الگوهای رفتاری جمهوری اسلامی
حمید آقایی
•
در همین رابطه است که آقای روحانی و یا حتی آقای خاتمی زمانی که در مسند ریاست جمهوری جمهوری اسلامی می نشینند، می بایست سیاست های کلان آنرا، از جمله دعوت از سپاه پاسداران برای مشارکت فعال در امور اقتصادی، پیشبرد بی تردید پروژه غنی سازی را دنبال کنند، زیرا تردید در این سیاست ها در واقع امر و در عمل به نفی کلیت این نظام منجر می شود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۵ شهريور ۱٣۹۲ -
۱۶ سپتامبر ۲۰۱٣
مذاکرات اخیر روسای جمهور امریکا و روسیه و بدنبال آن ملاقات های فشرده وزرای خارجه این دوکشور در رابطه با بحران سوریه، یاد آور دیدارها و گفتگوهای سران اتحاد جماهیر شوروی سابق و ایالات متحده امریکا در دوران جنگ سرد هستند.
همانند جهان دو قطبی، اکنون نیز ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه سعی می کند در یک موقعیت برابر و هم سنگ با امریکا قرار گیرد و با روشهای دیپلماتیک و بده و بستان های سیاسی بحران سوریه را حل کند و این کشور را در مدار وابستگی به بلوک شرق حفظ نماید. واقعیت این است که کمتر کسی انتظار بازگشت مجدد پوتین و قرار گرفتن روسیه در یک موقعیت برابر با امریکا را، که تصور می رفت تنها قدرت نظامی و سیاسی بلامنازع در جهان امروز باشد، داشت.
از سوی دیگر قابل انتظار نیز نبود که برنده جایزه صلح نوبل آقای باراک اوباما تا پای جنگ پیش برود و پیگیرانه خواهان تشکیل جبهه ای داخلی و بین المللی از متحدان خود برای آغاز حمله به سوریه باشد.
همچنین در رابطه با کشورمان می توان ورود مجدد آقای هاشمی رفسنجانی به عرصه سیاست و اشغال مجدد جایگاه رهبری سایه جمهوری اسلامی را اتفاقی غیر قابل انتظار و پیش بینی نشده نامید. هم زمان با خروج ایشان از انزوا و پس از انتخاب آقای روحانی به ریاست جمهوری، سیاست های کلان جمهوری اسلامی در حال بازنوشته شدن هستند.
همانند سالهای پس از جنگ ایران و عراق و مشابه آغاز دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی اکنون نیز امنیت نظام جمهوری اسلامی، ثبات سیاسی، رشد اقتصادی و بازسازی کشور، البته اینبار بخاطر یک جنگ سیاسی داخلیِ هشت ساله در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، و باز گرداندن کشور به آرمش و تنش زادیی در سیاست خارجی جزو سیاست های کلان جمهوری اسلامی شده اند .
در عرصه اقتصاد جهانی نیز بنظر می رسد که کاپیتالیزم در حال بازسازی مجدد خود و عبور از بحرانهای مالی و بی ثباتی اقتصادی که از سال ۲۰۰٨ با آن دست بگریبان است، می باشد. گویی که سرمایه داری جهانی در حال کشف مجدد خود اما این بار در مداری بالاتر از صرفا سود های محدود شرکت های سهامی است. در این جهان گلوبال و درهم تنیده، کاپیتالیزم نیز با چالشهای جدیدی روبرو شده است، و فرمول شناخته شده کسب حداکثر سود برای سهام داران و صاحبان شرکت های اقتصادی و مالی دیگر پاسخگوی این چالش ها نیست. به همین علت بنظر می رسد که سهام داران و کارتل های جهانی برای خروج از بحران مالی و بی ثباتی اقتصادی مجبور شده اند که فرمول سود حداکثر برای شرکت خود را در یک کانتِکس و چهارچوب وسیعتری قرار دهند و منافع عمومی، محیط زیست، صلح و جامعه جهانی را نیز در نظر بگیرند.
نمونه های فوق بیانگراین واقعیت است که نظام ها و سیستم های سیاسی و اقتصادی مشابه موجودات زنده برخوردار از یک مکانیزم درونی برای بقا، ادامه حیات و تکرار خود هستند. مکانیزمی که بویژه در شرایط بحرانی، که موجودیتشان در خطر قرار می گیرد، به کمک آنها می شتابد. مکانیزمی که بر یک فرمول ثابت و بعبارت علمی بر یک دی-ان-ای (DNA) خاص استوار است. بعبارت دیگر همانطور که رمز حیات موجودات زنده در دی-ان-ای آنها فرموله شده است سیستم های سیاسی و اقتصادی نیز هریک دی-ان-ای خاص خود را دارند و از این طریق قابل شناسایی و پیگیری هستند و ردپای این فرمول را می توان در عمکردها و رفتارهایشان پیدا کرد.
