بَدبَده؟
داستانک
مسعود نقره کار
•
به شش قسمت تقسیم شده است، و درهرقسمت پرنده های همنوع و یک جنس آرام ندارند: قناری ها و مرغ عشق ها و طوطی ها و سهره ها و کفترها و بلدرچین ها. گاه از لابلای توری هائی که دیوار خانه ها شان شده اند، نوکی و صدائی ، شاید هم چاق سلامتیای، رد و بدل می کنند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
٨ مهر ۱٣۹۲ -
٣۰ سپتامبر ۲۰۱٣
به شش قسمت تقسیم شده است، و درهرقسمت پرنده های همنوع و یک جنس آرام ندارند: قناری ها و مرغ عشق ها و طوطی ها و سهره ها و کفترها و بلدرچین ها. گاه از لابلای توری هائی که دیوار خانه ها شان شده اند، نوکی و صدائی ، شاید هم چاق سلامتیای، رد و بدل می کنند.
بلدرچین ها نمی خوانند، صدائی شبیه سوت بلبلی آدم های نا بَلد در می آورند. از جنس بَدبَده ها و کَرَک های لوطی پسند و قهوه خانه ای نیستند، اسباب سرگرمی شکارگاه های سلطنتی و اشراف، و رنگین کردن سفرهها شان بوده و هستند. گوشت و تخم های خوش رنگ و لذیذشان پُرطرفدارند، چربیِ بد ندارند.
هر بار که برای آب و دانه دادن سراغ شان می رود، بلدرچین نر با کوبیدنِ محکم ضربه های نوک بر پس سر و گردن مادهاش، ماده را می خواباند و کارش را می کند، و بعد سرحال و قبراق و شق و رق سراغ آب و دانهاش می رود. اگر روزی ده بار آب و دانه بدهد، ده بارهمین آش و کاسه است. بلدرچین ماده بعد از تمام شدن کاربلدرچین نر وحشی می شود، و به همه چیز و همه کس حمله می کند.
دانه و آب شان می دهد. می خواهد قفش شان را تمیز کند که بلدرچین ماده با نوکی تیزو دردآور سراغ اش می آید. آنقدر نوک اش دردناک است که عصبانی اش می کند:
" اینجوریشو دیگه ندیده بودیم ، یکی دیگه خرکی ترتیبتو میده تو منو می زنی ؟ حقه ته ."
|