از کودکی های شعر شیرکو بیکس
تا بازگشتن به خویشتن و روح زنانگی زندگی!
ایاز سیاوشان
•
مرحله ی نخست شعری شیرکو بیکس، مرحله ی کودکی و نابالغی است. مرحله ی شعری ای که شاعر به سان کودکی در حال کشف جهان و محیط پیرامون و هستی است.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۶ شهريور ۱٣۹۲ -
۷ سپتامبر ۲۰۱٣
در بررسی، کنکاش و آنالیز کردن تمام اشعار شیرکو بیکس، می توان شعر او را به مراحل گوناگون که پروسهی تکامل را هم از لحاظ فرم و هم از لحاظ محتوا طی می نماید، تقسیم و تفکیک نمود. مراحلی که هر کدام دارای ویژگی ها، خصایص و پارامترهای خاص خود است. که به صورت اجمالی می شود این مراحل را به چهار دوره تقسیم و تفکیک نمود:
مرحلهی نخست شعری شیرکو بیکس، مرحلهی کودکی و نابالغی است. مرحلهی شعری ای که شاعر به سان کودکی در حال کشف جهان و محیط پیرامون و هستی است. مرحلهای که شدیدأ به مادر( چه مادر فیزیکی و چه مام وطن) وابسته است. و گاهی از روی غریزی نسبت به عناصر زندگی، واکنش نشان می دهد. و اینگونه است شدیدأ زیر هژمونی عناصر طبیعی و فضای ناشناختهی پدیدههای هستی و زندگی و فضای پیرامونی است. و اینگونه است هم از لحاظ جهان بینی شدیدأ تحت تأثیر آغوش گرم مادر(هم مادر حقیقی و هم مادر در قامت خاک و...) به عنوان آرامترین پناهگاه (که پناهگاه جهانبینی شعر مقاومت کردی نیز هست) قرار دارد و هم از لحاظ زبان و فرم و تکنیک، شدیدأ زیر تأثیر شاعران نئوکلاسیک و شاعران نوگرای پیش از خود بخصوص " گوران" قرار دارد. کتاب های مهتاب و کجاوهی گریه را می توان نمایندهی این دوره دانست.
و اما مرحلهی دوم شعری شیرکو، مرحلهی بالغی، سرکشی و یاغی شدن است. و تا حدودی نگاهی معطوف به بیرون دارد. و شعرش و اندیشهاش و تمامیت تکاپوی هنری و قلمی اش، همچون پیشمرگی، همیشه در حال طغیان و یورش و مقاومت است. و در این مرحله نه تنها از روح و جوهرهی شعر کردی که همانا سرشار است از بنیان ها و عناصر شعر مقامت، تغذیه نموده بلکه از اسلاف خویش پیشی گرفته و از اساطیر و جوهرهی کشمکش ها و مقاومت های قهرمان های شرقی و قهرمان های اساطیر کردستان و روح ادبیات شفاهی کردستان استفاده نموده و در قامت مبارزین امروز، بازسازی و بازتولید نموده است. از لحاظ جهان بینی تا حدودی شاعری ایدئولوگ و ارزش گراست. (البته در جاهایی و خیلی گذرا نگاهی معطوف به درون دارد و خرده نقدهایی به پیکرهی مبارزه و تاریخ نوشته و نانوشتهی خود و سرزمینش دارد) و در این مرحله، عناصر و شاخص های اصلی شعر بیکس همچون زن، آزادی، عشق و هویت انسانی و حتی مرگ، همچون خاک و زبان و هویت سیاسی، توسط دیگران اشغال شده است. و مثلأ آزادی زن در این مرحله تا حدودی از همان سنت ناسیونالیزم سنتی سرچشمه می گیرد که آزادی زن معطوف به آزادی کردستان است. از لحاظ فرم و قالب نیز، نه تنها از اسلاف خویش، بخصوص "کاکهی فلاح" و "گوران" و... پیروی نمی کند بلکه به بنیان و فرم اصلی شعر کردی که "مولوی کرد" در قالب وزن هجایی (یا همان وزن پنجهای) به قلهی رفیع دست یافته بود، روی می آورد. و در این راستا، نه تنها به رویکرد وزن هجایی مولوی بسنده نمی کند بلکه قالب های جدید را آزمایش نموده و به رویکردی دگر گونه از فرم و روایت در شعر دست می یابد. و اینگونه است که هم رویکردی حماسی دارد و شعر بلند(قصیده) می سراید و هم شعر بسیار کوتاه و هم از عناصر داستان، نمایشنامه استفاده کرده است. و در این آزمایش و کنکاش و تکاپو، شیرکو به افق های تازه هم در شعر خویش و هم در شعر نو کردی دست می یابد. و می توان چون شاعری مستقل که به زبان و شیوهی روایت و شناسنامهی شعری خویش رسیده است، او را در ردیف شاعران آوانگارد شعر کردی قلمداد نمود. و در این مرحله می توان به کتاب های دو سرود کوهی، کاوه آهنگر، کرکس، رود، عقاب، آفات، عطشم را شعله فرو می نشاند و سپیده دم، اشاره نمود.
مرحلهی سوم نیز مرحلهی بازگشت به خویشتن یا همان "مدیتیشن" نام دارد که کتاب "دربند پروانه" نمایندهی برجستهی این دوره است. در این مرحله شاعر، برخلاف گذشته، کمتر رویکردی معطوف به بیرون دارد بلکه بیشتر نگاهش را معطوف درون(هم به عنوان شخص انسان و هم در قامت جامعه کردستان) می کند. چرا که شاعر از روی ناچاری مام میهن
را ترک نموده و در یکی از کشورهای اسکاندیناوی (سوئد)، مأوایی از جنس تبعید را برگزیده است. و در این تبعیدگاه، اگرچه شاعر از لحاظ فیزیکی از مام میهن و ریشههای هستی خویش، دور شده است اما از راه تخیل و اندیشه، به جوهره و اعماق خویش و جامعه و زادگاهش پیوندی از جنس عشقی ناگسستنی و اهورایی برقرار می کند. جامعهای که سخت ترین و هولناک ترین و تراژیک ترین تجربه ها را نفس می کشد. جامعهای که انفال و جینوساید را تجربه می کند. گاز شیمیایی را در ریههای خویش، نفس می کشد. جامعهای که با مدرن ترین ابزار تمدن بشری(!!!) به خاک و خون کشیده می شود. و شاعر نیز از یک طرف و از نزدیک، جهان غرب را تجربه می کند. و مردمانی را می بیند که به خاطر هویت انسانی و سیاسی اشان نه تنها کشته نمی شوند بلکه تا حدودی به آرامش و آزادی ای از جنس " تعین سرنوشت " به دست خویش، رسیدهاند. و از طرفی دیگر مام وطن را می بیند که در سایهسار خوفناک ترین و عمیق ترین و وحشیانهترین یورش ها و صم ضربههای دلالان خون و دلالان انسانیت، قرار گرفته و کسی صدای این مظلومیت را نمی شنود.
آری تجربههایی که شاعر تنها و تنها از راه دور و از دریچهی چشم و جان خویش، لمس می کند بدون آنکه در منشأ پیدایش آن حوادث، دخالتی آنچنانی داشته باشد. و اینگونه است که همچون فردی با تجربه و حکیمی درد آشنا، و همچون فیلسوفی پرسشگر، در بنیان چرایی و جوهرهی هستی این حوادث غوطهور می شود. و سرنوشت و اتفاقات و زندگی خود و جامعهی خود را هم از بیرون و صد البته از درون و اعماق خویش و جامعهی خویش بررسی و آنالیز می نماید. و شاعر در منظومهی بلند، حوادث، رویدادها، خسران ها و تراژدی های زندگی ذهنی، تاریخی و هویتی خویش و جامعه را در "فلاش بک " های متمادی، دوباره بازنویسی می نماید. و با تخیلی شاعرانه و " المنت" هایی به غایت هنری و با یاری جستن از اسلاف شاعران خویش همچون " نالی" و " مولوی" و رویدادهای تاریخی، در فراسوی زیبایی کلامی و فرمی، به ریشه یابی و روابط علی \ معلولی حوادث معاصر کردستان می پردازد. و با رویکردی انتقادی و نگاهی از جنس " انتقادی بی واسطه " ، خسران ها و به سیاهی نشستن ها و ناکامی های سرنوشت تراژیک خویش و جامعهی کردستان و تا حدودی شرق زمین و صد البته خاور میانه را بررسی می نماید. و در این سفر تاریخی و ذهنی و هنری، نه تنها از تمام عناصر و زیبایی های شعر اسلاف خویش در جهان پیرامون، یاری جسته بلکه همچون زرتشت و مسیح و دانته و حافظ و... به چنان افق هایی از اندیشه و خرد انسانی در زمان خویش دست می یابد که با جرأت می توان او را یکی از زیبایی آفرینان زمانهی خویش در سراسر جهان، قلمداد نمود. و فرم شعر کتاب " دربند پروانه" و چند شعر دیگر نیز فرمی تودرتو، سیال و سرشار از گرتهبرداری های موسیقایی و زیبایی شناسی شعر است. و نه تنها از عناصر وزنی و موسیقایی شعر کلاسیک و نئوکلاسیک، وزن هجایی کردی، بهره جسته بلکه از عناصر زبان گفتار و روزمره، نثر مسجع و بی وزنی استفاده نموده و شعر و فرم شعری را در مرزهایی فراتر از تجربیات شعر کردی می گستراند. مرزهایی که شاعران هم نسل خویش را در گوشه و کنار دنیا به چنان تحسینی فرا می دارد که گاهی او را " امپراطور شعر جهان" می نامند.
و مرحلهی چهارم شعری شیرکو بیکس، اشعار دوران بعد از آزادی کردستان_ عراق_ است را در بر می گیرد. در این مرحله شاعر، به سان گذشته (مرحلهی سوم)، کمتر رویکردی معطوف به بیرون دارد بلکه بیشتر نگاهش را معطوف درون(هم به عنوان شخص انسان و هم در قامت جامعه کردستان) می کند. و اینگونه است در روح ناخود آگاه یا همان زهدان و نطفهی زمین یا همان روح اسطورهای و زنانگی زندگی غوطهور می شود. و اینگونه است نگاهی فلسفی تر و دیدگاهی واقعی تر و اندیشهای سرشار از حقیقتی عریان تر، سراسر اشعارش را مالامال از گندیدگی ها، رسومات متعفن قبیلهای، هویت باختگی انسان تازه به دوران رسیدهی معاصر زیر پرچم واژگون جامعهی شرقی به نام مدرنیته و تابوهای ملموس به ارزش پیوسته و... می نماید. و اینگونه است به سان داستایوفسکی نه تنها این پلشتی ها و رذالت ها و حماقت ها و گندیدگی ها و در یک کلام داستان زوال انسان معاصر را به تصویر می کشد بلکه دگرگونه دیدن و دگرگونه زیبایی آفریدن را دوباره کشف می کند. و درست به سان داستایوفسکی و تا حدودی "هدایت" و "بورخش" و "نیچه"، در دهلیزهای تاریک اعماق انسان شناور گشته و از عدم شایستگی و فرزانگی و عدم انسانیت، شکایت ها دارد. و اینگونه است که به پیام آور روشنایی و عشقی دگرگونه مبدل می شود. و تمامیت این دگرگونی، چیزی نیست جز کشف دوبارهی مادر هستی و بنیان و شالودهی زندگی و روح زنانگی است. در تمامیت اشعار اخیر شیرکو، نمی توان "زن" و تمامیت زندگی و تمامیت انسان را از هم تفکیک نمود. و از لحاظ فرم نیز، شاعر، کارهای ناتمام خویش را که همانا کشف عناصر ژانر های دیگر، از جمله نمایشنامه، داستان کوتاه و حتی عناصر رمان اشاره نمود را تکمیل می نماید. و شیوهای از سرایش و زبان و فرم در شعر را ابداع می کند که مرزهای ژانر های هنری و حتی نقاشی و موسیقی را در هم تنیده و تمامیت این هنرها را با هم آشتی می دهد تا در ساختاری جدید
به نام شعر به نمایش بگذارد. کتاب های صلیب و مار، سایهی آزادی، صندلی، امروز دختری سرزمین من است و شتاب کن مرگ از راه می رسد را می توان نمایندهی این دوره نامید.
توضیح: این نوشته،برش کوتاهی از نوشته ای بلندتر دربارهی شعر شیرکو بیکس است که هنوز به چاپ نرسیده است. نوشتهای که رویکردی انتقادی به اشعار شیرکو دارد. اما این بخش از نوشته را که کمتر رویکردی انتقادی دارد را در آستانهی چهلمین روز درگذشت این شاعر نامی منتشر می کنم.
|