برخی از بیولوژیست ها، و بطور مشخص ریچارد داوکینز نویسنده کتابهای پندار خدا و ژن خود خواه، معتقدند که سیستم های اجتماعی، سیاسی و یا فرهنگی نیز مانند پدیده های زنده دارای یک ژن خاص هستند که هدفی جز حفظ و گسترش خود از طریق نمونه سازی و تکثیر ندارند. ریچارد داوکینز این ژن خاصِ در حوزه مناسبات انسانی، جامعه و فرهنگ را "مِم" (meme) می نامد. "مِم" ها در واقع "ژن-ایده ها" ویا "الگو های رفتاری" هستند که خود را از طریق فرهنگ، زبان، عادات و مناسبات اجتماعی زنده نگاه می دارند و به تکثیر خود می پردازند.
هر اندازه "ژن-ایده ها" و "الگوهای رفتاری" زمینه های مناسب برای تکثیرخود را در اختیار داشته باشند و هر قدر موفق شوند خود را در بنیاد های فکری و ایدئولوژیکی یک گروه و نهاد اجتماعی-سیاسی و فرهنگی خاص جایگزین سازند شانس بیشتری برای بقا پیدا می کنند.
ادیان الهی، ایدئولوژی های سیاسی و فرهنگ هایی که موفق شده اند سازمان اجتماعی و سیاسی خاص خود و آداب و رسوم ویژه خویش را شکل و سامان دهند، در واقع امر بهترین مأوا و حامل برای ژن-ایده ها و الگوهای رفتاری خلق کرده اند. در این رابطه هر اندازه مناسبات و ارتباطات اجتماعی و گروهیِ این نهاد ها تضمین کننده تکثیر، تکرار و تلقین الگو های رفتاری باشند ژن-ایده ها تداوم بیشتر پیدا می کنند.
می گویند که اگر می خواهی افکار و ایده هایت زنده بمانند آنها را در یاد داشت های روزانه خود ثبت و سپس وصیت کن که بازماندگانت هرروز آنرا بخوانند و تکرار کنند و آنان نیز این ایده ها و رسوم را به فرزندان خود انتقال دهند. این برنامه، که بتدریج بشکل قرار داد و آداب عرفی و یا دینی در می آید باعث می شود که ایده های مزبور به حیات خود ادامه دهند.
در این رابطه مهم نیست که این ایده ها خوب و یا بد باشند، مفید باشند و یا مضر تا بقا و تدوام آنها تضمین شود. با تکرار هر روزه این ایده ها و با وضع قرار دادها و قوانین تضمین کننده تکرار آنها، نه تنها زنده ماندن این الگوهای رفتاری و ژن-ایده ها، در یک دوره نسبتا طولان تضمین می شود، بلکه باعث تکثیر و کپی برداری از آن نیز می گردد.
برای مثال ادیان بزرگ الهی واعتقاد به وجود خدای واحد که امروزه نقش مستقیم خود را در زندگی روزانه مردم از دست داده اند، بدلیل مکانیزم های از قبل تنظیم و وضع شده (از جمله آداب مذهبی و شرعی) همواره توانسته اند خود را در عمق و بنیان فرهنگ، عادات و حتی احساسات مردم حفظ و زنده نگاه دارند و خود را نیز مرتبا تکثیر نمایند.
اگرچه ایده بهره کشیِ هر چه بیشتر از منابع طبیعی و انسانی و کسب سود برای مصرفِ بیشتر همواره منجر به عواقب خطرناک محیط زیستی و انسانی شده است، اما بدلیل لانه کردن این ایده در عمق مناسبات فرهنگی و اجتماعی و به علت تکرار و تکثیر مداوم آن از طریق آموزش، تلقین و به کمک بنگاه های خبر رسانی و تبلیغاتی به یک امر بدیهی تبدیل شده است و دائما نیز در فرمها و اشکال جدید ظاهر می شود و تقویت می گردد.
گسترش فرهنگ شیعی، آنهم از نوع غلو آمیز آن، و دخالت دین و خرافات مذهبی در زندگی خصوصی و عمومی ایرانیان که دردوران حاکمیت جمهوری اسلامی صد چندان شده است بخاطر نا آگاهی مردم نسبت به بی فایده و غیر واقعی بودن این ایده ها نیست، بلکه الگو های رفتاریِ دینی و بعبارت دیگر ژن-ایده های مذهبی به اشکال مختلف و از طریق سیاست های تبلیغاتی این حکومت روزانه بخورد مردم داده می شوند و بدین طریق خود را تکرار و تکثیر می کنند و در پی آن در لابلای مناسبات اجتماعی، آداب و رفتار های مردم لانه می سازند.
