سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

... به چه قیمتی؟


هادی پاکزاد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۰ شهريور ۱٣٨۵ -  ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۶


شنبه شبِ ۱٨ شهریور بود. شنونده‌ی برنامه‌ی «میزگردی با شما» از صدای آمریکا بودم. گفتگویی بود با آقای عباس میلانی که در متن و حاشیه‌ی آن، بحثِ تکراری دموکراسی گل کرده بود که این روزها هواداران بسیاری پیدا کرده است. مهمانِ برنامه که خود را یکی از بی‌شمار عاشقان و شیفتگانِ دموکراسی می‌شناساند بی‌پروا همه کس و همه چیز را دست‌ودلبازانه به سخره گرفت و ابایی از به‌لجن کشیدن هیچ گذشته و حال و آینده‌ای نداشت. او تاریخ و جغرافی، شرایطِ زمان و مکانِ رویدادها، بودن و نبودن‌ها را در تمامِ کشورهای این دنیا و یا شاید در دنیاهای دیگر... به هیچ می‌انگاشت که   بتواند آمریکا و دموکراسی‌اش را به‌مثابه عالی‌ترین دستاورد بشری برای بی‌نقص‌ترین مناسبات انسانی به‌خُوردِ جماعتِ شنونده‌اش بدهد تا باشد که این شنوندگان به جمعِ دوستدارانِ آمریکا و دموکراسی بی‌مانندش بپیوندند تا این انبوه دوستاران به اربابان آمریکایی چراغ سبز نشان دهند که حالا وقتش است؛ وقت حمله‌ی نظامی به ایران فرا رسیده است و حالا موقعش است که می‌توانی این لقمه را هم در گلوی سیری ناپذیرت فرو د هی!
اغلب پیش‌آمده است که شنونده‌‌هایی به مهمان‌ها و گوینده‌ی این برنامه در رابطه با دموکراسی ادعایی آمریکایی اعتراض می‌کنند و مثلاً می‌گویند: شما که از دموکراسی و حقوق بشر می‌گویید... پس چگونه است که آمریکا در زندان‌های ابوغریب و گوانتانامو چنین و چنان می‌کند! در پاسخ شنیده شده است که گوینده گفته است: «چرا هر وقت از حقوق بشر و آزادی و دموکراسی در ایران صحبت می‌شود، شما ابوغریب و گوانتانامو را مطرح می‌کنید؟ آیا دلیل می‌شود اگر در بعضی موارد آمریکا دموکراسی و حقوق بشر را نقض می‌کند، آن را مثالی بر توجیه نقض حقوق بشر در ایران بدانیم؟ شما به آمریکا چه‌کار دارید، این موضوعِ دموکراسی در آمریکا می‌تواند برای خود موضوعی باشد! حرفِ ما بررسی حقوق بشر در ایران است... و ».
واقعیت این است که تکلیفِ دموکراسی و حقوق بشر در ایران مشخص است و چیزی نیست که دیگر بر کسی پوشیده مانده باشد. باید که درباره‌اش حرف زد و آن را مطرح کرد و بر روی فقدانِ حقوق بشر و دموکراسی در ایران سرپوش نگذاشت. اما مسأله این است که صدای آمریکا و مهمانان این برنامه‌ی دوستدار ایران، اصرار دارند تا دموکراسی آمریکایی را با هر وسیله و امکانی به ایران و ایرانی تحمیل کنند و این‌جاست که   اگر قرار است رویای دموکراسی آمریکایی به عنوان یک الگو برای ایران و دیگر کشورها به واقعیت تبدیل شود، پس باید به این شنوندگان کنجکاو هم حق داده شود که درباره‌ی دموکراسی آمریکایی سوال داشته باشند و متعجب شوند که چرا آمریکا از ابزار شکنجه استفاده می‌کند و انسان‌هایی را که در راستای منافعِ دموکراسی خود نمی‌بیند با آنان به شیوه‌های دیکتاتوری و فاشیستی رفتار می‌کند! این شنوندگان از شما می‌پرسند که آیا حقوق بشر و دموکراسی آمریکایی، مخصوص و ویژه‌ی دوستدارانِ آمریکا است که در این صورت تمامِ تمامیت‌خواهان و دیکتاتورها نیز در رابطه با دوستدارانِ خودشان دموکرات و آزاداندیش هستند. پس فرق این آمریکای آزاد که این آقایانِ میلانی‌ها تا این حد حاضرند خود را شیفته‌ی آن سازند چیست؟ این آقایان نیک می‌دانند که همین آزادی آمریکایی که یک پایش لنگ می‌زند، خود محصول مبارزات و فداکاری‌های زحمت‌کشانِ   آن کشور و دیگر کشورهای تحت‌ستم بوده است که امروز اینان دارند هم از ثمره‌ی نسبی همان مبارزات استفاده می‌کنند و هم به سوسیالیسم، شوروی فروپاشیده شده، کوبا، کشورهای مستقلی که نمی‌خواهند عامل و نوکر امپریالیسم آمریکا باشند... وقیحانه توهین می‌کنند و متاسفانه چه بی‌پروا و آشکارا به نوکری آمریکا افتخار می‌کنند .
آقایان کارشناس، اقتصاددانانِ شیفته‌ی آمریکا، چرا این جهانِ تحت رهبری آمریکا که تا این اندازه خواهانِ صدور دموکراسی‌اش است، روز به‌روز به‌طرف فقرِ اکثریتِ ملل جهان، تروریسمِ افسار گسیخته که این روزها به شکلِ عملیات انتحاری نمودِ دایمی پیدا کرده است، تجارت خانمان‌برانداز مواد مخدر که با درآمدِ حاصل از تجارت نفت برابری می‌کند،... و ثروتمند‌تر شدنِ اَبر امپریالیست‌ها پیش می‌رود و هیچ نشانی از عدالتِ فراگیر جهانی به‌چشم نمی‌خورد؟ آقایان، علتِ انباشته‌تر شدن ثروتِ این کلان امپریالیست‌ها و ناتوانی و فقر این اکثریتِ ملل جهان چیست؟ آیا افزوده‌ی ثروتِ این هزاران امپریالیست، ناشی از استثمار و فقرِ روبه‌افزایش مللِ دیگر نیست که آنان را عقب افتاده نام گذاشته‌اید؟
شاید آمار بانک جهانی خودتان شما را متقاعد کند که آمریکا و دموکراسی‌اش، هدفی جز نابودی و بلعیدنِ جهان ندارد و ژست‌های حقوق‌ِ بشری‌اش، فقط فریب است و دروغ :
« بنا به محاسبه‌ای که بانک جهانی بعمل آورده، شکاف میان فقر و ثروت در مقیاس جهانی عمیق‌تر می‌شود. درآمد برای هر فرد فقیر برابر با یک دلار است. یاد آوری می‌شود که ١٠- ١٢ سال قبل سهم درآمد فقیران در آسیای جنوبی ۴٣٪، در جنوب آفریقا ٣٩٪ در شرق ٢٦٪ بود. در مقابل، یک درصد ثروتمندترین شهروند آمریکا به‌معنی درآمد خالص در سال ١٩٧٦ عبارت از ١٣٥٠ میلیارد دلار بود. این در آغاز قرن ٢١ به ١٥٦٠٠ میلیارد دلار افزایش یافت. این افزایش ١٢ بار بیشتر است. در اواسط قرن ٢٠ سهم یک درصد ثروتمندان جهان از لحاظ سود ٩/١٢٪ ، این سود در سال ١٩٩٨ به ١/١٥٪ افزایش یافت.» «منبع: روزنامه سوتیسکایا   راسیا». روشن است که چنین درآمدهایی تنها با معجزه‌هایی که از دموکراسی آمریکایی برمی‌آید امکان‌پذیر می‌شود ...
صدای آمریکا حق دارد که مردم را بفریبد. صدای آمریکا از امپریالیست‌ها حقوق می‌گیرد تا دموکراسی آمریکایی را تبلیغ کند. اما تأسف‌آور است که عباس میلانی‌ها که سواد دارند و اقتصاد را می‌فهمند و شعور دارند و می‌دانند که کوبا   و دیگر کشورهای پیش‌رو با تمامِ سنگ‌اندازی‌های آمریکا و دیگر امپریالیست‌ها، کوشیده‌ و می‌کوشند تا عدالت و معنای زندگی اجتماعی انسانی را در این جهانِ غارت‌گر و متجاوز به عینیت برسانند... با این وجود چرا آنان باید مردم کشور خود و دیگر انسان‌ها را بفریبند؟ آیا برخورداری از دموکراسی آمریکایی تا حد خیانت به خود و بشریت ارزش دارد؟
 
[email protected]


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست