روایت جلسه مبتکران کمپین یک میلیون امضاء
نرگس طیبات
•
از ۱۴ تیرماه ۸۵ تا امروز هفت سال می گذرد. در بیانیه کمپین درباره زمان اجرا گفته شده که «کمپین برنامه ای بلندمدت است یعنی تا جمع آوری یک میلیون امضا ادامه خواهد داشت و مقید به زمان محدود و مشخص نیست.» قرار هم بود که آنقدر کار کنیم که...
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۷ مهر ۱٣۹۲ -
۲۹ سپتامبر ۲۰۱٣
یک روایت
ساعت ۴ عصر بود. هوای اواسط تیرماه گرم بود و کولر گازی هم جواب نمی داد. طبق معمول همیشه دو میز شش نفره را به هم چسباندیم و دوازده صندلی دورش. تا ساعت پنج که می خواستیم دور هم جمع شویم یک ساعتی وقت بود. چایی دم شده و شیرینی دانمارکی هم وسط میز. دوستان یکی یکی آمدند. همه خسته از خرداد ماه بودند و هنوز ذهن ها درگیر اتفاقاتی بود که در ۲۲ خرداد ٨۵ افتاده بود. ساعت پنج شد. همه آمده بودند و صحبتهای دو تایی و سه تایی به پشت میز کشیده شد. قرار بود درباره طرح جدید صحبت شود. یکی از اعضای بسیار جوان مرکز درباره طرح جمع آوری امضا در مراکش برای برابری های حقوق زنان تحقیق کرده بود و آن را در قالب یک طرح نوشته بود و قبل از اینکه به جلسه بیاید با دو سه نفر از دوستان درباره آن صحبت کرده بود و قرار بود آن روز گرم تیرماه درباره این طرح صحبت شود.
« پیشنهاد طرح به اسم طراح باشد »
اولین جمله ای بود که دور میز شنیده شد. همه به هم نگاه کردند٫ انگار همه در دل گفتند خب معلوم است که باید به اسم او باشد و بعد درباره طرح صحبت شد. اول از همه بحث آموزش به میان آمد٫ اینکه یک گروه باید آموزش ببییند و بعد به گروههای دیگر آموزش بدهند. درباره اسم چی؟
« با کمپین یک میلیون امضا موافقم.»
« آنها وحشت نمی کنند از یک میلیون امضا»
« اسم باید جذاب باشد.»
و بعد درباره طرح و اینکه در مراکش چه اتفاقی افتاد صحبت شد که بقیه هم بدانند طرح از کجا گرفته شده و سیر کاری آن چه بوده است. محور اصلی کار برابری حقوقی زنان با مردان است.
« کمیته حقوقی باید درست کنیم و بحث مواد قانونی رو به مطبوعات هم ببریم.»
فکر می کنم خیلی از ما که دور آن میز بودیم خودمان نمی دانستیم واقعا حق و حقوقمان چیست. کدام مواد قانونی را می دانیم که به نفع زنان است و کدام مواد قانونی به ضررمان.
« باید مباحث حقوقی را به میان زنان ببریم. اول هم بهتر است از گروههای آشنایی که رابطه داریم شروع کنیم.»
« پس اول از خودمان شروع می کنیم. از کسانی که می خواهند در بخش آموزش کار کنند.»
کار در میان زنان، گفتگو با آنها درباره مسائل حقوقی، پیش بینی واکنش آنها، جلب اعتماد زنان و اولین تجربه کار علنی در میان زنان، همه و همه چیزهایی بودند که انگار در فکر همه کسانی که دور میز نشسته بودند می چرخید. هنوز همه چشم انداز دقیقی از کار نداشتیم.
« خب، حالا چه کار باید بکنیم؟ از کجا شروع کنیم؟»
«اول از همه گروه آموزش باید تشکیل شود.»
بحث آموزش جدی ترین بحث بود. باید اول گروه داوطلب در این گروه آموزش می دید تا بتواند به دیگران آموزش دهد.
« حضور حقوق دانها لازم است.»
« روی همه قوانین که نمی توانیم کار کنیم.»
« بهتر است روی دو سه قانون اول برویم.»
وکیل همیشه حاضر، موارد نابرابری های حقوقی بین زنان و مردان را به طور خلاصه توضیح داد و نظر همه این شد که روی همه قوانین کار شود. تمام قوانین ضد زن: بحث طلاق، حضانت، تابعیت، ارث و...
«صبر کنید، ارث بین زن و شوهر را هم می توانیم مطرح کنیم. روی دارایی مشترک هم کار کنیم.»
پس برای شروع کار باید از گروههای دیگر هم دعوت به همکاری کنیم.
«با یکی دو گروه از فعالان زن که قبلا کار کرده ایم می توانیم شروع کنیم و بعدگروههای دیگر را جذب می کنیم.»
قرار شد گروه روابط عمومی اولین کارش دعوت از گروههای زنان باشد.
«خب، اول طرح اجرایی را می نویسیم و یک گروه اجرایی برای تهیه پیش نویس دفترچه و فرم امضا کارمی کند. طرح اجرا را برای زنان فعال و گروههای مختلف زنان می فرستیم که نظر خودشان را بدهند. کمپین در قالب خبر نباید بماند.»
«پس موافقید که برای هستیا اندیش ، هم اندیشی و تعاونی های زنان که می شناسیم طرح را بفرستیم و بعد از آنها دعوت کنیم که با هم جلسه داشته باشیم و روی مباحث مختلف بحث کنیم.؟»
بله.
«برای کمیته هماهنگی حرکت جهانی هم می توانیم طرح را بفرستیم. خیلی از بحث چل تیکه و طرح نشست بین المللی پرو نگذشته و دوستان فکر کنم می توانند در این رابطه فعال بشوند.»
