانی» را منتشر کرده بودند. هیچ کدام از فرماندهان پلیس و ماموران دیگر سخنی با خبرنگاران نمیگفتند. اما مشخص شد که علاوه بر «پیمان سنندجی» که مدیرعامل شرکت است دو نفر دیگر نیز نزد «بهرام» هستند. یکی مشاور مدیرعامل و دیگر معاون منابع انسانی شرکت واحد. مدتی که از حضور خانواده «بهرام» در محوطه شرکت واحد گذشته بود خبر رسید که این مرد یکی از آن سه نفر یعنی «عیوضی» مشاور مدیرعامل را آزاد کرده است.
شایعهها داغ بود
تعداد ماموران پلیس در جوار یک شعبه بانک شهر واقع در ساختمان دو طبقه شرکت واحد اتوبوسرانی بیشتر از سایر نقاط بود. برای همین فرضیه خبرنگاران این بود که احتمالا ماجرا در آنجا جریان دارد. ماموران پلیس عکاسی را که سعی کرده بود به داخل محوطه شرکت برود گرفته بودند و او را به بیرون هدایت کردند. خبرنگاران و تصویربرداران شبکه خبر نیز در محل حاضر شده بودند. از مردم میپرسیدند. از خبرنگاران هم میپرسیدند شما با چه انگیزهیی آمدهاید این خبر را منعکس کنید؟ ساعت ۲۰ دقیقه به ٣ بعدازظهر را نشان میداد که به نظر میرسید تعداد تکتیراندازهای پلیس بیشتر شده است. اما در همین زمان بود که خانوادهاش را از ساختمان محل تجمع پلیس خارج کردند. هر از چند دقیقهیی یک بار شایعهیی میان خبرنگاران رد و بدل میشد و آنها را به تکاپو وا میداشت که غائله خاتمه یافته است. اما هیچ تغییری در آرایش نیروهای پلیس دیده نمیشد. ساعت ۴ بعدازظهر بود که یک برانکارد زردرنگ را به سمت داخل ساختمان اداری شرکت واحد بردند. فقط گفتند لازم است آنجا باشد. هنوز توضیح مشخصی از این کار به خبرنگاران داده نشده بود که «مرتضی تورک» معاون دادستانی تهران نیز وارد مجموعه اتوبوسرانی شد. بعد از اینکه این مقام قضایی وارد شد دوباره همهمهیی در میان خبرنگاران شکل گرفت. گفتند برادر «بهرام» آمده است. مردم شروع کردند به این مرد پرخاش کردن. او متعجب از رفتار مردم در میان خبرنگاران ایستاد و گفت: برادرم فرد شروری نیست. او اصلا مال این حرفها نیست که بخواهد کسی را اذیت کند. من خودم به هر قیمتی شده او را راضی میکنم که کسی آسیبی نبیند. بعد از این دوباره همهچیز ساکن شد. به جز محدودهیی که با نوار زردرنگ بسته شده بود و پشت آن مردم تجمع کرده بودند تا ببینند سرانجام کار چه میشود خیابان تردد آرام خودروها را تجربه میکرد. در همین حال بود که فردی به نام «دانشور» در میان خبرنگاران حاضر شد و خود را رییس شورایاری محله معرفی کرد و گفت: منتظریم تا خسته شود. خبرنگاران از او پرسیدند مگر چه شده است که او خسته شود فقط ۴ ساعتی از این واقعه گذشته و احتمال خسته شدن کم است. اما این مرد نیز بدون پاسخ دادن به سوال خبرنگاران محل را ترک کرد و به داخل ساختمان رفت. رییس ایستگاه ۱۷ آتشنشانی که در محل حاضر بود مامورانش را برای رفع خستگی تغییر شیفت داد. او به خبرنگار ما گفت: ماموران ما باید هم به سوانح و حریقهای منطقه رسیدگی کنند و هم در این محل آمادهباش باشند.
سنندجی: گروگانگیری در کار نبود!
