لزوم خلاقیت و نو آوری در سیاست و باورهای عقیدتی
رضا اسدی
•
بسیاری از سیاست مداران جهان و ایران را می بینیم که علی رغم دارا بودن تجربه زندگی در جوامع پیشرفته و گذراندن تحصیلات عالیه در دانشگاه های مترقی، موفق به هیچ نوع تغیری در باورهای کهنه و غیرقابل انطباقشان به سوی مدرنیت نگردیده اند. و هستند گروه ها و احزاب سیاسی که بر حفظ عقاید، روش ها و منش های گذشته پا فشاری نموده و اسمش را حفظ استراتژی و ایدیولوژی می گذارند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۱ شهريور ۱٣۹۲ -
۱۲ سپتامبر ۲۰۱٣
خلاقیت در علوم مختلف دارای تعبیر و تفسیری متفاوت است. اما بطور عام به مفهوم فعال نمودن ذهن انسان در ایجاد تغیر و تحول از کهنه به نو، و گذاشتن بنای پدیده های شگفت آور برای تنوع بخشیدن به نیاز های زندگی اجتماعی ما انسان ها است.
در یک مصاحبه تلویزیونی مشاهده نمودم که آقای پور محمدی وزیر دادگستری ایران در قبال پرداخت دیه و یا (تاوان خون انسان قربانی به بازماندگانش) ارزش انسان را برطبق موازین و قوانین اسلامی بر اساس قیمت گاو، گوسفند و شتر برآورد می نمود. استدلالش هم این بود که این نوع دیه بازدارنده مجازات است.
و شنیدن بیانات ایشان انگیزه ای برای نوشتن این مطلب شد.
ممکن است که استدلال آقای پور محمدی در یکهزار و چهارصد سال پیش، در زمان ظهور اسلام و در صحرای عربستان مثمر ثمر واقع شده باشد، چرا که در آن روزگار زندگی مردم آن سرزمین تنها بر اساس دام داری به چرخش در می آمده. مراودات نیز بر دادن و یا گرفتن دام ها انجام می گردیده و درک و آگاهی در سطح زمان حال نبوده. اما در قرن بیست و یکم که شهر نشینی بیش از پیش رواج دارد و زندگی اجتماعی بر پایه علم و تکنیک به سرعت رو به پیشرفت است، صحبت نمودن از گاو، گوسفند و شتر برای دادن تاوان، و در صورت نداشتن امکان پرداخت، آویختن آن فرد به طناب دار، بدور از منطق و نوعی واپسگرایی به اعماق تاریخ است. پای بندی به چنین قوانین بدوی علاوه بر بی توجهی به خلاقیت و نو گرایی، بی احترامی به دنیای متمدن کنونی و در نظر نگرفتن پیشرفت و تکامل محسوب میگردد.
چنین وزیری نه تنها جوامع مترقی و پیشرفته امروزی را که برای خلافکاران آسایشگاه های مخصوص با سیستم های آموزشی- برای باز گرداندن آنها به درون جامعه - سازماندهی مینمایند مورد توجه قرار نمیدهد، و نمی بیند که در این کشورها هیچ فردی با گرفتن خون بها امرار معاش نمی کند، و نمی داند چنانچه کسی ناتوان و بی بضاعت باشد از بودجه دولت ادامه زندگی خواهد داد. لذا آقای وزیر با طرح و اجرای چنین قوانین عقب افتاده، منکر آزادی انسان ها در رقم زدن سرنوشت خودشان می گردد.
قابل توجه است که یک فرد، گروه، حزب سیاسی و یا عقیدتی برای عبور از بن بست ها و مشکلات موجود هیچ چاره ای بجز استفاده از قوه تفکر، در جایگزین نمودن شیوه های نوین بجای روش های کهنه و فرسوده نخواهند داشت. و به وضوح در جامعه ایران و بسیاری دیگر از نقاط جهان شاهد منزوی شدن و رو به نابودی رفتن افراد و گروه های سیاسی عقیدتی هستیم که همچنان بر طبل واپسگرایی، بنیاد گرایی، خرافه گرایی و افراطی گری کوبیده اند و همچنان به ادامه آن در سد نمودن راه خلاقیت و نو آوری پای بند هستند.
بسیاری از سیاست مداران جهان و ایران را می بینیم که علی رغم دارا بودن تجربه زندگی در جوامع پیشرفته و گذراندن تحصیلات عالیه در دانشگاه های مترقی، موفق به هیچ نوع تغیری در باورهای کهنه و غیرقابل انطباقشان به سوی مدرنیت نگردیده اند. و هستند گروه ها و احزاب سیاسی که بر حفظ عقاید، روش ها و منش های گذشته و ناموفق خود در حد نابودی و از دست دادن اعضایشان پا فشاری نموده و اسمش را حفظ استراتژی و ایدیولوژی می گذارند. آنها نمی خواهند این واقعیت را قبول نمایند که هر ایدیولوژی و هر استراتژی با گذشت زمان رو به کهنگی و فرسودگی می رود و نیاز به تجدید نظر و نو گرایی دارد. چنانچه یک فرد و یا یک گروه نخواهد این واقعیت را فهم نماید، در نهایت تمامی اعضایش را به همراه همان استراتژی و ایدیولوژی دفن خواهد نمود و اثر مثبت و مفیدی از خود باقی نخواهد گذاشت. و به تجربه ثابت شده که در دنیای رو به تمدن کنونی شعار درون گروهی " ایدیولوژی و رهبر پرستی بر تمامی تخصص ها و استعداد های فردی ارجعیت دارد" کارآیی خودش را از دست داده و جایش را به ارجعیت تخصص، علم و استفاده از عقل و منطق در حل مسایل سیاسی و امورات روزمره اجتماعی داده است.
بوده و هستند بسیاری از همین سیاستمداران و ایدیولوگ ها که با اشاعه و ترویج افراط گرایی و خرافه پرستی های استوره ای و عقیدتی در بین عوام، عاملی بر ملاحظه کاری ها و کتمان حقایق کشف شده توسط فیلسوفان و دانش پژوهان در بیش از بیست و پنج قرن گذشته بوده اند. بسیاری از آن دانشمندان و فیلسوانی که جرات و شهامتی از خود در بیان باورها و یافته هایشان داشتند بدست دگم اندیشان دادگاهی و یا به قتل رسیده اند که از آنجمله میتوان از آنکساگوراس، سقراط و گالیله نام برد.
متاسفانه فرمول خاص و ثابتی برای تولید خلاقیت و نوآوری موجود و قابل تدوین نیست. ولی بطور خلاصه میتوان آن را در چند مورد و به ترتیب زیر از یکدیگر مجزا نمود:
شناخت و برخورد با مشکلات، همیشه آماده وجود موانع و مشکلات در سر راه خویش باشیم، آن را به خوبی ارزیابی نموده، بهترین روش ها را برای مقابله با آن بیاندیشیم و راه حل های نویی برای حلش خلق نماییم.
تجزیه و تحلیل مشکلات، پس از ارزیابی صحیح و قبول مشکلات، قدم بعدی تجزیه، تحلیل و تئوریزه نمودن آنها است. با تئوریزه نمودن موانع موجود، راه های مقابله با آن برای به اجرا گذاشتن آن تئوری ها یافته خواهند شد.
تفکر نمودن/ در جستجوی راه حل بودن، در مواردی مسایل به قدری ساده به نظر خواهند رسید که با مقداری دقت، تفکر، توجه و بر رسی به راه حل میرسند. به عنوان مثال اینکه قوای مغز ما با یک استراحت شبانه تجدید و افکارمان برای پیدا نمودن شیوه جدیدی متمرکز میگردد و باعث میشود تا به اطلاعات کافی برای حل هر مشکل و مسئله ای دست پیدا کنیم. گاهی هم لازم است تا موکدا برای حل مشکل بدنبال تغیر و تحولات در باورهای خود باشیم.
تحقق بخشیدن به راه حل ها، آخرین مرحله به اجرا درآوردن و عملی نمودن راه حل های بدست آمده است که برای به اجرا درآوردن آن دقت و پشتکار لازم است. احتمال اینکه در صدی از تئوری ها عملی نگردند وجود دارد اما این به آن معنی نیست که آن را متوقف نماییم.
علاوه بر حوزه سیاست و باورهای عقیدتی میتوان الزام و کارایی خلاقیت و نو آوری را در موارد زیرین نیز تجربه نمود:
در زندگی روز مره، خلاقیت در اعمال روزانه بر دیگر اموراتمان الویت دارد. خواه و نا خواه هر فردی برای پیش برد زندگی نیاز به خلاقیت و ایجاد تغیر و تحول در امور و برداشتن مشکلاتی که در سر راهش قرار می گیرند را دارد. بدون در نظر گرفتن آن هرگز توان حل مشکلات شخصی و جمعی را در جامعه امروزی نخواهیم داشت، پیشرفتی عایدمان نخواهد شد و قادر به حل مشکلات نخواهیم بود.
فرهنگ و هنر، خلاقیت و نوآوری در حوزه فرهنگ و هنر نیز حرف اول را میزند. یک هنرمند بدون کاربرد خلاقیت در کارش هرگز نخواهد توانست خودش و هنرش را به جامعه ارائه بدهد، و یک نویسنده همیشه نیاز به تغیر و تحول بخشیدن به مطالبش و بروز نمودن و تطبیق آنها با تحولات اجتماعی و ادبیات روز را دارد.
علم و دانش، بسیاری از اکتشافات علمی با استواری بر پژوهش های پی گیر عملی گردیده اند. در واقع نوآوری و نو باوری، زمانی جامعه عمل بخود می پوشد که انسان ها قادر به برقراری ارتباط با یکدیگر و پوشاندن جامعه عمل به خواسته های علمی خود باشند.
آزادی، هیچگاه وجود آزادی جدای از خلاقیت و نوگرایی امکان پذیر نخواهد بود. آزادی را نباید تنها در آزادی های جسمی، بلکه در آرامش روح و روان نیز در نظر گرفت. برای نمونه اینکه: هرگز دیده نشده که یک هنرمند محصور در سیستم های بسته سیاسی/عقیدتی و بدور از وجود آزادی های فردی و اجتماعی قادر به شکوفا نمودن هنر خویش گردیده باشد. از طرفی هم به تجربه دیده شده است که یک هنرمند خلاق شهامت شکستن سدها و تابو ها را در سازمان های بنیادگرای دگم اندیش داشته است و در عوض یک انسان دگم و واپسگرا در چنین سیستم هایی به مانند اسب عصاری و با دوتا چشم بند فقط در یک دایره بسته به دور خود چرخیده و دست آوردی برای خویش و دیگران نداشته است.
بدون شک انطباق در یک جامعه بدون اتکاء به خلاقیت و نو گرایی امکان پذیر نخواهد بود.
|