«موافقید یک وبسایت هم داشته باشیم که اطلاع رسانی عمدتا از طریق آن باشد و گروههای مختلف هم از طریق این وبسایت از حرکتهای کمپین مطلع شوند. حتی می شود گروههای زنان فعال در این وبسایت هم از تجربه هایشان بگویند و فعالیت هایشان را بنویسند.»
در روزهای داغ مردادماه چند بار - نمی دانم – دور همان میزها بحث های مختلفی درباره کمپین شکل گرفت: درباره چگونگی کار، ارائه آن، ارتباط با دانشگاهها
«برای فعال شدن در دانشگاههای شهرستانها هم باید برنامه داشته باشیم. اینجا دانشجویان حضور دارند و می توانیم درباره طرح با آنها هم مشورت کنیم.» «مدارس دخترانه یادمان نرود.» «با فارغ التحصیلان مددکاری و جامعه شناسی هم ارتباط داریم. سابقه کار مشترک با این دانشجویان هم داریم.»
دفترچه ها و برگه های امضا آماده شدند. اول نگران این بودیم که این هزینه ها چگونه تامین می شود و بعد با همت خیلی از زنان ، زنانی که اولین امضا کننده های کمپین بودند دفترچه ها و برگه ها آماده شد و به دست کسانی رسید که می خواستند به درون فامیل و خانواده ها، آرایشگاهها، پارکها، خیابان و همه مراکز اجتماع بروند و از زنان و مردان دعوت کنند که با امضای بیانیه کمپین به آن حرکت بپیوندند، حرکتی که آغازش باآزارها ، محدودیتها و فشارها همراه بود.
«خب برای شروع کار و اعلان عمومی کمپین عده ای رو دعوت می کنیم و در یک سالن درباره این موضوع صحبت می کنیم. باید فیلم هم بگیریم. مصاحبه چطور؟ و ...»
دوستان زیادی زحمت کشیدند؛ همراهان اولیه کمپین از گروههای مختلف٫ تقسیم کار شد. گروهی به مراکز مختلف مراجعه کردند٫ با افراد مختلفی رایزنی کردند و بالاخره سالن رعد را گرفتند و گروهی دیگر شروع کردند به دعوت از افراد و گروههای دیگر هم فعال در تهیه جزوات و فرم های امضا و گروهی شیرینی خریدند و آماده شدن برای پذیرایی از همه کسانی که می خواستند بحث برابری حقوق زن و مرد به میان مردم ببرند.
اجازه برگزاری برنامه داده نشد. دوستانی که آمده بودند گروه گروه در پیاده رو ایستاده بودند و درباره کمپین با هم گفت و گو می کردند و البته اول از همه احوال پرسی. شیرینی ها هم بین افرادی که جلوی موسسه رعد جمع شده بودند و افرادی که داخل ماشینهایی که از آن خیابان می گذشتند پخش شد.
از ۱۴ تیرماه ٨۵ تا امروز هفت سال می گذرد. در بیانیه کمپین درباره زمان اجرا گفته شده که «کمپین برنامه ای بلندمدت است یعنی تا جمع آوری یک میلیون امضا ادامه خواهد داشت و مقید به زمان محدود و مشخص نیست.» قرار هم بود که آنقدر کار کنیم که یک میلیون امضا جمع آوری شود. چند کارگاه آموزشی در تهران و شهرستانها برگزار شد؟ چند زن از آن زمان تا امروز با کمپین به گروه فعالان زن پیوستند و در گوشه ای از این دیار مشغول به کارند؟ چند امضا جمع شد؟ برخی پرسش های عددی می کردند، برخی هم نفس حرکت برایشان مهم بود و می گفتند: « مهم نیست که چند امضا جمع می شود ، مهم این است که چهره به چهره با زنان درباره حقوق شان حرف می زنیم و بالارفتن آگاهی زنان مهم تر از تعداد امضاهاست. شاید بعضی ها بترسند امضا نکنند ولی همین که حرف می زنیم و توضیح می دهیم خوب است. »
می دانیم که زنان زیادی هستند که با کمپین وارد حوزه فعالیت زنان شدند. می دانیم که تعدادی از زنانی که کارگاههای آموزش حقوق را گذراندند برای دخترانشان حق طلاق گرفتند و بجای مهریه های سنگین موارد حقوقی را در دفترخانه به نفع دخترانشان ثبت کردند. اگر باور نداشته باشیم که کمپین در خاطره جمعی زنان ایرانی ردی از خود نگذاشته آن همه فعالیت و کنش همگانی تعدادی از زنان فعال را نادیده گرفته ایم.
یاد آن گروهی می افتم که در آن روز گرم تیرماه و روزهای بعد چه پرشور و چه با انرژی درباره کمپین و فعالیت های آن بحث می کرد. دوستان عزیزی که هر کدام در گوشه ای از این دیار یا در دیارهای دیگر هنوز هم دغدغه مسائل زنان را دارند و هر کدام فکر می کنند چه کاری می شود کرد که زنان این سرزمین این همه از فشارهای مختلف در رنج نباشند. از این همه تبعیض در مسایل حقوقی، شغلی، از این همه عدم امنیت و از این همه خشونت خانگی ، کوچه ای، خیابانی ، شغلی رنج نبرند.
یاد همه آن دوستان بخیر و به امید روزی که باز هم بشود میزها را به هم چسباند، صندلیها را دورش و نشست و باز هم درباره راههایی اندیشید که بتوان این دردها را با آگاهی بیشتر و سازمان یابی بهتر از بین برد.
منبع: تغییر برای برابری
|