این الگوهای رفتاریِ دینی مانند ویروس، با وجودی که مضر بودن آن بارها اثبات گردیده است، هر بار بشکل جدیدی ظاهر می شوند و کرم وار خود را تکثیر می کنند، بدون اینکه حاملین این ویروس که مردم و مناسبات اجتماعی و فرهنگی باشند، حتی از حضور آنها آگاه باشند.
"دروغ مصلحت آمیز"، "کلاه و توجیه شرعی"، "ریا و تظاهر که تقیه نامیده می شود" "تقلید از مرجع تقلید"، تکرار روزانه این ترجیع بند که " بجز الله خدای دیگری وجود ندارد" و "معرفی فقه و تاریخ روایات دینی بعنوان علوم الهی همه و همه ژن-ایده هایی هستند که ویروس وار خود را باز تولید می کنند و بواسطه آداب و رسوم مذهبی که روزانه باید تکرار شوند از یک نسل به نسل دیگر منتقل می گردند.
جمهوری اسلامی نیز مانند سایر سیستم ها و نظامهای سیاسی از یک دی-ان-ای خاص خود برخوردار است و ژن-ایده های ویژه خود را در اختیار دارد. این ژن-ایده ها و بقول آقای ریچارد داوکینز "مم ها" در حقیقت بنیان هستی این نظام را می سازند و فرمولی را ارائه می دهند که در طول حیات آن قابل ردیابی و پیگیری است.
بر خلافِ نظرِ برخی از تحلیل گران و فعالین سیاسی که در پی تقویت یک جناح از جمهوری اسلامی در برابر جناح دیگر هستند و برای مثال از بخش جمهوریت این نظام حمایت می کنند، باید گفت که الگو های رفتاری این نظام نشان می دهند که جمهوری اسلامی در سیاست های کلان خود، که ماهیت اصلی آنرا به نمایش می گذارد، از یک فرمولبندی واحد و بی تناقض برخوردار است، بطوریکه نمی توان از این لحاظ تفاوتی بین جناح های داخلی آن قائل شد.
برخی از ژن-ایدها و الگو های رفتاری جمهوری اسلامی که اجزا اصلی دی-ان-آی انرا تشکیل می دهند عبارتند از :
- اصل خدشه ناپذیر رهبری دینی و سیاسی روحانیت، از طریق ولایت فقیه؛
- امنیت نظام و بقای آن برابر است با امنیت روحانیت و اسلام
- شیعه اثنا عشری دین رسمی کشور ایران است؛
- اسلام پاسخگوی همه مسائل بشریت است؛
- دین جزیی جدایی ناپذیر از حکومت است؛
- ایران شیعی باید از طریق توانایی تولید سلاح های هسته ای، در صورت لزوم تبدیل به یک قدرت منطقه ای شود؛
- منابع استراتژیک تولید و توزیع کشور باید در دست خودی ها این نظام باقی بماند؛
- حجاب اجباری.
این موارد جوهر و بنیان الگوهای رفتاری و ژن-ایده های نظام جمهوری اسلامی را تشکیل می دهند. در حقیقت فرمول دی-ان-ای این نظام آنگونه شکل گرفته است که تغییر آن قطعا منجر به تغییرات بسیار ساختاری و بنیادی خواهد شد.
در همین رابطه است که آقای روحانی و یا حتی آقای خاتمی زمانی که در مسند ریاست جمهوری جمهوری اسلامی می نشینند، می بایست سیاست های کلان آنرا، از جمله دعوت از سپاه پاسداران برای مشارکت فعال در امور اقتصادی، پیشبرد بی تردید پروژه غنی سازی را دنبال کنند، زیرا تردید در این سیاست ها در واقع امر و در عمل به نفی کلیت این نظام منجر می شود.
همانطور که آقای اوباما که زمانی جایزه صلح نوبل به او تعلق گرفت، در مسند ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا مجبور است از سیاست های کلان کشور خود پیروی کند، و شاید بر خلاف تمایل و عقاید شخصی اش، جنگ جدیدی را برای حفظ امنیت امریکا و طبیعتا اسرائیل و گسترش نفوذ امریکا در حیات خلوت روسیه، یعنی کشور سوریه، و پیشبرد استراتژی خاورمیانه جدید، آغاز کند.
http://haghaei.blogspot.com
|