عقربه ساعت پنج بعدازظهر را رد کرده بود که همه با دیدن «پیمان سنندجی» خوشحال شدند که این ماجرا ختم به خیر شده است اما وقتی او لب به سخن باز کرد همه متعجب سوالهای بسیاری داشتند که او بدون پاسخ دادن به آنها دوباره به داخل ساختمان مدیریتی شرکت واحد اتوبوسرانی بازگشت.
«پیمان سنندجی»، رییس شرکت واحد اتوبوسرانی تهران مقابل خبرنگاران قرار گرفت و گفت: گروگانگیری در کار نبوده است. او در حالی که خبرنگاران از این سخنش متعجب شده بودند سخنانش را اینگونه ادامه داد که اصلا گروگانگیری در کار نبوده و تنها دو نفر از کارکنان شرکت که با یکدیگر درگیری قدیمی داشتند برای حل اختلاف به دفتر بنده مراجعه کردند. همه خبرنگاران از او یک سوال داشتند. همه میپرسیدند پس چرا این همه پلیس با لباسهای مختلف، آتشنشانی و اورژانس در اینجا حاضر شدهاند؟این مرد که گفته میشود از سال ٨۹ بهعنوان مدیرعامل شرکت اتوبوسرانی فعالیت کرده فقط یک جمله پاسخ داد: از حضور نیروها، خبری نداشتم. خبرنگاران از او که سابقه شهرداری سنندج در فاصله سالهای ٨۱ تا ٨۶ را در کارنامه خود دارد ، پرسیدند پس موضوع گروگانگیری را چه میگویید؟ همه دیدهاند که درگیری شده و شلوغ شده است. او که مدتی نیز بهعنوان مدیرتاکسیرانی پایتخت خدمت کرده، گفت: اصلا نه سلاحی در کار بود و نه درگیری. من هیچ سلاحی ندیدهام. او این سخنان را گفت و به داخل ساختمان رفت.
آرایش پلیس تغییری نکرد
۲۹۱ دقیقه از شروع ماجرا سپری شده بود که مدیرعامل شرکت واحد در میان خبرنگاران حاضر شد. با وجود آنکه «پیمان سنندجی» در جمع خبرنگاران حاضر شد و از این موضوع که گروگانگیری شده اظهار بیاطلاعی کرد و این خبر منتشر شد که موضوع خاتمه یافته اما ماموران پلیس موضع خود را ترک نکردند. مشاهده خبرنگار ما از ساعت ۱۷ و ۶ دقیقه که سنندجی میان خبرنگاران حاضر شد به بعد نشان از آن داشت که پلیس آرایش خود را تغییر نداده است. تعداد ماموران حاضر در محل نیز کم نشده بود و به نظر میرسید هیچ یگانی از نیروهای عملکننده از محل خارج نشدند. همین موضوع خاتمه یافتن ماجرا را با شک مواجه میساخت و خبرنگاران باور نداشتند تا بتوانند محل را ترک کنند. ٣۲ خبرنگار، ۱۵ عکاس و ۶ تصویربردار در محل باقیمانده بودند تا آخرین وضعیت این ماجرا را رصد کنند. شایعههای دیگری هم نقل میشد. خبرنگاری به خبرنگار دیگر میگفت محرمانه گفتهاند خبرنگارها که بروند دستور حمله صادر میشود. یکی دیگر گفت: نیروها را از در دیگر شرکت خارج کردهاند و واقعا موضوع تمام شده است.
صدای سرفه و فریادهای مردم
۱۰ دقیقهیی به ساعت ۶ مانده بود که ناگهان دو نفر سرشان را از یکی از پنجرههای طبقه دوم بیرون آوردند و شروع به سرفه کردند. در همین زمان فریادهای مردم هم بلند شد. چشمهای همه میسوخت. احتمال شلیک گاز اشکآور داده شد. میشد سردار ساجدینیا را هم از پشت شیشهها دید که در حال سرفهکردن است. بعد صداهای مردم نیز بیشتر شد. یکی گفت خودش است، او همان «بهرام» است. گروگانگیری خاتمه یافت ولی هیچ کدام از فرماندهان پلیس تهران گزارشی از این ماجرا به خبرنگاران نداد.
|